گفتوگویی با کارگردان انیمیشن بچه زرنگ
موفقیت یک اثر آن هم از جنس انیمیشن اتفاقی نیست
بچه زرنگ یک انیمیشن سینمایی در ژانر ماجراجویی به تهیهکنندگی حامد جعفری است. این سومین انیمیشن سینمایی «گروه هنرپویا» بعد از شاهزاده روم و فیلشاه محسوب میشود. این اثر محصول مشترک «گروه هنرپویا» و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است و نزدیک به ۲۵۰ نفر از جوانان ایرانی به کارگردانی مشترک بهنود نکویی، هادی محمدیان و محمدجواد جنتی و نویسندگی علی رمضان و آهنگسازی امیر توسلی، با مدیریت تولید اسماعیل کراری طی سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۱ در گروه هنرپویا ساخته شده است. به بهانه اکران انیمیشن سینمایی بچه زرنگ با بهنود نکویی به گفتوگو نشستیم و با او در خصوص کارگردانی این اثر صحبت کردیم.
زینب رازدشت
روزنامه نگار
آقای نکویی چطور شد که کارگردانی کار را پذیرفتید؟
سابقه من در حوزه انیمیشن چه از حیث کارگردانی و ساخت اثر و چه از حیث تدریس کارگردانی و غیره در دانشگاهها به بیش از ۲۰سال قبل برمیگردد. همین فعالیتها، زمینه آشنایی من با گروه هنرپویا را ایجاد کرد. من چندین سال است که گروه هنرپویا را از نزدیک میشناسم و با هم همکاری داریم. یکی از مهمترین پروژههای چند سال اخیر گروه هنرپویا، همین انیمیشن بچه زرنگ بوده است و من هم این فرصت را داشتم که در بخش کارگردانی این پروژه همکاری داشته باشم و همه ما در این مجموعه تلاش کردیم به بهترین شکلی که میتوانستیم فیلم را به نتیجه نهایی برسانیم. البته سابقه همکاری ما با یکدیگر به قبل از این پروژه برمیگردد و ما قبلتر در قالب پروژههای کوتاهتر همکاریمان شروع شده بود و در ادامه همان مسیر در این پروژه هم توانستیم به نتیجهای که میخواستیم، برسیم.
نظر شما درباره انیمیشنهای کودک در این چند سال چیست و فکر میکنید چقدر رشد کردهاند؟
چند سالی است که انیمیشن ایران از حالت سنتی و روال گذشته کارهای تجربی به سمت تولیدات حرفهای که استودیومحور و با کیفیتی در حد استاندارد بینالمللی است، حرکت میکند و قطعاً یکی از بخشهای مهم این پیشرفت، تولید آثار موفق سینمایی است که از خود گروه هنر پویا در این عرصه ارائه شده است و دستاوردهای خوبی در سینماهای کشور نیز به همراه داشته است بنابراین تولیدات انیمیشن از یک حالت محدود و سنتی به یک حالت حرفهای تغییر موقعیت داده و الان در حال رسیدن به یک ثبات است. همین مسیر هم جایگاه خیلی خوبی در بحث سینمای کودک برای انیمیشن ایجاد کرده و تقریباً میشود گفت که سهم قابل توجهی در سبد محتوایی سینمای کودک را به خود اختصاص میدهند. از طرف دیگر ساخت حرفهای و خلق آثار با محوریت استودیو به بالا بردن دانش فنی و تخصصی هنرمندان کمک کرده و باعث پیشرفت در این عرصه شده است. البته تداوم این مسیر از طریق سرمایهگذاریهای نسبتاً بلندمدت در بخش خصوصی تولید انیمیشن سینمایی به نتیجه میرسد و اگر چنین اتفاقی بیفتد باعث میشود که شاهد تحولات خوبی در سینمای کودک باشیم. چشماندازی که به تولید انیمیشن وجود دارد، خصوصاً با وجود مجموعههای موفقی مثل هنرپویا این امید را میدهد که در آینده شاهد موفقیتهای بیشتری هم باشیم.
