معرفی رصدخانههای باستانی و امروزی
گردش لیل و نهار، از گذشته تا امروز
عطیه عطار
نویسنده
از قدیم گفتهاند «گیرم پدر تو بود فاضل/ از فضل پدر تو را چه حاصل.» اما گاهی پدرهای ما طوری افتخارآفرینی کردهاند که اصلاً نمیشود از کنارش راحت گذشت. چون، علاوه بر اینکه پایهای برای پیشرفتهای بعدی نوع بشر فراهم کردهاند، بلکه خود ما نیز در زندگی روزمره و لحظه لحظه آن از فضل آنها بهرهمندیم. یکی از این فضایل علم نجوم است. ایرانیها از دوران باستان در نجوم سرآمد بودهاند. این دوران باستان که میگوییم یعنی چیزی حدود هشت هزار سال قبل!
با هفت هزار سالگان بسر بریم
15 آذر روز تولد یکی از بزرگترین منجمان ایران بود. شب یلدا هم که یکی از شاهکارهای ستارهشناسی ایران است. این دو مناسبت فرصت خوبی بود تا به بررسی تاریخ علم نجوم در ایران، دانشمندان این حوزه و همچنین آثار بجا مانده از آنها بپردازیم و ببینیم این هشتهزار سال سابقه از کجا شروع شده و چه کسانی در این سالها نام ایران را بالا بردهاند.
آن قصر که جمشید در او جام گرفت
از نظر تاریخی، بابِلیها (در عراق فعلی) مبدع علم ستارهشناسی محسوب میشوند. آنها صور فلکی را بررسی میکردند تا بتوانند آینده را پیشبینی کنند. در آیین ایران باستان آسمان محل حضور اهورا مزدا و فرشتگان مقربش (امشاسپندان) است. برای همین علوم مربوط به افلاک و اجرام آسمانی را از بابِلیها آموختند. اگر به سلسله کیانی که در شاهنامه اولین سلسله بشری هستند نگاه کنیم، سابقه ستارهشناسی در ایران را میبینیم. «جام جم» یا جام جهاننمایی که جمشید در آن نگاه میکرد و از همه وقایع جهان آگاه میشد، اشاره به ابزاری برای رصد آسمان داشت که امروزه آن را به اسطرلاب میشناسیم. حتی در آیینهای غیروحدانی ایرانی مثل میترائیسم، میترا خدای خورشید بود. در روایتها آمده که زرتشت پیامبر، خود ستارهشناس بود و دامادش جاماسب حکیم از ستارهشناسان سرآمد روزگار به حساب میآمد. رد بررسی گردش کواکب و استفاده از آنها برای تعیین فصلها و ماهها و روزها را میتوان در رسوم بجا مانده مثل جشن سده، مهرگان یا یلدا دید.
این علم در طول زمان تکمیل و به روز میشود تا به دوران خسرو انوشیروان، از بزرگترین شاهان ساسانی میرسد. در زمان وی یکی از معروفترین «زیج»ها تهیه شد. زیجها جدولهایی برای بررسی سیارههاست و دانشمندان قرون بعدی برای مطالعه همواره به آنها مراجعه میکردند. پس از ساسانیان و در دوره اسلامی ایران، بسیاری از دانشمندان ایرانی به واسطه ارتباط ایجاد شده بین شرق و غرب، رسالههای دانشمندان هندی و یونانی را ترجمه کردند. برای همین در حوزههای مختلف از جمله نجوم و ستارهشناسی رویکرد ایرانیها دقیقتر و علمیتر شد.
