هوشمندی در سیاست‌همسایگی

صالحی، وزیر اسبق وزارت خارجه، در نشست هم‌اندیشی هوشمندی در سیاست همسایگی، در رابطه با توافقات پکن گفت: امروزه چین با هوشمندی هم با ایران و هم با عربستان بازی می‌کند و فکرش این است که اگر اتفاقی بیفتد، بتواند دیگری را حفظ کند. در توافق ایران و عربستان چین از فردای ایران امتیاز می‌گیرد. در مصاحبه‌ای گفتم، ای کاش توافق ما با عربستان بی‌واسطه بود و خودمان بر سر میز می‌نشستیم.

محمدحسین طارمی
 خبرنگار

اواسط فروردین ماه سال‌جاری بود که حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران و «فیصل بن فرحان» وزیر خارجه عربستان سعودی بعد از توافقی که یک ماه قبل یعنی اسفند 1401 در پکن بین دو کشور حاصل شد و بعد از حدود ۷ سال و ۳ ماه از قطعی روابط دو کشور که به صورت یکجانبه از سوی عربستان و در پی تجمع مقابل سفارت و سرکنسولگری این کشور در ایران و ورود به این اماکن در واکنش به اعدام شیخ نمر صورت گرفته بود، به صورت رسمی با یکدیگر دیدار و گفت‌وگو کردند. البته دو وزیر در حاشیه نشست بغداد-۲ در اردن هم دیداری کوتاه داشتند و بعد از توافق اسفند سال گذشته، در فروردین ماه سال‌جاری نیز سه دور تلفنی گفت‌وگو کردند تا مقدمات دیدار رسمی‌ خود را فراهم کنند.
میانجیگری چین در توافق ایران و عربستان و احیای روابط این دو کشور، باعث شد تا بی‌اعتباری تحلیل برخی اصلاح‌طلبان را در زمینه مسائل بین‌الملل عیان‌تر کند. برخی که امروز مدعی هستند نقطه شروع اختلاف یا به ‌هم خوردن مناسبات ایران و عربستان سعودی، ماجرای حمله به سفارت عربستان در ایران بود، آیا واقعیت دارد؟ این دروغی است که برخی اصلاح‌طلبان در سال گذشته مطرح می‌کردند. اگر مرور کوتاهی از اتفاقات و تحولات فی‌مابین رژیم سعودی و ایران در سال‌های اخیر داشته باشیم، به خوبی نشان می‌دهد آل‌ سعود قبل از ماجرای سفارت و دقیقاً همزمان با سیاست‌های دولت روحانی در عرصه سیاست خارجی، اقدامات خصمانه خود را علیه ایران و شیعیان علنی کرده بود.
برخی کارشناسان معتقدند این موافقت ایران تناقضی با مواضع انقلابی علیه حکام سعودی نداشته و نخواهد داشت. چه بسا مواضع انقلابی و محکم در مقابل دشمنی سعودی‌ها باعث عقب‌نشینی ریاض در مقابل تهران شده است. البته این تحلیل برخلاف تحلیل اصلاح‌طلبان که سیاست را صرفاً صفر و صد می‌بینند، ازسرگیری روابط با سعودی به معنای پایان اختلاف نیست و هنوز دو کشور در برخی مسائل با هم اختلاف نظر دارند.
به همین منظور نشست هم‌اندیشی تحت عنوان «هوشمندی در سیاست همسایگی» به همت اندیشکده سبا، در خانه اندیشه‌ورزان با حضور دکتر علی اکبر صالحی وزیر اسبق امور خارجه و ریاست اسبق سازمان انرژی اتمی، دکتر مصطفی مصلح‌زاده سفیر سابق ایران در اردن، دکتر مجید ضیایی کارشناس ارشد تاریخ و جغرافیای سیاسی بین‌الملل، دکتر مهدی خراتیان کارشناس ارشد روابط بین‌الملل برگزار شد.
در این نشست، علاوه بر مسائل تاریخی و ژئوپلیتیک سرزمین عربستان سعودی و رابطه نفت و امنیت در شکل‌گیری مناسبات آن و بلوک غرب، امریکا و رژیم صهیونیستی، میزان هوشمندی جمهوری اسلامی ایران در روابط و توافق با عربستان سعودی در پکن پرداخته شد. همچنین در ادامه نسبت توافق پکن بر نقش‌آفرینی نظامی و امنیتی عربستان سعودی در پرونده جنگ یمن و تأثیرات آن بر عملیات طوفان‌الاقصی و مناسبات آن با دولت نجات ملی یمن، نقد و بررسی گردید.
