من_هم؛ آشکارسازی خشونت و چالشها
کالبد شکافی من_هم
یکی از برنامههای فعالان مدنی در موضوع خشونت علیه زنان در جهان وطبعاً ایران، آشکارسازی خشونت از طریق به اشتراکگذاری تجربههای خشونت است تا به گفته خود بتوانند خشونت را از امری شخصی خارج کنند. چون خود زنان هم نیاز دارند به مقوله خشونت حساس باشند، ابعاد آن را بشناسند و خشونت را جدیتر بگیرند.
الهه نعیمی
پژوهشگر حوزه زنان
چند سال هم تعدادی از وکلای دادگستری کارزاری با عنوان کارزار منع خشونت خانوادگی در روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان راهاندازی کردند و کوشیدند در قالب برگزاری کارگاهها و جلسات مختلف، به مستندسازی روایات و تجربیات زیسته زنان در زمینه خشونت خانگی بپردازند. یکی از اهداف این کارزار، جمعآوری روایتهای زنان خشونتدیده و شاهدان خشونت خانوادگی اعلام شد. جلوه جواهری، از دستاندرکاران این کارزار معتقد است که «روایتگری، زوایای پنهان را بیشتر آشکار میکند، وقتی خشونت به روایت درمیآید از پنهانبودن خارج میشود و ضمن ایجاد همدلی در میان افراد با روایتهای مشابه، آنها را تشویق میکند که این مسأله را پنهان نگه ندارند، آنها درمییابند که مقصر نیستند و هیچ چیز خشونت را توجیه نمیکند. بنابراین نباید چون خشونت میبینند شرمگین باشند، بلکه کسی که خشونت میکند مقصر است. آنها هرچقدر بیشتر مسأله را پنهان کنند و از دیگران فاصله بگیرند، بیشتر به کسی که خشونت میورزد فرصت دادهاند تا به کار خود ادامه دهد. از سوی دیگر مسئولیت اجتماعی دیگران را گوشزد میکند که اگر نسبت به خشونتدیده و خشونتی که رخ میدهد بیتفاوت باشند، درواقع با خشونتگر هم دست شدهاند». آشکارسازی خشونت، با گسترش شبکههای اجتماعی، وسعت بیشتری پیدا کرد. برخی فعالان مدنی با ایدهگرفتن از کارزارها و حرکتهای مدنی شکلگرفته در سایر نقاط دنیا از این فضا استفاده کردند و با راهاندازی سایتی با نام «دیدهبان آزار» از افراد خواستند روایات خود را از آزار و همچنین نقشه آزارهای خیابانی را روی نقشه جغرافیایی شهر ثبت کنند و با دیگران به اشتراک گذارند تا مناطق پرخشونت کشور مشخص شود. علاوه بر این فعالیتها، این روزها با استفاده از قابلیت شبکههای اجتماعی، به خصوص توئیتر و اینستاگرام، افراد با به اشتراکگذاردن تجربه خود یا دیگری و زدن هشتگ، هم مانند یک NGO وارد عمل شده و آشکارسازی کرده و همچنین افراد دیگر را ترغیب میکنند که بهمثابه یک NGO عمل کنند. #من_هم یکی از این هشتگهاست که در سالهای اخیر در شبکههای اجتماعی وارد شده و سعی دارد در داخل کشور جریان روایت آزار و به نوعی آشکارسازی خشونت را پیش برد. اما پرسش اینجاست که آیا این جریان استراتژی مقابلهای کارآمد و بازدارندهای است؟ سؤالی که به نظر میرسد لازم است در طراحی مدل مقابله مدنی در زمینه خشونت علیه زنان به آن پاسخ داد. در وهله نخست به نظر میرسد این روش، زمانی که قربانی و متجاوز در یک رابطه قدرت و شیبدار به نفع متجاوز قرار دارند، ابزاری مفید و اثربخش است. کسی که در نقش استاد دانشگاه، هنرمند برجسته و... قرار دارد و اخلاق قدرت را رعایت نکرده و به جهت موقعیت، شهرت و محبوبیت خود، از ارادت نثارشده توسط افراد دیگر سوءاستفاده میکند، با چه ابزاری میتواند مهار شود؟ رسوایی برای او مهلکترین و بازدارندهترین روشی است که هم فرد متجاوز را بیاعتبار کرده و به وادی نیستی میراند و هم میتواند از طمع باقی افراد در قدرت که نیت شوم سوءاستفاده از موقعیت خود را دارند جلوگیری کند و بازدارندهای مؤثر باشد.
