قـــدم زدن در عـــمـارت در عـــمـارت

اینجا همه چیز یک راز است!

فارغ از تمام ویژگی‌های جذاب این رمان، حتماً باید به پایان‌بندی شگفت‌انگیز آن اشاره کرد. غافلگیری‌های پی‌درپی و رمزگشایی‌هایی که در زمان درستی شکل می‌گیرند، همزمان با اینکه گره‌های ذهنی مخاطب را باز می‌کنند او را در بهت فرو می‌برند

فاطمه منفرد
خبرنگار

 پرواز جنگنده‌های روسی بر فراز آسمان تبریز، پخش اطلاعیه علیه آلمانی‌ها و التهاب و احساس ناامنی حاکم بر جامعه در سال‌ ۱۳۲۰، شاید بخش کمتر گفته شده‌ای از تاریخ ایران است. سال‌هایی که مردم سردرگم بین نظامیان روسی و نفوذی‌های آلمانی قوه تشخیص خود را از دست داده بودند و قطار زندگی عادی از ریل خارج شده بود. در این کتاب بر خلاف انتظار، نه یک مورخ، بلکه یکی از خود مردم، آن روزها را روایت کرده است؛ فردی که روایتگر سه نسل است با تمام فراز‌و‌نشیب‌هایش. راوی‌ِ زندگی خودش در زمان حال، راوی دوران زندگی پدر و مادرش که در سال‌های انقلاب اسلامی ماجراهای عجیبی را پشت‌سر گذاشته‌اند و راوی وقایع و اتفاقات زندگی پدربزرگ و مادربزرگش که در زمان قاجار می‌زیسته‌اند، اما ماجرا پیچیده‌تر از این حرف‌هاست.
 موقعیت‌های مکانی متفاوت با یک خط داستانی ثابت، مشخصه‌ای است که بیش از هر چیز دیگر کتاب عمارت هیتلر را شبیه یک فیلمنامه کرده است. یک سؤال از صفحه اول و بند اول کتاب در ذهن شما شکل می‌گیرد، آن هم اینکه:«یک جفت چشم آبی متعلق به کیست؟!» چشمان آبی که پررنگ‌ترین نقش را در این رمان ایفا می‌کنند و شاید یکی از انتزاعی‌ترین شخصیت‌هایی هستند که یک رمان ایرانی به خود دیده است. داوود خدایی در کتاب عمارت هیتلر شخصیت‌پردازی قوی و جذابی را ترتیب داده و تقریباً هیچ بخشی از کتاب نخواهد بود که شما را به ملال برساند. گره ایجاد شده در ابتدای داستان آنقدر جذابیت دارد که کتاب را زمین نمی‌گذارید تا معما را حل کنید.
 هنر دیگر نویسنده وصل کردن زمان‌های مختلف به یکدیگر است. داستان سیر مشخصی در بعد زمان ندارد و شما به طور سیال‌گونه‌ای در زمان سفر می‌کنید اما هرگز خط اصلی داستان را گم نخواهید کرد. توصیفات دقیق و گاهی مفصل از وقایع، چیزی است که اغلب با آن رو‌‌به‌رو می‌شوید. جزئیات اتفاقات آنچنان متبحرانه توصیف می‌شود که گاهی احساس می‌کنید در حال تماشای یک فیلم سینمایی با صحنه‌پردازی‌های جذاب و چیدمان دقیق هستید. این قدرت قلم داوود خدایی است که در کلماتش به خوبی به رنگ‌ها و احساسات و اشیا جان می‌بخشد.
 فارغ از تمام ویژگی‌های جذاب این رمان، حتماً باید به پایان‌بندی شگفت‌انگیز آن اشاره کرد. غافلگیری‌های پی‌درپی و رمزگشایی‌هایی که در زمان درستی شکل می‌گیرند، همزمان با اینکه گره‌های ذهنی مخاطب را باز می‌کنند او را در بهت فرو می‌برند. نویسنده حتی در صفحات پایانی کتاب هم دست از تلفیق زمانی برنمی‌دارد و تمام پرونده‌هایی را که از هر سه زمان در ذهن مخاطب باز کرده بوده به شکل هنرمندانه‌ای می‌بندد. اگر حل معماهای تودرتو و سفر در تاریخ را دوست داشته باشید قطعاً این رمان پیشنهاد خوبی خواهد بود.