گفتوگو با محمدحسین نیرومند، کاریکاتوریست و گرافیست طنز
به داد تولیدکنندههای محتوا برسید!
متولد ۱۳۴۳ در مشهد است. هم مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در امور هنری و سینمایی است، هم سرپرستی مرکز هنرهای تجسمی حوزهی هنری را به عهده دارد. در بخشهای مختلف صداوسیما مثل گروه جوان طرح و برنامهی شبکهی دو سیما و مرکز تولید انیمیشن سازمان صداوسیما (صبا) هم مدیر و مشاور است. تدریس دورههای زیباییشناسی و سواد بصری در سینما هم در کارنامهی خود دارد. کتابهای زیادی هم نوشته که از معروفترینشان میتوان به «دستورالعملهای فیل آبی برای ایدهیابی» نام برد. از داوری رویدادهای بین المللی تا دبیری و عضویت در تحریریهی نشریات داخلی و بینالمللی کارتون و کاریکاتور هم در کارنامهی کاریاش به چشم میخورد. از «محمدحسین نیرومند» صحبت میکنیم که مهمتر از همهی اینهایی که گفتیم، کاریکاتوریست، کارتونیست و گرافیست است؛ گرافیست طنزپرداز! «گرافیک طنز» هنری است که کمتر کسی در ایران آن را به صورت حرفهای انجام میدهد. آنقدر کمتر که میتوان گفت محمدحسین نیرومند یکهتاز این عرصه است، در آن سرآمد است، سبک خاص خود را دارد و آثارش در ایران و چه بسا فراتر از مرزهای این سرزمین نظیر ندارد. درباره این هنر با او گفتوگویی داشتیم که میتوانید آن را در ادامه بخوانید.
محدثه مطهری
روزنامه نگار و طنزپرداز
چه شد که رفتید سراغ طراحی گرافیکی آغشته به طنز؟
حرفهی اصلی من کاریکاتور است. یعنی من یک کارتونیست هستم. سالهاست که در این زمینه کار میکنم. به دلیل اینکه تمایل داشتم آثارم یک مقداری به لحاظ تاثیرگذاری رشد کند، سراغ این ترکیب رفتم. بالاخره هر اثر هنری باید یک قلاب داشته باشد که مخاطب را جذب کند. گرافیک از این جهت قوی است؛ به دلیل اینکه عناصرش محدود است و با رنگ و فرمهای جذاب میتواند مخاطب را خیلی سریع به خود جذب کند. بنابراین به دنبال فضای ذهنی که من در این سالها از کاریکاتور داشتم و استنباطم از هنر کارتون و اینکه این را چگونه میتوان در پوسترها آورد، در نهایت به گرافیک طنز گرایش پیدا کردم و مدتهاست دارم تلاش میکنم تا در این کار تجربه کسب کنم. تفاوت گرافیک با کار من این است که من سعی میکنم ویژگیهای کارتون را بیشتر در پوستر داشته باشم. از این جهت تلاش میکنم که یک اتفاق جدید یا یک سبک ایجاد کنم. اما میدانید که در کار هنر چنین چیزی خیلی خیلی دشوار است. خیلی باید تلاش کرد و کم و زیاد کرد تا به یک چیز جدید رسید. به هر حال الان من دارم تلاش میکنم.
فضای عرصه کارتون و کاریکاتور با فضای عرصه گرافیک، مخصوصا ًوقتی عنصر طنز وارد گرافیک میشود، چه تفاوتهایی دارند؟
کاریکاتور در واقع یک داستان را در قالب فرم خاصی که دارد بیان میکند. اغراق در آن خیلی زیاد است و عمدتاً چون داستان دارد، کاراکترهای انسانی در آن خیلی حضور دارند. در حالی که در این گرافیک طنزی که من انجام میدهم، حضور این کاراکترها خیلی کمرنگ است. بیشتر فرمهایی که ظرفیت گرافیکی قویای دارند، در کارهای من حضور دارند. اما سعی میکنم عناصر را به گونهای خاص در کارم قرار دهم. بگذارید یک توضیحی بدهم. به طو کلی طنز یک گونهای از هنر مکتوب و تصویری است که یک موضوع اجتماعی_سیاسی را با مدد خنده به مخاطب منتقل میکند. یعنی ما وقتی میتوانیم به یک اثر، طنزآمیز بگوییم که وجوه کمیک، به همراه یک مفهوم اجتماعی عمیق و مهم را در خود داشته باشد یا یک معضل اجتماعی را بیان کند. من هم تلاش دارم آن ساختاری که باعث خنده میشود را در آثارم ایجاد کنم و در عین حال مفاهیم اجتماعی، سیاسی و معضلات خاصی را بیان کنم.
