گفت‌و‌گویی با دکتر علیرضا رحیمی فعال حوزه رسانه و کودک

برنامه‌سازی کودک تنها لوس حرف‌زدن نیست

برای بسیاری از ما شکایت برخی والدین از فرزندان خود به دلیل قانون‌گریزی فرزندان‌شان امری آشناست؛ روانشناسان معتقدند که قسمت اعظمی از این معضل به دلیل کم‌اطلاعی و در نتیجه رفتارهای نادرست والدین در رابطه با فرزندان ایجاد می‌شود. اما مسلماً عوامل دیگری نیز در ایجاد چنین مشکلی نقش دارند. یکی ازعواملی که می‌تواند تأثیرات مثبت و منفی مهمی بر رفتار کودکان و به‌طور مشخص قانون‌مداری و قانون‌گریزی آنان داشته باشد رسانه است. احتمالاً مهم‌ترین رسانه‌ای که کودکان با آن سر و کار دارند، تلویزیون است، پس قاعدتاً بررسی نقش این رسانه می‌تواند در موضوع مورد بحث قابل توجه باشد. قانون‌گریزی کودکان از اهمیت بالایی در مباحث سلامت خانواده و جامعه برخوردار است؛ کودکان امروز در جامعه فردا به‌عنوان عضوی از جامعه ویژگی‌های خود را بروز می‌دهند و قانون‌گریزی کودک می‌تواند زمینه‌ساز بروز شخصیتی ناسالم در آینده جامعه باشد. لذا با توجه به اهمیت موضوع بر آن شدیم تا درباره تأثیرات صدا و سیما بر شخصیت و قانونمندی کودکان گفت‌و‌گویی ترتیب دهیم با جناب دکتر علیرضا رحیمی، تا گامی در شناخت بهتر این موضوع برداشته باشیم. دکتر رحیمی در حوزه رسانه و کودک فعالیت‌های بسیاری داشته‌اند که از مهم‌ترین آنها می‌توان به پروژه کودک، دین و رسانه نام برد که زیر نظر اتحادیه رادیو و تلویزیون اسلامی انجام پذیرفته است.

  به عنوان سؤال اول بفرمایید قانونمندی کودک تا چه اندازه در تحکیم پایه‌های خانواده و همچنین آینده کودک و اجتماع مهم و ضروری است؟
در تمام دنیا بحث جدی داریم تحت عنوان آموزش ارزش‌ها؛ این موضوعی تخصصی در حوزه تعلیم و تربیت است و عنوانی عمومی‌تر از اخلاق را دربرمی‌گیرد. بخشی از این ارزش‌ها تحت عنوان آموزش حقوق شهروندی مطرح می‌شود که برای زندگی در جهان امروز و ساخت یک نظام دموکراتیک به معنای واقعی روی آن سرمایه‌گذاری می‌شود و در غالب آموزش‌های رسمی و غیررسمی ارائه می‌شود. بخش دیگری از این آموزش‌ها به‌طور خاص مربوط به مباحثی است همچون احترام به قوانین الهی که در جوامع مختلف و ادیان مختلف وجود دارد. به هرحال دنیای عقلانی امروز به این نتیجه رسیده است که اگر کودکان تحت این‌گونه آموزش‌ها قرار نگیرند، جامعه دچار زیان می‌شود و باید این‌گونه مسائل را کودکان بیاموزند و در خیلی از نقاط دنیا اهمیت آنها حتی بیش از آموزش مهارت‌های شناختی پایه مثل خواندن و نوشتن و حساب‌کردن است و معتقدند مشخصه «انسان تربیت‌یافته» این است که به عنوان شهروند خوب و مفید و فعال در جامعه ایفای نقش کند و این موضوع جزو ضروری‌ترین آموزش‌های کودکان محسوب می‌شود.
 
