اورشلیم هـــــویت گمشده هــــشتاد ساله

آرزو نوروزجم
 نویسنده

تصمیم گرفتند سرزمینی که برای پیروان همه ادیان است، فقط برای صهیونیست‌ها باشد؛ قول و قراری که درست یک روز پس ازاعلام موجودیت رژیم جعلی اسرائیل به‌عنوان دولتی قانونی، گذاشته شد. اشغالگری که حالا سه نسل آن را به چشم خود دیده است. از آن روزی که در کمپ‌دیوید به سلامتی یکدیگر جام بالا بردند و دست فشردند و قهقهه مستانه سر دادند به بهای جان و مال و خون مسلمانان، چیزی بیش از 50 سال می‌گذرد؛ بیشتر از نیم‌قرنی که برای خیلی‌ها که ریشه در خاک فلسطین دارند، چیزی جز ترس و آه و غم نداشته است.
پیمانی تاریخی و کم‌نظیر میان رئیس‌جمهور مصر و نخست‌وزیر اسرائیل که در خاک امریکا برای سرنوشت میلیون‌ها فلسطینی امضا شد که به قول خودشان نه تنها به فصلی از جنگ‌های تاریخی اعراب و اسرائیل خاتمه داد که روندی تازه از معادلات منطقه‌ای را در خاورمیانه رقم زد.
قراردادی که اگر چه به جنگ میان مصر و اسرائیل پایان داد و مصر را از حمایت بی‌بدیل فلسطینی‌ها منصرف کرد، اما هیچ‌گاه ضمانتی برای مشروعیت آدم‌هایی که برای امضای این قرارداد ژست صلح‌طلبی گرفتند، نشد.
۱۷ سپتامبر ۱۹۷۸ سادات و بگین در استراحتگاه کارتر در مریلند بعد از حدود ۱۲ روز مذاکره تصمیم گرفتند توافق صلح خود را در حضور رئیس‌جمهور امریکا اعلام کنند؛ توافقی که هر چند صلح نوبل را برای این دو سیاستمدار به ارمغان آورد، اما دست‌کم عاقبت خوشی برای مرد عرب به همراه نداشت و جان خود را در یک ترور از دست داد.
کمپ‌دیوید بعد از 3 جنگ میان اعراب و اسرائیل امضا شد اما مهر پایان بر اشغالگری و جنگ در فلسطین نزد. قصه‌ای پر‌غصه که تازه اول راه برای مبارزه بود. قصه اما از آنجایی شروع شد که اواخر دهه ۱۹۴۰ و اوایل دهه ۱۹۵۰، وزارت مهاجرت اسرائیل و سازمان غیردولتی موساد «لیعلیه بت»، تلاش کرد موج مهاجرت غیرقانونی و مخفیانه را به سمت اراضی فلسطینیان سازماندهی ‌کند. مهاجرت با اهداف مختلفی همچون اعتقادات صهیونیستی، دستیابی به وعده زندگی بهتر و فرار از آزار و اذیت در کشورهای مختلف. حتی آمدن و ماندن را هم برای فراریان و بازماندگان هلوکاست میسر کردند. در نهایت صهیونیست‌های مهاجر تلاش کردند با زور و اجبار بر اراضی مالکان اصلی خاک فلسطین، حاکم شوند.
بانیان این فرقه در نهایت در ماه مه 1948 هنگامی که بریتانیا به قیمومیت خود بر فلسطین پایان داد، اعلام موجودیت کرد. اعلام موجودیتی که ماهیتش دروغ بود. آنها حتی این روز را «یوم‌النکبه» به معنای روز فاجعه نامگذاری کرده‌اند، اما آنها بر مبنای تقویم عبری، سالگرد تأسیس اسرائیل را جشن می‌گیرند. ‌ باستان‌شناسی می‌گوید: تاریخ فلسطین به قبل از یهود می‌رسد؛ 3500 سال پیش از میلاد. اقوام سامی از قلب حجاز به سوی سرزمین‌هایی مانند فلسطین کوچ  کرده و اقوامی چون اعراب کنعانی در فلسطین سکنی گزیدند و اولین ساکنین شناخته شده در فلسطین، کنعانی‌ها بودند. پس از آن اقوامی با عنوان فلسطینی از حوالی دریای اژه به این منطقه آمدند و پس  از آن قوم بنی‌اسرائیل در آنجا ساکن شدند.
سرزمینی که تاریخ می‌گوید متعلق به یهودیان نیست، البته از لحاظ استراتژیک حرف برای گفتن زیاد دارد؛ فلسطین گذرگاه مهمی برای اتصال سه قاره اروپا، آفریقا و آسیاست، برای همین در طول تاریخ در معرض تهاجم امپراطورها و سرداران جنگی بوده و لقمه‌ای چرب برای تسلط بر شهرهای بندری و راه‌های تجاری‌اش بوده است. صهیونیست‌ها برای بازپس‌گیری اورشلیم قد علم کردند و همه جا جار زدند تورات حق آن را به صهیونیست‌ها داده است. پس از اعلام استقلال این دولت عاریه‌ای در سال 1327 شمسی، تشنج‌ها در منطقه و بین همسایه‌ها شروع شد؛ نا آرامی‌هایی که حالا به یک جنگ تمام‌عیار تبدیل شده است.