ضیایی در ابتدا و در پاسخ به سؤالی در مورد نقش تاریخی انگلیس در تشکیل حکومت سعودی گفت: به شهادت تاریخ، ما تا قبل از ۱۹۲۳ یا ۱۹۲۴ کشوری که تحت عنوان «مملکت حجاز و النجد» بین فاصله ۱۹۲۴ تا ۱۹۳۲ تشکیل شد و در ۱۹۳۲ به بعد تحت عنوان کشور سعودی عربی شد. در ۸ سال این اتفاق افتاد.
وی افزود: عنایت داشته باشید که بعد از ظهور اسلام به دلیل اینکه شبه جزیره عربستان موقعیت جغرافیایی مرکزی برای ایجاد یک تمدن سیاسی و ژئوپلیتیک ندارد، مرکزیت از آنجا خارج شد و در دوران امویان به سمت مدیترانه رفت و سپس به حوزه بغداد رفت و از قرن ۷ میلادی می‌بینیم که عربستان به خصوص حجاز، در موقعیتی هستند که به نوعی از ولایت بغداد یا عراق عرب موقعیت سیاسی می‌گیرند و قدرتی از آنجا شکل نگرفته است.

اسرائیل پاسگاه حفاظتی از کانال سوئز است
ضیایی اشاره داشت: در ۱۹۲۵ کشوری به روی کار می‌آید که خودش را کشور نمی‌شناسد بلکه کشور حجاز و نجد و ملحقات آن می‌شناسد. هشت سال بعد در آستانه امضای قرارداد استاندارد اویل کالیفرنیا با استارت عربی سعودی رقم می‌خورد. این دقیقاً زمانی بود که قرارداد کاوش نفت با این شرکت‌ها انعقاد شد. عربستان سعودی یک کویت بزرگ با لحاظ جغرافیایی است. عربستان ابتدایی به دریا راه ندارد و برای حفاظت از کانال سوئز دریایی سرخ که در زمان افتتاح بیش از ۶۰ درصد از تجارت جهانی از این کانال عبور می‌کرد، بنا شد.
این کارشناس ارشد تاریخ بین‌الملل گفت: اگر کانال سوئز نبود، باید کل قاره آفریقا را دور می‌زدند. این کانال بسیار مهم بود. این اهمیت آنقدر مهم بود که بعدها کشور جعلی اسرائیل را برای حفاظت از این کانال ایجاد کردند. از دیدگاه ژئوپلیتیک اسرائیل صرفاً یک پاسگاه برای حفاظت از کانال سوئز است. بعدها در سال ۱۹۳۸ نفت کشف شد و یک دوره ۵ ساله طول کشید تا نفت کشف شود، جهان وارد جنگ جهانی دوم شد. در مرداد ۱۹۲۱ ارتش امریکایی که باید درگیر جنگ در اروپا باشد، به استعداد ۶ لشکر وارد ایران می‌شود و این ورود هیچ چیز نیست جز حفاظت از چاه‌های نفتی عربستان سعودی برای مقابله با خطرات احتمالی ناشی از شوروی در آینده. شروع عربستان برای حفاظت از کانال سوئز بود اما علت باقی ماندنش همین نفتی است که در آن کشف شد.
وی در پایان افزود: دولت عربستان اقلیم خاصی را در جغرافیا مدیریت نمی‌کند. عربستان از لحاظ کلاسیک به هیچ دریای آزادی که بتواند مثل اقیانوس هند راحت باشد، راه ندارد و محصور است؛ یعنی به لحاظ اقلیمی چون اقلیمی را مدیریت نمی‌کند نمی‌تواند کشوری مستقل باشد.
عربستان و ترکیه اولویت اول من در منطقه بودند
صالحی در ابتدای سخنانش گفت: از نظر دیدگاه سیاسی نظرمان درباره عربستان چیست. از منظر سیاسی، اقتصادی، فرهنگ و نظامی می‌توانیم نگاه کنیم. بنده در زمانی که توفیق خدمت در وزارت امور خارجه را پیدا کردم، معتقد بودم دو کشور در منطقه برای ما اهمیت دارد و اولویت دارد یکی عربستان و دیگری ترکیه بود. برخی از دوستان گفتند سایر کشورها چطور! گفتم که اینطوری اولویت مفهومی ندارد. بنده همچنان معتقدم اگر ایران، عربستان و ترکیه در یک شرایط تعاملی قرار بگیرند، قطعاً منطقه تا زمانی که منافع تعارضی نباشد، منافع مثبت بیشتر تأمین می‌شود.