تلویزیون باید دست کم ضد تربیت نباشد
  به طور کلی تأثیر صدا و سیما بر تربیت کودکان و شکل‌گیری شخصیت آنان را چگونه تبیین می‌کنید؟
اگر بخواهیم به‌طور مشخص روی تلویزیون متمرکز شویم، باید بگوییم در دنیا بسیار در این مورد بحث شده است. عده‌ای تلاش کردند تلویزیون را به یک ابزار تربیتی تبدیل کنند و روی میزان موفقیت آنها بسیار تحقیق و بررسی شده است. به‌عنوان مثال در کشور امریکا مطالعات زیادی در مورد تأثیرات تلویزیون بر کودکان انجام شده است. این دیدگاه مخالفان زیادی نیز داشته است. خیلی از این مخالفت‌ها و موافقت‌ها معطوف به کارکرد رسانه و این سؤال اساسی بوده است، که آیا می‌تواند تأثیر‌گذار باشد یا اصلاً این حق را برای آن متصور هستیم که روی افراد تأثیرات دلخواه را بگذارد یا نه؟ اما به هرحال باید گفت تلویزیون روی یادگیری کودکان اثر‌گذاراست. اما با توجه به تعریفی که بنده از تربیت دارم که در دو کلمه «یادگیری نافع» خلاصه می‌شود، اینکه تلویزیون بتواند به‌عنوان یک رسانه تربیت‌گر باشد، یعنی یادگیری نافع ایجاد بکند، هم جزو آرزوهای بشر است و هم جزو سؤالات اساسی آن. باید با تجربه و آزمایش دید که آیا این اتفاق رخ داده است یا نه. اغلب متخصصان رسانه، اساساً کارکرد تلویزیون را در بدو امر آموزش نمی‌دانند، اما ما به‌عنوان کسانی که در زمینه آموزش کار می‌کنیم، معتقدیم حتی اگر کارکرد تلویزیون را آموزش ندانیم، باید بپذیریم که به‌طور ضمنی این رسانه ممکن است یادگیری ایجاد کند اما ممکن است این یادگیری نافع نباشد. انتظار از تلویزیون برای اینکه مدرسه و دانشگاه باشد، به یک تعبیر حرف درستی نیست ولی به یک تعبیردیگر حداقل باید از آن انتظار داشت ضد تربیت نباشد.
 
صدا و سیما تنها یک ظرف است
  صدا و سیما در نهادینه‌کردن قانون‌گرایی در ذهن کودکان چه روش‌هایی را لازم است به‌کاربگیرد؟
ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که برای آموزش قانونمندی یا هر ارزش دیگری، ما باید یک نظام آموزشی مناسب داشته باشیم. هنگامی که این نظام آموزشی از طرف آموزش و پرورش و نهادهای اجتماعی دیگر کمتر وجود دارد، ما چگونه می‌توانیم از صدا و سیما چنین انتظاری را داشته باشیم. اما تلویزیون به‌عنوان یک رسانه مهم، از آنجا که چونان فرصت و امکانی مناسب شناخته می‌شود، امید زیادی دراین رابطه بدان وجود دارد. خود صدا و سیما به‌عنوان یک فرصت و یک ابزار به خودی خود نمی‌تواند کار خاصی در این زمینه انجام دهد زیرا یک ظرف است، یک ابزاراست. باید برنامه‌های درسی در این زمینه تهیه شده و با مشارکت صدا و سیما اجرا شود. آموزش و پرورش، نهادهای اجتماعی، پلیس، شهرداری‌ها و... هر کدام شاید به‌طور جداگانه فعالیت‌هایی کمابیش دراین زمینه انجام دهند، اما برنامه‌ای جامع وجود ندارد، صدا و سیما هم، چنین برنامه‌ای را ندارد، ولی اگر بخواهد در این زمینه کار کند، بسیار سریع‌تر از مدرسه و کتاب درسی می‌تواند مؤثر باشد.
 
