به مناسبت روز جهانی کوهستان
آنجا که زمین به آسمان میرسد
عطیه عیار
نویسنده
یکی از خوبیهای طبیعت ایران این است که برای هرچه و در هر موردی بخواهید بنویسید، جایی و مثالی دارد. مثلاً 11 دسامبر (20 آذر)، در تقویم جهانی به نام «روز کوهستان» نامگذاری شده است و به راحتی میتوانید فهرستی از کوههای بینظیر و خاص دنیا را که در کشورت خودت است، معرفی کنید. خیلی مناطق دنیا هستند که برای دیدن یک کوه نه چندان بلند باید گرد جهان بگردند در حالی که بسیاری از ما اراده کنیم قلهای را یک طرف شهرمان میبینیم.
چرا کوهها مهم هستند؟
کوهها در دوران باستان هم سرپناه انسانها بودند و هم محل زندگی بسیاری از اساطیر معروف. خدای یونانی زئوس و موجود افسانهای شرق آسیا، یتی هر دو بر بلندای یک کوه به سر میبردند - یا شاید هنوز هم به سر میبرند! فریدون پس از پیروزی، ضحاک را در دل کوه زندانی کرد و سیمرغ زال را بر بالای کوه پروراند. موسی جلوه خداوند را پس از چهل روز خلوت بر بالای کوه توانست ببیند. خانه خدا بین دو کوه صفا و مروه واقع شده که هاجر برای سیراب کردن فرزندش بین این دو هفت بار دوید و پیامبر گرامی ما در داخل غاری درون کوه پیام وحی را شنید.
کوهها از اولین تمدنها تا الان حضوری برجسته و مهم در زندگی بشر داشتهاند. امروزه میدانیم که سرچشمه رودها و منشأ نیمی از آبهای شیرین جهان هستند. خاستگاه و سرپناه گونههای جانوری و گیاهی متنوع و ارزشمندند و در دل خود منابع عظیم ثروت را جای دادهاند که بدون آنها بشر هیچ پیشرفتی نداشت و نخواهد داشت.
کوههای ایران
ما خیلی خوشبختیم که از این پدیده طبیعی دنیا همه نوعش را داریم؛ مثلاً کوه بلند، کوه کوتاه، رشته کوه، قلههای آتشفشانی همه در همین ایران خودمان پیدا میشود. در این نوشته قصد داریم به پنج کوه خاص ایران بپردازیم تا ببینید چقدر تنوع بالاست. این قلهها به ترتیب ارتفاع کم تا زیاد آمدهاند.
فضانوردی مینیاتوری
قطعاً امکان سفر با ناسا و بقیه سازمانهای فضایی را که نداریم. منظورمان از فضا رفتن خدای نکرده مصرف قرصهای روانگردان هم نیست! قرار است به دیدن کوههایی برویم که در سیستان و بلوچستان زیبا سر از زمین برآوردهاند. وقتی از چابهار به سمت گواتر میرانید، سمت راستتان دریا عمان است. اما امان از سمت چپ؛ چین و شکنی بر زمین افتاده به غایت دلفریب و البته عجیب و متفاوت از هر کوهی که تا به حال دیدهاید. به خاطر همین شکل متفاوت به آنها کوههای مریخی میگویند. این کوهها از نظر تعریف زمینشناسی بدبوم نامیده میشوند. چون در طول میلیونها سال آنقدر فرسایش سطح آنها زیاد بوده که هیچ گیاهی رویشان نروییده است.
اما نکته جالبتر این است که روی بدنه آنها فسیل ماهی و صدف و نهنگ هم پیدا کردهاند. حدس پژوهشگران بر این است که زمانی دریا عمان این کوهها را هم دربرمیگرفته یا حداقل در جزر و مد تا آنجا پیش میرفته است.
