تعطیلی مدارس به بهانه آلودگی هوا، معضل این روزهای والدین
هفت صبح را پس میگیریم
این تراژدی درباره قصه پدر و مادران شاغل است که حسابی به دردسر افتادهاند و نمیدانند با تعطیلیهای مدرسه به دلیل آلودگی هوا و مجازی شدن مدارس باید بچهها را به کجا بسپارند. کاش کمیته اضطرار آلودگی هوا راهکار دیگری هم پیش پای خانوادهها میگذاشت، راهکاری که هم موجب سرگردانی مادران شاغل نمیشد و هم محیط امنتری برای خانوادهها فراهم میآورد. برای همین به سراغ پدر و مادرهای شاغلی رفتیم که بدانیم آنها در تعطیلات یک باره مدارس به خاطر آلودگی هوا درمورد کودکانشان چه کارهایی میکنند؛ پدران و مادرانی که از تعطیلات مدارس در روزهای آلوده خوشحال نمیشوند.
لیلا مادر دو دختر ده و دو ساله است. میگوید که ما همیشه با چشمی نگران، پیگیر اخبار مدرسه و هواشناسی هستیم تا ببینیم وضعیت تعطیلی مدارس به خاطر آلودگی هوا به کجا میرسد. انگار غم عالم به دلم مینشیند که باید بچهها را کجا بگذارم. به خواهرها و مادرها پیام میدهم، ببینم کدامشان شرایط نگهداری از بچهها را دارند تا با خیال راحت به سر کار برویم. واقعاً نمیدانم برای روزهای تعطیلی بعدی هم چطور برنامهریزی کنم. به من میگویند که چرا دقیقه نودی هستی ولی خودمان هم در دقیقه نود مطلع میشویم و حتی قادر نیستیم مرخصی بگیریم.
این راهکارهایی که واقعاً راهکار هم به حساب نمیآیند موقت هستند و گاهی حتی خانواده هم جوابگو ما نیست، البته که انتظاری از آنها نداریم. قبلاً گاهی ما میتوانستیم این روزها را در خانه بمانیم و دورکاری کنیم اما دیگر با این پیشنهاد موافقت نمیکنند.
کلاس دخترم فقط روی گوشی خودم پخش میشود چون ما هنوز صلاح ندیدیم که برای فرزند بزرگترم گوشی جداگانه تهیه کنیم و واقعاً پدر و مادربزرگها در برقراری ارتباط با کلاس مجازی فرزندمان دچار مشکل هستند. گرچه بچهها هر دو از خبر تعطیلی مدرسه و مهدکودک و رفتن به خانه مادربزرگها یا خاله و عمهها، خوشحال میشوند اما اصلاً برای ما خوشایند نیست. خداوند همه ما را از آلودگی هوا و تعطیلی مدارس در امان بدارد تا هفت صبحها را پس بگیریم.
خانم حسینی میگوید ما که دور از خانوادههایمان زندگی میکنیم و وقتی که مهد پسرم تعطیل میشود، من یا همسرم به نوبت پسرمان را به محل کار میبریم. به نوبت میبریم تا به همکارانمان فشاری وارد نشود. گرچه هیچ کدام از همکاران مجموعه از این شرایط ما راضی نیستند که بچه حضور دارد، حتی یک بار به همسرم تذکر هم دادند. خودمان هم میدانیم که دفتر کار، فضا مناسبی برای یک پسربچه محسوب نمیشود ولی خب ناچاریم. اگرچه واقعاً تمرکزمان به هم میریزد. کاش در این شرایط که آلودگی هوا ادامهدار است، کارمندان هم دورکار میشدند. یکی از همکاران ما فرزندش را به هنگام تعطیلی مدرسه به سرای محلهشان میبرد و راضی است ولی در نزدیکی منطقه ما این مکان وجود ندارد. میگویند مهدکودکهایی هستند که در این روزهای تعطیلی، باز است. هیچ سود شخصی برایش نخواهد داشت و آن مهد، این کار را فقط به خاطر رفاه حال والدین کودکان انجام میدهد. برای همکاری با والدین شاغلی که در چنین روزهایی جایی برای نگهداری از فرزندانشان ندارند، تعطیل نمیکنند، ولی گله میکنند که باز بودن مهدهای کودک، هیچ نفعی برای صاحبان آنها ندارد.
معلم است و میگوید واقعاً مشکل تعطیل بودن فرزندان و تعطیل نبودن ما والدین، تازگی ندارد و موضوعی که همزمان با تعطیلی دانشآموزان مطرح میشود این است که اگر پدر و مادر آنها هر دو شاغل باشند باید چه کاری برای این فرزندان کرد؟ یا ممکن است این مرخصی اجباری در رابطه با مشاغل دولتی اجرا شود اما برای بخش خصوصی هم فکری شده است؟ به نظر من بهتر است به جای اینکه در روزهای هوای آلوده، همه مدارس و مهدها تعطیل باشند و این تعطیلی، اجباری هم نباشد، به صورت اختیاری قرار بگیرد، چون ممکن است بعضی از خانوادهها بتوانند از همکاری اقوام و آشنایان و خانوادهشان برای نگهداری فرزندان در این روز کمک بگیرند و نیازی به مرخصی نداشته باشند اما بعضی دیگر که به نظرم تعداد بیشتری هم هستند، شرایط حمایت و کمک را ندارند و برای آنها بهتر همین است که بچهها در مدرسه یا مهد باشند.
