حماسه مقاومت و آرمان فلسطین را از نگاه شاعران ببینیم
قطار واژگان به مقصد قدس
ادبیات ابزاری کارساز برای ترسیم آرمانها و تبیین اندیشه به شکلی دلنشین است. در واقع، هنر همین است؛ آنچه از دل برآید لاجرم بر دل هم نشیند. شنیدن هنرمندی انسانهای از جان گذشته و فداکار، انسانهایی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب از سیم خاردار نفس خود عبور کردند، ناگزیر تحول در عقیده را رقم خواهد زد. نگاهی به ذائقه امروز مردم نشان میدهد اگر این جنس روایتها را هنرمندانه و شاعرانه بشنوند، پذیرای عمق تأثیر آن به روح و جان خود خواهند بود. سرودن اشعاری که بتواند ظلم فجیع ظالمان و اشغالگران را عیان ساخته و مظلومیت مردمان رنجدیده را نمایان سازد، به خدمت گرفتن هنر برای مبارزه در مسیر یک آرمان حقیقی و الهی است که در مسأله اشغال فلسطین بخوبی مشهود است. نامهایی پرآوازه چون محمود درویش، نزار قبانی، صافیناز کاظم، احمد فواد نجم، احمد مطر، سعاد صباح و دیگران تاریخ را با خود آشنا ساختند، چرا که هنرشان را برای مردم مظلوم فلسطین و آزادی حریم الهی قدس شریف پرورش دادند.
از سرایش عاشقانه تا مصلح اجتماعی
ای قدس... ای گلدست ادیان
تو دخترک قشنگی هستی که انگشتانش سوخته
و چشمانش برافروخته
ای واحه سبز
که روزی پیامبر از آن گذر کرد
خیابانهایت اندوهگین
و گلدستههایت غمگین است...
(ترجمه از یدا... گودرزی)
نزار قبانی، زاده 21 مارسش 1923 میلادی در دمشق است، شهری که بعدها از آن تبعید شد. قبانی از شاعران نوگرای سوری تبار بود که از 16 سالگی با واژگان دست و پنجه نرم میکرد تا آنان را به نظم درآورد. او مکتب شعری بنا نهاد که زبانی مخصوص به خود او و شبیه به گفتار عامیانه دارد. به گفته نزار قبانی، شعر آتشی در انسان است که نمیمیرد. او انسان را موجودی میداند که با شعر ارتباط دارد، چون سخت خواهان تبیین خود به شیوهای ممتاز و چهارچوبی والاست. طولی نکشید که نزار قبانی درک کند که شعر و خیزش دو روی یک سکه هستند و شعری که فریادی علیه ظالم برنیاورد تا پایههای ظلم او را به لرزه درآورد، شعر نیست. برای او واژگان بدل گلولهها و سنگهایی بودند که رزمندگان و مجاهدان در مبارزه با ظلم اشغالگران استفاده میکنند. بعد از تغزل برای عشق، سیاست و نگاه او به وطن و مسائل سیاسی از پربسامدترین موضوعاتی است که در اشعار او میبینیم. وقتی شعر سیاسی او با عنوان «در حاشیه دفتر شکست» انتشار یافت، در جوامع عرب زبان غوغا شد. او مقارن با وقوع شکست اعراب از اسرائیل در جنگ شش روزه 1967 قصاید اجتماعی و سیاسی را با کنایه به سستی و عقب ماندگی جامعهاش سرود. واکنش او به منتقدانش جالب است: «در برابر این تهمتها، من به جای اینکه احساس رنج کنم، احساس کردم دارم قد میکشم و بزرگ میشوم و از سنگی که به سوی پنجرهام پرتاب میشد احساس لذت میکردم و سخنان مسیح را بر لب داشتم، آنگاه که میگفت خدایا بر ایشان ببخشای که نادانند.» نزار قبانی قدس را آرمانشهری یاد میکند که روزگاری محل قدم زدن پیامبران بوده و امروز در میان خون و آتش نفس میکشد. قصیده او با عنوان فارسی «ما به تروریسم متهم هستیم» از قویترین کنایههایی است که به افکار عمومی میزند تا در اندازه خود مانع از آن شود که در مسأله اشغال فلسطین، جای جلاد و شهید عوض شود. این شاعر شهیر و ادیب توانمند، در سال 1998 میلادی چشم از جهان فروبست.
توصیفی رسا از فلسطین امروز
من یوسفم، پدر!
پدر! برادرانم دوستم نمیدارند
پدر! مرا همراه خود نمیخواهند
آزارم میدهند...
با سنگریزه و سخنم میرانند،
میخواهند که من بمیرم تا به مدحِ من بنشینند...
آنان درِ خانهات را به رویم بستند
از کشتزارم بیرون کردند
محمود درویش در سیزدهم مارس 1941 در دهکده بروه فلسطین دیده به جهان گشود. اسرائیلیها در همان بدو اشغالگری خود که مصادف با 6 سالگی او بود، دهکده بروه را به آتش میکشند، همان جا که ناصرخسرو؛ سفرنامه نویس نامدار ایرانی در کتابش گفته: به دهی رسیدم که آن را بروه میگفتند و آنجا قبر عیش و شمعون علیهما السلام را زیارت کردم. خود او در وصف این واقعه گفته است: «در دهکدهای زیبا زندگی میکردیم. خوب به یاد دارم که در یکی از شبهای تابستان که معمولاً عادت اهل ده این بود که روی پشتبام بخوابند، مادرم ناگهان مرا از خواب بیدار کرد و دیدم که داریم با صدها تن از مردم دهکده در میان بیشهها فرار میکنیم. گلولههای سربی از روی سر ما میگذشت...» پس از آن بود که خانواده درویش به لبنان پناهنده شدند. پس از آن او انگیزه پیدا کرد در مبارزات مردم فلسطین علیه ظلم صهیونیسم شرکت کند و در حالی که 14 سال بیشتر نداشت، در شهر حیفا به زندانی افتاد. او نخستین مجموعه آثارش را در 19 سالگی منتشر. در سال 1964 با مجموعه شعر «اوراق الزیتون» به عنوان یکی از چهرههای پیشگام در ادبیات پایداری و شعر مقاومت شناخته شد. آثار منظوم محمود درویش مانند دیگر شاعران دو موضوع اصلی عشق و سیاست را در بر داشت. او پس از هجرت به قاهره، چند سالی عضو کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) بود. در سال 1993 در اعتراض به پیمان صلح برآمده از مذاکرات اسلو از هیأت اجرایی جنبش فتح - یا همان ساف - کنارهگیری کرد.محمود درویش از بنیانگذاران فصلنامههای ادبی وزین و نوین در جهان عرب ازجمله «الکرمل» است. او همراه با ژاک دریدا؛ فیلسوف فرانسوی و نیز پییر بوردیو؛ جامعهشناس شهیر فرانسوی، پارلمان بینالمللی نویسندگان را تأسیس کردند. محمدرضا شفیعی کدکنی درباره محمود درویش مینویسد: اگر یک نفر را بخواهیم انتخاب کنیم که شعرش با نام فلسطین همواره تداعی میشود، محمود درویش است». محمود درویش 22 مجموعه شعر و دو کتاب نثر از خود برجای گذاشت و در سال 2008 میلادی از دنیا رفت.