وی ادامه داد: ساعت‌ها با مرحوم امیرسعود الفیصل در منزلش صحبت می‌کردیم که ایران و عربستان در همچین شرایطی باشند. حتی من می‌گفتم که نه کشور ما و نه کشور شما هیچ چشم‌داشتی به بزرگتر کردن کشورشان ندارند. همچنین هیچ چشم‌داشتی به منافع و منابع زیرزمینی یکدیگر نداریم. پس ما چرا با یکدیگر کلنجار می‌رویم؟ البته بحث عمده‌ای که ایشان داشت، بحث‌های امنیتی بود. یعنی اگر اساس اختلاف ما با عربستان را بخواهیم واقع‌گرایانه تحلیل کنیم، آنچه که بنده از وزیر خارجه‌شان با دوگوشم شنیدم، مسائل امنیتی بود. هیچ یک از مسائل اقتصادی، فرهنگی و... اهمیتی نداشت.
وزیر اسبق امور خارجه بیان کرد: من معتقدم می‌توانیم از مناظر گوناگون به عربستان بنگریم. مناظری که به‌القوه هستند. از منظر نظامی و اقتصادی عربستان را در خلیج فارس می‌توانیم مورد توجه قرار دهیم. بقای عربستان امنیتی است. برایش مهم است و اهمیت دارد و عنصر بقا نیز از عنصر امینت نشأت می‌گیرد و این برای عربستان حائز اهمیت است.
وی افزود: بنده چهار سال به عنوان معاون دبیر کنفرانس اسلامی در عربستان زندگی کردم. با توجه به این سابقه یک برداشتی از این کشور دارم. گذشته تاریخی عربستان یک کشور ساخته شده است و ماهیت یک کشور را در بر نداشته است. کشوری مثل لبنان، سوریه یا حتی اردن که ساخته شده‌اند. زمانی که وارد ماهیت آن می‌شویم یک نجد داریم و یک حجاز که تشکیل دهنده قاعده اصلی عربستان است. نجدی‌ها همان بیابانگردها هستند و حجازی‌ها همان شهرنشینان که صاحب فرهنگ و مدنیت بودند‌ این‌ها از دیرباز با یکدیگر مشکلاتی داشتند. حتی در قرآن هم از اعراب بادیه نشین نام برده شده است.
 
آل شیخ و آل سعود
توافق کردند تا عربستان را به وجود آورند
صالحی گفت: آن زمانی که در عربستان بودم با نگاهی که بر اجتماع عربستان انداختم، در عربستان صاحب منصبان و افرادی که دستشان به دهانشان برسد یک دوره‌ای به اسم «احدین» یعنی روزهای یکشنبه دارند. جلساتی می‌گذاشتند و روحانیون خودشان صحبت می‌کردند. جلسات با فکری باز و پر محتوا با مسائل گوناگون مطرح می‌شد که بنده هم به این جلسات می‌رفتم. این در حجاز بود. در عربستان فعالیت‌های فرهنگی گفت و شنودی البته با چاشنی محافظه‌کارانه وجود داشت. البته در آنجا بحث امنیت قوی بود اما بر خلاف انتظار من، آزادتر از چیزی بود که در نظر داشتم.
رئیس پیشین انرژی اتمی بیان کرد: از بعد مذهبی که در قرن ۱۸ عبدالوهاب ظهور می‌کند و وهابیت را پایه‌ریزی می‌کند، دو خاندان آل شیخ و آل سعود با یکدیگر توافق می‌کنند که حاکمیتی به اسم عربستان را به وجود بیاورند و با یکدیگر آن را اداره کنند. بستر مذهبی را آل شیخ و بستر اداره حکومت و حکمرانی را آل سعود گردن می‌گیرند. آن‌ها تصمیم می‌گیرند اولاد هر دو خاندان به عنوان امیر تلقی شود. یعنی به نوعی هر دو در طبقه امیران قرار بگیرند.
 سعودی می‌خواهد یک چهره جدید به کشورش ببخشد
وزیر اسبق امور خارجه در ادامه صحبت‌ها بیان کرد: مشکلات بسیار زیادی در حال حاضر در عربستان وجود دارد. از ایلات نزدیک رژیم صهیونیستی عربستان شروع می‌شود تا البته یمن و باز هم بعدش در ادامه در دریای سرخ عربستان می‌شود. عربستان یک بندر مثل جبل علی در تمام طول دریای سرخ و خلیج فارس ندارد. حتی قطر هم یک بندر بزرگ قابل قیاس با جبل علی ندارد. اینکه چرا عربستان بندر بزرگ ندارد هم از مسائلی‌ است که باید بررسی شود.
