ترفندهای صهیونیست‌ها در جــلب حمایـــت امـریـکا

این روزها خبرهایی که حکایت از حمایت باورناپذیر امریکا از جنایات رژیم صهیونیستی دارد، در کنار اخباری که بیانگر نقش مدیریت در صحنه برای امریکا است، این سؤال را پدید می‌آورد که چرا اسرائیل برای امریکا تا این اندازه مهم است؟ این سؤال وقتی بارزتر می‌گردد که به یاد آوریم اگرچه امریکا از اصلی‌ترین حامیان تشکیل یک دولت دست‌ساز به نام اسرائیل در منطقه تاریخی فلسطین بوده است؛ اما آنچه امروز از آن به عنوان روابط راهبردی اسرائیل امریکا یاد می‌شود از ابتدا نبوده است و 14 سال پس از کودتای 28 مرداد 1332 و افزایش حضور امریکا در منطقه غرب آسیا شکل گرفته است. برای یافتن این پاسخ، ضروری است سیر تحول روابط امریکا و دولت ساختگی اسرائیل را مرور کنیم.

بهای حق‌السکوت ویلسون
ساموئل آنترمایر یهودی اشکنازی ساکن در امریکا که مدتی نیز ریاست «صندوق فلسطین» را بر عهده داشت، به یهودیانی که برای اقامت به سرزمین فلسطین می‌رفتند، کمک مالی می‌کرد؛ او با شکایتی از هنری فورد مؤسس کارخانه اتوموبیل‌سازی فورد به خاطر چاپ کردن کتاب پروتکل بزرگان صهیون در امریکا موفق به جمع‌آوری کتاب وی شد و اقدامات مشابه زیادی برای تقویت صهیونیسم داشت.
آنترمایر تنها مدت اندکی پس از انتخاب ویلسون به عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده در دی‌ماه سال 1291، طی یک ملاقات با او، حاضر شد حق‌السکوت زنی را که مدعی داشتن رابطه نامشروع با ویلسون به عنوان استاد در دانشگاه پرینستون را داشته است، بپردازد و در عوض این حق‌السکوت سنگین، لوئیس براندیس را به عنوان ریاست دیوان عالی ایالات متحده منصوب نماید. این فرد رئیس کمیته اجرایی امور صهیونیسم در ایالات متحده بود و بالاخره 11 خرداد 1295 با کسب 47 رأی از مجلس سنا، براندیس به عنوان نخستین یهودی موفق شد بر یکی از کرسی‌های دیوان عالی ایالات متحده امریکا بنشیند و تا 22 سال بعد در آن باقی بماند.
 
آغاز الگوی لابی‌من ارشد
براندیس در نوشته‌های خود از «حق یهودیان برای داشتن یک کشور» می‌نوشت و بر اثر دوستی خود با رئیس‌جمهور وقت امریکا، ویلسون، توانست حمایت ایالات متحده از بیانیه بالفور در سال 1919 را به دست آورد. او از دوستان دیوید بن‌گوریون بود و در دوره اقدامات او برای ایجاد اسرائیل با سرکوب شدید فلسطینیان، ارتباط پیوسته داشت و حتی در حمایت از تأسیس یک دولت یهودی به فلسطین سفر کرد. هنگامی که در سال 1325، کمیسیون پیل در انگلستان طرحی برای تشکیل یک دولت یهودی با جدا شدن 20 درصد از خاک فلسطین ارائه داد (چیزی در حدود مساحت منطقه در اختیار تشکیلات خودمختار فلسطین)؛ در حالی که گلدا مایر و بن‌گوریون از این طرح بسیار راضی بودند، او به روزولت فشار آورد تا مخالف این طرح باشد و نگذارد به این مقدار کفایت شود.
با وجود جایگاه قضایی بالای او، نفوذ زیادی که داشت و تأثیری که در افزون‌طلبی صهیونیست‌ها در روند مذاکرات بین‌المللی در غرب برای تأسیس یک دولت ایفا کرد اما در این دوره هنوز بازیگران اصلی برای جعل اسرائیل، انگلستان و فرانسه بودند و امریکا در ردیف اول روابط راهبردی نبود. این به معنای کم‌اهمیت بودن نقش امریکا نیست؛ به عنوان نمونه پس از برگزاری کنفرانس کریمه در بهمن 1323، روزولت با ابن‌سعود ملاقات کرد و اطمینان داد پس از تأسیس کشور اسرائیل، منافع اعراب را در نظر خواهند گرفت و به این صورت مقدمات جعل دولت را فراهم ساخت. مرگ روزولت در فروردین 1324 هیچ خللی در این روند ایجاد نکرد و پس از او نیز هری ترومن کاملاً حامی صهیونیسم بود. در دوره ترومن ایده ساخت دولت برای صهیونیست‌ها به نتیجه رسید و امریکا بلافاصله و به عنوان اولین کشور پس از اعلام تأسیس اسرائیل، آن را به صورت بالفعل به رسمیت شناخت. با این حال، در این زمان هنوز امریکا به عنوان مقام اول در پشتیبانی اسرائیل تلقی نمی‌شد، ازجمله آنکه سالیان ابتدایی، دولت امریکا (حداقل به صورت رسمی) از اعلامیه تحریم تسلیحاتی سازمان ملل تبعیت و از فروش تجهیزات نظامی به اسرائیل خودداری کرد.
 