اما برای پاسخ به این سؤال، لازم است ابعاد دیگر قضیه نیز در نظر گرفته شود. فرایند شکلگرفته در این روابط، فرایندی پیچیده و چندبعدی است. با تجاوز خیابانی و آدمربایی تفاوت دارد و صرف مجرمانگاری متجاوز این فرایند را مهار نخواهد کرد. جریان روایت آزار با تأکید یکسویه بر کنش آزاررسان مردان و بیتوجهی به عوامل دیگر، ناتوان از مقابله کارآمد با آزار زنان است. در یکی از روایتهای بیانشده در شبکههای اجتماعی، قربانی نوشته بود که بارها فرد آزاررسان شوخیهای جنسی کرده یا سؤالات جنسی از او پرسیده و قربانی این حرفها را به پای فضای «روشنفکری!»گذاشته بود و به همین علت هم جلوی آن را نمیگرفت. یا قربانی دیگری از این نوشته بود که پدرش او را در نوجوانی به استادی که دوستش بود میسپارد. پدری که به آموزش فرزندش توجه دارد اما پس از آن، متوجه تغییر رفتار و احوالات نوجوان خود نیست. یا قربانی بعدی از این نوشته بود که با فرد متجاوز به یکی از هتلهای تهران میروند و در یکی از اتاقها خلوت میکنند و....؛ این روایتها نشاندهنده آن است که فضای بیقید و بند و غیراخلاقی که به فضای روشنفکری تعبیر میشود، پدر و مادر بیتوجه، عدم مهارت زن در کنترل شرایط و خلوتنکردن با مردی غریبه و... همگی به نوعی زن را قربانی کردهاند و در این شرایط مجرمانگاری یکسویه مردان متجاوز، نادیدهانگاشتن این ابعاد است.
بگذریم از اینکه کم نیستند زنانی که اتهاماتی ساختگی به مردان زده و از این طریق سعی در پیشبرد اهداف و اغراض خود دارند و این جریان از این حیث میتواند مردانی را بیاعتبار و قربانی کند. ضمن آنکه به وضوح این جریان با فرایند دادرسی عادلانه و منصفانه فاصله بسیار دارد. در هر صورت، هر متهمی در بدترین جرایم هم باید زمانی برای دفاع از خود داشته باشد و پس از آن مجرم شناخته شود.
فرهنگ ملحوظ در این روند روایتگری و #من_هم که میگوید هر قربانی برای یافتن اعتبار برای ادعای خود ناچار است به این هشتگ بپیوندد، همان فرهنگ غلطی است که مانع از اتخاذ و یافتن راهکارهای اساسی و عملی برای رسیدگی به موضوع آزار جنسی میشود. #metoo را فراموش نکنیم. این جریان -که #من_هم به تأسی از آن و پیرو آن در داخل کشور شکل گرفته- تا چه اندازه کارآمد بود؟ تا چه اندازه توانست جلوی آزار و تجاوز به زنان را در روابط مبتنی بر قدرت بگیرد؟ یک جریان زودگذر، احساسی، یکسویه و تکبعدی تا چه میزان میتواند راهبردی مؤثر برای مقابله با این نوع خشونت علیه زنان باشد؟ این هشتگ و نظایر آن مآلاً این نتیجهگیری را در بر دارند که فرد قربانی از طریق ابراز خشم و تجربه تلخش، خود موظف به ترمیم آسیب خود است؛ بدون آنکه منابع و تدابیری برای کمک به او تخصیص یابند. این رویه در حقیقت موضوع آزار جنسی را احساسی کرده و حتی به برداشت آمارهای غیرواقعی مبتنی بر میزان مشارکت در هشتگ منجر میشود و در نهایت و برخلاف ادعای اولیه، بار اصلی آزار جنسی را برعهده خود قربانی مینهد.
