به تلخی دوری به شیرینی انار

«دختر انار» تجربه‌­ای خواندنی در قلب پاکستان

ریحانه عارف­‌نژاد
  خبرنگار

احتمالاً اسم پاکستان ما را بیشتر یاد محصولاتی مثل موز و انبه و ادویه می­‌اندازد. تصورات خودم هم از این کشور خلاصه می‌­شد به چیزهایی که قبلاً از دوستان پاکستانی­مان شنیده بودم. راستش را بخواهید، اصلاً فکر نمی­‌کردم که کتابی در آن حال ­وهوا را بپسندم. ولی «دختر اناری» از چیزی که منتظرش بودم تجربه جالب‌­تری بود؛ داستانی دخترانه در محیطی کاملاً متفاوت و جدید. اَمَل، اولین دختر خانواده­‌ای پرجمعیت است که در روستایی کوچک در پاکستان زندگی می­‌کنند. دختر بزرگ خانه، به ناچار باید بخش زیادی از کارهای منزل را به عهده داشته باشد. خصوصاً وقتی مادرش بچه دیگری به دنیا می­‌آورد که در کمال تأسف بزرگ­ترها، پسر نیست. اَمَل اهل دنیای کتاب‌­هاست و عطش آموختن رهایش نمی­‌کند. ولی با متولد شدن نوزاد، ناچار است مدرسه را رها کند تا تمام­ وقت به کارهای خانه برسد و در دوران نقاهت مادر، مراقب خواهرهای کوچک­ترش باشد. این اتفاق از نظر او هیچ منصفانه نیست و شاید اگر پسر بود، مجبور نمی­‌شد خانه‌­نشین شود. امل از شرایط پیش آمده متنفر است، اما خبر ندارد که همه­ چیز می‌­تواند بدتر هم بشود. پدر او بدهی‌­هایی دارد و این دختر تنها راه صاف­‌شدن بدهکاری­‌های او به ثروتمندترین و با نفوذترین خانواده منطقه است. حتی اگر امل از خانه و کسانی که دوست­شان دارد دور و دورتر شود، نباید امیدش را به راحتی از دست بدهد. همانطور که خودش می‌گوید، اگر همه باور کنند که اوضاع همیشه یکسان خواهد بود، هیچ‌وقت تغییری ایجاد نمی‌شود. امل جرأت و جسارت انجام خیلی کارها را دارد و حتی با وجود ترس و تردید، شجاعانه مقابل خطرناک‌­ترین افراد قرار می­‌گیرد. دختر اناری، کتاب خوشخوان و سریعی است که باعث می‌­شود به رؤیاهایتان جدی‌­تر فکر کنید و از داشته‌هایتان لذت ببرید. همانطور که انار به امل امید تازه می‌دهد و کامش را بعد از تلخی‌ها شیرین می‌کند.