بیا بریم دشت؛ بین دو دشت
بین دو دشت سابق که الان دو شهر بزرگ هستند، رشته کوهی است به ارتفاع 3211 متر. از دل این رشتهکوه، کانیهای مختلفی استخراج میکنند که معروفترینش سنگ فیروزه است؛ همان سوغات معروف نیشابور. بینالود رشته کوه بین نیشابور و مشهد، به بام خراسان معروف است. از این جهت اهمیت دارد که واسطه کوههای هندوکش افغانستان و رشتهکوه البرز ایران است. به خاطر حرکت صفحههای زمینی هم سالی 4 میلیمتر به ارتفاع آن اضافه میشود.
بینالود در ادبیات فارسی جایگاهی ویژه دارد. این کوه در افسانههای ایرانی آشیانه سیمرغ بوده است. در زمستان که به خاطر ریزش بهمن منطقه خطرناکی است اما اگر در بهار و تابستان به آنجا صعود کردید بگردید شاید پر سیمرغی هم یافتید.
بالاش برف لونه کرده
سومین قله بلند ایران، سبلان باشکوه یا همان ساوالان در گویش ترکی است. در معنای اسم ساوالان دو دلیل میآورند. یکی اینکه سا (سر)، وا (برف) و لان (پسوند مکان) با هم ترکیب شدهاند و معنی جایی را میدهند که بالایش همیشه برف است. تعریفی دقیق از قله سبلان که حتی در ایام گرم سال هم سرد است و دمای آب دریاچهاش بیشتر از صفر درجه نمیشود. معنا دیگر اگر چه مورد بحث است اما با اسطورههای ما جور درمیآید. میگویند ساو یعنی صدا و الان یعنی گیرنده و علت این نامگذاری این است که پیامبر ایرانی، زرتشت در این مکان مبعوث شده و وحی الهی را دریافت کرده است. برای همین قله سبلان قداست بالایی بین مردم محلی دارد. سبلان برای کسانی که به بالای این قله صعود میکنند، جایزه خوبی در نظر گرفته است. دریاچهای زیبا و بیضیشکل که از سطح مخروطی قله 25 متر پایینتر است و آبش همیشه یخزده.
روزیبخش بلندقامت دنا قله نیست، بلکه بلندترین چینخوردگی
رشتهکوه زاگرس است. این رشته کوه بلند 52 قله بالا 4000 متر دارد. به خاطر بارش خوب در آن منطقه تمام کوهستانی، همیشه سرزمینی پر رزق و روزی بوده است.
قدمت پوشش گیاهیاش هم به هزاران سال پیش میرسد و درختهای بلوط هزار ساله در آنجا منظرهای عادی است. این رشتهکوه یکی از پاتوقهای رایج کوهنوردان است و به خصوص در بهار و تابستان هوایی خنک و مطبوع دارد.
بلندترین قله دنا قاش مستان یا بیژن 3 نام دارد. چرا بیژن 3 میگویند زمانی که کیخسرو پیر میشود فردی معمولی را به جای خود بر تخت پادشاهی میگذارد و به سوی دنا میرود تا روزهای آخر عمر را آنجا بگذراند.
یکی از سردارانش به نام بیژن این جانشینی را قبول نمیکند. برای همین با سی نفر از مردان خود به دنبال کیخسرو به کوه میزند. اما راه چنان سخت و سرد بود که مردان و همراهان بیژن تصمیم میگیرند برگردند.
ولی در راه بازگشت یخ میزنند و تبدیل به مجسمههایی یخی میشوند. آن منطقه امروز سیسخت نام دارد. بیژن هم جدا از مردانش میمیرد اما چون محل مرگش مشخص نیست سه قله بلند دنا را با نام بیژن 1 و 2 و 3 میخوانند.
از سال 1390، دنا یکی از ذخیرهگاههای زیست کره در ایران و جهان نامیده شده است. یعنی علاوه بر اینکه منطقه حفاظتشده است، محلی مناسب برای سایتهای مطالعاتی دانشمندان و تلاش برای توسعه پایدار مبتنی بر طبیعت هم محسوب میشود.