 ‌وی افزود: یک رقابت شدید اقتصادی بین قطر و عربستان و امارات به راه افتاده البته در ظاهر نیست و در باطن است. سؤال اینجاست که چرا عربستان با قطر به مشکل خوردند؟ چرا گاهی امارات و عربستان زمانی که می‌خواستند پول واحد درست کنند، سر قرارگیری بانک ارز خلیج فارس، به مشکل خوردند. مثلاً در بحث غزه ایلات زیر فشار انصارالله یمن است. واقعاً خداوند به عبدالملک حوثی عمر با عزت نوح وار بدهد تا با عزت از مظلومان دفاع کند. اگر جمهوری اسلامی ایران می‌خواهد یک تعامل درست با کشورها داشته باشد، باید در نقشه راهش متوجه باشد که این کشورها در چه وضعیتی هستند.

 ارتباط با عربستان باید زودتر برقرار می‌شد
صالحی در ادامه صحبت‌هایش مدعی شد: در حال حاضر یک مثلث جلوی روی ایران است که یک رأس آن امریکا و تمام غرب و یک رأسش روسیه و کشورهای اطرافش و رأس دیگر چین قرار گرفته است. ایران یک کشوری با ویژگی‌های خاصی‌ است که در دنیا مثلثش را پیدا نمی‌کنید. ایران یک استقلال واقعی دارد که دشمنان هم به این مسأله اقرار کرده‌اند. ایران باید کجای این مثلث قرار بگیرد؟ اگر به یکی از این راه‌ها بچسبد که فاجعه است. به نظر من باید ایران در وسط مثلث بایستد و از فرصت‌ها و نقاط ضعف موجود به درستی بهره‌مند شود. اما فریب رابطه چین و عربستان را نباید خورد. امریکا می‌خواهد هیمنه خود را به عنوان یک تک قطبی که دو رقیب دارد، حفظ کند.
چین رقیب اقتصادی و روسیه رقیب نظامی آن است. تکلیف این‌ها را با جنگ نمی‌توان مشخص کرد. مثلاً روسیه را در اوکراین گرفتار کرد. چین را هم می‌تواند با منابع انرژی سرگرم کند. چین در حال حاضر بزرگترین وارد کننده منابع انرژی جهان است‌. تنهای کشوری که نفت و گازش هم در اختیار تام خودش قرار دارد، ایران است. در رابطه با عربستان اگر امریکا اراده کند حتی یک قطره نفت هم نمی‌تواند به چین بدهد.
وی اضافه کرد: من در سال ۱۹۷۳ در امریکا دانشجو بودم. مرحوم ملک فیصل نفت را تحریم کرد. در امریکا برای هیچ چیز صف نمی‌بستیم اما در آن روزها برای تهیه بنزین در صف معطل می‌شدیم. اگر اشتباه نکنم طولی نکشید و یک هفته بعد ملک فیصل به دست یکی از امیرها کشته شد.
وی افزود: حالا امروزه چین با هوشمندی هم با ایران و هم با عربستان بازی می‌کند و فکرش این است که اگر اتفاقی بیفتد، بتواند دیگری را حفظ کند. در توافق ایران و عربستان چین از فردای ایران امتیاز می‌گیرد. مصاحبه‌ای کردم و گفتم ای کاش توافق ما با عربستان با واسطه نبود و خودمان بر سر میز می‌نشستیم. امریکا برای ادعای دموکراسی زیاد به وضوح نمی‌تواند خلاف اخلاقش عمل کند البته در جریان غزه آبروی خودش را برد و متوجه شدیم تحت تسلط سیاسی اسرائیل است و هیچ وقت منافع خودش را فدای منافع امریکا نمی‌کند. در حال حاضر امریکا بازنده جریان حقوق بشر در غزه شده است.
 
عربستان از ترس ایران به سمت عادی سازی حرکت کرد
وزیر اسبق انرژی اتمی با اشاره به عواملی که باعث ارتباط‌ گیری عربستان با اسرائیل، گفت: بنابراین نباید ایران فریب ظاهر را بخورد. ایران باید همه شرایط کشورها را بداند. ایران در خاورمیانه حقیقتاً جایگاه قدرتمندی دارد. این نقدها را باید به خودمان کنیم. یکی از عواملی که باعث شد عربستان با اسرائیل به سمت عادی‌سازی بروند، ترس از ایران بود. من یک مقاله نوشته بودم که نظر شخصی‌ام بود که در قانون اساسی کشور ما مواد ۱۱، ۱۵۲ و ۱۵۴ اشکال دارد. آوردن لفظ رابطه با ما ملت‌ها اشتباه است بلکه باید رابطه ما با دولت‌ها باشد. خب وقتی عربستان این را ببیند، می‌گوید امکان دارد با استناد به این مواد در کشور ما دخالت‌های زیادی داشته باشید.
