گزارشی از زندگی این روزهای زنان و کودکان در غزه
سرفراز و سربلند راه میروم
آیه طائبی
دبیر سرویس زندگی
سمیح القاسم شاعر مقاومت فلسطینی جایی میگوید
منتصب القامه امشی... مرفوع اهامه امشی
فی کفی غصنه زیتون... و علی کتفی نعشی
و انا امشی و انا امشی و انا امشی...
(سرفراز و سربلند راه میروم
در دستم شاخه زیتون است
و نعش خودم را روی دوش خودم حمل میکنم
و میروم و میروم و میروم)
ترانهای که این روزها باز ما را به یاد فلسطینیان میاندازد.
دوهفتهای هست که توجه جهانیان به فلسطین و نوار غزه جذب شده. همه چشمها به باریکهای در مجاورت دریای مدیترانه است. اما همچنان شنیدن صدای فلسطینیان و خبردار شدن از آنچه در واقع بر مردم میگذرد، دشوار است. قطع سوخت و برق در این منطقه، گذران زندگی روزمره را هم پیچیده کرده چه رسد به ارتباط و دسترسی به دنیای خارج از محدودهشان. با وجود این، خبرنگاران فلسطینی تمام تلاششان را میکنند تا به ما بگویند زندگی در نوار غزه چگونه است. روز و شبها چطور میگذرد و زندگی زنان و کودکان در چه حال است.
النجار، دختری فلسطینی است که در رشته زبان انگلیسی دانشگاه غزه تحصیل میکند. النجار میگوید، همین چند روز پیش با خانوادهاش به خانیونس که شهری در جنوب این منطقه است، گریختهاند. دقیقاً یک هفته پیش از حملات بیپایان اسرائیل به نوار غزه، النجار نامزد کرد و قرار بوده آخر همان هفته مراسم نامزدیشان برگزار شود که صبح با صدای موشکها از خواب بیدار میشوند و تصمیم میگیرند به هتلی بروند که اعلام شده بود محل امن است.
او میگوید: «چهار، پنج روز در هتل ماندیم اما اوضاع لحظه به لحظه بدتر میشد. کل محلههای اطراف هتل در اثر حملات هوایی نابود شده بود. درها و پنجرهها شکسته بودند و قسمتی از سقف هم فروریخته بود. حدود ۳۵۰ نفر در این هتل امان گرفته بودند. کارمندان هتل پیشنهاد دادند همه به طبقات پایینی هتل برویم اما واضح بود که آنجا هم امانی در کار نخواهد بود.
پس تصمیم گرفتیم به جنوب نوار غزه برویم. سه ساعت طول کشید تا یک تاکسی پیدا کنیم که حاضر باشد ما را به خانیونس ببرد. میدانستیم ممکن است مورد حمله هوایی قرار بگیریم چون همان روز بیش از ۷۰ نفر در یک حمله هوایی در همان خیابانها کشته شده بودند. اما خوشبختانه توانستیم خودمان را به خانیونس برسانیم.»
او میگوید: حملات به غزه همیشه وحشیانه بوده با این حال، این بار بسیار بسیار بدتر است. وقتی ما درباره نابودی کل یک خانواده صحبت میکنیم منظور یک خانواده 5-4 نفره نیست، داریم از کشته شدن تمام یک خانواده بیش از ۴۰ نفره حرف میزنیم.
حرازین، روزنامهنگار فلسطینی میگوید: «ما عادت کردهایم که اسرائیل جنگ را آغاز کند».
او که در دوبی بزرگ شده و سال ۲۰۰۶ به فلسطین بازگشته میگوید: «من در شهر غزه و در مرکز شهر در محله الریمال زندگی میکردم که تخلیه شد و حالا در دیرالبلاح در جنوب غزه هستم. اما بمباران اینجا هم وجود دارد.
بنابراین این حرف که آنها ما را برای امنیت از شهرهای شمالی به جنوب غزه کوچاندند، واقعیت ندارد.