میانه جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراطوری عثمانی بود که انگلیس‌ها تصمیم گرفتند برای تحقق اهداف سیاسی و استعماری خود تا ایجاد کشوری برای یهودیان در فلسطین، به جنبش صهیونیسم نزدیک شوند، حتی لرد بالفور طی نامه‌ای در نوامبر 1917 متعهد شد که «در فلسطین ایجاد کانون ملی برای یهودیان» را تسهیل کند، اما با خاموش شدن شعله‌های آتش جنگ جهانی اول، انگلیس با سپردن اداره این سرزمین به سازمان ملل، مسأله حضور یهودیان در فلسطین را بین‌المللی کرد.
سازمان ملل نیز در نهایت در سال 1947 به این نتیجه رسید که اراضی فلسطین مطابق قاعده «55 درصد از خاک» برای یهودیان و «45 درصد از خاک» برای اعراب و یک منطقه تحت مدیریت بین‌المللی مطابق با بیت‌المقدس تقسیم شود.
مبارزه برای بازگشت هویت به سرزمین
به دنبال اعلام موجودیت اسرائیل در مجامع بین‌المللی، در نهایت اولین جنگ اسرائیلی‌ها با پیروزی آنها همراه شد و نوار غزه به اداره مصر و کرانه باختری به اردن کنونی سپرده شد که تاکنون نیز ادامه دارد. از نظر صهیونیست‌ها، این نخستین جنگ اعراب و اسرائیل نشان‌دهنده جنگ پیروزمندانه استقلال است، اما از نظر فلسطینی‌ها سال 1948 همچنان سال نکبت است. در پی به قدرت رسیدن جمال عبدالناصر، رئیس‌جمهور ملی‌گرای مصر، تنش‌ها شدت گرفت. در  سال۱۹۵۶ دولت مصر آبراه سوئز را که در مالکیت اروپاییان بود ملی اعلام کرد و این اقدام بحرانی بین‌المللی در پی داشت. در اکتبر همان سال در گرماگرم این بحران، اسرائیل به شبه‌جزیره سینا حمله کرد تا پایگاه‌های نظامی عرب‌ها را در آن منطقه منهدم کند. ارتش اسرائیل ظرف ۵ روز غزه، رَفَح و عَریش را تصرف کرد.
در نهایت پس ‌از مداخله مشترک انگلستان و فرانسه، نیروی اضطراری سازمان ملل در منطقه مستقر شد و ارتش اسرائیل در مارس ۱۹۵۷ از آنجا عقب نشست.
بعد از حدود20 سال بالاخره آن روی سکه آرامش صهیونیست‌ها خودش را نشان داد. اسرائیل در فاصله ۵ تا ۱۰ ژوئن ۱۹۶۷ برای سومین‌بار با نبردی تحت عنوان «جنگ 6‌ روزه» روبه‌روی نیروهای عرب فلسطین و همسایه‌اش لبنان، قرار گرفت.
سازمان ملل در کنار صدور قطعنامه 242 مبنی بر محکوم کردن تصاحب اراضی توسط اشغالگران، اما از کشورهای عربی خواست اسرائیل را به رسمیت بشناسند. اوایل همان سال بود که سوریه بمباران روستاهای اسرائیلی را شدت بخشید و نیروی هوایی اسرائیل هم در پاسخ به این بمباران‌ها ۶ هواپیمای میگ سوریه را در آسمان منهدم کرد.
جنگی که عایدی‌اش برای اعراب از دست دادن شهر کهنه بیت‌المقدس، شبه‌جزیره سینا، نوار غزه، کرانه باختری رود ‌اردن و بلندی‌های ‌جولان -واقع‌ در مرز ‌اسرائیل و ‌سوریه- بود.
پس‌لرزه‌های جنگ 6 روزه اما در ۱۹۷۳ بار دیگر به جنگی تمام‌عیار تبدیل شد. در ۶ اکتبر در یـوم کیپور -از روزهای مقـدس یهودیان- مصر از طریق آبراه سوئز و سوریه در بلندی‌های جولان به اسرائیل حمله کردند. در مقابل ارتش اسرائیل در خاک سوریه پیشروی و با عبور از آبراه سوئز و استقرار نیروهایش در کرانه غربی آن، ارتش سوم مصر را محاصره کرد.
نوامبر ۱۹۷۳ موافقتنامه آتش‌بس میان اسرائیل و مصر امضا شد که به موجب آن اسرائیل باید در شبه‌جزیره سینا به غرب گذرگاه‌های مِتلا و جِدی عقب‌نشینی می‌کرد و مصر هم باید از شمار نیروهای خود در کرانه شرقی آبراه سوئز می‌کاست.
از طرفی دیگر دو سال بعد اسرائیل و سوریه موافقتنامه آتش‌بس را در ۳۱ مه ۱۹۷۴ امضا کردند و براساس آن منطقه حائلی زیر نظر سازمان ملل میان نیروهای آنها قرار می‌گرفت و زندانیان جنگی مبادله می‌شدند.

