گزارش مردمی از تجربیات استفاده از طب اسلامی و طب سنتی

برای پیشگیری و حتی درمان مسیرهای مختلفی هست

از درمان دردها نباید ناامید شویم. اگر دارو و پزشکی نتوانست دردمان را کم کند، فکر نکنیم که واقعاً هیچ‌ کار دیگری نمی‌شود کرد. گاهی درمان دردها در تغییر نگاه ما به جهان است و گاهی در شناخت ما از خودمان و گاهی هم در انرژی‌ها و گیاهان است. شما این روزها برای حفظ سلامتی‌تان، غیر از رعایت نکات بهداشتی، چه کار می‌کنید؟ چه قدر درمورد داروهای گیاهی و سنتی، خوب و بد شنیده‌اید؟ شما چه تجربه‌های خوب و بدی از این داروها دارید؟

سمیه ملاتبار
نویسنده

  کوثر می‌گوید دو سالی بود حوالی پاییز و زمستان، کف پاهایم چنان خشک می‌شد که نه کرم‌های پا و نه چندین جلسه پدیکور هم درمانش نمی‌کرد. تا اینکه چند ماه پیش در حین مطالعات پراکنده درباره ویژگی‌های غلبه صفرا، متوجه شدم علتش بالا بودن صفرا، خشک و سردشدن هوا در پاییز و زندگی در آب و هوا خشک است.
البته اولین بار که متوجه صفرا شدم، سردردهای چند روزه و آستانه تحمل خیلی پایینم بود. بعد که با متخصص طب اسلامی صحبت کردم، دیدم علائم دیگری را هم دارم. متخصص یک پودر گیاهی برایم تجویز کرد که ترکیبی بود از گیاهان خشک با مزه تقریباً تلخ که هر شب باید می‌خوردم.
بعد از چند شب مصرف، به طرز عجیبی آرام شده بودم، سردردم هم کلاً از بین رفته بود. امسال دیگر مشکل خشکی وحشتناک کف پا را هم نداشتم، کمی بعدتر و بعد از صحبت با متخصص، متوجه شدم بی‌اشتهایی، حالت تهوع‌های گاه و بی‌گاه و عصبی بودن‌های هرازگاهی پسرم هم ناشی از غلبه صفراست. برای همین شب‌ها کمی از این پودر را به پسرم هم می‌دادم و اثرش را روز بعدش می‌دیدم. خودم این پودر را با آب می‌خوردم. ولی برای پسرم، با یک قطره کوچک از عسل، از پودر، خمیر گِردی درست می‌کردم و با آب می‌خورد، مانند قرص. چون تلخ است و ممکن است خوردنش برای بچه‌ها یا حتی بزرگ‌ترها سخت باشد، برای همین با چند قطره عسل مشکل تلخی را حل کردم.
داروی ما یکی از داروهای طب اسلامی بود که یک عده فقط از آن بد شنیده‌اند و به تبع شنیده‌ها، بد هم می‌گویند. ولی خب اگر نگاه صفر و صدی را کنار بگذاریم، متوجه جنبه‌های مثبت طب اسلامی هم می‌شویم و چه بسا مشکلات طولانی مدت‌مان را بتوانیم به کمک بعضی از داروهایش رفع کنیم. البته که فقط با دیدن بی‌اشتهایی نمی‌توانیم نتیجه بگیریم که غلبه صفراست. باید به متخصص مراجعه کرد.

  مادر من برای درمان دردهای استخوانی‌اش، دو سه ماهی است که از داروهای گیاهی و سنتی استفاده می‌کند. متأسفانه همچنان هم درد دارد ولی چون یکسری کرم است که باید بعد از ماساژ، پایش را با نایلونی ببندد و استراحت کند، فکر می‌کند دردهایش رفع شده؛ حتی به خاطر اضافه وزنش، هر شب از یک دمنوشی استفاده می‌کند که باید غروب‌ها قبل از شام دم کند و بخورد و مدام حالت تهوع دارد و در طول روز به سرگیجه و افت فشار هم افتاده. به نظر من این داروها هم مانند شمشیر دو لبه هستند.
چه تجویزهای نادرستی که برای درمان ناباروری ندارند؛ درحالی که جرجانی از دانشمندان همین طب گفته است که بعد از 20 سال کار طبابت و تمرین، به ریاست داروخانه بیمارستان انتخاب شد و مجاز بود که فقط دو نوع دارو را با همدیگر ترکیب کند. بنابراین ترکیب کردن دارو نیازمند دانش و تجربه زیادی است و بیماران برای مصرف این داروهای گیاهی نباید به هر عطاری مراجعه کنند، این کار خیلی خطرآفرین است.
 