صالحی در پایان اذعان کرد: در ارتباط ایران و عربستان من خیلی خوشحال شدم و خدا را شکر کردم. حکما و بزرگان ما می‌گویند که دشمنی را به دوستی تبدیل کنیم. ما رفیق را به رقیب و رقیب را به دشمن تبدیل می‌کنیم. البته باید در پایان عرض کنم که سود و نفع ارتباط ایران و عربستان یکدفعه‌ای نمی‌شود و باید صبر کنیم ببینیم که در آینده چه می‌شود.

‌‌عربستان اساساً استراتژی ندارد!
مصلح زاده در ادامه گفت: باید یک تفاوتی قائل شویم بین تحلیل‌های ژورنالیستی، دیپلماتیک، ژئوپلیتیک، تئوریک و تحلیل‌های استراتژیک. آنچه من می‌خواهم بر مبنای آن سخنانم را بیان کنم، تحلیل‌های استراتژیک است. نظر من این است که در اکثر سخنان در بین تحلیل‌ها در ایران تفکیک مناسبی قائل نمی‌شویم. یعنی یک پدیده را تحلیل می‌کنیم ولی نمی‌گوییم در چه قالبی آن را تحلیل می‌کنیم. مطبوعات، مسئولان و حتی متأسفانه دانشگاهیان ما متنی می‌نویسند و نمی‌گویند که در چه قالبی صحبت کرده‌اند.
 وی ادامه داد: در زمان تسخیر لانه جاسوسی یک مشکل جدی به وجود آمد و عده‌ای از مسئولان و استادان دانشگاه و ژورنالیست‌ها می‌گفتند که جاسوسان را آزاد کنیم تا کارتر در مقابل ریگان پیروز شود‌. این یک تحلیل دیپلماتیک است و دقیق هم هست. اما در تحلیل استراتژیک می‌گوییم بازیگر جمهوری‌خواه یا دموکرات مهم نیستند و مهم دولت امریکاست. تحلیل استراتژیک می‌گوید دولت امریکا چه زمان کارتر، کندی یا حتی ریگان هیچ تغییری در رفتارش نسبت به رژیم صهیونیستی رخ نداده است. حالا کارتر، ریگان، بوش پدر، بوش پسر، اوباما، ترامپ و بایدن با اینکه از احزاب گوناگون هستند، سیاست آن‌ها نسبت به اسرائیل تغییر نکرده است.
 وی اضافه کرد: چین، روسیه، امریکا و ایران استراتژی ویژه برای خود دارند اما عربستان ندارد. عربستان در دعوای درون لبنان بین حزب‌الله و طرف مخالف، کدام طرف بود؟ خب طرف مخالف. خب در دعوای مقاومت عراق و نیروهای ضد مقاومت، طرف کدام بود؟ طبیعتاً طرف ضد مقاومت. حتی در دعوای ایران و امریکا هم طرف امریکاست. عملاً عربستان در تمام منازعات منطقه در مستر پلن امریکا قرار گرفته است.
 سفیر سابق ایران در اردن بیان کرد: سعودی چه بخواهد و چه نخواهد، عربستان به نوعی صندوق اعتبارات امریکا شده است. مثلاً امریکا از عربستان پول گرفت تا چریک‌های ضد نیکاراگوئه‌‌ای را تجهیز کند. خب مگر اینجا هم پای ایران و تصمیمات خطرناکی که آن‌ها به ما نسبت می‌دهند، وسط بود؟ این جریانات یعنی عربستان تعیین کننده نیست حالا چریک ضد ایرانی باشد یا ضد هر جای دیگر. البته در بحث چریک‌های ضد ایرانی عربستان علاقه شخصی بیشتری نیز نشان می‌دهد تا بتواند با انقلاب ایران درگیر شود.

‌توافق پکن یک سوءتفاهم اساسی بود
خراتیان همچنین تصریح کرد: سؤال اصلی این بود که توافق ماه مارس ما با پکن پلن خوبی بود یا خیر؟ اینکه سیاست همسایگی‌ای که دولت آقای رئیسی در پیش گرفته است درست است یا خیر؟ بنده فکر می‌کنم چند سوء‌تفاهم اساسی ما را به سمت توافق پکن سوق داد. سوء‌تفاهم اول این بود که ایران با توافق با عربستان می‌تواند هژمونی امریکا را در منطقه زیر سؤال ببرد. سوء‌تفاهم دوم این بود که توافق با سعودی می‌تواند امنیت کشور را تضمین کند و دشمن به یک دوست تبدیل شود. سوء‌تفاهم سوم این بود که ما با توافق پکن می‌توانیم مانع عادی سازی روابط بین ریاض و تل‌آویو شویم. سوء‌تفاهم چهارم این بود که می‌شود با یک چیزی به نام سیاست همسایگی یک ابر معامله کلان بین ما و ابر قدرت‌ها درست کرد. سوء‌تفاهم پنجم این بود که فکر می‌کنیم می‌شود با سیاست همسایگی یک معماری امنیتی اقتصادی مطابق میل جمهوری اسلامی بسازیم و سوء‌تفاهم آخر هم اینکه می‌توان با سعودی به یک معامله سخت رسید که داده و ستانده آن مشخص باشد. در برجام بالاخره هر چه بود مشخص بود که چه مسائلی بیان شده، اما در قرارداد پکن هیچ چیز مشخص نیست.