نقطه عطف روابط امنیتی امریکا و اسرائیل
وقتی در جنگ یوم کیپور در سال 1352، اسرائیل غافلگیر شد و در حال فروپاشی بود، امریکا تجهیزات را با ایجاد یک دالان هوایی از طریق اروپا حمل کرد و رکوردی از جابه‌جایی تسلیحات بر جای گذاشت.
این اقدام که به «عملیات نیکل گراس» مشهور شد، یک عملیات حمل و نقل هوایی استراتژیک بود که طی 22 مهر 1352 به مدت 32 روز، بیش از 22 هزار تن کالای نظامی شامل تانک، توپ، مهمات و تدارکات را در هواپیماهای ترابری ارسال کرد تا اطمینان حاصل شود که دولت اشغالگر قدس از حمله هماهنگ و غافلگیرانه مصر و سوریه جان سالم به در می‌برد.
در این مقطع کشورهای عربی صادرکننده نفت که عضو اوپک بودند، به هشدارهای اعلام شده قبلی خود مبنی بر استفاده از نفت به عنوان «سلاح» پایبند ماندند و تحریم کامل نفت امریکا را اعلام کردند که منجر به بحران نفتی سال 1973 شد. با این حال و علی‌رغم آتش‌بس، امریکا همچنان عملیات تدارکات مجدد خود را از طریق دریا انجام داد و تا 8 آبان 1352، 33 هزار تن کالای نظامی به اسرائیل تحویل داد. شاه در این بحران تأمین نفتی دشمنان فلسطین را با جدیت به عهده گرفت.
کسینجر به انور سادات گفت علت این حمایت آن است که اسرائیل در حال آماده شدن برای حمله هسته‌ای بود و در عین آنکه بر مصر به خاطر این حجم فروش تسلیحات به دشمنش منت گذاشت، آن را تهدید کرد که در صورت تکرار چنین حمله‌ای با بمب اتم مواجه خواهد شد. این جنگ منجر به اتحاد کاملاً راهبردی میان امریکا و اسرائیل شد و این منطقه ژئوپلیتیک اشغالی را به منطقه‌ای کاملاً تحت نفوذ امریکا تبدیل کرد و رقبای اروپایی ایالات متحده را کنار زد.
ازجمله حواشی این عملیات، استعفای رئیس ستاد مشترک ارتش امریکا بود. برخی نوشتند ژنرال چهار ستاره جورج براون، پس از اظهارنظرهایی مبنی بر اینکه اسرائیل به دلیل کنترل سیستم بانکی امریکا توسط یهودیان، کمک نظامی دریافت کرده است، مجبور به استعفا شد.