علاوه بر این، ارزیابی مداخلات صورتگرفته در این زمینه، نشان از بیتوجهی به مؤلفههای فرهنگی و مذهبی دارد. بهخصوص در مورد خشونتهایی که جنبه جنسی داشته و زنان به دلایل فرهنگی، از بازگوکردن آنها اهتراز دارند یا بیان آن با جزئیات، آن هم در شبکههای اجتماعی مجازی از سویی برای فضای اخلاقی جامعه مضر است و از سوی دیگر خشونت علیه زنان در فضای مجازی را تقویت میکند. مدنس و همکارانش قربانیان عاطفی شرکتکنندگان در کمپینهای آنلاین را در مقالات خود درباره فمینیسم دیجیتال مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که 72 درصد پاسخگویان پس از به اشتراکگذاری آنلاین تجربیات خود، تجربه کامنتهای توهینآمیز، خشونت یا دشمنی آنلاین را داشتند. این نحوه تعریف جزئیات اندامهای بدن زنان، مسائل دوران قاعدگی، خشونتهای جنسی و... به مرور حیای زنانه را که از اصول اساسی دین اسلام است، کمرنگ میکند. امام صادق(ع) میفرمایند: «شش ویژگی نیکوست اما از شش گروه نیکوتر: عدالت نیکوست اما از امیران نیکوتر؛... و حیا نیکوست اما از زنان نیکوتر.» پیامبر اکرم(ص) نیز کمحیایی زنان را امری ناپسند شمردهاند. از این روایات و روایات پرشمار دیگر، میتوان نتیجه گرفت به دلیل توجه ویژهای که به حیای زنان هم در تکوین و هم در اخلاق مبذول شده، لازم است روشهای مورد استفاده کنشگران اجتماعی منافاتی با این وجه نداشته باشد و موجب اضمحلال یا کمرنگشدن آن نشود.
#metoo را فراموش نکنیم. این جریان -که #من_هم به تأسی از آن و پیرو آن در داخل کشور شکل گرفته- تا چه اندازه کارآمد بود؟ تا چه اندازه توانست جلوی آزار و تجاوز به زنان را در روابط مبتنی بر قدرت بگیرد؟ یک جریان زودگذر، احساسی، یکسویه و تکبعدی تا چه میزان میتواند راهبردی مؤثر برای مقابله با این نوع خشونت علیه زنان باشد؟
در مورد خشونتهایی که جنبه جنسی داشته و زنان به دلایل فرهنگی، از بازگوکردن آنها اهتراز دارند یا بیان آن با جزئیات، آن هم در شبکههای اجتماعی مجازی از سویی برای فضای اخلاقی جامعه مضر است و از سوی دیگر خشونت علیه زنان در فضای مجازی را تقویت میکند
مدنس و همکارانش قربانیان عاطفی شرکتکنندگان در کمپینهای آنلاین را در مقالات خود درباره فمینیسم دیجیتال مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که 72 درصد پاسخگویان پس از به اشتراکگذاری آنلاین تجربیات خود، تجربه کامنتهای توهینآمیز، خشونت یا دشمنی آنلاین را داشتند. این نحوه تعریف جزئیات اندامهای بدن زنان، مسائل دوران قاعدگی، خشونتهای جنسی و... به مرور حیای زنانه را که از اصول اساسی دین اسلام است، کمرنگ میکند