دیو سپید پای در بند
به گل سرسبد قلههای ایران رسیدیم. دماوند، این سپید آرامگرفته بر پیشانی ایران، 5600 متر ارتفاع دارد؛ بلندترین قله ایران و غرب
آسیا، بلندترین قله آتشفشانی آسیا و دوازدهمین قله مرتفع دنیاست. چهار مسیر و دیواره برای صعود دارد که به غیر از دیواره شمالی، بقیه مسیرها نسبتاً راحتی برای کوهنوردان با سطوح مهارت مختلف
است.
بسیاری از کوهنوردان حرفهای دنیا پیش از صعود به اورست، در دماوند تمرین میکنند. به خاطر این ویژگیها، زیباییهای مسیر و البته نزدیکی به تهران، قله دماوند در تورهای ایرانگردی جایگاهی ویژه
دارد.
عمر این کوه حدود 40 هزار سال و از قدیمیهای قلههای آتشفشانی ایران و حومه است! آتشفشانش هم نیمه فعال است به این معنی که هنوز بخارات گوگرد و فعالیتهای درونی قله از آن خارج میشود.
دماوند با این نام یا نامهای مشابه مثل دنباوند در متون کهن مثل متون آشوری و تورات هم آمده است. اما شناختهشدهترین مورد برای ما سرودههای فردوسی بزرگ است. در شاهنامه آنقدر از این کوه بلندمرتبه نام برده شده که عملاً یکی از شخصیتهای اصلی آن شده است.
آرش کمانگیر برای مشخص کردن مرز ایران و توران به بالا این قله میرود و جان خود را به تیر و چله میسپارد. معروفترین نقشآفرینی دماوند این است که زندان اژیدهاک یا ضحاک
شد.
بومیهای دماوند معتقدند هنوز هم ضحاک در دل این کوه در بند است و هر دودفشانی کوه به خاطر فریادها و نالههای اوست. اصلاً همین دود و بخارها دلیل نامگذاری این قله به دماوند (دم + آوند)
است.
این قله در تاریخ 30 تیر 87 به ثبت ملی رسیده است. همچنین دو جشن مهم ثبتشده هم در رابطه با دماوند هر سال برگزار میشود.
یکی جشن تیرگان در سیزده تیر که در رینه لاریجان شهر آمل و به یاد آرش کمانگیر برگزار میشود. دیگری مراسم برف چال روستا اُسک است. این مراسم با قدمت 600 ساله، نیمههای اردیبهشت برگزار میشود؛ اهالی برفهای باقیمانده را در فضایی جمع میکنند تا در تابستان آب
داشته باشند.
یکی از جذابیتهای این جشن قدیمی این است که در روز جشن، روستا کاملاً در اختیار زنان است و هیچ مرد و پسر بالغی حق ورود به آن را ندارد. سال 77 عطاءالله حیاتی فیلمی داستانی به نام برفچال درباره این رسم ساخت که دیدنی است.
میخهای استوار
کوه همواره برای مردم دنیا وهم و قداستی توأمان داشته است. مردم سرزمین ایران هم از این قاعده مستثنی نبودهاند. علاوه بر باورهای اساطیری و افسانهها، قرآن هم از کوهها بارها یاد کرده و آن را برای ما محترم و مهمتر کرده است.
خداوند کوهها را میخ زمین نامیده است.
چرا که کوهها مانع حرکت لایههای زمین میشوند و به تبع آن از خیلی زلزلهها و ویرانیها روی زمین جلوگیری میکنند.
سالها پیش یکی از پلیسهای ردهبالای لندن فقط به خاطر آیهای از قرآن که گفته بود کوهها میخ زمین هستند، اسلام آورده بود.
او که رشته درسیاش زمینشناسی بوده، از این فکت علمی در قرآن شگفتزده میشود و به درستی آن ایمان میآورد.
فکر میکنم همه اینهایی که اینجا گفتیم برای هر کسی که بخواهد نگهبان این میخها باشد، کافی است.