اشغال فلسطین از بیانیه بالفور تا طوفان الاقصی

طوفان الاقصی اما این بار، حادثه متفاوتی رخ داده است. جای تعجب نیست که رسانه‌های صهیونیستی سؤالات بسیار از سران خود دارند که چگونه ممکن است درست در پنجاهمین سالگرد جنگ یوم کیپور، حمله غافلگیرکننده دیگری علیه اسرائیل رخ دهد. عملیاتی که از هوا، دریا، زمین و حتی زیرزمین صورت گرفت. تنها اسرای گرفته آن از اسرائیل، چندین برابر همه تاریخ مقاومت در برابر اشغالگری است. فارغ از دیگر نتایج، این عملیات نقطه عطفی در مسیر مقاومت بود و نقش راهبردی ایران در آن، بازگشت امید به مبارزان بود. اینک بسیاری فهمیده‌اند کشور جعلی اسرائیل در مسیر فروپاشی است.

مهدی گیلانی
روزنامه‌نگار

18 آبان 1296، هنوز زبانه جنگ جهانی اول ذخایر انسانی و منابع مالی کشورها را در کام خود می‌کشاند که آرتور بالفور، وزیر خارجه وقت بریتانیا در نوشته‌ای خطاب به بارون والتر روتشیلد بانکدار مشهور که شبکه صهیونیست جهانی را دنبال می‌کرد؛ نوشت: «دولت اعلیحضرت نسبت به ایجاد یک خانه ملی برای یهودیان در فلسطین نظر مساعد دارد و تمام تلاش خود را برای تسهیل دستیابی به این هدف به کار خواهد بست.» او حتی به صراحت خواست که «سپاسگزار خواهم شد اگر این بیانیه را به اطلاع فدراسیون صهیونیسم برسانید.» کلمات آغازین این بیانیه، نخستین اعلام حمایت عمومی از صهیونیسم، از سوی یک قدرت بزرگ جهانی بود. عبارت «خانه ملی» در حقوق بین‌الملل سابقه و پیشینه‌ای نداشت. مهمتر آنکه در آن زمان، فلسطین بخشی از امپراطوری عثمانی بود. اما از منظر همه مورخان، این بیانیه نقش مهمی در آینده این سرزمین مقدس داشت و اولین آجر دیوار کج ساختن کشور جعلی اسرائیل و اشغال فلسطین بود؛ هرچند این فرایند تقریباً 30 سال طول کشید. پس از بیانیه، دیری نپایید که ادموند آلنبی مأموریت یافت از مصر به سوی فلسطین حمله کند. وقتی او از دروازه الخلیل وارد بیت‌المقدس شد، در سخنرانی معروف خود، پرده از ابعادی که فراتر از جنگ جهانی اول بود، برداشت و گفت: «اکنون جنگ‌های صلیبی به پایان رسیده است.» این پیروزی در روز کریسمس به ملت انگلیس تقدیم شد. مهم‌ترین دلیل صدور اعلامیه بالفور توسط انگلستان منافع بریتانیا در تشکیل یک دولت یهودی در قلب خاورمیانه بود. به زبان ساده می‌توان گفت منافع بریتانیا و به طور کلی دنیای غرب در منطقه خاورمیانه در این بود که دولتی ملی برای یهودیان تشکیل شود و این دولت نقش متحد استراتژیک را برای آنان ایفا کند.
فلسطین پس از تسخیر آن توسط بریتانیا در جنگ جهانی اول، به کمیسر عالی اعزامی بریتانیا یعنی هربرت سموئیل از یهودیان حامی صهیونیسم تحویل داده شد. وی که پیش از آن وزیر کشور بریتانیا بود، به‌عنوان کمیسر عالی یا فرماندار کل به سرپرستی حکومت فلسطین منصوب و به آن سامان روانه شد تا مقدمات انتقال و اسکان یهودی‌ها را در فلسطین برای ایجاد دولت یهودی آماده کند. او «کانون ملی یهود در فلسطین» را تشکیل داد و با وجود آنکه مردم اصیل فلسطین و ساکنان اصلی آن که قرون متمادی در آن سرزمین سکونت و ریشه تاریخی داشتند و در مقابل کوچ نشینان یهود و مهاجمان اشغالگر انگلیسی و صهیونی به مقاومت و دفاع جانانه از خانه و سرزمین خود برخاستند، شعار «فلسطین، سرزمین بی‌مردم در انتظار مردم بی‌سرزمین» داده شد.