خدعه به‌جای جنگ
اگرچه اسرائیل برای ایده «نیل تا فرات» همچنان در اندیشه کشورگشایی بود اما مقاومت عربی و تحریم نفت، موجب تغییر شرایط حامیانش شد. پس از جنگ یوم کیپور، امریکا نقش اصلی خود را در نشاندن دولت‌های عربی بر سر میز صلح با اسرائیل تعریف کرد. در نتیجه توافقنامه کمپ دیوید توسط انور سادات، رئیس‌جمهور مصر و مناخیم بگین، نخست‌وزیر اسرائیل در شهریور 1357 امضا شد. محمدرضا پهلوی از جمله کاتالیزورهای این توافقنامه بود اما به دلیل بحرانی که در داخل کشور با آن روبه‌رو بود و می‌دانست حضورش در جلوی صحنه، چه عوارضی برای وی خواهد داشت، نقش خود را در پشت صحنه بر عهده گرفته بود.
مصر با داشتن قدرتمندترین ارتش عرب و سابقه رهبری در جهان عرب تحت رهبری ناصر، با این تدبیر امریکا جایگاه خود را چنان از دست داد که به مدت ده سال از اتحادیه عرب نیز تعلیق شد. اما این سیاست از سوی امریکا چنان دنبال شد که توافقنامه‌های مختلف همچون اسلو و آبراهام را در پی داشت و همچنان اصلی‌ترین راهبرد امریکا است.

نفوذ در ارکان قدرت
اگرچه صلح در دستور قرار گرفته بود اما جنگ همچنان به صورت رزرو باقی ماند. آبان 1362، دو طرف یک گروه نظامی سیاسی مشترک را تشکیل دادند که دو بار در سال گرد هم می‌آیند تا اکثر مفاد آن توافقنامه را اجرا کنند. تمرینات نظامی مشترک هوایی و دریایی در تابستان 1363 آغاز شد و امریکا دو تأسیسات ذخیره جنگی را برای ذخیره تجهیزات نظامی در سرزمین‌های اشغالی ساخت.
روابط امریکا و اسرائیل در دوره دوم ریاست‌جمهوری ریگان تقویت شد. اسرائیل در سال 1368 وضعیت «متحد اصلی اما غیرعضو ناتو» را دریافت کرد که منجر به بهانه بیشتری برای حمایت تسلیحاتی از آن شد. ایالات متحده کمک‌های بلاعوض به اسرائیل را سالانه 3 میلیارد دلار قرار داد.
در اوج جنگ سرد، امریکا به اسرائیل به عنوان یک شریک استراتژیک در منطقه نگاه می‌کرد که با گسترش نفوذ شوروی مقابله کند، به‌خصوص که کشورهای مصر و سوریه به وضوح به بلوک شرق متمایل شده بودند. فروپاشی کمونیسم اولین تَرَک‌ها را در راهبردی بودن و ماندگاری همکاری امریکا و اسرائیل ایجاد کرد. با این حال، بلافاصله لابی پرقدرت کمیته روابط عمومی امریکا و اسرائیل وارد مناسبات دو کشور شد.
کمیته روابط عمومی امریکا-اسرائیل که به اِی‌پَک مشهور است، یکی از بزرگ‌ترین و قدرتمندترین گروه‌های لابی در امریکاست. این گروه که با الگوی موفق نفوذ براندیس مورد توجه جدی قرار گرفت، با بیش از صدهزار عضو، هر ساله، میلیون‌ها دلار خرج سرمایه‌گذاری در نفوذ بر سیاست‌های دولتی و قانونگذاری امریکا می‌کند.
با توجه به جایگاه سرمایه و قدرت یهودیان در امریکا، اهمیت این گروه تا آنجاست که نامزدهای ریاست‌جمهوری، در جلب توجه آن به خود رقابت دارند.
از جمله حواشی این گروه در این سال‌ها، رسوایی جاسوسی لارنس فرانکلین است که شامل انتقال اسناد محرمانه در مورد سیاست امریکا در قبال ایران به اسرائیل بود. فرانکلین، کارمند سابق وزارت دفاع ایالات متحده، به چندین اتهام مرتبط با جاسوسی اعتراف کرد و در دی‌ماه 1384 به حدوداً 13 سال زندان محکوم شد که بعداً به ده ماه حبس خانگی کاهش یافت.
باوجود این ماجرا، همچنان اِی‌پَک نقشی محوری در امریکا دارد و با نفوذی که در کنگره، سنا و دولت دارد، بارها توانسته است منافع رژیم صهیونیستی را به امریکا تحمیل کند؛ تا آنجا که به تازگی ترامپ افشا کرد در ترور سردار سلیمانی، اسرائیل آن را تا لحظه آخر همراهی کرده است اما در لحظه آخر کنار کشیده و حاضر به شراکت در هزینه تروری که بیشترین منافعش برای صهیونیست‌ها بود، نشده است.

