قصه زندگی شهید الجعبری بنیانگذار سازمان امنیت «حماس»
نماد سیاستورزی و فرماندهی
سرداراحمدالجعبری، فرمانده نظامی فلسطینی که در جوانی درگیرمقاومت دربرابر اشغالگری اسرائیل شد و توسط مقامات آن زندانی شد و سپس به جنبش حماس پیوست و در آن از نظر سیاسی و نظامی قد علم کرد تا اینکه به «معاونفرماندهیکل» نظامی آن رسید. گردانهای القسام با نظارت و تلاش او به یک «ارتش منظم و منضبط» تبدیل شد. اسرائیل او را «سوژه ترور خاص» خود اعلام کرد و او را تعقیب میکرد تا اینکه در تهاجم خود به غزه در سال 2012 او را ترور کرد.
تولد و تربیت مرد شاخص میدان
حاج احمد در سال 1960 در محله الشجاعیه در شرق شهر غزه در جنوب فلسطین در خانوادهای متولد شد که در آغاز قرن بیستم از شهر الخلیل در کرانه باختری اشغالی به نوار غزه نقل مکان کردند. این مرد مجاهد دارای مدرک کارشناسی تاریخاسلام از دانشگاه اسلامی غزه است. او به زبان عبری تسلط داشت.
الجعبری مسئولیتهای سازمانی و سیاسی متعددی را در درون جنبش مقاومت اسلامی (حماس) بر عهده گرفت، سپس از رهبری سیاسی آن به ستاد فرماندهی نظامی آن، «گردانهای عزالدینقسام» منتقل شد و در آنجا سطوح رهبری را طی کرد تا اینکه «رئیس ستاد» و معاون فرمانده کل القسام، یعنی محمد الضیف شد.
از تجربه میدان رزم تا پیوستن به حماس
الجعبری کار خود را با مقاومت در برابر اشغالگری اسرائیل بهعنوان یک مبارز فعال در صفوف جنبش آزادی بخش فلسطین (فتح) آغاز کرد و به اتهام دست داشتن در گروههای نظامی وابسته به فتح که قصد داشتند عملیاتی چریکی علیه اشغالگران را در سال1982 انجام دهند، دستگیر شد.
الجعبری در زندان با رهبران شاخه فلسطینی اخوان المسلمین مانند شیخ احمد یاسین، عبدالعزیز الرنتیسی و ابراهیم المقدمه روابط گستردهای داشت. وی بواسطه روشنگریها و همدلی با رهبران مقاومت به رابطه خود با جنبش فتح پایان داد و سپس به گروه جدید مقاومت پیوست که بعداً «جنبش حماس» نام گرفت. البته عضویت او به قبل از اینکه این جنبش رسماً تأسیس شود بر میگشت. وی پس از آزادی از زندانهای اشغالی در سال 1995، به رهبری سیاسی حماس نزدیک شد، بنابراین به کارهای نهادی و تشکیلاتی در این جنبش پرداخت و در آنجا مسئولیت «اداره امور زندانیان و زندانیان سابق» را بر عهده گرفت. وی در سال 1997 بهعنوان یکی از مقامات «حزب رستگاری اسلامی» که حماس برای غلبه بر موانع تأسیس کرد، تشکیل شد و تشکیلات خودگردان فلسطین بر او تحمیل شد و او برای دو دوره متوالی به عضویت دفتر سیاسی حماس انتخاب شد.