 

دروغ بزرگ خرید زمین

پیش از سلطه انگلستان بر فلسطین، تعداد یهودیان 56 هزار نفر یعنی معادل 8 درصد بود که در همین زمان تعداد مسلمانان دراین منطقه به 644 هزار نفر می‌رسید. میزان اراضی یهودیان نیز تنها 2 درصد بود. نخستین موج مهاجرت یهودیان در سال 1882میلادی (1261هجری شمسی) آغاز شد و تعداد مهاجران تا 1903 میلادی (1272هجری شمسی) به حدود 20 هزار نفر رسید. وقتی در سال 1948، انگلستان با تحویل این سرزمین به صهیونیست‌ها اعلام تأسیس کشور کرد؛ با وجود سال‌ها تلاش بریتانیا و خیانت امثال سیدضیاء طباطبایی‌ها، تنها نزدیک به 6/6 درصد کل سرزمین فعلی فلسطین در اختیار صهیونیست‌ها قرار داشت. این در حالی است که در روایت‌سازی صهیونیست‌ها ادعا می‌شود آنها برای تأسیس کشور فلسطین با خرید زمین به آن دست یافتند. با این حال، با نفوذ کشورهای حامی صهیونیسم، سازمان ملل ۱۸ آذر ۱۳۲۶ در قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی که به طرح تقسیم فلسطین نیز موسوم است، در حالی که فقط 56 کشور حق رأی داشتند، تقسیم فلسطین به دو کشور فلسطینی و یهودی را با رأیی لب مرزی تصویب کرد و 54 درصد از سرزمین فلسطین را به صهیونیست‌ها و مابقی را به فلسطینیان بسپارد. رهبران یهود، از جمله آژانس یهودیان این طرح را پذیرفتند اما رهبران عرب فلسطین با این طرح مخالفت کرده و از مذاکره درباره آن خودداری کردند. کشورهای عرب و مسلمان و همسایه فلسطین نیز با این طرح مخالفت کردند. با توجه به تعداد مخالفان طرح، این اقدام وجهه حقوقی نیافت و در اثر فشارهای کشورهای غربی بخصوص امریکا و انگلیس اعلام شد.
پس از چند ماه کشمکش میان طرفین، هنگامی که آخرین سربازان و پرسنل انگلیسی باقی‌مانده شهر حیفا را ترک کردند، با حمایت انگلیس رهبران یهودیان در فلسطین بنیانگذاری دولت اسرائیل را اعلام کردند.
24 اردیبهشت 1327 همزمان با اعلام جعل این کشور، در آنچه به جنگ 1948 مشهور شد بیش از 531 شهر و روستا ویران شد و 774 روستای دیگر به تصرف اشغالگران درآمد و بیش از 800 هزار فلسطینی از سرزمین و خانه خود آواره شدند. از این رو، آن را روز نکبت می‌نامند. اصطلاح روز «نکبت» به قدری پذیرفته شده است که حتی کسی در سطح «بان‌کی‌مون»، رئیس وقت سازمان ملل در سال ۱۳۸۷، در گفت‌وگو با تشکیلات خودگردان فلسطین، از این اصطلاح استفاده کرد. این روز بعد از جنگ میان فلسطینیان و تجاوزگران صهیونیست و اعلام استقلال اسرائیل، نامگذاری شد. بن‌گوریون کسی بود که اعلامیه به اصطلاح استقلال اسرائیل را در مجلس این رژیم قرائت کرد و به‌عنوان اولین شخصیت رسمی پر قدرت یهودیان صهیونیست، شهرت فراوانی یافت. او اولین نخست‌وزیر رژیم اشغالگر شد. تأسیس گروه تروریستی نیمه مخفی هاگانا یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های او در این زمینه محسوب می‌شود. در طی این جنگ صهیونیست‌ها 78 درصد کل خاک فلسطین اشغال شد و نخستین مرحله آوارگی بزرگ مسلمانان فلسطین به وقوع پیوست و طی آن حدود یک میلیون فلسطینی از مجموع یک میلیون و900هزار فلسطینی در آن زمان آواره شدند و به اردن، لبنان، سوریه، مصر و عراق مهاجرت کردند. کنست (پارلمان) رژیم صهیونیستی چند سال بعد یعنی در سال‌های 1953 و 1950 قوانینی را مبنی بر تملک اراضی فلسطینی‌ها توسط اشغالگران به تصویب رساند.

