پشت پرده حملههای کامنتی به هنرمندان در وقایع سال گذشته
کیش و مات سلبریتیها در مارپیچ سکوت دشمن
«رسانهها میتوانند به شما تلقین کنند نظر شما در یک موضوع خاص در اقلیت است و به این شکل شما را وادار به سکوت کنند». این همان نظریه «مارپیچ سکوت» است که سالهاست توسط سیاستگذاران رسانه مورد استفاده قرار میگیرد. طبق این نظریه، کسانی که رسانهها را کنترل میکنند، با این روش، هر روز تعداد بیشتری از مردم را به سکوت درباره یک موضوع وادار میکنند. اما با ظهور شبکههای اجتماعی، این سیاست قدیمی هم با اما و اگرهایی روبهرو شد و پژوهشگران متعددی این تغییر و تحولات را بررسی کردهاند تا بفهمند نظریه «مارپیچ سکوت» در شبکههای اجتماعی به چه شکل در آمده است.
زینب رازدشت
روزنامهنگار
شاید موضوع گزارش امروزمان نظریه مارپیچ سکوت نباشد اما باید گفت رفتارهای برخی از سلبریتیها در پی ناآرامیهای پاییز سال گذشته، براساس این نظریه شکل گرفت، بدون آنکه خودشان بدانند.
آیا سلبریتیها همچون شهروندان حق ارائه نظر دارند؟
در این میان، چنین پرسشی مطرح میشود که آیا سلبریتیها هم حق ندارند مثل هر شهروند آزاد دیگری نظرات خودشان را در مورد مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی و... بیان کنند؟ این استدلال یا اعتراض که در قالب یک پرسش بیان میشود، رایجترین دفاعیه هواداران سلبریتیها در برابر منتقدان آنها است؛ اما آیا اظهار نظر کسانی که بواسطه یک حرفه هنری یا ورزشی بر سکوی شهرت و محبوبیت اجتماعی ایستادهاند، با افراد عادی اجتماع در یک تراز ارزیابی میشود؟
در تازهترین افشاگری درباره اعمال فشارهای مجازی به چهرههای معروف، الهام حمیدی، بازیگر در جدیدترین پست خود در شبکه اجتماعی اینستاگرام به ماجرای تحمیل سکوت بعد از گلهای جامجهانی و جشنواره فجر اشاره کرد. او دراینباره نوشت:«اخیراً خیلی بحث توهینهای کامنتی به شخصیتها تو رسانه توسط افراد مختلف مطرح شده است.گفتم بد نیست بگم من هم تحمیل سکوت رو دو جا دیدم: یکبار وقتی فوتبالیستهامون تو جامجهانی حق شادی بعد از گل نداشتن و یکبار هم وقتی بازیگرامون بعد از شرکت تو جشنواره فجر کلی فحش خوردند.» حمیدی در ادامه اضافه کرده است:«ظاهراً اشاره به هر اتفاق امیدوارکنندهای، سیل توهین تو کامنتها و دایرکت رو به همراه داره. آیا واقعاً صاحب این اکانتهای توهینکننده، مردم با فرهنگ ایرانیان؟
پیش از افشاگری الهام حمیدی نیز، برخی دیگر از چهرههای هنری، به موضوع هجمههای مجازی اشاره کرده بودند. چند روز قبل، لیندا کیانی، دیگر بازیگر سینما و تلویزیون هم در پستی به این موضوع اشاره کرده بود. او در این پست نوشته بود:«عده زیادی هستند که سازماندهی شده میان زیرپستهای من و همکارانم یا دیگر چهرههای شناختهشده با هجمه سنگین کامنتی، سعی دارند که جلوی حقگویی ماها رو بگیرن؛ هدفشونم اینه که ما رو اسیر مارپیچ سکوت کنند.» کیانی در ادامه اضافه کرده است: «برام مهم شد و خواستم از این تریبون به همکارانم توصیه کنم که حواستون باشه تو دام نیفتید.»
همچنین متین ستوده، بازیگر سینما و تلویزیون از دیگر چهرههایی است که به موضوع هجمههای کامنتی واکنش نشان داده و نوشته: «دیدم بعضی از همکارهای عزیزم درباره توهینهای کامنتی به شخصیتها در فضایمجازی صحبتهایی کردند. راستش دلم خیلی گرفت؛ چون پارسال همین موقعها، خیلیها سرکارشون رو میرفتند و زندگیشون بر مدار بود، ولی خیلیهای دیگه نمیتونستند به سرکار رفتن حتی فکر کنند؛ چون مورد اهانت، فحاشی و قضاوت قرار میگرفتند.»
اعلام موضعی که با واکنش مثبت لاله اسکندری بازیگر سینما و تلویزیون همراه شده است. همچنین موج حملات به مصطفی زمانی بعد از شرکت در جشنواره فیلم فجر و حضور در نشست خبری فیلمش از این دست اتفاقات بود.
سال گذشته نیز با وجود همراهی سازمان سینمایی با چهرهها، برای حضور آثارشان در جشنواره فیلم فجر، بسیاری از افراد مشهور، از بین فحاشی مجازی از حضور در نشستهای خبری آثار فجر انصراف دادند.
همچنین حسین شاهمرادی مدیر شبکه چهار سیما چند روز پیش در برنامه جام جم گفته بود که «سروش صحت، مهران مدیری و رامبد جوان هیچکدام از صداوسیما حذف نشدهاند، بلکه اینها بهدلیل تفتیش عقاید روشنفکران جرأت نمیکنند به تلویزیون بیایند.»
