زمان آنجا ملایم بود

یک بار دیگر، شکسپیر و شرکا!

مصطفی جواهری
آموزگار

نمی‌شود علاقه‌مند به حوزه کتاب باشید و حداقل یکبار به طور جدی به تأسیس و راه‌اندازی یک کتابفروشی که خودتان مدیرش باشید فکر نکرده باشید. اینکه آدم کتابفروشی خودش را داشته باشد و بتواند هر سلیقه و ساختاری‌ را که مطلوبش است در آن پیاده کند، رؤیایی قلقلک‌دهنده و خواستنی است. کتاب «شکسپیر و شرکا» زندگی‌نگاره‌ای است که با زبانی داستانی روایت می‌شود؛ یعنی با اغماض می‌شود حتی آن را رمانی براساس واقعیت به حساب آورد. در پاریس در دو بازه زمانی مختلف، دو کتابفروشی نامِ «شکسپیر و شرکا» را یدک می‌کشیده‌اند. اولی همانی است که همینگوی در کتاب «پاریس جشن بیکران»، اینطور توصیفش می‌کند: «این کتابفروشی مکانی بود بانشاط، با بخاری بزرگی در زمستان‌ها و میزها و قفسه‌های پر از کتاب پشت ویترین و عکس نویسندگان مشهور زنده و مرده روی دیوارها. عکس‌ها به عکس‌های فوری می‌مانند و حتی نویسندگان مرده هم چنان بودند که انگار زنده‌اند.» وقتی مدیر این کتابفروشی (سیلیویا بیچ) می‌میرد، یکی از دوستانش «جرج ویتمن»، در مقابل رود سن، کتابفروشی دیگری با همین نام تأسیس می‌کند تا یاد شکسپیر و شرکا همیشه زنده بماند و با زمینه‌های فکری چپ‌گرایانه‌اش به نویسندگان بی‌خانمان، در کتابفروشی جدیدالتأسیس امکان اقامت می‌دهد. کتابفروشی‌ای که به مرور و آهسته آهسته در طبقات ساختمان گسترش می‌یابد. «جرمی مرسر» که نویسنده کتاب است، جوانی کانادایی بوده که در دفتر روزنامه‌ای برای ستون حوادث، خبر تهیه می‌کرده است و خبرنگار جنایی محسوب می‌شده. در طی ماجرایی ناچار به فرار سمت پاریس می‌شود؛ بدون هیچ سرمایه و پشتوانه‌ای. در طول پاریس‌گردی‌هایش با «شکسپیر و شرکا» مواجه می‌شود و درمی‌یابد که اگر به قول خودش روزنامه‌نگاری را حرفه نویسندگان سرخورده بدانیم، خودش هم تا حدی نویسنده است و این سرآغازی است برای ورود مرسر به شکسپیر و شرکا. کتاب، همان‌قدر که سرگذشت نویسنده است، معرفی جرج ویتمن، مدیر کتابفروشی‌ نیز هست. پیرمردی کمونیست که هیچ علاقه‌ای به نظم و تمیزی ندارد. چندین شکست عشقی را تجربه کرده. همسرش از او جدا شده است و دخترش را سالهاست که ندیده است. بسیار کم‌خرج است و معتقد است که: «چرا با کمترین چیزهای ممکن، زندگی نکنیم و به جاش وقت‌مون رو با خانواده‌مون بگذرونیم، یا تولستوی بخونیم، یا کتابفروشی‌مون رو بگردونیم؟» شکسپیر و شرکا در زمینه خود، روایتی است از آس‌وپاس‌های علاقه‌مند به کتاب که روزگار آنها را دورهم جمع کرده و میهمان پاریس شده‌اند. پاریس در آستانه هزاره جدید. شلوغ، پرزرق‌ و برق و دارای خرده داستان‌های متعدد در لایه‌های زیرین شهر. اسم اصلی کتاب «زمان در آنجا ملایم بود» است و مطمئن باشید در حین مطالعه این کتاب، برای انتخاب این اسم به نویسنده آفرین خواهید گفت. «شکسپیر و شرکا» مثل اغلب کتاب‌هایی که درباره کتاب و کتابخوانی و کتابخوان‌هاست، شیرین و دلچسب و معطر است.