 

بازوهای دموکراسی اسرائیلی

بازوهای دموکراسی اسرائیلی
گروهک تروریستی هاگانا در سال 1929 اصلی‌ترین عامل سرکوب مخالفت‌های فلسطینیان و اعراب و کشتار آنان بود. این سازمان با همکاری نزدیک با انگلیسی‌های اشغالگر به سرکوب فلسطینیان واعراب می‌پرداختند و از این رو تا حوالی سال 1940 از سوی انگلیسی‌ها یک گروهک تروریستی آرام محسوب می‌شدند که هرچند در ظاهر غیرقانونی بود اما چندان مقابله‌ای نیز با آن صورت نمی‌گرفت. سرویس‌های اطلاعاتی انگلستان زمانی که در سال 1936 در فلسطین شورش‌هایی به پا شد، از هاگانا برای سرکوب اعراب کمک گرفتند.
نقش گروه هاگانا در جنایات دیر یاسین از جمله مسائلی است که برملا شده است. دیر یاسین نام دهی کوچک نزدیک قدس می‌باشد. تعداد ساکنان این ده در سال 1948 نزدیک به 700 نفر بودند. 21 فروردین 1327، حدود یکماه قبل از روز نکبت، این ده شاهد هجوم 3 گروه مسلح به نام ایرگون به سرکردگی مناخیم بگین، گروه شتیرن به سرکردگی اسحق شامیر و گروه هاگانا به سرکردگی دیوید بن گوریون بود. در این یورش که با مقاومت ساکنان ده همراه بود 250 نفر که بیشتر آنها را زنان، کودکان و سالمندان تشکیل می‌داد، کشته شدند. همچنین در این حمله فجایع دیگری از جمله تجاوز جنسی، مثله کردن، پاره کردن شکم زنان باردار و منفجر کردن منازل نیز رخ داد و بیش از یک سوم افراد این ده به فجیع‌ترین اشکال ممکن کشته شدند. هاگانا حتی چند مورد انفجار در هتل در کارنامه خود دارد که با هدف ایجاد رعب انجام شده بود.
هاگانا بزرگ‌ترین و اصلی‌ترین سازمان نظامی صهیونیسم پیش از سال ۱۹۴۸ در فلسطین بود که یک سرویس اطلاعاتی به نام «شای»، به منظور گردآوری اطلاعات برای رهبران خود داشت. گروه‌های کوچکتری هم همچون هاشومیر، بیتار، نوتریم، جیش الیهود، هاهیل، اتسل، اشترن و... بود که هر کدام کارنامه‌ای مشابه در کشتار و جنایت دارند.
 
ضربه بزرگ
از سالها قبل از اشغال رسمی فلسطین، آژانس یهود خواهان مهاجرت یهودیان به این سرزمین بود و با اشغال رسمی بر این دعوت بیشتر اصرار کرد. آنها به «سرزمین کوچک فلسطین» قانع نبودند و از ابتدا نقشه اسرائیل بزرگ، از نیل تا فرات را کشیده بودند؛ همان نقشه‌ای که در خانه روچیلد در شهر فرانکفورت پیدا شد. 15 خرداد 1346، جنگ دیگری آغاز شد که به جنگ شش روزه شهرت یافت. اگرچه در ابتدا گمان می‌رفت برنامه‌ریزی کشورهای عربی موجب بازپس‌گیری اراضی اشغالی باشد؛ اما به دلیل اشتباهات و خیانت‌ها، اسرائیل توانست در حمله‌ای غافلگیرانه به نام عملیات فکوس با 200 جنگنده 18 پایگاه هوایی مصر را هدف قرار داد و 80 درصد نیروی هوایی آن کشور را نابود کند و باقیمانده فلسطین همراه با شبه جزیره سینای مصر و ارتفاعات جولان سوریه به اشغال درآورد و مجموع سرزمین‌های عربی زیر سلطه صهیونیست‌ها به چهار برابر زمین‌های اشغال شده پیش از آن رسید.
دولت شوروی به جمال عبدالناصر وعده ارسال قوای کمکی داده ‏‎ ‎‏بود، اما در حقیقت هیچ خدمتی به اعراب نکرد. شاه ایران نیز در این جنگ تحریم نفتی اسرائیل را که می‌توانست به آن ضربه جدی بزند، مخفیانه شکست.
در این جنگ 410 هزار فلسطینی دیگر آواره شدند. صهیونیست‌ها در کرانه باختری اولین شهرک یهودی نشین را با نام کفر عتصیون احداث کردند و تنها در سال اول اشغال، 14 شهرک احداث و 12 هزار و 270 مهاجر یهودی در آن اسکان یافتند.
 
