در پاسداشت یاد و خاطره پروانه معصومی
وقتی که میتوان بازیگر بود و باشکوه
ونوس بهنود
روزنامهنگار
کارنامه هنری پروانه معصومی گویای واقعیتی است که میتواند درس بزرگی برای علاقهمندان به دنیای سینما باشد.
سکینه کبودرآهنگی متولد۱۱ اسفند ۱۳۲۳ که با نام هنری پروانه معصومی شناخته میشد، چندی پیش در 78 سالگی به علت روماتیسم مفصلی و ورود عفونت به خون درگذشت.
او که تحصیلاتش را در دانشکده زبانهای خارجی دانشگاه ملی ایران به پایان رسانده بود، نخستین بار در سال ۱۳۵۰ در فیلم «بیتا» نقش کوتاهی گرفت و سال بعد در «رگبار» ساخته بهرام بیضایی نقش اول زن را بازی کرد. اما آغاز به کار فعالیت این بازیگر که همواره از حواشی گریخته است، با سختی همراه شد.
وی در خصوص مشکلات فعالیت بازیگریاش گفته بود: «در یک خانواده مذهبی بزرگ شدم و بازیگری موضوعی پذیرفته برای بانوان نبود به همین دلیل وقتی اولین کارم منتشر شد در بین اعضای فامیل اختلاف افتاد. پدرم در پاسخ به آنها گفته بود این کار پروانه به ما ارتباطی ندارد و شوهر دارد. من هم به پدرم قول دادم هیچ وقت کاری نکنم حیثیتش زیر سؤال برود و گفتم که آبرویش را حفظ میکنم و مسلم بداند هیچ وقت اذیتش نمیکنم. هر بار به گذشته نگاه میکنم میبینم قولی را که داده بودم رعایت کردهام و امیدوارم از من راضی بوده باشد و فکر میکنم اگر دوباره به گذشته برگردم همین راه را طی میکردم.»
درخشش با وجود محدودیتها
معصومی بازیگری را از دوران پیش از انقلاب و حدود سال ۱۳۵۰ آغاز کرد و در این دوران در فیلمهایی چون «بیتا»، «رگبار»، «شهر قصه»، «غریبه و مه» و «کلاغ» ایفای نقش کرد و بعد از آن چند سال هیچ نقشی را بازی نکرد و بعد از انقلاب دوباره به دنیای بازیگری بازگشت. اولین تجربه جدی پروانه معصومی بعد از انقلاب مربوط به سال ۶۳ و بازی در فیلم «گلهای داوودی» ساخته رسول صدرعاملی است. اوج بازیهای وی در قاب تلویزیون، سال 63 با «گلهای داوودی» دیده شد و سال 65 نقش خاتون در «ناخدا خورشید» ناصر تقوایی را ایفا کرد، نقشی که وجوه و ابعاد هنرمندی این بازیگر را بیشتر به رخ میکشید.
با وجود موانعی که در ابتدای کار وجود داشت، پروانه معصومی استعداد خود را به کارگردانان اثبات کرد تا جایی که توانست برای نقشآفرینی در «گلهای داوودی» (۱۳۶۳)، «جهیزیهای برای رباب» و «شکوه زندگی» (هر دو در ۱۳۶۶) برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم فجر شود.
سال 67 درخشش دیگری از پروانه معصومی را همگان به نظاره نشستند و آن «طوبی» اثر خسرو ملکان بود. معصومی اما در این سالها همگام با سینما در تلویزیون هم درخشید؛ او در سریال «کوچک جنگلی» بهروز افخمی نقش جواهر و «امام علی(ع)» داوود میرباقری نقش هاجر همسر مالک اشتر را ایفا کرد.