آشنایی با پدر موشکی مقاومت فلسطین
در ادامه فعالیت سیاسی، رابطه الجعبری با فرمانده کل گردانهای القسام در فلسطین، محمد الضیف، با اولین مهندس مواد منفجره در حماس، عدنان الغول و با رهبر نظامی برجسته آن، سعد العربید تقویت شد و با آنها–به همراه شیخ صلاح شحاده–در تأسیس «گردانهای عزالدین قسام» مشارکت کرد و رهبری منطقه غزه را بر عهده گرفت که از نظر سازمانی «تیپ غزه» نامیده میشود. این باعث شد سرویس امنیت پیشگیرانه در سال 1998 او را به اتهام ارتباط با گردانهای القسام به مدت دو سال بازداشت کند. وی پس از بمباران مقر سرویسهای امنیتی این سازمان در نوار غزه در آغاز انتفاضهالاقصی در سال 2000 از زندانهای حکومت آزاد شد و در رهبری عملیات قیام علیه اشغالگری فعال بود و به یکی از نیروهای امنیتی تبدیل شد. او در نسل اول رهبران نظامی حماس، سومین نفر از سه عضو شورای نظامی گردانهای القسام بود تا اینکه موساد شیخ شحاده را در 22 جولای 2002 ترور کرد و به شهادت رسانید.
رهبری ویژه در گردانهای «القسام»
هنگامی که صهیونیستها در تلاش خود برای ترور فرمانده کل گردانهای القسام، محمد الضیف، در سال 2003 شکست خورد و محمد به شدت مجروح شد–الجعبری به «رهبرواقعی» القسام تبدیل شد. پس از این بود که جوخههای ترور شاباک او را بهعنوان معاون الضیف و رهبری امنیتی و نظامی اسرائیل او را «رئیس ستاد حماس» و «شماره سخت» در رهبری شاخه نظامی آن خطاب کردند.
الجعبری، مهندس مبارزه با اسرائیل
نقش اصلی الجعبری در جریان تجاوز اسرائیل به غزه در اواخر سال 2008 و آغاز سال 2009 نمایان شد. ستاره او درخشید و رسانههای اسرائیلی او را مهندس پاسخ به این تجاوز که بیش از 20 روز به طول انجامید، دانستند. او را «شبح» بهدلیل ناتوانی نیروهای اسرائیلی در ترور یا دستگیری او در طول حمله میدانند.
اعتراف صهیونیستها به توانمندیها الجعبری
به شهادت کارشناسان اسرائیلی و غربی–در سالهایی که شهید الجعبری مسئولیت «رئیس ستاد ارتش» را بر عهده گرفت، به دستاوردهای بزرگی دست یافت و برای توسعه توانمندیهای گردانها تلاش کرد. وی در مدت کوتاهی گردانهای القسام را متحول کرد و توانست ساختار نظامی آن را از یک سیستم گروهی به چیزی شبیه یک ارتش معمولی با حدود 20هزار جنگجوی منظم و زرادخانه متنوعی از تسلیحات تبدیل کند تا بتواند یک نبرد کامل را مدیریت کند.
پدر آموزشهای ویژه نظامی فلسطین
الجعبری توانایی بالا خود را در نظارت بر بسیاری از عملیات نظامی کیفی گردانهای القسام از خود نشان داد و تحت رهبری او، این تیپها–به گفته نیویورک تایمز امریکایی (19 نوامبر 2012)–شروع به اتخاذ «آموزشهای ویژه» کردند و سیستمها و زنجیرهها، اعم از «فرماندهی» را سازماندهی کرد. وی بهطور فزایندهای آموزشهای حرفهای و نهادیتر را در گردانها گسترش داد، به گونهای که اگر رهبری خود را از دست بدهند، رهبری جدیدی برای جایگزینی آن داشته باشند.
مردی که القسام را به قدرت برتر رساند
بر اساس آنچه نیویورک تایمز نوشت: القسام–تحت رهبری الجعبری–طی دو دهه به «قویترین و گستردهترین شبه نظامی در میان شبه نظامیان متعدد غزه تبدیل شد» و روزنامه گزارش داد که القسام «نوار غزه را به شش منطقه جغرافیایی تقسیم کرد. غزه منطقهای که رهبر خود را دارد که تابع اقتدار الجعبری است که به «قهرمان محبوبی تبدیل شد که تصویرش پوسترها و بنرهای سراسر کشور را پر میکند.» وی افزود: هر یک از این مناطق دارای توپخانه، تسلیحات ضد تانک و ضد هوایی، تک تیراندازان، مهندسان و پیاده نظام و نیروهای ویژه ارتباطات، لجستیک، سلاح، اطلاعات و روابط عمومی هستند. گردانهای القسام به رهبری الجعبری گسترش یافت و رشد پیدا کرد.