پیروزی مستعجل
سال 1352 در ساعات آغازین شب یوم کیپور یا همان بزرگترین جشن یهودیان بود که نیروهای ارتش مصر حمله خود را آغاز کردند. این حمله برای نیروهای اسرائیلی بسیار غافلگیرکننده بود؛ زیرا پس از بارها هشدار و اعلام خطر اشتباه، هیچ کس انتظار حمله‌ای از سوی مصر آن هم در یوم کیپور را نداشت.
شکست سنگین در جنگ شش‌روزه برای اعراب بسیار تحقیرآمیز بود؛ بویژه مصر که قوی‌ترین ارتش عربی و داعیه رهبری جهان عرب را داشت، سنگین‌ترین شکست را خورده بود. در این فاصله جمال عبدالناصر رهبر محبوب مصر نیز درگذشته بود. در مقطع بین سال‌های ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۳ درگیری‌های مختصری بین اسرائیل و همسایگان عرب خود اتفاق افتاد اما به صورت جنگ تمام‌عیار درنیامدند. جنگ با حمله‌ای وسیع و موفقیت‌آمیز از سوی نیروهای مصری آغاز شد که از کانال سوئز گذر کرده و بدون برخورد با مقاومت جدی در صحرای سینا پیشروی کردند. اسوری‌ها نیز در حمله همزمان نقاط حساسی را در جولان به تصرف خود درآوردند اما اسرائیل تا سه روز هیچ توفیقی نداشت. در این مقطع امریکا تمام قد به حمایت از اسرائیل وارد شد. عملیات نیکل گراس، یک عملیات حمل و نقل هوایی استراتژیک بود که توسط امریکا برای تحویل تسلیحات و تدارکات به اسرائیل در طول جنگ یوم کیپور انجام شد. بیش از 32 روز، فرماندهی نیروی هوایی ایالات متحده حجم گسترده‌ای از تانک، توپ، مهمات و تدارکات را به سوی صهیونیست‌ها گسیل داشت و توانست آنها را نجات دهد. این عملیات منجر به گره خوردن شدیدتر راهبردهای امریکا و اسرائیل به یکدیگر شد. جنگ با فشار امریکا و شوروی تمام شد و درپی آن گلدا مایر با چند ماه فاصله استعفا داد.
 
مسیر خطا
پس از این جنگ فشار بر کشورهای عربی افزایش یافت و انور سادات، رئیس ‌جمهوری وقت مصر وارد مسیر سازش شد. سرانجام مصر با اشغالگران قدس سازش کرد و آنها‌ را به رسمیت شناخت و با عقد پیمان کمپ دیوید در شهریور 1356، تا مدتی موجبات یأس و ناامیدی امت عربی را در مبارزه با اسرائیل و آزادسازی فلسطین فراهم کرد. از همین تاریخ بود که یاسر عرفات، چهره مشهور فلسطینی که خود را به نماد مقاومت تبدیل کرده بود نیز مسیر مذاکره را در پیش گرفت و در سال 1372 پیمان اسلو را امضا کرد تا به جای در اختیار گرفتن کل وطن خویش یا حداقل پیشنهادی که در ابتدای مبارزه آن را رد کرده بود که بخشی از فلسطین کشوری مستقل باشد، اجازه داشته باشد تشکیلات خودگردان فلسطین را به عنوان یک نهاد اداری موقت اداره کند.
این رویکرد، اما با پیروزی انقلاب اسلامی و موفقیت مقاومت حزب‌الله لبنان هنگام حمله اسرائیل به بیروت، از سوی بخشی از اعراب مورد بازنگری قرار گرفته بود. از آن جمله تشکیل گروه جهاد اسلامی و حماس بود که حتی مورد تعقیب تشکیلات عرفات قرار می‌گرفتند.
 
نقش راهبردی ایران
بهمن ماه 1384، در حالی که فضای بازگشت گفتمان انقلابی در ایران موجب تقویت ادبیات ضدصهیونیستی شده بود، حزب حماس در انتخابات قانونگذاری فلسطین پیروز شد و اسماعیل هنیه به عنوان نخست‌وزیر معرفی شد. از آن تاریخ، عملاً نوار غزه در اختیار حماس قرار گرفته است.
هفتم دی‌ماه 1387، اسرائیل با حمله به نوار غزه جنگی را شروع کرد و با مقاومت جدی حماس مواجه شد تا جایی که پس از 22 روز ناگزیر شد «آتش‌بس یکجانبه» اعلام کند. این پیروزی برای حماس، یک پیشینه در خارج از خاک فلسطین داشت. در فاصله استقرار حماس در نوار غزه تا این جنگ، حزب‌الله لبنان توانسته بود در تابستان 1385 پس از 33 روز جنگ، شکستی سنگین را به اسرائیل تحمیل کند. از آن تاریخ، بارها حماس با اسرائیل درگیر شده است. این درگیری‌ها که در ابتدا با انتفاضه سنگ در دهه شصت شمسی در غزه آغاز شده بود؛ امروز به جایی رسید که با حجم بالای موشک دنبال می‌شد. موشک‌هایی که اغلب در غزه تحت محاصره و تحریم شدید با تجهیزات حداقلی ساخته شده بود و دقت کمی داشت.