در «مسافر ری» و «پلیس جوان» یک گونه دیگری از هنرنمایی این بازیگر جلوی دوربین رفت. سال 87 در «یوسف پیامبر» هم قدرت بازی پروانه معصومی یک بار دیگر به رخ کشیده شد. همچنین «ملکوت»، «راز پنهان» و «مینو» جزو آخرین کارهایی است که این بازیگر برای تلویزیون بازی کرده و بعدها در«شرایط خاص» ایفای نقش کرد و «معکوس» او به سینماها رسید. اما آخرین کار تلویزیونیاش «در کنار پروانهها» از شبکه دو سیما بود. همچنین بعدها «انتهای کوچه مهر» و «ساکن خیابان چوبی» به پرده نقرهای آمدند.
نگذاریم بقایای جنگمان
فراموش شوند
معصومی نه تنها به قولی که به پدر خود داده بود پایبند ماند بلکه به عنوان یک بازیگر نیز همواره چهارچوبها را رعایت کرده و با اعتقاد به ارزشها پشت دوربین رفته است. زمانی که از او در خصوص عقایدش نسبت به کارنامه هنریاش سؤال شد، گفته بود: «نمیتوانم بگویم کدام کارها را دوست دارم هر کاری را که بازی کردم حتماً دوست داشتم اما فیلمی که از نظر بازیگری خیلی دوست داشتم، گلهای داوودی بود. من ژانر واقعگرایی را دوست دارم. فیلم کمدی هم خوب است و من میبینم و گاهی اوقات میخندم ولی ژانر کمدی سخیف، آزارم میدهد. کمدی این نیست که حتماً مخاطب ما با دهان کاملاً باز بخندد. من در تلویزیون برخی از سریالها را میبینم به کسی توهین نمیکنند و حرف زشتی زده نمیشود و مخاطب هم میخندد اما این اتفاق در سینما نمیافتد. ما خنده نیاز داریم اما به چه قیمتی؟!
در تلویزیون ما نیاز داریم واقعیتهایی را که وجود دارد تصویر کنیم واقعیتهایی که گذشته. ما الان نسل جدیدمان از جنگ چیزی نمیدانند. نمیدانند جنگ چه بوده و شهید و جانباز چه کسانی بودهاند چون ندیدند. وقتی نقل قول میشود و به صورت واقعی، تصویر میشوند اتفاقات خوبی میافتد. من اخیراً در سریالی به نام «مینو» بازی کردم. خیلی خرج این سریال نشده، طوری بود این سریال که واقعیت بود، البته با خواندن کتابهای تاریخ شفاهی میدانستم چه اتفاقی افتاده است. در سینما و تلویزیون این روشنگری را باید داشته باشیم و البته سهم تلویزیون بیشتر است که کاری کند این مضامین ارزشمند فراموش نشوند. شهدا و جانبازان ما دارند فراموش میشوند، نباید بگذاریم این شعلههایی که زیر خاکستر هستند، خاموش بشوند.»
وی که فعالیت هنری خود را بعد از انقلاب با موفقیت ادامه داده است، معتقد بود «انقلاب باعث شد کشور ما هویت محکمی در دنیا پیدا کند. ایران یک اسم قابل احترامی در دنیا شد برای کسانی که میدانند احترام یعنی چه؟ انقلاب باعث شد من اگر به خارج از ایران میروم و ایرانی هستم به این ایرانی بودن افتخار کنم. افتخار کنم ایرانی هستم و افتخار کنم اینجا زندگی میکردم. این همه جوانهای ما در جنگ تحمیلی جانشان را از دست دادند که کشور ما یک کشور سرافراز
باشد.»
پاییز ۱۴۰۲ را یکی از غمانگیزترین فصول هنرهای نمایشی ایران میتوان نامید. فصلی که در آن هنرمندان بزرگ و ماندگاری همچون فردوس کاویانی، اکبر قدمی، آتیلا پسیانی، داریوش مهرجویی، وحیده محمدیفر، بیتا فرهی و پروانه معصومی رخ در نقاب خاک کشیدند.