جابهجایی من از غزه به دیرالبلاح در واقع سادهتر از دیگران بود. به اندازه کافی خوششانس بودم که تاکسی پیدا کنم و پول داشتم که در جنوب جایی را اجاره کنم و برای بچههایم سرپناهی داشته باشم. اما در مسیر مردم زیادی را میدیدم که با بچههایشان آن مسیر را پیاده میروند و دیدن این صحنهها برایم بسیار غمانگیز بود.»
اما شرایط برای حرازین هم آنقدر خوب پیش نرفت، به خاطر حملات هوایی اسرائیل، او و دوقلوهای پنج سالهاش حالا در بیمارستان شهدایالاقصی دیرالبلاح در پناهگاه هستند.
او میگوید: «بهعنوان یک خبرنگار بزرگترین چالشم آن است که جلوی اشکهایم را بگیرم و سعی کنم تا حد امکان حرفهای باشم تا کسی نتواند بگوید چون من یک روزنامهنگار فلسطینی هستم پس اکاذیب منتشر میکنم. من میخواهم اخبار و واقعیت زندگی مردم در غزه را تا حد امکان به گوش جهانیان برسانم و این سخت است».
سلوا ابونمر، زن فلسطینی 33 ساله و 8 فرزندش که حالا در یک پناهگاه موقت در خانیونس زندگی میکنند، با وجود تمام مشکلات اصلیترین مسأله را آب بیان کرد و گفت نبود آب آشامیدنی سالم سلامت کودکان را به خطر میاندازد. محلی که سلوا در آن ساکن است به شبکه آب متصل نیست و مجبور است آب آشامیدنی و غیر شرب را از تانکرهای آب به قیمت زیادی بخرد. سلوا میگوید:«هزینه خرید آب آنقدر زیاد است که اغلب از پس آن برنمیآیم و کودکانم به خاطر نبود آب دچار گال و شپش شدهاند».
عمال عوادالله، مدیر اجرایی انجمن برنامهریزی و حمایت از خانواده فلسطین (PFPPA)، میگوید: «ما نمیدانیم چه اتفاقی قرار است برای زنان و نوزادان تازه متولد شده آنها بیفتد. کلینیک ما غیرقابل استفاده شده و گزینهها برای ارجاع مادران باردار، ساعت به ساعت کاهش پیدا میکند.»
تنها مرکز PFPPA غزه در حمله هوایی اسرائیل به طور کامل تواناییاش را برای ارائه حداقل مراقبتهای بهداشتی به زنانی که پیش از این هم به طور سیستماتیک از حقوق مراقبتهای بهداشتی باروری توسط اشغالگران محروم شده بودند، از دست داده است.سیستم پزشکی غزه بهدلیل سالها محاصره غیرقانونی به شدت تحت فشار بود و حالا با توجه به سطح صدمات ناشی از بمباران فعلی دیگر توان خاصی برایش باقی نمانده است و خدمات اورژانس و تجهیزات پزشکی باقیمانده هم قادر به دسترسی به افراد آسیبدیده از جمله زنان باردار، زنان در حال زایمان و نوزادان تازه متولد شده نیستند.
لوبنا، زن دیگر فلسطینی که پیش از فرمان تخلیه شمال غزه، دست چهار فرزندش را گرفت و به خانه دوستش در خانیونس نقل مکان کرد درباره شرایط شان میگوید:
«اوایل ما در خانه دوستم یک اتاق داشتیم اما بعد از آغاز بمبارانها، شرایط پیچیدهتر شد. حالا ما دیگر تنها خانوادهای نیستیم که به اینجا آمدهایم و چندین خانوادهایم.
دستور تخلیه شمال غزه و نقل مکان به شهرهای جنوبی مثل خانیونس و رفح به ظاهر برای امنیت غیرنظامیان فلسطینی بود اما در واقع بمباران جنوب غزه قطع نمیشود. خانه دوستم هم جا افتاده وگرنه آن را هم زده بودند.»
او درباره حملات هوایی میگوید: «وقتی میگویم همهجا، به معنای واقعی کلمه همه جا را میزنند و در این میان و با تمام محرومیتها، بدترین مسأله کمبود آب است.»