در دوره عباسیان (قرن سوم) دانشمندان معروفی مثل خوارزمی، علم نجوم را بر پایه نوشتههای بطلمیوس و منجمان ایرانی پیش از اسلام جلو بردند. در قرن چهارم، عضدالدوله دیلمی رصدخانههای متعددی در ایران ساخت که یکی از آنها در شهر گور فیروزآباد در اختیار عبدالرحمن صوفی بود. زمان ملکشاه سلجوقی یکی از نخستین و بزرگترین رصدخانهها در اصفهان ساخته شد. حکیم عمر خیام در همین رصدخانه مشغول کار بود و گاهنامه جلالی را تدوین کرد. از دیگر دانشمندان مشهور این دوره ابوریحان بیرونی بود که در یکی از آثارش اسطرلاب را کامل معرفی کرد و در همان کتاب به گردش زمین به دور خودش اشاره کرده است. پس از رصدخانه اصفهان، رصدخانه مراغه به همت خواجه نصیرالدین طوسی در قرن هفتم و در دوران هلاکوخان مغول ساخته شد. اقدامات خواجه نصیرالدین آنقدر مهم بود که سال 1979 سیارکی تازه کشفشده به نام او شد.
ما چون صوریم که اندر او گردانیم
15 آذر 282 خورشیدی در شهرری دانشمند نابغهای به دنیا آمد که به «عبدالرحمان صوفی رازی» معروف شد. جناب صوفی با امکانات قرن چهارم هجری (ششم میلادی) اجرامی را در آسمان کشف کرد که اروپاییها تا قرن شانزده ندیده بودند. یکی از آنها پدیدهای است که الان به «ابر ماژلان» معروف است چون دریاسالار ماژلان آن را در سفر دریایی خود دیده بود. صوفی در سفر به یمن آن را کشف کرده و نامش را «البکر» گذاشته بود. همچنین اولین کسی بود که کهکشان «زن در زنجیر» (الان میگویند آندرومدا) را کشف کرد.
او در دوره آل بویه به رصدخانه شهر گور فیروزآباد (استان فارس فعلی) رفت و در آنجا رسالههای دانشمندان یونانی مثل بطلمیوس را ترجمه کرد. رصدهایش را خود شخصاً انجام میداد. برای همین نظرات و کشفیاتش دقیق بود. از معروفترین کتابهایش «صورالکواکب» است. ابوریحان بیرونی در کتاب قانون مسعودی خود گفته صوفی از بطلمیوس هم بهتر و بالاتر بود. کتابهای صوفی را بعدها خواجه نصیرالدین طوسی به فارسی ترجمه کرد و در دنیا هم محل ارجاع دانشمندان قرنهای بعدی بود. اهمیت کارهای او در حدی بود که انجمن بینالمللی نجوم یکی از دهانههای ماه یک سیارک را به نام او کرد. در متون اروپایی او را به نام آزوف (Azof) میشناسند. صوفی در شیراز به خاک سپرده شده اما متأسفانه محل دفن او مشخص نیست.
منجمی باید که اسطرلاب بداند
اولین ابزار مکانیکی ساخته دست بشر برای نظاره اجرام و کواکب آسمان اسطرلاب است. این روزها این کلمه در ترکیب «رمل و اسطرلاب» تداعیگر فالگیری و کلاهبرداری است. اما در واقع یکی از قدیمیترین ابزار علمی ساخته ایرانیان است برای محاسبات پیچیده نجومی. اسطرلاب در شاهنامه و دوران جمشید آمده که با آن همه دنیا را میدیده و از همه چیز آگاه میشده است. این ابزار در طول قرون به مرور تکمیل و پیشرفته شد. از جمله کسانی که در این راه نقش بسزایی داشتند، خواجه نصیرالدین طوسی و عبدالرحمان صوفی بودند.
جالب است بدانید واژه اسطرلاب کاملاً فارسی است. زبانشناسان آن را ترکیبی از دو واژه «اِستاره/ اِستره» به معنی ستاره و «لابیدن» مصدری پارتی به معنی تابیدن میدانند. یعنی در واقع نامش «اِستارهلاب» یا «ستارهیاب» است. اسطرلاب عربیشده این ترکیب فارسی است.
مسلمانان با این ابزار ایرانی در قرن دوم هجری آشنا شدند. همچنین در قرن نهم هجری به اروپا راه یافت و کمکم از ابزاری خاص دانشمندان به وسیلهای در درست عموم مردم تبدیل شد که برای تعیین وقت روزانه، تعیین جهت قبله یا پیدا کردن موقعیت کشتی در سفرهای دریایی استفاده میشد.