 

تعمیق روابط نظامی-امنیتی

در این مقطع، فرانسه پیشروی کمک امنیتی و نظامی به اسرائیل بود. به عنوان نمونه مرکز تحقیقات هسته‌ای نِگِو در حاشیه شهر دیمونا با کمک گسترده مهندسان فرانسوی در سال 1337 تأسیس شد و رآکتورهای آب‌سنگین آن در سال‌های 1341 تا 1343 آغاز به کار کرد. اعتقاد بر این است که اسرائیل اولین سلاح هسته‌ای خود را تا سال 1346 تولید کرده است. این تأسیسات در اوایل دهه چهل توسط ایالات متحده کشف شد و اولین بار توسط وزارت خارجه امریکا در زمستان سال 1339 به صورت رسمی مورد توجه قرار گرفت. اما با انتخاب جان اف.کندی در دی‌ماه 1339 به عنوان رئیس‌جمهور، نه‌تنها پس از چندی امریکا توانایی هسته‌ای اسرائیل را به رسمیت شناخت، بلکه اردیبهشت 1340، اولین دیدار نخست‌وزیر اسرائیل و رئیس‌جمهور امریکا نیز برگزار شد. کندی آغازگر برقراری روابط امنیتی با اسرائیل بود؛ روابطی که از جمله نقاط عطف آن، دیدار ششم دی‌ماه 1341 کندی با وزیر خارجه صهیونیست‌ها، گلدا مایر بود. کندی در اردیبهشت 1342 در یک سخنرانی رسمی اعلام کرد که در صورت جنگ، ایالات متحده از طرف اسرائیل مداخله خواهد کرد. او بنیانگذار اتحاد نظامی امریکا و اسرائیل بود.
امام خمینی در شهریور 1341، هشدارهای خود درباره خطر اسرائیل را آغاز کرد و در ادامه به یکی از اصلی‌ترین هشدارهای ایشان به حکومت ایران و جهان اسلام تبدیل شد.
با تغییر رئیس‌جمهور امریکا، در خرداد 1343 لیندون جانسون به صورت رسمی از لوی اشکول نخست‌وزیر وقت اشغالگران قدس دعوت کرد به امریکا برود. این دعوت منجر به امضای یک یادداشت تفاهم محرمانه شد که مبنای رویه‌ای جدید گشت. از آن پس تا کنون کمک‌های امریکا به اسرائیل در چهارچوب یک یادداشت تفاهم تنظیم می‌شود که هر چند سال یک بار مجدداً امضا می‌شود. در این میان، حمله اسرائیل به ناو اطلاعاتی یواس‌اس لیبرتی نیروی دریایی ایالات متحده در 18 خرداد 1346 در هنگامه جنگ شش‌روزه، به چالشی تبدیل شد که اگر میان هر دو کشور دیگری بود، پیامدهای عمیق برجای می‌گذاشت. چرایی آن شلیک و پیامدهایش همچنان از موضوعات مورد توجه رسانه‌هاست. با این حال، روابط دو کشور همچنان رو به گسترش پیش رفت.
تحریم نفتی اعراب علیه حامیان اسرائیل، منجر به کاهش حمایت فرانسه از اسرائیل شد. دقیقاً در این مقطع بود که امریکا گام بلندی برای ایجاد یک اتحاد راهبردی بدون مشابه با اسرائیل برداشت.
سال 1347 بود که هواپیماهای فانتوم امریکا به اسرائیل فروخته شد، معامله‌ای که جانسون رئیس‌جمهور وقت امریکا شخصاً در آن شرکت کرد. اولین محموله هواپیماهای فانتوم در شهریور 1348 به سرزمین‌های اشغالی وارد شد.