لوبنا میگوید: «این روزها، هر فرد کمتر از یک لیتر آب در روز میتواند مصرف کند». این در حالی است که توصیه سازمان ملل برای بقای اولیه، استفاده از حداقل ۱۵ لیتر آب در روز است. وقتی میگویم کلمات دارند از معنا تهی میشوند، منظورم دقیقاً همین است. «سازمان ملل»، «حقوق بشر»، انواع انجمنها و گروههای حامی کودکان همه و همه تهی از معنا شدهاند.
لوبنا، با دختر ۱۷ سالهاش سلما، غنا ۱۴ ساله، سلیمان ۱۱ ساله و احمد 8 ساله حالا در فضایی کوچک روزها را سپری میکنند و نمیدانند آیا از بمباران بعدی هم جان سالم بهدر خواهند برد؟
لوبنا میگوید: «فرزندانم در طول این سالها بسیار آرام بودند اما در طول این دوهفته گذشته با آشفتگی و ترسی که بر آنها غلبه کرده، بیشفعال شدهاند و مدام به جای صحبت کردن فریاد میکشند.» بسیاری از خانوادههایی که در این مدت به شهرهای جنوبی مهاجرت کرده بودند حالا به فکر افتادهاند که وقتی جنوب غزه هم مانند شمال آن مدام درگیر حملات هوایی و بمبارانهاست، چرا نباید به خانههای خودشان بازگردند.
لوبنا هم همین فکر را در سر دارد و تنها نگرانیاش خطرناک بودن سفر چند ساعته به شهرشان است.
وفا ابوحشیش، کارمند بهداشت در PFPPA غزه میگوید:«بهعنوان یک کارمند بهداشت و یک زن فلسطینی، از صبح در ترس دائمی برای امنیت معیشت خانوادهام هستم. در عین حال نمیتوانم تعهد خود را برای ارائه خدمات بهداشتی و درمانی به زنان نادیده بگیرم.
من در این مدت برای کمک به زنان زیادی که بهدلیل بمبارانها سقط جنین داشتهاند، یا در حال زایمان بودهاند رفتهام اما نگرانی مدام من برای جان آنها و نوزادان تازه متولد شدهشان است و دائماً به این فکر میکنم که چند صد زن دیگر اطراف غزه در این شرایط هستند و هیچکس یا جایی برای رفتن ندارند.» گزارشها میگوید، ۳۷ هزار زن باردار در ماههای آینده مجبور به زایمان بدون برق و تجهیزات پزشکی در غزه خواهند شد و عدم دسترسی به خدمات زایمان و مراقبتهای اضطراری مامایی، خطر و عوارض زیادی را بهدنبال خواهد داشت.
عالمی نیز که مترجم مرکز حقوق بشر فلسطین است، میگوید: «من در غزه به دنیا آمدم و تحت محاصره اسرائیل بزرگ شدهام که ما را از تمام حقوق اولیه انسانی محروم کرده است.»
او میگوید: «تنها چیزی که میخواهم جهانیان بدانند این است که مصایب ما در غزه از ۷ اکتبر شروع نشد و این جنگ اسرائیل و حماس نیست. اسرائیل سالهاست در حال کشتار ماست. اگر واقعاً اسرائیل با حماس در حال جنگ است چرا گذرگاهها را میبندد و مانع رسیدن کمکهای بشردوستانه و تدارکات اولیه به غیرنظامیهای فلسطینی میشود؟» او ادامه میدهد: «من و خانوادهام خانهمان را ترک کردیم و به خانیونس در جنوب غزه آمدیم و حالا با ۲۰ نفر دیگر در یک آپارتمان زندگی میکنیم و بمبارانها در اینجا که به اصطلاح «منطقه امن» است، ادامه دارد.» در همان روزهای اول خانه، محلهمان و مغازه همسرم در ساختمان تجاری الوطن در شهر غزه نابود شد و ما محل درآمدمان را هم از دست دادیم. اسرائیل همچنان مناطق غیرنظامی را در سراسر غزه بمباران میکند، شمال و جنوب هم ندارد. همچنین وسایل ضروریمان در حال تمام شدن است بنابراین خیلی کم مصرف میکنیم.» عالمی در انتهای صحبتش گفت: «در غزه شما برای زندگیتان برنامهریزی نمیکنید، این اشغالگران اسرائیلی هستند که همهچیز را برای شما برنامهریزی میکنند.»