یلدا و زمستان در شعر و ادب فارسی
به مناسبت شب یلدا گذری در ادبیات کلاسیک زیبای فارسی
آنقدر یلدا و مضامینی که از آن در ادب فارسی کلاسیک و حتی معاصر سرودهاند بسیار است که نمیتوان در چند خط به آن پرداخت و این نشان از آن دارد که شاعران و ادبا چقدر به یلدا و شب یلدا توجه داشتهاند. در اینجا اشارهای کوتاه به شب چله، شب یلدا و حضور یلدا در ادب فارسی میکنیم و چند بیتی از شاعران معروف را میخوانید.
ریحانه میرحسینی
کارشناس ارشد ادبیات
چرا شب چله؟
شب چله یکی از جشنهای باستانی ایرانیان است که نسل به نسل منتقل شده و تا به امروز هم عده بسیاری آن را برگزار میکنند. ولی معنی اصلی که چرا به آن شب چله میگویند این است که چله، زمان اول ماه زمستان یعنی ماه دی است که چهل روز به درازا میکشد و به آن چله بزرگ میگویند. این جشن که سابقه کهن دارد حتی در شاهنامه فردوسی هم به اعتقاد بعضیها اشارهای به آن شده، فردوسی به هنگامیکه روز اول ماه دی است به خودش میگوید فعلاً یک امشب شب را دست از سرایش شاهنامه بکش و به شادی مشغول شو:
شب اورمزد آمد از ماه دی
ز گفتار بیاسای و بردار می
در متون کهن ممکن است شواهد بسیاری از شب یلدا و یا جشن و آیین نباشد و اینها از قرن دهم به بعد مشاهده میشود. رسوم بسیار زیبایی که در آخرین روز از فصل پاییز و اغلب در خانه بزرگ خانواده برگزار میشود. این شب باعث جمع شدن همه خانواده در کنار یکدیگر شده و رسم است که از کرسی استفاده میکردند و میبینید که چقدر رنگ سرخ به چشم میخورد. چرا؟ چون روز زایش و تولد خورشید است به همین دلیل اغلب این رنگ استفاده و شکوهی مانند خورشید به مجلس میدهد.
شب یلدا و قدمت آن در میان ایرانیان
یلدا بلندترین شب سال، نام دیگری است که ایرانیان برای شب چله انتخاب کرده و به کار میبرند. این واژه یعنی یلدا، ریشه سریانی دارد و به معنی ولادت خورشید است. و روایتهای بسیار زیادی از این شب وجود دارد ولی یکی از معروفترین آنها این است که پیشینیان در پایان این شب طولانی، که در بیشتر نقاط ایران که در آن مراسمیانجام میشود، به شادی میپردازند زیرا به این اعتقاد داشتند که نا مبارک و شوم بوده و حالا که این شب دراز میرود و تاریکی قرار است شکست بخورد و روشنایی خورشید پیروز شود، به جشن و سرور مشغول میشوند. در این جشن بزرگ که خورشید متولد میشود و آیینها و فرهنگهای بسیاری از سرزمینهای کهن از آن به عنوان آغاز سال نو هم یاد میکنند، از قدیم رسوم بسیاری برای برگزاری آن در میان مردم، پادشاهان و ... رایج بوده حتی کشاورزان هم در این روز چون پایان برداشت محصول صیفی و شروع فصل استراحتشان بود شاد بودند و همه را نیز در این شادی شریک میکردند. در نتیجه به مبارکی روزی که خورشید از چنگ شبهای اهریمنی نجات پیدا میکند آن را جشن گرفته و روزی مقدس برای مهر پرستان است. در چند دهه اخیر این رسم آمده که در شب یلدا هنگامیکه همه خانواده در کنار یکدیگر جمع شدهاند تفألی هم به دیوان حافظ زده شود.
چه رسمی از این پسندیدهتر و نیکوتر؟ در شب یلدا صدای خواندن غزلیات دیوان حافظ، خانهها را رنگینتر کرده و انس و الفت بیشتری در بین خانوادهها و ادبیات فارسی رونق میگیرد.
و اما برسیم به یلدا و ادب فارسی
در شعر و ادب کلاسیک و حتی معاصر فارسی، از واژه یلدا بسیار استفاده شده و شاعران در موقعیتهای بسیاری مثل طولانی بودن شبهای فراق، زلف معشوق که بلند و سیاه است یا نمونههای دیگری که در ادامه میآورم از یلدا و شب یلدا استفاده کردهاند. قبل از آوردن نمونههایی از شعرهای
بسیار زیبای کلاسیک ادب فارسی، لازم است به پیشینه آن هم اشارهای شود تا
بدانید از چه زمانی پای یلدا به شعر فارسی باز شده است.
نخستین باری که واژه یلدا در متون ادب فارسی کاربرد پیدا کرد به نیمه نخست سده پنجم هجری میرسد. استفاده از این واژه در سده پنجم و ششم نشان از این دارد که ادبا و شعرا یلدا را شب میلاد حضرت مسیح(ع) و همچنین بلندترین شب سال میدانستند. اکثر شاعران با یلدا و شب یلدا شعر گفتهاند ولی در این میان غزلیات حافظ و سعدی شناخته شدهتر است مانند این بیت از حافظ:
صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید
که به تاریکی شب یلدا اشاره دارد. یا صائب تبریزی که در عاشقانهترین حالت ممکن این بیت را گفته است:
شد دام زیر خاک ز گرد وغبار
زلفی که بود از شب یلدا بلندتر
شاعران معروف دیگری مانند منوچهری، انوری، خواجوی کرمانی هر کدام به نوعی از یلدا استفاده کرده و شعر گفتهاند و در همه قرنها و سبکها آن را میبینیم. شب یلدا را شاعرانی مانند: ناصر خسرو، عطار نیشابوری، امیر معزی، رشیدالدین وطواط در برابر شب قدر آوردهاند. امیر معزی میگوید:
ایزد دادار مهر و کین تو گویی
از شب قدر آفرید و از شب یلدا
در مثنوی عاشقانه گل و نوروز که جلال طبیب شیرازی در سال ۷۳۴ قمری آن را سرود ، یلدا نام عیار سیه رویی است که گل و نوروز را پس از فرارشان از کاروان گرفتار میکند و به نزد خاقان چین میبرد.
و در نهایت میتوان گفت در ادب فارسی نه تنها شبهای هجران در تیرگی و درازی به شب یلدا تشبیه میشد بلکه زلف و موی یار هم شاعرانی مانند: صائب تبریزی، عبید زاکانی و ابن حسام خوسفی در سیاهی و درازی به شب یلدا همانند کردهاند. با بیتی از سعدی شیرازی صحبت را به انتها میبرم و شب یلدایی سرشار از نیکی برای شما آرزومندم.
هنوز با همه دردم امید درمانست
که آخری بود آخر شبان یلدا را