طنز از چه زمانی وارد کارهای گرافیکی شد؟
طبیعتا ً از زمانی که گرافیک حرفهای، یعنی گرافیکی که با چاپ همراه و تکثیر شد و به عنوان یک ابزار ارتباطی در تبلیغات و ارتباطات به کار گرفته شد، از همان موقع آثاری در حوزهی گرافیک شکل گرفت که ویژگیهای کمیک، کمدی و بعضاً طنزگونه داشتند. بنابراین تقریباً میتوان گفت با تاریخ گرافیک حرفهای همزمان است و فاصلهی چندانی ندارد. وقتی به خیلی از کارهای گرافیکی قدیمی نگاه کنید، مثلاً در پوسترها، نشانهها و آرمها، میبینید در اینها طنز وجود دارد و اتفاقی نیست که تازه رخ داده باشد.
+: در دنیا و ایران افراد دیگری که به صورت حرفهای و تخصصی این کار را انجام بدهند، وجود دارند؟
در دنیا داشتهایم طراحان پوستر و هنرمندان گرافیستی که در آثارشان طنز وجود داشته. در ایران عموماً خیلی کم و نادر دیدهام که به صورت مداوم کار کنند. شما یک موقع پوستر طراحی میکنید و در آثارتان یک، دو یا سه مورد طنز هست، ولی یک موقع یک نفر طنز را به عنوان یک شیوهی کاری انتخاب میکند. اینکه کسی مداوم با این موضوع کار کند نه، در ایران حداقل من ندیدهام.
به نظرتان آثار گرافیکی وقتی با طنز آمیخته میشوند، اثرگذاریشان هم بیشتر میشود؟
من معتقدم چون قطعاً طنز مهمترین ویژگیاش این است که لبخند بر لب مخاطب مینشاند و شگفتی برای مخاطب ایجاد میکند، طبیعتاً مخاطب ارتباط حسی بهتری با اثر پیدا میکند. یعنی مهمترین ویژگی یک اثر کاریکاتوری یا گرافیک طنز این است که خیلی صمیمی است و شما را دعوت به لبخند میکند. حالا ممکن است که در آن لبخند یک مفهوم عمیق تلخی نهفته باشد ولی در واقع با لبخند حرفش را بیان
میکند.
ایدهی کارهای گرافیکی چگونه به ذهنتان میرسند؟
من حقیقتش اگر خودستایی نباشد، مهمترین کتاب ایدهیابی را نوشتهام که خوشبختانه ظرف این ۷-۸ سال به چاپ دهم هم رسیده است. بنابراین سعی میکنم براساس آن تکنیکهایی که خودم در آن کتاب نوشتهام، ایده پیدا کنم. فرقی هم نمیکند؛ این تکنیکها هم در حوزهی کمیک و کارتون میتواند به کارم بیاید و هم در حوزهی گرافیک. این کتاب «دستورالعملهای فیل آبی برای ایدهیابی» نام دارد که خوشبختانه کتاب مرجعی شده و خبر دارم که در دانشگاهها توسط اساتید تدریس میشود و همینطور اطلاع دارم که در خارج از کشور هم مورد توجه واقع شده است.
تا حالا در رویدادها، نمایشگاهها، فضاهای شهری و... از کارهایتان استفاده شده؟
قطعا ًبوده ولی ما کار هنری انجام میدهیم و تولیدکنندهی اثر هنری هستیم و لازم است زمینهی نمایش آثارمان در جاهای هنری فراهم شود. من به دلیل وابستگی و علاقهای که به حوزهی هنری دارم تمایل دارم آثارم در آنجا به نمایش در بیاید. ولی طبیعتاً این آثار در نمایشگاههای مختلف و به صورت بیلبورد هم پخش شده است. الان هم یک مجموعه در حدود ۵۰-۶۰ کار در مورد حوادث اخیر فلسطین مثل طوفان الاقصی کار کردهام اما هنوز در نمایشگاهی ارائه نشده است. البته کار آماده است و در اینستاگرام در معرض دید مخاطب قرار دادهام تا نظرات دوستان را جویا شوم، آنها را پالایش کنم و بعد سر فرصت در نمایشگاهی ارائه کنم.