  ما در گذشته طب اسلامی نداشتیم. چند سالی است که آمده است. افراد متخصصش هم قطعاً خدماتی در زمینه طب انجام داده و باب جدیدی را باز کرده‌اند که مثل هر علم جدیدی در شروع کار با واکنش‌های متفاوتی روبه رو شده است. از واکنش‌های افراطی مثبت تا واکنش‌های افراطی منفی.
اما تجربه شخصی من، دوستانم و خیلی از آدم‌های دیگر می‌گویند که نفی کردن کامل داروهای طب اسلامی اشتباه است؛ چون تا به حال روش‌های درمانی و خیلی از داروهایشان اثربخش بوده. مطمئناً نگاه صددرصدی هم نمی‌شود داشت چون مثل هر علم تازه‌ای، کامل و بری از اشتباه نیست و حتماً و قطعاً جای تکمیل شدن دارد.
خودم سالهاست که آلرژی شدید دارم، عطسه، آبریزش بینی. از یک متخصص طب اسلامی، دارویی گرفتم و امتحان کردم، دیدم که میزان عطسه‌هایم خیلی کمتر شد. راستش بعد از مدتی طوری اثرگذار بود که شک کردم نکند آنتی هیستامین را به صورت پودر در آن ریخته باشند. ولی وقتی دیدم که جوش‌ها و لکه‌های پوستی‌ام هم از بین رفتند، مطمئن شدم که کارشان درست است. الان دیگر قبل از غذاهای تند و گرم هم کمی از همین دارو را می‌خورم، بعد دیگر اذیت نمی‌شوم.
 
  پنج شش روزی سردردهای شدیدی داشتم و مسکن هم برایش کارساز نبود. مدت زیادی فکر و جست‌و‌جو کردم تا به احتمال سینوزیت رسیدم. هم هوا سرد شده بود و هم سابقه چندین ساله سینوزیت را داشتم که البته چند سال هم آرام شده بودم اما با شروع دوباره دردها با فرض سینوزیت دنبال درمانش رفتم.
طبق معمول گزینه اولم درمان‌های گیاهی بود. به دستور متخصص طب سنتی، دو سه شب، سه قطره از یک روغن خاص در هر سوراخ بینی چکاندم و خوابیدم. شب دوم دردم کمتر شده بود. بعد از شب سوم سردردم کلاً از بین رفته بود. جالب است که مختصری هم گرفتگی گلو داشتم که آن هم با اولین شب، نرم شد و فردایش کلاً گلویم خوب شده بود.

  ما غیر از رعایت نکات بهداشتی، برای حفظ سلامتی‌مان، هفته‌ای یک بار از یک داروی گیاهی، به توصیه یک متخصص طب اسلامی استفاده می‌کنیم. هم پیشگیری کننده از سرماخوردگی و آنفلوانزاست و هم برای درمانش مفید است؛ یعنی در پاییز و زمستان، هر ده روز یکبار از این پودر را می‌خوریم و خیالمان را بابت بیماری‌های فصلی راحت می‌کنیم.
اما باید حتماً دقت داشت که در طب سنتی هم داروها دوز مصرف دارند؛ مثلاً تا جایی که من تحقیق کرده‌ام این پودر یک دارو با دوز دقیق است و نباید همینطوری مصرف شود. باید به اندازه معین و متناسب با سن مصرف کرد یا مثلاً در دوران بارداری تأکید و تشخیص متخصصان بر این است که هر دارویی مصرف نشود، باید مراعات حال جنینی را که همراه داریم، بکنیم.
علما و اطبای اسلامی و غربی معتقد بودند که اگر می‌خواهید دکتر را نبینید، روزی یک دانه سیب بخورید. هم در دسترس است، هم خوشمزه و هم راحت. مصرف سیب و آب سیب هم در خانه ما بالاست. یا برای تأمین آهن بدن بچه‌ها، خودم تمام میوه‌های قرمز و نارنجی رنگ مثل کدو، انگور، توت، خرما را در ظرف مسی بخارپز می‌کنم یا از یک تکه آهن در غذا هنگام پخت استفاده می‌کنم.
 
  من چند سال تخمدان پلی کیستیک داشتم. دکترهای مختلفی رفتم. حرف مشترکشان این بود که پلی کیستیک درمان ندارد و فقط می‌شود کنترلش کرد و یا بعد از بارداری خوب می‌شود ولی ممکن است باز هم برگردد. چند سال بعد با متخصص طب گیاهی آشنا شدم، دارویی ترکیبی از چند گیاه داد که با دو سه بار استفاده از آن کاملاً درمان شدم.
البته همان یک دارو نبود و داروی دیگری هم به من توصیه کرد. داروی جدید از عسل درست شده بود که پودر چند گیاه دارویی در آن حل شده بود و به صورت پماد درآمده بود. مصرفش هم ساده بود. باورش شاید سخت باشد ولی در کمتر از یک هفته، با درمانی ساده و ارزان و دردسترس، کیست‌های ریز را دفع کرد و خودت قشنگ می‌فهمی که خوب شده‌ای.
من می‌گویم کاش پزشکی مدرن کمی دست از تعصبش برمی‌داشت و با انواع دیگر طب هم همکاری می‌کرد. خودم هم پزشکی مدرن و هم طب سنتی و هم طب اسلامی را معتبر می‌دانم، هر کدام را در یک زمینه‌ای. معتقدم اگر به طب اسلامی انتقاد می‌شود، نباید کل طب اسلامی را زیر سؤال برد چون خیلی جاها درمانشان جواب داده و شایسته بررسی علمی هستند و اگر در طب سنتی در بعضی مسائل موفق نیست، کل درمان را زیر سؤال نبریم. همان طور که من و دوستانم بعد از تجربه‌های زیادی، پزشکی مدرن را زیر سؤال نمی‌بریم.

 

جستجو
آرشیو تاریخی