معامله بزرگ الجعبری با خدا...
رژیم غاصب قدس، الجعبری را متهم کرد که مسئول طراحی و اجرای تعداد زیادی عملیات نظامی توسط القسام علیه خود بوده است. 27 مرداد 1383 بود که هواپیمای صهیونیستی خانه خانوادهاش را بمباران کرد و او به شدت مجروح شد و پسر بزرگش محمد، برادرش، دامادش و بستگانش به شهادت رسیدند. شین بت همچنین دو طرح برای ربودن او داشت که یکی از آنها در اواسط سال 2008 بهعنوان «بالاترین هدف ترجیحی» بود.
درخشش در معامله «وفاء الاحرار»
دستاوردهای بزرگ اطلاعاتی الجعبری مثال زدنی است. یهودیهای تکفیری او را «شبح سیاست و فرماندهی» توصیف میکردند. یکی از دستاوردهای او، بازداشت سرباز ارتش اشغالگر قدس یعنی گیلعاد شلیت و نگهداری طولانی مدت از این سرباز متجاوز در یک حصار امنیتی بدون مطلع شدن سازمان امنیت رژیم کودکش بود. مبادله و آزادسازی اسرای فلسطینی همیشه برایش مهم بود. رؤیای آزادسازی اسیران در ذهن ابومحمد باقی ماند و هرگز از ذهنش خارج نشد و سالها با برادرانش در این زمینه کار کرد تا اینکه خداوند به مقاومت توفیق داد تا سرباز شلیت را دستگیر کنند و او را به مدت 5 سال نگه دارند و در این مدت قسام با او جنگیدند. ابومحمد و برادرانش در نبردهای نظامی، امنیتی و مذاکرهای که با دستیابی به آن به پایان رسید، هیچ وقت یک رؤیا نبود. ابومحمد و دیگر مذاکرهکنندگان مقاومت صدها ساعت را صرف مذاکره غیرمستقیم کردند تا آن معامله شرافتمندانه و تاریخی را که در آن 1050 فلسطینی و عرب بوی آزادی استشمام کنند، به دست آوردند. خاک بگذار آرزوی ابومحمد برای قرارداد وفاداری آزادگان در سال 2011 میلادی محقق شود و جمله معروف خود را میگوید: «خداوند متعال 5 سال عمر ما را طولانی کند تا اینکه قرارداد وفاداری آزادگان را کامل کنیم.»
مردی که نمیخواست دیده شود
نزدیکان او میگویند که «او توانایی منحصر به فردی در آموزش بسیاری از روشهای امنیتی به اعضای قسام داشت، بویژه در رابطه با تعیین راههای پاسخگویی به تخلفات اشغالگران.» تسلط او به زبان عبری به او در این امر کمک کرد. پیگیری رسانههای اسرائیلی که از طریق آنها از آنچه مقامات اشغالگر را به وحشت انداخته و میترساند، آگاه شده است. او مشتاق بود که به اعضای مقاومت زبان عبری را بیاموزد تا بتوانند دشمن خود را از نزدیک و درست درک کنند. الجعبری کاملاً مخفیانه زندگی میکرد و کاملاً از رسانهها فاصله میگرفت.او فقط در یک برنامه مستند حضور داشت که در آن درباره خود و گردانهای القسام صحبت میکرد. به گفته نزدیکان او، به این دلیل شناخته شده است که «هنگام حرکت از مکانی به مکان دیگری احساس امنیت بالایی داشت.» بنابراین او تنها در برخی از رزمایشهای قسام و در روزی که سرباز اسرائیلی شالیت به اطلاعات مصر تحویل داده شد، حضور پیدا کرد. او همچنین در برخی مناسبتها برای دقایقی پیش از ناپدید شدن به احترام زندانیان آزاد شده ظاهر شد. اما در برخی مراسم و جشنهای مردمی شرکت میکرد و در صفهای آخر مینشست که مردم توجهی نمیکردند.