کمپ‌دیوید؛ پرنده صلح به رنگ خون
کمپ‌دیوید برای صلح میان حالت جنگ 30 ساله بین دو کشور مصر و رژیم اشغالگر قدس امضا شد که بر اساس مفاد آن اسرائیل سراسر شبه‌‌جزیره سینا را به مصر باز‌می‌گرداند و در مقابل مصر، اسرائیل را به رسمیت می‌‌شناخت. در پی آن بود که دو کشور روابط عادی سیاسی برقرار کردند.
۱۷ سپتامبر ۱۹۷۸ سادات و بگین در استراحتگاه کارتر در مریلند بعد از حدود ۱۲ روز مذاکره تصمیم گرفتند توافق صلح خود را در حضور رئیس‌جمهور امریکا اعلام کنند؛ توافقی که هر چند صلح نوبل را برای این دو سیاستمدار به ارمغان آورد، اما دست‌کم عاقبت خوشی برای مرد عرب به همراه نداشت و جان خود را در یک ترور از دست داد. ژوئن ۱۹۸۲ و کمتر از ۶ هفته پس ‌از عقب‌نشینی کامل اسرائیل از سینا، تشدید درگیری‌های اسرائیل و فلسطینی‌ها به حمله‌های هوایی اسرائیل به بیروت و جنوب لبنان انجامید. ۱۴ ژوئن نیروی زمینی اسرائیل به لبنان حمله کرد و تا حومه بیروت پیش ‌رفت و آن شهر را به محاصره درآورد. پس از محاصره، سران اسرائیل اعلام کردند حاضرند با سازمان آزادی‌بخش فلسطین مذاکره کنند، اما در نهایت ارتش اسرائیل از غرب بیروت عقب نشست و در ژوئن ۱۹۸۵ به ‌طور کامل از لبنان خارج شد.
سال 1978 بود که قیام مردم نوار غزه، کرانه باختری و بیت‌المقدس رنگ و بویی جدی برای مبارزه به خودش گرفت و به شورش معروف مردمی (قیام انتفاضه) تبدیل شد.
در سپتامبر 1993 اسرائیل و سازمان آزادی‌‌بخش فلسطین موافقتنامه‌‌ای امضا کردند که دو طرف را به شناسایی متقابل یکدیگر ملزم می‌کرد که تا پیش ‌از برقراری صلح دائمی، حکومت خودگردان فلسطین در کرانه باختری و نوار غزه تدریجاً تشکیل شود. این موافقتنامه پس ‌از تماس‌های سری میان دو طرف در نروژ به دست آمد. یاسر عرفات از سوی ساف و اسحاق رابین از جانب دولت اسرائیل به توافقی دست یافتند که چشم‌انداز صلح را در آن منطقه تغییر داد.

 