  نقش صدا و سیما در آموزش والدین و چگونگی انتقال مفهوم قانونمندی به فرزندان‌شان چیست؟
همان‌طور که بیان شد اساساً نباید به تلویزیون نقش آموزشی  داد، بلکه تلویزیون صرفاً می‌تواند در اختیار کسانی باشد که در این حوزه اثرگذارند. این‌گونه آموزش‌ها می‌تواند به صورت مستقیم یا به صورت غیرمستقیم دنبال شود. اما دراین حوزه مسائلی وجود دارد که مشکلات زیادی را ایجاد می‌کند. وقتی ما نه به لحاظ محتوایی، نه به لحاظ هدف و نه روش، یک برنامه مرتب و منسجم و دقیق نداریم، نمی‌توانیم به هدف خاصی نیز دست یابیم. شاید برخی برنامه‌ها و افراد و سریال‌ها تا حد زیادی در این موضوع موفق بوده‌اند اما این قبیل فعالیت‌ها به‌صورت موردی است و تأثیر آنها با گذشت زمان از بین می‌رود. صدا و سیما یا باید ابزار دست فرهیختگان و اندیشمندان باشد و یا خود تبدیل به سازمان تربیتی عقلانی بدل شود و برنامه تربیتی مناسب برای آن تعریف شود. در غیراین صورت عملاً نمی‌تواند کاری از پیش ببرد. تا زمانی‌که یک اراده اساسی برای برنامه‌سازی با یک ایده دقیق حاکم نباشد، این راه به‌جایی نمی‌رسد. از طرف دیگر مسأله پر کردن آنتن هم، خود مسأله جدایی است که جای تفکر دارد.
 
  برنامه‌های اختصاصی کودکان که در صدا و سیما تولید می‌شوند، آیا سطح مناسبی در ارائه مفاهیم قانونمندی به کودکان داشته‌؟ بیشتر مشکلات موجود در این بخش را از چه لحاظی می‌دانید؟
این‌گونه برنامه‌ها کاملاً سلیقه‌ای، شخصی و اتفاقی بوده‌اند. گاهی اوقات شخصی با توانایی‌های لازم در حوزه رسانه و محتوا توانسته کارهای خوبی را ارائه دهد. به نظر من در این زمینه کارهای خارجی خوب زیادی انجام شده است. در ایران روند مشخصی برای این کارها وجود ندارد. دلیل آن هم این است که ما آدم این کار را نداریم، اولاً تهیه‌کننده تخصصی ویژه‌ کودک نداریم و خیلی‌ها به دلایل مختلف کنار زده شدند. بسیاری از افراد که در این حوزه کار می‌کنند، تخصصی در این زمینه ندارند و از شناخت کافی در مورد مسائل تربیتی و روانشناختی کودک برخوردار نیستند. با لوس حرف‌زدن که نمی‌توان کار کودک انجام داد. تلویزیون ما در حوزه کودک توسط چند مجری اداره می‌شود و تهیه‌کنندگان اغلب فقط نقش مالی دارند. مدار کار ما در این حوزه حول مجری-بازیگرهایی می‌گردد که هیچ نظامی بر کارشان حاکم نیست و فقط بر حسب نوع استقبال مخاطب، به صحنه می‌آیند، می‌مانند یا می‌روند.
 