البته بررسیها نشان میدهد یکی از سرنخهای پروژه فشار مجازی به چهرههای معروف را باید در نقشآفرینی برخی از چهرههای معروفی جستوجو کرد که پساز نا آرامیهای پاییز۱۴۰۱با خروج از کشور در خدمت اهداف ضدایرانی بعضی جریانهای معاند قرار گرفتهاند و در یک سال گذشته، نقشی محوری از اعمال فشار به هنرمندان و چهرههای معروف به منظور موضعگیری علیه جمهوریاسلامی داشتهاند.
فشارهای کامنتی و فحاشی یکی از ابزارهای جریان معاند بود
دراین مدت، چهرههایی ازجمله علی کریمی، احسان کرمی، حمید فرخنژاد، برزو ارجمند، مهناز افشار، روناک یونسی و... با رویکردهایی مشابه، کوشیدهاند با تحتفشار قرار دادن همصنفهای خود و همچنین چهرههای معروف و سلبریتیها، آنان را به موضعگیریهای ضدمردمی وادار کرده یا حداقل مجبور به سکوت کنند.
البته فشارهای کامنتی و فحاشی در فضای مجازی نسبت به هنرمندان و چهرههای معروف با هدف عدم همراهی آنان با جامعه، یکی از ابزارهای جریانهای معاند بود. بر این اساس، در مقاطع مختلف شاهد بودهایم زمانی که هنرمندان و سلبریتیها در مناسبتهایی مانند پیروزی تیمهای ملی ورزشی یا دستاوردهای ملی دیگر، همگام با مردم شادی کرده یا موفقیت بهدست آمده را تبریک گفتهاند، جریان سازماندهی شدهای تلاش کرده با فحاشیهای گسترده و اعمال فشارهای مجازی، چهرهها را به سکوت و عدمهمراهی با مردم وادار کند.
با بررسی پشتپرده فشارهای مجازی علیه هنرمندان و چهرههای معروف، نقشآفرینی جریانهای معاند و ضدانقلاب به روشنی عیان میشود. در این میان، یکی از سرنخهای این موضوع را باید در آلبانی و کمپ «اشرف۳» جستوجو کرد؛ جایی که گروههای سازماندهی شده منافقین با ایجاد گسترده اکانتهای فیک، علاوه بر تلاش برای فضاسازیهای مجازی علیه جمهوریاسلامی، تحت فشار قراردادن چهرههای معروف را برای موضعگیری علیه نظام، در دستورکار دارند. همین چندی پیش بود که انتشار تصاویری از فعالیتهای مجازی اعضای گروهک تروریستی منافقین، بازتاب گستردهای در افکارعمومی داشت.
انتشار این تصاویر، حکایت از آن داشت که بسیاری از فحاشیهای مجازی در شبکههای مجازی ازسوی منافقین سازماندهی میشود. براساس برخی اطلاعات منتشر شده، گروهک منافقین، بیش از هزار و۵۰۰ نیروی آموزشدیده را به منظور هدایت فشارها و فحاشیهای مجازی در حوزههای مختلف و بویژه اعمال فشار بر چهرههای معروف سازماندهی کرده است.
ایجاد۵۰ هزاراکانت فیک در یک ماه
وزارتاطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران با صدور بیانیهای تبیینی، گزارش داده بودند که با آغاز آشوبهای سال گذشته، تنها در بازه زمانی ۲۰ شهریورماه ۱۴۰۱ تا ۲۰ مهرماه ۱۴۰۱ بیش از ۵۰ هزار اکانت جدید فارسی زبان، با هویتهای جعلی دراین شبکه اجتماعی ساخته شده است تا علیه جمهوریاسلامی فعالیت کنند.
علاوه بر این، در حمله پلیس آلبانی به کمپ منافقین، مشخص شد که ۱۵۰۰ پیرمرد و پیرزن را برای انبوهنمایی در فضای مجازی، آموزش دادهاند تا اکثریت به نظر بیایند.
بر اساس یک گزارش دیگر، قبل از آشوبها، روزانه ۶۰۰ کاربر به توئیتر اضافه میشدند اما پس از کلید خوردن ناآرامیها، روزانه۱۶ هزار اکانت ساخته شد که یک سوم از آنها، توئیتهای تحریکآمیزی برای وارد کردن مردم به جنگ خیابانی منتشر میکردند.
چگونه دشمن را کیش و مات کرد؟
در چنین شرایطی به نظر میرسد اصحاب رسانه با کمک روش اقلیتسازی و اکثریتسازی، به طور مداوم، صدای حقیقت را به خاموشی سوق دهد و شرایط را برای فرسایش و فروپاشی یک نظام سیاسی فراهم آورد. در صورت تثبیت و نهادینه شدن «مارپیچ سکوت»، تهدیدهای دشمن با کمترین هزینه و درکوتاهترین زمان ممکن، به مرحله بالفعل خواهد رسید و هر نظام قدرتمندی را با هرگونه آرمان و ماهیتی از پای درخواهد آورد. امروز دلیل سکوت طولانی برخی چهرهها و شخصیتهای عافیتطلب را باید درگرفتارشدن آنها در«تله مارپیچ سکوت» جستوجو کرد. گرد و خاکها که فروکش کند، عافیتطلبان ساکت امروز، مجدداً تریبون دفاع از اسلام و نظام اسلامی را در اختیار خواهند گرفت و ردای مدافعان را به تن خواهند کرد.