 این کارشناس مسائل بین‌الملل بیان کرد: اولین بحث اینکه باید بدانیم روابط سعودی و اسرائیل به چه زمانی برمی‌گردد. آیا بن سلمان تصمیم گرفت یک دفعه یک رابطه برقرار کند یا بین سعودی و اسرائیل یک رابطه پنهان و قدیمی وجود داشت؟ مثلاً نقش فؤاد حمزه بین روابط مخفی اسرائیل و عربستان چه بود؟ یعنی در زمانی که منطقه تقسیم بندی شد، یک معماری امنیتی و اطلاعاتی بزرگ بنا شده که ایران خارج از این معماری قرار داده شده است.
مدیر اندیشکده احیای سیاست افزود: این را باید بفهمیم که بن سلمان دارای یک رابطه با یک شبکه خاص الیگارشی‌ است که به اسرائیل بسیار نزدیک است. اینکه بگوییم حالا برویم صحبتی کنیم و دلشان به رحم می‌آید که بگویند رئیسی هم آدم خوبی‌ است، اشتباه است و اصلاً از این خبرها نیست. مسأله سعودی یعنی مسأله امریکا. واشنگتن پست مطلبی منتشر کرده بود که چند نفر از مشاوران ارشد و اصلی بن سلمان چند نفر از افراد سرشناس پنتاگون هستند.
وی ادامه داد: ابر معامله سه جانبه این بود که در اینجا یک زلزله ژئوپلیتیک اتفاق بیفتد. یعنی با کریدور کذایی آی‌مِک به علاوه عادی سازی روابط سعودی و اسرائیل آن چیزی که در اجلاس ویلنیوس ناتو بر آن تکیه شده و آن چیزی که در سند امنیت ملی ۲۰۲۲ امریکا به آن تأکید شده که پیوند امنیتی یورو آتلانتیک و ایندو پاسیفیک از طریق خاورمیانه اتفاق بیفتد و معماری این هم در دستان اسرائیل باشد. یعنی اگر ایالات متحده بخواهد چین را مهار کند، امنیت و اقتصاد منطقه باید با اسرائیل رقم بخورد و ابر معامله سه جانبه این را تأمین می‌کرد.
خراتیان گفت: محمد بن سلمان و کریدور آی‌مِک و گروه‌های اقتصادی و امنیتی را باید در فیلد تاریخی بررسی کنیم. اینطور نبوده که یکدفعه از زیر زمین بیرون بزنند من در نگاه بین‌الملل مارکسیست هستم. من به روابط اقتصادی و سیاسی اهمیت می‌دهم. تاریخ شبکه‌های الیگارشی و پیوند این‌ها برای ما مهم است. نکته بعدی اینکه نقش مسائل داخلی امریکا و شکاف در طبقه حاکم آتلانتیک چه بوده است؟ این یعنی معامله‌ای که در منطقه قبل از حمله طوفان‌الاقصی شکل می‌گرفت. بایدن چند مرتبه بیان کرده که حماس می‌دانست که ما با سعودی‌ها می‌خواستیم معامله کنیم و آن‌ها این معامله را خراب کردند.
مدیر اندیشکده احیای سیاست اذعان داشت: آنچه که در توافق پکن اتفاق افتاد، یک سوء‌تفاهم اساسی نسبت به آنچه که در منطقه اتفاق افتاده بود؛ یعنی اینکه محمد بن سلمان به‌دنبال یک معاهده قوی و الزام‌آور با امریکا به‌عنوان شرط معامله عادی‌سازی بود اما بایدن می‌گفت تا جنگ یمن وجود دارد، نمی‌توانیم این کار را انجام بدهیم. ایران با توافق پکن کاری کرد تا بزرگترین خریدار نفت ما به‌عنوان میانجی‌گر به وسط آمد و خوشحال شدیم که هژمونی امریکا به چالش کشیده می‌شود.