آموزش کودکان نباید مستقیم باشد
  به طور کلی چه تیپ برنامه‌هایی را در تعمیق این مفاهیم تأثیرگذارتر می‌پندارید؟
برای کودکان سرگرم‌کنندگی و جذابیت حرف اول و آخر را می‌زند. البته جذابیت و سرگرم‌کننده‌ بودن برنامه‌های کودکان شرط لازم این‌گونه برنامه‌هاست اما شرط کافی، بی‌تردید آموزندگی یا دست‌کم بدآموز نبودن است. اما آموزندگی ضرورتاً به معنای آموزشی‌بودن نیست. حتی برنامه‌های آموزشی مخصوص کودکان نیز نباید از زبانی مستقیم برخوردار باشند، بلکه هرچه این برنامه‌ها از جنبه‌های سرگرمی بیشتری داشته باشند، برای انتقال این مفاهیم مناسب‌ترند. به کارتون‌های جنجالی دقت کنید! لابلای ماجراهای پرجنجال خود چه حرف‌های اساسی و مهمی می‌زنند! حرف‌هایی که کودک بی‌آنکه متوجه فرایند انتقال آنها باشد، به خوبی و به سهولت در ذهن او تأثیر می‌گذارد. کارتون‌های بسیار موفق و آموزنده‌ای مثل تنسی تاکسیدو یا پت و مت نمونه‌های واضحی هستند. برخلاف برخی برنامه‌های کودکی که تهیه‌کننده، نویسنده و کارگردان آنها اساساً نمی‌دانند چه می‌کنند و صرفاً با جوزدگی‌ها پیش می‌روند.
 
در برنامه‌سازی کودک در صدا و سیما هیچ خط‌‌ مشی منسجمی دیده نمی‌شود
  آیا از نظر شما در امر برنامه‌سازی در صدا و سیما خط مشی برای ترویج قانون‌گرایی ترسیم شده است؟
متأسفانه حرف زیاد زده می‌شود اما از نظر بنده خیر. برنامه درسی به‌عنوان نقشه یادگیری در صدا و سیما وجود ندارد. ممکن است بگویند که چنین چیزی نیاز نیست اما بنده اعتقاد دارم که قطعاً باید چنین نقشه‌ای وجود داشته باشد. باید برنامه‌ساز بداند مسیرش چیست و باید از چه راهی پیش رود و به چه چیزی برسد. ما در موارد دیگر هم در صدا و سیما چنین خط‌ مشی را مشاهده نمی‌کنیم و این معضل فقط مربوط به حوزه کار کودک و موضوع قانون و آموزش ارزش‌ها نیست. مگر ما مثلاً در حوزه کارهای دینی در صدا و سیما از خط مشی دقیق و مشخصی استفاده می‌کنیم؟ قاعدتاً حوزه قانون‌گریزی هم روند مناسبی در این مورد نداشته است.

 

تلویزیون فعلی ما مدت‌هاست
که در کما فرو رفته است
-مهم‌ترین پیشنهادات‌تان را درباره بهبود تأثیرگذاری صدا و سیما بر ترویج قانونمندی در قشر کودکان را بفرمایید.
رسانه اگر بخواهد بصیرت ایجاد کند، باید عقلانی باشد و بداند می‌خواهد چه کند. من صدا و سیما موجود را به موجودی تشبیه می‌کنم که مدت‌هاست در حالت کما فرو رفته. لاجرم روزی به این نتیجه می‌رسیم که باید شبکه‌های خصوصی در فضای رسانه‌ای کشور فعالیت کنند. بدون حضور شبکه‌های خصوصی، تلویزیون فعلی با این عرض و طول گسترده و بدنه سنگین و با تولید و پخش انحصاری، هر کاری بخواهد می‌کند و هر چه بخواهد باشد خواهد بود! پس پیشنهاد اول من امکان فعالیت رسانه‌های رقیب –البته تحت قوانین نظام- و رفع انحصار از تلویزیون فعلی و تبدیل صدا و سیما فعلی به یک سیستم هماهنگ‌کننده است.
دومین پیشنهاد، تخصصی‌شدن برنامه‌سازی برای کودکان است. چیزی که هر چه جلوتر می‌رویم، وضعیت بدتر و ناهنجارتری پیدا می‌کند. درذیل همین موضوع پیشنهاد سوم این است که تلویزیون برای برنامه‌سازی کودکان باید سندی شبیه برنامه درسی داشته باشد تا نقشه و راهنمایی باشد در دستان برنامه‌سازان و مقیاسی باشد برای ارزیابی آنان.