با این قدمتی که از اسطرلاب سراغ داریم، دیگر چیز عجیبی نیست که بدانیم مثلاً سه هزار سال قبل، مردم ایران باستان، بلندترین شب سال را شناسایی کرده بودند و دور هم جمع میشدند و تا صبح در انتظار بازگشت خورشید و ارمغان نور و گرمایش میماندند.
زهره و مه در آسمان گشت پدید
خیلی جالب میشود اگر در این ایام که به نوعی بیانگر پیوند انسان ایرانی با نجوم و آسمانهاست، درباره آنها بدانیم و اگر شد برنامهای بچینیم و به دیدن سازههای قدیمی باقیمانده یا مدرن برویم. زیرا بعضی از آنها امکان بازدید عموم را دارند.
رصدخانه شهر گور
یکی از قدیمیترین و شاید اولین رصدخانه پیشرفته ایران در زمان خود، در استان فارس امروزی و در شهر گور فیروزآباد بنا شده بود. در کاوشهای باستانشناسی این شهر سازهای دایرهای شکل پیدا شد که بررسیها نشان داد رصدخانه بوده است. زمان ساخت این سازه به دوران ساسانی و سیصد سال پیش از رصدخانه مراغه میرسد. شهر گور در دوران اردشیر بابکان ساخته شد و تا دوران عضدالدوله دیلمی (قرن چهارم هجری) اهمیت زیادی داشت. در دوره دیلمیها شهر گور که به فیروزآباد تغییر نام داده بود، مرکز علوم ستارهشناسی دوران بود. در همین دوران این رصدخانه ساخته شد و مدیریت آن به عبدالرحمن صوفی سپرده شد. در حال حاضر از این شهر باستانی جز خرابههایی بیش برجا نمانده است.
رصدخانه اصفهان
رصدخانه اصفهان یا ملکشاه همانطور که از اسمش پیداست در دوران ملکشاه اول سلجوقی (قرن پنجم هجری) بنا شد. ملکشاه و وزیرش خواجه نظامالملک با احداث این رصدخانه از خیام دعوت کردند تا تقویم رایج آن روزگار را اصلاح کند. در نتیجه حمایت او و تحقیقات حکیم خیام، سال 458 هجری قمری تقویم تهیه و تنظیم شد. به خاطر نام جلالالدین ملکشاه، تقویم به گاهشمار جلالی معروف شد که دقیقترین گاهشمار جهان است. خیام به مدت 18 سال سرپرست این رصدخانه بود. اما پس از مرگ شاه و کشته شدن نظامالملک، این رصدخانه دیگر از حمایتهای مالی و معنوی دربار برخوردار نبود و تعطیل و متروک شد.
رصدخانه مراغه
رصدخانه مراغه واقع در شهر مراغه (آذربایجان شرقی) قدیمیترین رصدخانه بجا مانده ایران است. این سازه شامل یک رصدخانه، اتاقی برای استراحت و اقامت دانشمندان، کتابخانهای با 400 هزار نسخه کتاب و محوطه وسیع رصد بوده است و قدمت آن به هشتصد سال پیش و سلسله ایلخانی میرسد. در آن زمان، دانشمندان ایرانی در دربار مغولهای حاکم بر ایران نقش مهمی داشتند و از حمایت آنها برای گسترش علم نیز برخوردار بودند. این رصدخانه به دستور هلاکوخان و با نظارت خواجه نصیرالدین طوسی در قرن هفتم هجری ساخته شد. زمانی این رصدخانه بزرگترین رصدخانه جهان بود اما الان بخشهای کوچکی از آن باقیمانده است. در همان دوران قدیم، الگوی ساخت رصدخانههای بزرگ و مهم قلمروهای دیگر شد. رصدخانه الغبیگ در سمرقند، تقیالدین در قسطنطنیه و جیسینگ در جیپور هند تکرار رصدخانه مراغه بودند. این رصدخانه در قرن هفدهم تعطیل و به فراموشی سپرده شد.