خراتیان در پایان گفت: نتیجتاً توافق ایران و سعودی یک توافق لرزان و بر سر اضطراب برای قضایای بعد از خانم مهسا امینی بود حتی بانک مرکزی یک ماه بعد از آن در اسفند ماه بیانیه‌ای داد که شاید دلار ارزان شود اما هیچ نشد و همین‌طور قیمت‌ها بالاتر رفت. دولت ما هنوز متوجه نیست که دعوا سر معماری امنیتی و اقتصادی است و آقایان در هر دو جناح اصولگرا و اصلاح‌طلب می‌خواهند محور مقاومت که معماری امنیتی اطلاعاتی سعودی و اسرائیل به قدمت ۱۹۲۰ را ناآرام کرده بود، بفروشند.
 
فریب‌های دیپلماتیک
در کمین ایران
مصلح‌زاده با توضیح مسترپلن‌های گوناگون، افزود: در روابط بین‌الملل چند مستر پلن داریم که طراح روابط بین‌الملل هستند و استراتژی خودش را با این مسترپلن هماهنگ می‌کند. سؤال اینجاست که اگر توافقی بین ایران و عربستان شکل گرفت، تحول استراتژیک ایجاد می‌شود یا خیر؟ امریکا به هیچ عنوان نگرانی خاصی از ایجاد این روابط ندارد و این بخشی از مسترپلن امریکاست. گاهی لازم است این اتفاقات بیفتد. مراقب باشیم دچار فریب‌های دیپلماتیک نشویم که مثلاً امریکایی‌ها بگویند که وای چرا عربستان با چین قرارداد بست. این اتفاقاً برای فریب شماست.
سفیر سابق ایران در اردن گفت: امریکا در بیداری اسلامی توانست با سفرهای مداوم در منطقه لیبی، مصر و تونس را مدیریت کند. امریکا شرایط را به گونه‌ای رقم زد که به نفع خودش شد و طرح سوریه را پیاده کرد تا جایی که سوریه را مچاله کرد. تقریباً ۸۵ درصد سوریه به باد رفته بود تا اینکه یک سردار ایرانی رسید و بازی را تغییر داد. بشار اسد مثل بن علی رئیس جمهور تونس قصد خروج از کشور را داشت چون تا نزدیکی کاخ ریاست جمهوری‌اش رسیده بودند. البته لازم به ذکر است این طرح اولیه قبل از سوریه راجع به ایران هم طرح‌ریزی شده بود.
وی اضافه کرد: کاری که سردار ایرانی با امریکا کرد، مثل این بود که یک تیم ته جدولی فوتبال را به مربیگری قبول کنید و تا مرحله قهرمانی همراهش باشید‌ پس باید قبول کنیم امریکا طراح خوبی‌ است اما خب پیروزی و شکست همیشه توأم با هم هست. ما در توافق پکن سه بر یک باختیم. تفاهم پکن چند قسمت دارد. در یک قسمت یمن حاضر است که برگ برنده‌اش حمله پهپادی و بمباران آرامکو بود. تنها قدرت یمن ناآرامی عربستان بود. خب عربستان در مقابل سه برگ برنده در دست داشت. یکی بمباران گسترده هوایی، دومی محاصره فرودگاه یمن و سومی این بود که پول شمال یمن باید از عدن جنوب یمن که با عربستانی‌ها هستند تأمین شود.
مصلح‌زاده در پایان گفت: در توافق بحث یمن آمدیم گفتیم که امنیت برقرار شود. این یعنی یمنی‌ها خلع سلاح شدند و دیگر نمی‌توانند با پهپاد و موشک تهدید کنند و از طرف مقابل هم دیگر عربستان حق بمباران یمن را ندارد. ما هنوز متوجه نشدیم وقتی می‌خواهیم با طرف مقابل توافق کنیم، چرا نباید صددرصد پتانسیل خودمان را روی میز بگذاریم. ما تمام یمن را گذاشتیم اما عربستان فقط بمباران را لغو کرد. یعنی همچنان فرودگاه یمن محاصره هوایی‌ست و بحث ورود پول کارمندان یمن از عدن تحت فشار عربستان است. این دقیقاً همونی شد که در برجام اتفاق افتاد و آنجا هم شش بر یک باختیم.
 طوفان‌الاقصی برای ایران تأثیرگذار است
خراتیان گفت: چین یکسری منافع مناسبی به‌دست آورد‌. در آن زمان چین زیر فشار امریکا بود و می‌خواست بگوید که من می‌توانم نقش میانجی‌گر جهانی را بازی کنم. ابتدا در اوکراین ایفای نقش کرد و می‌خواست از زیر فشار ژئوپلیتیک امریکا خارج شود و سپس به سراغ محمود عباس رفت و خواستار میانجیگری بین آنها و اسرائیل شد که چین در هر جفت نقشه‌ها به شکست خورد. البته اعتبار خوبی هم کسب کرد ولی چیزهای زیادی را از دست داد. تهران و پکن در این میان کلاه به سرشان رفت و چین دقیقاً در اجلاس گروه ۲۰ (G20) متوجه شد‌.