وعده صادق

اما طمع و دست‌درازی‌های اسرائیل به فلسطین منتهی نشد و با حمله‌های گاه و بیگاه به شهرهای لبنان و درگیری میان نیروهای دو طرف و به اسارت گرفته شدن نیروهای لبنانی، حزب‌الله بارها درخواست آزادی لبنانی‌ها را از اسرائیل خواستار شد و طی پیام‌هایی متذکر شد تل‌آویو به توافق دو طرف که در سال 2004 نوشته شده، پایبند نبوده است. پس از رد این درخواست‌ها از سوی رژیم‌صهیونیستی، در ژوئیه ۲۰۰۶ نیروهای حزب‌الله لبنان در مرز لبنان و اسرائیل با وارد شدن به خاک اسرائیل به گروهی از نیروهای زمینی ارتش اسرائیل حمله کردند و سه سرباز اسرائیلی را کشتند و دو سرباز اسرائیلی را اسیر گرفته و به خاک لبنان انتقال دادند؛ عملیاتی که حزب‌الله لبنان بر آن لقب «وعده صادق» گذاشت. ارتش اسرائیل هم بلافاصله برای نجات جان دو سرباز اسیر گرفته شده اقدام کرد که در نهایت پنج سرباز دیگر اسرائیلی کشته، پنج سرباز دیگر مجروح و پنج شهروند غیرنظامی نیز مجروح شدند. حزب‌الله لبنان نام این یورش را «پاسخ عادلانه» گذاشت و سید حسن نصرالله برای بازپس دادن دو سرباز اسیر اسرائیلی پیش‌شرط آزادی چهار عضو حزب‌الله لبنان را از زندان‌های اسرائیل خواستار شد و سرانجام با قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت در تاریخ ۱۴ اوت ۲۰۰۶ پایان یافت، به‌ طوری که مرزی در این جنگ تغییر نکرد.

 

غزه، مظلوم اما مقاوم

سال 2008 بود که اسرائیل عملیاتی با عنوان سرب گداخته را علیه مردم غزه کلید زد؛ جنگی که 11 روز طول کشید و بین اعراب به کشتار غزه شهرت دارد. فلسطینی‌ها این جنگ، بخصوص روز نخست آن را به اسم کشتار شنبه سیاه به خاطر سپرده‌اند. نبرد اسرائیل و حماس در غزه اندکی پس از خاتمه توافقنامه 6‌ماهه‌ای که بین اسرائیل و حماس و ۱۲ گروه شبه‌نظامی به امضا رسیده بود، شروع شد. بر اساس آن توافقنامه، حماس و اسرائیل متعهد شده بودند از دست ‌زدن به عملیات مسلحانه علیه خاک یکدیگر خودداری کنند. در طول این 6 ماه، اسرائیل، حماس را به نقض قرارداد به‌ دلیل پرتاب راکت به سمت خاک خود متهم کرده و حماس، اسرائیل را به نقض قرارداد به دلیل ادامه محاصره اقتصادی و سوختی غزه متهم کرد. در طول جنگ شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در قطعنامه‌ای اسرائیل را متهم به «نقض فاحش حقوق بشر» کرد و در عین حال خواستار پایان یافتن حملات موشکی علیه شهروندان اسرائیل شد.

 

و بازهم سایه جنگ بر سر مردم غزه

 عملیات «بنیاد استوار» در سال 2014 چندمین درگیری نظامی اسرائیل با فلسطینیان در نوار غزه بود؛ عملیاتی که سوت آغازش را نیروی هوایی اسرائیل به صدا درآورد و نوار غزه را مورد حمله قرار داد. فلسطینیان و گردان‌های عزالدین قسام، شاخه نظامی حماس، در مقابل، مناطق تحت کنترل اسرائیل را موشک‌باران کردند که پس از هجوم زمینی نیروهای نظامی اسرائیل به غزه، وارد مرحله تازه‌ای شد. هر چند حمله‌های اسرائیل به مصر، اردن و حتی لبنان قطع و دست‌درازی‌هایش محدود شد، اما آنچه هنوز به قوت خود باقی است، ناحق بودن حقی است که صهیونیست‌ها به اجبار از مردم فلسطین و غزه گرفته‌اند؛ حمله‌های گاه و بیگاه اسرائیل و آوار شدن سقف خانه‌های غزه بر سر کودکان و زنان فلسطینی حرف تازه‌ای نیست که جهان نشنیده باشد، اما قدرت همچنان در میدان صهیونیست‌هاست. آن سال‌ها حوالی جنگ 33 روزه لبنان، سردمداران رژیم‌صهیونیستی گیج و سردرگم تنها نظاره‌گر وقایع اتفاقیه یومیه بودند و حکایت آنها در مارون الرأس، عیتا الشعب، عیترون و در جای‌جای لبنان چونان بنت جبیل بود. صهیونیست‌‌ها که یک سرباز خود را برتر از یک‌ هزار سرباز عرب می‌دانستند، حالا آتش جنگ و ناامنی میهمان خانه‌های شهرک‌نشین‌ها شده و همان سربازهای برترشان اسیر نیروهای مقاومت فلسطینی شده‌اند. رزمندگان غزه حالا برهم‌زننده همه معادلات شده‌اند، مجاهدانی از جنس «زبر الحدید» که این مرتبه به لطف امدادهای الهی و غیبی، نیروهای اسرائیل را ضربه فنی کرده‌اند.

جستجو
آرشیو تاریخی