سال 1351 پس از کاوشهای باستانشناسی دانشگاههای تهران و تبریز، رصدخانه مراغه دوباره سر از خاک برآورد. برج اصلی که استوانهای با قطر 22 متر بود، محوطههایی با سکوهای مختلف که احتمالاً محل نصب ابزار نجوم و رصد آسمان بوده و ابزار پیشرفتهای مثل ذاتالربع (دیواری به شعال 430 سانتیمتر) در آنجا کشف شد. بعد از این کاوشها بود که عظمت این مجموعه و همه امکانات بینظیرش برای همه مشخص شد. امروزه با احداث یک سازه گنبدی محافظ روی بقایای اندک رصدخانه مراغه، از آن محافظت میشود.
در حال حاضر رصدخانه تاریخی درون شهر مراغه واقع در خیابان رصدخانه است و یکی از بزرگترین مراکز محاسباتی نجوم در اوراسیا محسوب میشود.
رصدخانههای مدرن
این میراث ایرانی امروزه هم اوضاع خوبی دارد. گواه آن انواع رصدخانههای تخصصی، آماتور و دانشآموزی در سراسر کشور است. چند نمونه از آنها را ببینیم.
رصدخانه ملی ایران
مکانیابی و ساخت این رصدخانه از دهه شصت شروع شد و برای رسیدن رصدخانه ملی به استانداردهای بینالمللی پس از بررسیهای زیاد، در نهایت سال 1400 از آن بهرهبرداری شد. این مجموعه در 33 کیلومتری جنوب غرب کاشان در ارتفاع 3600 متری قله گرگش از رشتهکوههای کرکس احداث شده است. تلسکوپ آن بزرگترین تلسکوپ ایران است و بلافاصله پس از آغاز به کار با فعالیتهای خود تحسین اهالی نجوم را برانگیخت.
رصدخانه ابوریحان بیرونی
در میان رصدخانههای عصر جدید ایران قدمت بیشتری دارد. سال 1355 در شمال شیراز ساخته شد و متعلق به دانشگاه شیراز است. همچنین پس از رصدخانه مراغه، دومین رصدخانه بزرگ کشور محسوب میشود.
رصدخانه کاسین
مدرنترین رصدخانه غرب آسیا در شهر خرمآباد خودمان است. جذابترین جای این سازه برای عموم مردم، آسماننماست که همه علاقهمندان به اسرار آسمان میتوانند در آن از رصد گنبد آبی لذت ببرند.
رصدخانه خواجه نصیرالدین طوسی
بزرگترین رصدخانه فعال ایران است که در 45 کیلومتری تبریز و در ارتفاعات کوه سهند ساخته شده است.
رصدخانه کاشان
قرنها پس از قتل غیاثالدین جمشید کاشانی، منجم بزرگ ایرانی، دوباره در کاشان رصدخانهای به نام او احداث شد. این رصدخانه با تجهیزات بالا در اختیار دانشگاه کاشان
است.
رصدخانه بیرجند (دکتر مجتهدی)
به خاطر دوری این مجموعه از شهر و روستاها، آسمان کویری و پرستاره بیرجند و درصد بخار کم منطقه، این رصدخانه یکی از بهترین مکانها برای بررسی علمی و همچنین زمانی نامزد احداث رصدخانه ملی بوده است.
رصدخانه فسا
در ابتدا یک مجموعهای کوچک و محدود بود. اما به مرور با علاقهای که مراجعان و مردم نشان دادند گسترش پیدا کرد و در حال حاضر، بزرگترین رصدخانه آماتوری جنوب ایران است. پس اگر در این شهر هستید یا امکان مسافرت دارید حتماً از امکانات آن استفاده کنید. سال 1387، گروه رصدخانه فسا بهعنوان قویترین گروه رؤیت هلال ماه در کشور معرفی شدند و در همین زمینه رکورد جهانی هم ثبت کردهاند.
رصدخانه آلاشت
تنها رصدخانه شمال ایران است که در ارتفاع 1815 متری از سطح دریا ساخته شده و بلندترین رصدخانه ایران است که از سه طرف به پرتگاه میرسد و تنها از یک طرف به دامنه کوه میرسد. برای همین دسترسی به آن فقط با پای پیاده و بعد از کوهنوردی ممکن است.