در رابطه با همین آثار ضد صهیونیستی که اشاره کردید و در پیج اینستاگرامتان هم منتشر کردهاید، بازخوردها چگونه بوده است؟
آن جمعیتی که مخاطب من هستند، بازخوردشان خیلی خوب بوده. تشویق میکنند و نظر میدهند و اینها برای ما خوب است. چون مواردی بوده که با نظر مخاطبین سعی کردهام کارها را اصلاح کنم یا ایدههای تکراری را حذف کنم. اینها خیلی مهم است ولی یک نکتهی مهمتر از همهی اینها وجود دارد که اینجا باید بیان کنم. به نظرم سیستم فرهنگی ما دچار یک غفلت فرهنگی شده و آن این است که متوجه نیست باید از افرادی که تولید محتوا میکنند حمایت کند. من یک کسی هستم که کار هنری و تولید محتوا میکنم. پس از من بر نمیآید که اینها را به بهترین شکل منتشر کنم. باید سیستمهایی در حوزه فرهنگ و هنر شکل بگیرد که اینها را در قالبهای مختلف منتشر کند. از اینکه در روزنامهی شما چاپ شود یا در صداوسیما منعکس شود تا اینکه سایتهایی را برای ارائهی این کارها طراحی کنند و اینکه زمینهی نمایش این آثار را در خارج از کشور فراهم کنند و... . خیلی کارها میتوان کرد. متاسفانه یک ضعف مهم حوزهی فرهنگی ما در همینجاست. خوشبختانه حداقل در همین موضوع اتفاقات اخیر در فلسطین، صدها پوستر توسط هنرمندان مختلف کار شده است. همهی اینها نهایتاً در پیجهای اینستاگرام خودشان منتشر شده. در حالیکه یک سیستم هوشمند، زمینهی دیده شدن جهانی این آثار و محتواهای تولید شده را فراهم میکند. این را ما نداریم. من خواهشم از مسئولان این است که تولیدکنندههای محتوا در ایران را حمایت کنند. فکر نکنند که فقط قرار است ساختارهای فنی را تقویت کنند. تقویت ساختارهای فنی بدون توجه به محتوا، غلط است! ما باید محتواها را هماهنگ با زیرساختها تقویت کنیم. ضعف بنیادین دولت در این بخش این است که برای حوزهی فنی و ساختارها خیلی وقت میگذارند و متوجه نیستند که محتوا هم مهم است. محتوایی که سالم و همسو با نگاه جمهوری اسلامی است، باید تقویت شود؛ اما ما کمترین هزینه را برای این بخش بسیار جدی نمیکنیم.
حمایت نهادهای فرهنگی چطور است؟
به نظرم بحث فراتر از وزارتخانه است. اصولاً کار فرهنگی در حوزهی محتوا، در همهی بخشها یک غفلت تاریخی دارد. متوجه نیستند که اصل ماجرا محتوا است و اصلتر حمایت از تولیدکنندههای محتوا.
سوال آخر اینکه ما در حوزهی آموزش گرافیک، آموزشگاهها و اساتید زیادی داریم، ولی کمتر جایی دیدهایم «گرافیک طنز» را آموزش بدهند. در حوزهی آموزش این هنر شاهد اتفاق مثبتی خواهیم بود؟
تا جایی که من مطلعم به صورت کم و بیش توسط اساتید انجام میشود ولی مشکل اساسیتر از این حرفهاست. یعنی در آموزش خود گرافیک که گونههای متعددی نیز دارد، در همین جا هم ما اشکال داریم. اشکال این است که عمدتاً مباحث آموزشی اینها تحت تاثیر سرفصلهای تدوین شدهی خارج از کشور است. چند روز پیش توفیق داشتم که در نمایشگاه کتابهای تخصصی حوزهی هنر، در خدمت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی باشم. آنجا خدمت ایشان عرض کردم که وقتی به انبوه کتابهای تولید شده نگاه میکنیم، غالباً ۸۰ الی ۸۵ درصد کتابهای حوزهی هنر ترجمهشده هستند. در حالی که ما باید یک گرافیک ملی داشته باشیم. گرافیک یا هنرمندی داشته باشیم که بر اساس واقعیتهای جامعهی خودش اثر خلق کند. نه اینکه از آنچه که دیگران کار میکنند الگو بگیرد. ضعف تولید متن و تولید کتاب در این حوزه کاملاً مشهود است و ما اگر بخواهیم کاری کنیم ابتدا باید بحث تقویت پژوهش در حوزه هنر را دنبال کنیم.
از شما بابت وقتی که در اختیار ما گذاشتید ممنونیم.