نگاهی به نشریات طنز و فکاهی سال اول پیروزی انقلاب اسلامی(4)

یکی به نعل یکی به قطب‌زاده!

بهزاد توفیق‌فر
پژوهشگر

با توجه به اینکه عملکرد ضعیف و مدیریت پرمدعا اما بی‌خاصیت دولت موقت ، هرروز بیشتر از دیروز توی ذوق جامعه انقلابی سال 1358 می‌زد، بهلول به عنوان اولین نشریه طنز منتشر شده که توانسته بود از یک توقیف دولت موقت جان سالم به در ببرد، تلاش داشت اندک اندک جهت‌گیری خود را به سمت و سویی که آینده بهتری برایش متصور بود تغییر دهد. این نشریه از دفاع کامل از دولت به سوی نقدهای جدی‌تر و نشستن در جایگاه منتقد دولت حرکت کرد اما نه چنان با سرعت و عمیق که دوباره توقیف شود. این حرکت با مظلوم‌نمایی و تکرار شعار «ما خیلی مظلومیم که توسط دولت موقت توقیف شدیم» بود. همزمان، حدس و گمان‌هایی را که درباره کاندیداهای اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری در جامعه وجود داشت   دنبال می‌کرد و تلاش داشت تا با ارتباطات درون و برون سازمانی! و به دست آوردن نظرات جامعه، حدس بزند که چه کسی یا چه کسانی شانس بیشتری برای رییس‌جمهورشدن دارند و با کاریکاتورها و تیترهای مثبت از آنان حمایت کند یا حتی برایشان رپرتاژآگهی طنز منتشرکند. یکی از این افراد، صادق قطب زاده، رئیس وقت رادیو و تلویزیون ملی ( سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی فعلی) بود. گرچه پیش از این و در درگیری‌های قطب‌زاده و بازرگان، بهلول علناً طرف بازرگان را گرفته بود.
بازرگان و دولت موقت اصرار داشتند که همه امکانات رادیو و تلویزیون ملی باید دربست درخدمت بیان نکات مثبت درباره دولت موقت و انتشار اعلامیه‌ها و نقطه نظرات دولتمردان برآمده از نهضت آزادی باشد و درواقع نقش معاونت رسانه‌ای دولت موقت را بازی کند. قطب‌زاده اما تلاش می‌کرد از همین ابتدای کار، ضمن کشتن گربه در ورودی حجله، سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران را نهادی نه تنها جدا از دولت، بلکه بالاتر و بالادست دولت نشان دهد و جا بیاندازد. در این جنگ سرد، بهلول سعی داشت تا میانه را بگیرد اما اگر قرار بود غش کند، حتماً سمت قطب‌زاده غش می‌کرد. قطب‌زاده سر پُرسودا، رفتار سلبریتی‌وار و منابع مالی و رسانه‌ای داخلی و خارجی قابل توجهی در دست داشت. احمد سکاکی صاحب امتیاز و مدیرمسئول بهلول در شماره 31، شانزده دی‌ماه سال 1358 نوشت:
«وقتی روزنامه ها نوشتند عباس امیرانتظام(1) ممکن است با آمریکا روابطی داشته باشد آقای بازرگان در سخنرانی‌هایشان می‌گفتند مطبوعات چه تهمت‌های ناروائی به همکاران صدیق می‌زنند. عده‌ای [هم] با چوب و چماق به دفاتر مطبوعات  و حتی به بساط روزنامه فروشی‌ها حمله می‌کردند که تاکنون کسی نمی‌دانست از کجا می‌آیند ولی حالا می توان گفت بدون شک دارودسته آقای امیرانتظام و جاسوسان دیگری نظیر ایشان بوده‌اند و به این وسیله می‌خواستند صدای مطبوعات را در گلو خفه کنند که با نهایت تاسف باید بگوییم تا اندازه‌ای هم موفق شدند».
اما هردو – هم بازرگان و هم قطب زاده – و هم بسیاری از جناح ها و گروههای نسبتاً انقلابی! یا غیرانقلابی، هنوز نگاهشان به خارج از کشور و جلب حمایت بیرونی بود. حتی امید بسیاری به ایرانیان خارج از کشور داشتند تا هم رأی‌شان را به نفع خود جلب کنند و هم آنها بتوانند با جلب و جذب رأی توده مردم، امکان موفقیت و دستیابی به جایگاه ریاست‌جمهوری را بالاتر ببرند. البته که این دومی، با توجه به نقش تبعیدی‌ها و انجمن‌های اسلامی دانشجویان خارج از کشور در انتقال پیام‌های امام‌خمینی(ره) به داخل کشور و مهمانداری آنان در مدت تبعید حضرت امام(ره) در نوفل لوشاتو، پُر بیراه نبود.
دیگر کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری، ابوالحسن بنی‌صدر بود. بنی‌صدر در تیرماه 1358 معاون وزیر اقتصاد دولت موقت و پس از استعفای دولت موقت در آبان‌ماه همان سال، همزمان به سمت وزیر اقتصاد و دارایی و سرپرست وزارت امور خارجه شد.

 

جستجو
آرشیو تاریخی