سخت نیست که بعضی مهدهای کودک برای چنین شرایطی باز باشند و مدارس هم بعضی از دانشآموزانی را که شرایط استثنایی دارند، والدین آنها شاغل هستند و اصلاً امکان مرخصی گرفتن را ندارند، بپذیرند و برای آنها کلاسهای فوق برنامه بگذارند. برگزاری کلاسهای جبرانی و تقویتی، کاهش ساعات آموزش به جای تعطیل کردن، یکنوبته کردن مدارس، محدود کردن فعالیتهای داخل حیاط مدرسه مثل برنامه صبحگاهی و ورزش، از راههایی است که میشود به جای تعطیلی کامل به آنها هم فکر کرد.
مینا میگوید از وقتی که مادر شدم، خانهدار هستم و مشکل و سختی خاصی در روزهایی که بچهها نباید به مدرسه بروند و تعطیل میشوند، ندارم، اما بچهها در خانه نمیمانند و مدام در کوچه با دوستانشان هستند و پای کلاس مجازی هم به طور کامل نمینشینند و میشود گفت یادگیری مفیدی در آن روزها ندارند؛ حتی معلمشان هم از این بابت نگران است و از یکدیگر کمک میگیریم که چه کار کنیم بچهها از درس عقب نیفتند. از طرفی هم تأکید میکنند که خانه را به مدرسهای با ناظم بداخلاق تبدیل نکنیم چون این شرایط برای بچهها هم ساده نیست. پس هیچ نوع زور و فشار و اجباری نمیشود داشت. کلاسهای تقویتی برای جبران هم هزینههای مادی و معنوی مانند تشدید خستگی و فشار را به دنبال دارد و واقعاً وقتی زمان میگذرد، قابل جبران نیست و هرچه مرتبط با آن است، هزینه و خسارت محسوب میشود. به عنوان یک مادر فکر میکنم فارغ از تعطیلی به دلیل بارش برف و باران، درباره آلودگی هوا بخشی از دلیل تعطیلی مدارس کاهش رفت و آمدها برای کاهش آلودگی باشد، اما انصافاً به این نتیجه منجر نمیشود چرا که ممکن است بچهها به مدرسه نروند، اما والدین مجبور هستند آنها را به خانه آشنایان بسپارند یا برای جلوگیری از حوصله سر رفتنشان آنها را بیرون ببرند. اما برای این روزهای تعطیل درسی، بچهها نیاز به برنامهریزی خوب و دقیقتری دارند که ما به توصیه معلمشان، برنامه را در جایی مثل در یخچال چسباندیم و اگر سعی کنیم فضای اختصاصی برای ساعتهای آموزش آنلاین در خانه در نظر بگیریم هم بهتر است. مکان مشخص و ثابت میتواند به تمرکز، یادگیری بچهها و نظارت ما والدین هم کمک بسیاری کند.
سمیه مادر سه فرزند مدرسهای است. میگوید وقتی مدارس به دلیل حوادث غیرمترقبه تعطیل میشود، همه فرزندان من در خانه میمانند و خودم و شوهرم باید سر کار برویم. این در حالی است که فرزند کلاس اولیام، اصلاً تاکنون در کلاس شاد نبوده است و یک کسی باید کنارش باشد. اوقات فراغت بچه هم بیشتر میشود که نمیداند چه کار کند و مدام به من زنگ میزند. به نظر من تعطیل کردن یا غیر فعال کردن مدرسه باید انتخاب و راهحل آخر باشد؛ نه اینکه اولین گزینه باشد. قطعاً من دلم نمیخواهد بچهام در هوا آلوده نفس بکشد اما راهحل این مشکل، تعطیل کردن مدارس نیست. انگار مسئولان بنا را بر این گذاشتهاند که تمام مادران، خانهدار هستند و در صورت در خانه بودن فرزندان، خیلی به همه خوش میگذرد و مادر هم به کارهای عقبماندهاش میرسد، درحالی که چنین نیست.
زینب میگوید: اینهایی که آخر شب تصمیم میگیرند فردا به دلیل آلودگی هوا مدارس و مهد تعطیل بشود، خودشان خانواده ندارند؟ بچه مدرسهای ندارند؟ نمیگویند که ما چوب جادویی که اجی مجی کنیم و یک پرستار بچه از داخلش دربیاوریم را از کجا پیدا کنیم؟ خودم و همسرم اول صبح که غافلگیر شده بودیم، مانده بودیم بچهها را کجا بگذاریم تا به سرکار برویم. به نظرم کار سختی نیست که یک متر و معیار برای تعطیلی مدارس تعریف کنیم و والدین هم بدانند که اگر شاخص آلودگی به فلان میزان رسید، مدرسه قطعاً تعطیل یا غیرحضوری است. حتی معلمها هم خواب بودند. این بندگان خدا صبح پا میشوند که برای رفتن به مدرسه حاضر بشوند، میبینند تعطیل شده، حالا کی برنامه برای کلاس غیرحضوری بریزند؟ کی خبر به بچهها بدهند؟ بچهها چه ساعتی آنلاین بشوند؟ وقتی بچههای هفت، هشت ساله هم از صبح حدس میزنند مدارس تعطیل خواهد بود به سبب آلودگی؛ چه دلیلی دارد که ساعت یازده شب اعلام کنید؟