بدخشانی با اشاره به ماهیت سندیکاها در خارج از کشور گفت: ما در دنیا چیزی بهعنوان خانه سینما نداریم. در هالیوود، نهادهای حمایتی، تحت عنوان سندیکا، مستقل از دولت فعالیت میکنند؛ چیزی که در ایران ممنوع است و ترجیح میدهند حمایت از هنرمندان در ایران در قالب وابستگی مالی به دولت، بهصورت کوپنی و با مسکنهای موقت انجام شود. رئیس صنف تهیهکنندگان با اشاره به شرایط بد مالی هنرمندان گفت: رسیدن به استقلال مالی نیز در شرایط کنونی امکانپذیر نیست. بخصوص نسل قدیم و هنرمندان پیشکسوتی که به بهانه بازنشستگی، خانهنشین شدهاند، نیاز به حمایت مالی دارند. بنابراین، در شرایط بیکاری هنرمندان و فشار مالی، امکان مستقل شدن خانه سینما وجود ندارد؛ بلکه همین فراهم نبودن شرایط کاری برای هنرمندان، خودش به این معنا است که گروهی نمیخواهند خانه سینما به لحاظ مالی مستقل شود و قطعاً سنگاندازان سینما، از دل دولت نیستند، چراکه با رفتن دولتها، این گروه همچنان اثرگذاری منفی خود را بر سینما اعمال میکنند؛ اینها کسانی هستند که نمیخواهند ایران، سینما داشته باشد. با فرمانی که سینمای امروز ما در حال حرکت است به سینمای ماقبل فیلمفارسی رسیدهایم. ژکان با تأکید بر اهمیت خودکفایی خانه سینما در ارتباط با دولت گفت: از جمله راههایی که خانه سینما بهواسطه آن میتواند برای خود کسب درآمد کند، حق عضویت اعضا یا فروش فیلمها است و حتی بهرهگیری از پشتیبانها و نهادهای دیگری که خارج از خانه سینما، میتواند منبع درآمدی برای خانه سینما باشد. با تمام اینها، باز خانه سینما، بهعنوان یکنهاد مهم، نیازمند قانون مجزایی است که بر اساس آن، بودجه خاص خودش را داشته باشد. وی در ادامه درباره تبعات وابستگی خانه سینما به دولت گفت: با تغییر دولت، مدیران ارشاد هم دچار تغییر و تحول میشوند و این سبب شده تا سیاست واحدی در قبال خانه سینما وجود نداشته باشد و هر دولتی، مطابق با سلیقه خود، وارد تعامل با خانه سینما شود و همین خانه سینما را در موضع تزلزل قرار میدهد. این در حالی است که یک نهاد، نیاز به یک ساختار منسجم دارد و نمیشود مدام تغییر کند و این تزلزل، اعتماد اعضا را به خانه سینما ضعیف میکند. سرمایه هر نهاد صنفی، از اعتماد اعضا به آن نهاد، شکل میگیرد و اگر اعتماد اعضا ضعیف شود، خود نهاد نیز ضعیف میشود.