 وی ادامه داد: چیزی که من عرض می‌کنم این است که ما در عالی‌ترین نهادهای اطلاعاتی کشور دچار خلأ تحلیل اطلاعات استراتژیک هستیم. در اطلاعات میدانی و عملیاتی خوب عمل می‌کنیم اما در اطلاعات استراتژیک اصلاً خوب نیستیم. مثلاً انصارالله را تحلیل می‌کنیم که در جایگاه ژئوپلیتیک باب‌المندب و نقش آن بر شاهراه‌های انتقال انرژی بسیار اهمیت دارد. اگر در مذاکرات وین در ماه مارس آرامکو زیر آتش انصارالله بود و چشم‌انداز جنگ اوکراین که مبهم بود و نفت ۱۲۰ دلار و بایدن نگران انتخابات، ما چیزهای زیادی می‌توانستیم از امریکایی‌ها به‌دست بیاوریم ولی کاری از پیش نبردیم. ما خودمان را معطل یکسری چیزهای مسخره کردیم.
این کارشناس مسائل بین‌الملل افزود: ماه آوریل بود که آتش‌بس شد و معامله سه‌جانبه بن سلمان و بایدن ۲ ماه بعد از آن شکل گرفت. این مقدمه معادله عادی‌سازی بود که قضیه کنترل بازار نفت و قضیه باز شدن حریم هوایی سعودی برای اسرائیل مطرح شد و مقدمه عادی‌سازی در وسط آتش‌بس یمن و وسط نشست وین و بعد از آن قضیه جریان زن، زندگی و آزادی با حمایت بسیار سنگین سعودی با حجم پولی که بن سلمان برای کمپین‌سازی خرج کرد که واقعاً غیر قابل وصف است. چیزی که در کمپین توئیتر(X) بود، دومین سرمایه‌گذار توئیتر(X) سعودی است. فقط کافی‌ است که کمپین‌سازی‌ها را علیه کمپانی‌های ایرانی مثل ماموت، گلرنگ، دی جی کالا و میهن بررسی کنیم که واقعاً وحشتناک بود. همه می‌دانند که این طرح مشترک سعودی و موساد بود.
وی اضافه کرد: بحث اینجاست که بعد از اتفاقات زن، زندگی و آزادی می‌خواستیم به هر قیمتی که شده خودمان را از زیر فشار خلاص کنیم. حالا به جای اینکه سراغ مهره استراتژیک مثل انصارالله برویم که فقط کافی بود آنها اقدامی انجام دهند اما باز ما نگران جام جهانی قطر بودیم. اگر انصارالله آرامکو را می‌زد، نقش مناسبی در کنترل قیمت نفت بازی می‌کرد و فشاری که تورم نفت بر تورم امریکا می‌آورد باعث می‌شد اقدامی علیه امریکا باشد زیرا تورم امریکا با نفت پایین و بالا می‌شود. سؤال اینجاست که چرا باید حساس باشد؟ زیرا پیش‌بینی یک رکود خفیف در امریکا شده است.
به نظرم بهتر بود سرلشکر باقری ارتباطی با عربستان نمی‌گرفت. این ارتباط یعنی انصارالله آرامکو را نمی‌زند و حالا حالاها کاری با عربستان ندارد. باید به این دقت کنیم که انصارالله تأثیر زیادی بر امریکا می‌گذارد و اگر اتفاق اقتصادی بیفتد، تأثیر ویران کننده‌ای بر انتخابات امریکا خواهد گذاشت. اگر ایران درست و حساب شده برخورد کند که دنیا احساس کند که شاید یک دفعه کنترل‌مان را از دست می‌دهیم، خیلی تأثیرگذار است.
وی اضافه کرد: طوفان‌الاقصی و ابر معامله عادی‌سازی برای ما تأثیرگذار است. قرار بود ما زیر پلن دوم باشیم و با عملیات خرابکاری و ترور درگیر اتفاقات ناخوشایندی شویم. علائم همین پلن دوم هم ترور شاهچراغ بود. ۷ اکتبر به نوعی سرنوشت ما و منطقه را تعیین می‌کند. اگر بنشینیم و نگاه کنیم باز بعد از یک‌سال به لاک دفاعی می‌رویم.‌
خراتیان در پایان این نشست گفت: امیدوارم دوستان شورای امنیت ملی امثال آقای احمدیان که اصلاً صحبتی نمی‌کنند، از انزوا بیرون بیایند و ابتکار عمل دیپلماتیک را در دست بگیرند و طوری سازماندهی کنند که خون‌هایی که ریخته شده، هدر نرود.