چقدر تلاش کردید در بچه زرنگ از المانهای ایرانی استفاده کنید؟
اول این را بگویم که ساخت انیمیشن یک تولید جمعی و استودیویی است، یعنی خلق انیمیشن با محوریت کمپانی است، پس این طور نیست که من به تنهایی راهی را بروم و بقیه به دنبالم بیایند یا ایده شخصی من باشد. ما یک تیم بودیم که مسیر طولانی ساخت این اثر را با کمک هم پیش بردیم و ذره ذره کار را کامل کردیم. اما در پاسخ سؤالتان باید بگویم که این انیمیشن، داستان نجات ببر مازندران است و همین داستان نشان میدهد که ما در گروه هنرپویا به عنوان تیم تولیدکننده به دنبال یک داستان بومی بودیم که در ایران اتفاق میافتد و طراحی لوکیشنها نیز براساس دیزاین شهری مثل تهران، جنگلها براساس جنگلهای شمال مثل جنگل ابر طراحی شدند و چه از لحاظ پوشش گیاهی و چیدمان درختها و چه در بخشهای دیگر سعی شده تا با استفاده از فرمها و المانهایی که در سطح شهر و در زندگی ایرانیها استفاده میشود، کار پیش برود و همه اینها در راستای این بوده است که فضای کار ایرانی به چشم بیاید، حتی استفاده از گویشها و لهجههای محلی نیز برای تأکید روی این موضوع طراحی و در کار استفاده شد که در نهایت هم باعث شده است که ما بتوانیم این انیمیشن را به بهترین شکل ممکن ارائه بدهیم.
کارگردانی انیمیشن با کارهای رئال سینمایی چقدر متفاوت است و چه چالشهایی دارد؟
ساخت انیمیشن یک فرایند زمانبر و یک مقدار کندتر از ساخت یک فیلم رئال است. به این دلیل که فرایند تولید انیمیشن به گونهای است که بعضی بخشها چندین سال زمان میبرد تا ساخته شود و گاهی میبینیم که تیم تولید سالها درگیر پروژه است، پس همینها ساخت انیمیشن را پیچیده، سخت و دقیق میکند. خیلی وقتها ما به دلیل طولانی بودن زمان تولید، فرایند تغییر هنرمندان فعال در بخشهای مختلف را داریم و همین هم هماهنگ کردن بخشهای مختلف از لحاظ روایت و ساختار کیفیتی و مسائل مربوط به تولید را باز هم پیچیدهتر میکند تا جایی که ساخت انیمیشن سینمایی نسبت به فیلم سینمایی رئال خیلی سختتر به نظر میرسد.
از جهت دیگر خلق انیمیشن از هیچ، اتفاق میافتد و به همین دلیل سر و شکل دادن به انیمیشن نیازمند استفاده از خیلی بخشها و تکنیکهای تخصصی بیشتری است، برعکس فیلمهای سینمایی رئال که فرایند تولید در آن یک جریان مشخص و سادهتر و تقریباً روتینی دارد ولی در انیمیشن اگر بخواهم فقط یک بخش را کمی باز کنم، مثلاً برای خلق یک کاراکتر، ما نیاز به داشتن کانسپتهای متنوعی داریم تا بتوانیم نزدیکترین شخصیت به آنچه میخواستیم را به دست بیاوریم، بعد از انتخاب از بین اتودها، وارد مرحله اجرای طراحی میشویم که باز تخصصهایی مثل توپولوژی، آناتومی و مواردی از این دست را لازم داریم و بعد مرحله طراحی لباس، مو، رنگ، بافت و … بعد فیسشیتها، بادیشیتها و پوزشیتها برای فهم دقیقتر از حالت بدن و چهره کاراکتر در موقعیتهای غم ، شادی و … طراحی میشود. حالا همه اینها که تمام بشود تازه پیشتولید کاراکتر انجام شده است؛ در کل پیش تولید یک کار انیمیشن سینمایی خیلی طولانیتر از پیش تولید یک فیلم سینمایی رئال است زیرا در انیمیشن باید همه چیز را خلق کرد و از هیچ، آنها را ساخت و همین پروسه، پروسه بسیار پیچیده و سخت و زمانبر و دقیقی است و گاهی یک اشتباه جزئی، هزینه بالایی به فرایند ساخت تحمیل میکند. البته این یک مزیت هم برای انیمیشن ایجاد کرده و باعث شده تا برای ساختن همین چیزهای جزئی، تیمها و استودیوها با مسائل روز آشنا شوند و شاید یکی از دلایلی که باعث شده در تولید انیمیشن در ایران به روزتر از بقیه سینما باشیم و این گونه موازی استانداردهای جهانی پیش برویم، همین ضرورت و الزام باشد.
