روایت خدمت سعید صیام؛ معلمی که همه وجودش وقف جامعه بود
وزیر مردم
سعید صیام در سال 1980 از دارالعلوم رام الله با مدرک دیپلم در رشته تدریس علوم و ریاضیات فارغ التحصیل شد و عضو کانون دانشجویی خانه معلمان شهر رام الله بود. وی تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه آزاد قدس به پایان رساند و از آن مدرک لیسانس معارف اسلامی گرفت. او از سال1980 تا پایان سال 2003 به عنوان معلم در مدارس UNRWA در غزه مشغول به کار بود که مجبور به ترک کار شد. او چندین دوره عضو اتحادیه کارمندان عرب در (آنروا) بود. او هفت سال متوالی ریاست کمیته بخش معلمان را بر عهده داشت و همچنین عضو هیأت امنای دانشگاه اسلامی غزه و عضو هیأت مؤسس مرکز تحقیقات آینده بود. شهید صیام مدتی به عنوان واعظ و امام جماعت داوطلب در مساجد یرموک و فلسطین در شهر غزه مشغول به کار بود و همچنین در بسیاری از مساجد نوار غزه به عنوان سخنران و مبلغ فعالیت میکرد.
روایت خدمت در تشکیلات
سعید صیام، در دوران درخشان فعالیتش در تشکیلات مقاومت، وزیر و نماینده جنبش حماس در کمیته عالی پیگیری نیروهای ملی و اسلامی و یکی از اعضای رهبری سیاسی جنبش حماس در نوار غزه بود که در آنجا مسئولیت بخش روابط خارجی این جنبش را بر عهده
داشت.
شیخ سعید در انتفاضه اول در سال 1987 میلادی چهار بار توسط ارتش اسرائیل دستگیر شد و یکی از تبعید شدگان مرج الظهور در جنوب لبنان در سال 1992 میلادی بود که به مدت یک سال کامل تبعید شد.
وی همچنین در سال 1995 توسط سازمان اطلاعات نظامی فلسطین، به عنوان بخشی از دستگیریهایی که توسط تشکیلات خودگردان فلسطین علیه حماس و جهاد اسلامی، به دلیل یک سری عملیاتهای استشهادی که در فلسطین اشغالی انجام شده بود، دستگیر شد.
معلم بزرگ تعلیم و تربیت
وزیر شهید سعیدصیام معلم تعلیم و تربیت، بخشش و فداکاری به شمار میرفت. پدری دلسوز بود و زیباترین لحظات را فرزندان و نوهها در کنار پدربزرگشان ابومصعب (رحمةالله) سپری کردند. مردی که وقت خود را به طاعت و عبادت میگذراند و از تلاوت قرآن به ذکر خدا تا تسبیح به نماز و دعا اوقات معنویاش را میگذراند، وی اهل ورزش بود و با روحیه جهادی و بدون لحظهای غفلت، همواره یک یادداشت تحلیلی یا تبلیغی را در دستور کار خود
داشت.
اشتیاق به حفظ خانواده
آنچه بیش از همه شهیدصیام را متمایز میکرد، اشتیاق وی به حفظ پیوندهای خانوادگی بود. این مرد واقعاً قاطعیت ابن خطاب، سکوت صدیق، شجاعت علی، عفت عثمان و علم معاذ به حلال و حرام را در هم آمیخت. بله، او مرد نهضت، اهل حکومت و امنیت و مرد روزهای سخت بود. وی در همه مراحل زندگی پیامبر را الگوی خویش قرار داده بود. شهادت برترین آرزوی او بود و دعای بی وقفهاش، این بود: «خدایا جان و تنم برای توست، مرا اینگونه بپذیر.» شهید صیام در فلسطین مجروح به خوبی نقش رهبر را ایفا کرد در حالی که مردم دور او جمع میشدند و به فرماندهی او ایمان داشتند و روش او را دنبال میکردند. همین بود که در راه اجرای اصول و عقایدش جانش را فدا کرد و به شهادت رسید.
اعتقاد به ضرورت «رهبری»
وزیر صیام تأکید میکرد: ملت در فلسطین دیگر نیازی به آگاهی و وظایف فکری ندارد زیرا بلوغ و آگاهی و روحیه انقلاب و فداکاری در آنها جوانه زده است، امروز مردم به رهبری نیاز دارند که آنها را به حیات طیبه هدایت کند و آنها را در یک رابطه عاشقانه متقابل با خدا و حقیقت رهنمون شود. فرمانده صیام ثابت کرد که ملت فلسطین از این راه طولانی و سخت خسته نمیشود. روزها میگذرد، بر زخمها و غمها قیام میکند و بیش از آن میتواند نیرو بیافریند... قطعات را جمع کند تا تبدیل به آنها شود. شهیدصیام به عنوان پدیدهای در تاریخ اسلام مأمور بود تا در مبانی مفاهیم مقاومت در جامعه اسلامی تحول ایجاد کند.
مردی از جنس ایمان
باید با ساخت مستندهای مختلف مفاهیم مکتب «شهید صیام» به نسلهای آینده منتقل شود تا بتوانیم سرگذشت بزرگان را برای فرزندانمان تعریف کنیم و الفبای مقاومت را به آنها بیاموزیم تا درمقابل آنها شرمنده نباشیم. کسانی که شگفتانگیزترین الگو را برای ملتها و مردم مسلمان فراهم کردند و آرمان فلسطین را حفظ کردند.