نگاهی به نمایش خانگی «دفتر یادداشت»

خط‌ خطی روان مخاطب در «دفتر یادداشت» و یک رکوردشکنی جنجالی!

سمیه دهقان‌زاده
روزنامه‌نگار

این روزها سریال «دفتر یادداشت» در حالی با رکوردشکنی در جذب تماشاگر مواجه است که خط خطی روان مخاطب در آن، با شوخی‌های جنسی و فضای شبه اروتیک مشهود است و سؤال مهم، چرایی اقبال قابل توجه مخاطب، با این‌ نوع ارائه و شیوه روایت است.
«دفتر یادداشت»، سریالی است که بیش از اینکه با نام کارگردانش، کیارش اسدی‌زاده شناخته شود با اسم و رسم رضا عطاران و کمدی خاص وی گره خورده است.
خاص و متفاوت بودنی که از پوستر تبلیغاتی‌اش شروع شد؛ تصویری که در آن رضا عطاران، در هیبت مردی میان­سال با مو و محاسنی سفید، سیگار بر لب، به صندلی تکیه زده و دخترانی جوان با روپوش‌های سفید پرستاری فندک به دست به سمتش خم شده‌اند تا سیگار او را روشن کنند.
پوستری که گویی بازسازی شده سکانسی از فیلم مالنا (Malèna 2000) با بازی مونیکا بلوچی است. با این پوستر، علاقه‌مندان به سریال‌های روز دنیا، کنجکاو شدند ببینند عطاران بعد از ۱۰ سال با حضور در سریالی در شبکه پخش خانگی، چه چیزی برای ارائه دارد.
با شروع سریال معلوم شد رضا عطاران (در نقش ایرج) و حسن معجونی (در نقش حمید) برگ برنده داستان هستند و در سال‌های نه چندان دور، پلیس بوده‌اند و با پشتوانه این عقبه می‌خواهند ماجرای قتل‌هایی که در یک ساختمان رخ داده را رمزگشایی کنند.
اما سیر داستانی که قرار است با بیماری آلزایمر ایرج، شوگردی داشتن منیر (مدیر آسایشگاه و مدیر ساختمان) و چند خرده داستان دیگر در خنده گرفتن و پیگیر شدن مخاطب مؤثر باشد، از ابتدا با شوخی‌های کلامی جنسی و طنز موقعیت شبه اروتیک همراه است.

جذب مخاطب در فضایی شبه اروتیک
 زن‌پوشی حمید و حساسیت‌های ایرج در تماشای این مرد عروس‌نما و دیالوگ‌های جنسی پینگ پنگی در سکانس‌های ابتدایی فیلم، اصرار بر افتادن شلوار، کشیدن شلوار از پا و خیس شدن شلوار، لخت بودن مردان سریال در سکانس‌های مختلف، دامن‌پوش شدن ایرج و اشاره به اینکه دامن هواخور بهتری دارد، انگشت اشاره‌‌ای که ایرج با حالت خاصی آن را در مواقع مختلف تکان می‌دهد، نشانی دادن حمید برای جای ماه‌گرفتی روی باسن ایرج و تلاش ایرج برای دیدن این ماه‌گرفتی با خم شدن مقابل آینه اتاق پرو و طولانی شدن این سکانس، عطش تمام نشدنی ایرج برای ارتباط با زنان بویژه منیر و باز گذاشتن پنجره و در انتظار او ماندن؛ منیر متأهلی که شوگردی دارد و نمایش تلطیف شده ارتباط منیر با یکی از پسران جوان همان ساختمان، اعتیاد مادر یک خانواده به نوشابه (که نحوه نمایش آن به اعتیاد مشروبات الکلی نزدیک‌تر است) و موارد دیگر که شاید تصور در کنار هم قرار گرفتنش در یک سیر داستانی، آن هم تنها در چهار قسمت دشوار باشد، اما این همان پکیجی است که «دفتر یادداشت» به مخاطب ارائه می‌دهد.
  اگرچه دادن اطلاعات قطره‌چکانی به مخاطب و رمزگشایی از ماجراها در سیر داستان، فضاسازی، دکور، نوع فیلمبرداری، تیتراژ متفاوت با یک انگشت بریده و نوع خاص ارائه داستان بر جذابیت آن تأثیر‌گذار بوده، اما همچنان عده کثیری از افراد، این سریال را نسخه ناشیانه و ضعیف سریال موفق «فقط قتل‌های این ساختمان» می‌دانند؛ سریالی که در آن بعد از اینکه مرگی در یک ساختمان آپارتمانی رخ می‌دهد، مستأجران آن چارلز (استیو مارتین)، میبل (سلنا گومز) و اولیور (مارتین شورت)، کشف می‌کنند که همه‌‌شان عاشق جنایت واقعی هستند. آنها در این سریال جنایی کمدی رازآمیز تصمیم می‌گیرند که خودشان فرایند تحقیق را در دست بگیرند.
البته «دفتر یادداشت» فارغ از این کپی‌کاری‌ها، با تذکرات ساترا، کمی شوخی‌های    کلامی‌اش را تعدیل کرده و سعی در جمع کردن دست و پای داستان و کشیده نشدن آن به سمت ابتذال دارد، اما همچنان ردپای نگاه جنسی در آن پررنگ است و نه تنها توصیه‌ خواهر ایرج به او مبنی بر محترمانه رفتار کردن با خانم‌ها، در روایت داستان دیده نمی‌شود که گویی برخورد محترمانه با مخاطب اعم از مرد و زن هم خیلی در این سریال لحاظ نشده، اما با همه این تفاسیر، رکوردشکنی «دفتر یادداشت» در جذب مخاطب، خاص و سؤال برانگیز است و سؤالات دیگری را مطرح می‌کند.
 اینکه آیا ذائقه مخاطب ایرانی سیر نزولی پیدا کرده؟ آیا فحاشی کاراکترهای داستان به جای دافعه، ایجاد جاذبه کرده؟ آیا تصویر محو روابط  فرا زناشویی و نمایش روابط زناشویی بر پایه مبادله پول با جوانی، خیانت، دروغ، نمایش برهنگی آقایان و دیالوگ‌های جنسی متعدد از زبان بازیگران محبوب طنز، خواسته مخاطبان امروز است یا تبلیغ و اقناع پوستر و تیزر و تبلیغات هر قسمت در بستر فضای مجازی -با وجود حق انتخاب در پلتفرم دلخواه و پرداخت اشتراک- بر همه اینها سرپوش گذاشته و مخاطبان در طلب خنده‌ای از ته دل بی‌خیال موارد مذکور، به تماشای «دفتر یادداشت» می‌نشینند، تا دلشان خوش باشد در کنار فیلم‌ و سریال‌های روز دنیا، یک سریال کمدی-معمایی وطنی هم هست که تماشا دارد، حتی اگر نشود آن را خانوادگی دید.