چه ویژگیهایی در این قصه وجود داشت که فکر میکنید بیشتر میتوان آنها را در انیمیشنهای ایرانی بسط داد؟
قاعدتاً وقتی یک استودیو برای خلق یک اثر مطابق سیاستگذاریهایش برنامهریزی میکند، یک چشمانداز وسیعتری دارد و هر بازخوردی نسبت به اثر بعد از پخش میتواند به استودیو و مسیر خلق اثر بعدی جهتدهی کند و حتی سیاستهای جدیدتر و بعدی آن را شکل بدهد. پس اینکه چه بخشهایی از کار میتوانست حذف شود تا اثر بهتر شود یا چه بخشهایی میشد به آن اضافه کرد تا کار بهبود پیدا کند و خلاصه حذف و بسطها را ترجیح میدهیم بعدها و با بازخوردهای مخاطبان جمعبندی کنیم.
درباره انیمیشن بچه زرنگ در خبرها گفته شده است که در افتتاحیه اکران خود نسبت به دیگر انیمیشنهای این سالها رکوردشکن بوده است این روزها بعد از هتل هم دومین فیلم پرفروش است و محصولات جانبی آن هم گفته شد 12 میلیارد فروش داشته است، مجموع این موفقیتها را به چه دلیل میدانید؟
بحث اکران و بحث فروش موضوعی است که در حوزه تهیهکننده کار است و سؤالات این بخش را باید از آقای حامد جعفری تهیهکننده بپرسید اما این را هم بدانید که این موضوع یک بحث اتفاقی و لحظهای نیست، وقتی یک استودیو و یک مجموعه به صورت تخصصی یک موضوع را در بخشهای مختلف پیش میبرد، مشخص است که این تیم نتیجه کاری را که از ماهها و حتی سالها قبل با یک برنامهریزی دقیق شروع کرده است، خواهد دید. وقتی استودیو یا کمپانی با یک برنامهریزی دقیق فرایند خلق اثر را طی میکند، حتماً هم برای پخش و ارائه کار هم با همین جدیت این مسیر را میرود؛ نوع ارائه، کیفیت اثر، نوع پیشتولید این کار، روایت، کمپین تبلیغاتی و حتی محصولات جانبی و... روی موفقیت این کار تأثیر میگذارد. پس بدانید که موفقیت یک اثر آن هم از جنس انیمیشن اتفاقی نیست و همه چیز به برنامهریزی و چشمانداز قبلی استودیو و کمپانی سازنده و خالق اثر برمیگردد و اینکه میتوانید در صدر جدول رقابت کنید یعنی با برنامهریزی حساب شده و دقیقی کار جلو رفته و این به حساسیت خوب و درست تیم پخش و اکران کمپانی برمیگردد.
در این چند سال چند بار شنیدیم که ظرفیت انیمیشن ایرانی بالاست؛ فکر میکنید این اثر چقدر توان مقایسه با آثار خارجی دارد؟
ذات انیمیشن یک ذات بینالمللی است و خیلی هم بومی نیست؛ پس انیمیشن به خودی خود، ظرفیت و ویژگی ارائه به صورت بینالملل و جهانی دارد البته مشروط به آنکه استانداردها و کیفیت حداقلی و قابل قبولی داشته باشد. این چند سال اخیر به دلیل پیشرفتهای فنی که در تولید انیمیشن ایران شکل گرفته است فضای رقابت بینالمللی نیز در مورد آثار بیشتر شده و بستر مناسبتری به وجود آمده است. در بچهزرنگ هم به دلیل پیشرفت چشمگیر کیفی و محتوایی کاملاً میتوان امیدوار بود که در عرصه بینالمللی هم خیلی موفقتر و حرفهایتر از آثار گذشته حضور داشته باشد.
هادی محمدیان دقیقاً چه کارهایی انجام داده و شما چه کارهایی؟
من از زمانی که بحث استوری ریل و اصلاح داستان و پردازش آن در گروه هنرپویا انجام شد، با دعوت تهیهکننده فیلم در کنار تیم حضور داشتم و در سر و شکل دادن به روایت فعلی داستان، کنار دو کارگردان دیگر، نظرات و تغییرات و پیشنهاداتم را مطرح میکردم و در میانه راه هم من دوباره به تیم اضافه و با آنها همراه شدم تا در بحث کارگردانی و روایت و نقاطی که استودیو مدنظرش بود کار را به سرانجام برسانم، به هرحال وقتی کار گروهی انجام میشود، هرکسی بخشهایی را متناسب با تخصصش انجام میدهد و من نیز همین مسیر را دنبال کردم و در بخشهای مختلف تا جایی که توانستم نقش خودم را ایفا کردم و امیدوارم نتیجه برای مخاطب رضایتبخش باشد.