تحریم فرهنگ نشانهای از گامهای واپسین یک تمدن پوشالی
هانیه شجاعی زند
نویسنده
تحریم واژه غریبی برای ایرانیان نیست اما اگر تا دیروز مراکز مهم نظامی و هستهای و علمی ایران برای بیگانگان تهدید محسوب میشد، امروزه این نقطه تهدید، به مراکز فرهنگی رسیده است. روزی که وزارت امور خارجه انگلیس در اقدامی هماهنگ با سایر متحدانش یعنی امریکا ، کانادا و استرالیا، علیه تعدادی از مقامات و نهادهای ایرانی تحریمهای جدیدی را اعمال کردهاند. طبق این بیانیه محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمد هاشمی معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و نام سه خبرگزاری داخلی هم در فهرست تحریمها اضافه شده است.
تحریم شخصیتها و مراکز فرهنگی نشان میدهد که حوزه فرهنگ و هنر مسیر خود را در شرایط پرالتهاب سال گذشته به درستی طی کرده، آنچنانکه دشمن به استیصال کشیده را به تحریم واداشته است؛ استیصالی که رئیس سازمان سینمایی کشور آن را نشانه گامهای واپسین یک تمدن در حال سقوط میداند و میگوید: استعمار برای پیشبرد اهداف خود، تنها از طریق سلطه قهری عمل نمیکند، بلکه شیوههای فکری و فرهنگی را نیز در پیش میگیرد تا سلطه خود را نهادینه و دائمی سازد و میکوشند تا با تحریم چهرههای شاخص و رسانههای اثرگذار در اراده پولادین و اندیشه ناب برخاسته از دین مبین اسلام خللی ایجاد کنند.
مقابله با تهاجم فرهنگی به حوزه عمل رسید
یک رکن از ارکان اقتدار ملی عبارت است از قدرت دفاعی. یک رکن هم عبارت است از مسائل اقتصادی و ثبات و استحکام اقتصادی، یک رکن هم مسائل فرهنگی است که برای مقابله با اقتدار فرهنگی، پدیده تهاجم فرهنگی در کشور متولد شد. نفوذ فرهنگی پدیده شومی است که سالهاست عملکرد ایران برای مقابله با آن تنها به تئوریپردازی و نظریهپردازی محدود بوده و چند سالی است که از حوزه نظر خود را به حوزه عمل رسانده و در خاکریز فرهنگی با تهاجم فرهنگی غرب درآویخته و تحریم امروز فرهنگ ایران نشان میدهد که در عرصه رقابت توانسته دشمن را تحت فشار قرار دهد.
از دست ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر
سال گذشته در بلوای 1401، جبهه اغتشاشگران و اپوزیسیون دوست نداشت تا هنرمندان به کارشان بازگردند؛ بنابراین موجی از ارعاب و تهدید در میان اهالی فرهنگ و هنر به راه افتاد؛ ارعابی که سبب شد تا بسیاری از هنرمندان با نظام فاصلهگذاری کنند و برخی در سکوت از عرصه هنر فاصله گرفتند.
درحالیکه جبهه دشمن تصور میکرد سنگر فرهنگی را به کنترل خود در آورده است، مدیریت فرهنگی کشور بهگونهای پیش رفت که خیلی زود اوضاع فرهنگی کشور به شرایط طبیعی خود بازگشت چه در دوران برگزاری جشنواره که با آن سنگاندازی به بهترین شکل ممکن برگزار شد و چه اجرای سینما حقیقت که با تمام کارشکنیها یکی از بهترین سالهای اجرای خود را پشت سر گذاشت و چه انواع جشنوارههای مختلف فرهنگی که تحت شرایط تحمیلی از طرف شبکههای معاند هرکدام عصر تازهای را تجربه کردند؛ عصری که آینده روشنی را نوید میداد چراکه زمینهای فراهم شد تا هر رویداد فرهنگی خود را به فیلتر نفاق مجهز کند و خود را از ناخالصیها پاکسازی گرداند. تزریق هوای تازه به فرهنگ کشور سبب شد تا عرصه هنر در فضای پاکتری ادامه حیات دهد؛ حیاتی که قرار بود با فرافکنی به خاموشی و سردی بگراید اما به سالی پربار در عرصه فرهنگی مبدل شد. آغازگر مسیری که نه خاموش شد نه کم رونق گردید، بلکه رکورد فعالیتهای فرهنگی را در عرصههای مختلف تکان داد.
آمار فروش میلیاردی کتاب در نمایشگاه بینالمللی و افزایش استقبال مردم از این رویداد فرهنگی ، حضور بیسابقه مخاطبان در کنسرتها به شدت رسانههای معاند را عصبانی کرد تا آنجا که طرح توطئه به حاشیه کشاندن کنسرتها در دستور کار شبکههای فارسیزبان قرار گرفت. در حالی که دشمن تلاش میکرد تا هنرمندان را از فضای فرهنگی کشور دور نگه دارد و با کمپین عادیسازی نکنید، شعله اغتشاشات را روشن نگه دارد اما مسیر مدیریت فرهنگی بهگونهای پیش رفت که کشورهای معاند در سالگرد مهسا امینی از سر استیصال به گزینه تحریم پناه میبرند بلکه عصبانیتشان فروکش کند.
ریچارد نفیو معمار تحریمهای ضد ایرانی در دولت دوم اوباما با انتشار کتابی درباره هدف از اعمال تحریمها آورده است: «هدف از اعمال تحریمها ایجاد سختی است یا به عبارت بهتر ایجاد درد و ناکامی، بهنوعی که کشور هدف تحریمها رفتار خود را تغییر دهد.» بنابراین فشار برای تغییر رفتار در زمینههای مدیریت فرهنگی یعنی در مواجهه با شرایطی است که نفوذ فرهنگی را دچار اختلال کرده و برای تغییر رفتار استفاده از اهرم فشار یعنی اعمال تحریم به کار بسته شده است.
فرهنگ تحریمکردنی نیست
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به تحریم شدنش توسط بریتانیا گفت: کشوری که قتلعام مردم ایران، کودتای ۲۸ مرداد و سقوط دولت ملی در ایران را دارد، وزیر فرهنگ ایران را به اتهام حقوق بشری تحریم میکند، اگر آنها ما را تأیید کنند باید در عملکرد خودمان شک کنیم. علت این تحریم هم پایکار انقلاب بودن و ایستادگی سال گذشته اهالی فرهنگ و هنر و روشن نگهداشتن چراغی است که دشمن قصد خاموش کردنش را داشت.
داریوش ارجمند هنرمند و بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون هم به تحریمهای فرهنگی ایران واکنش نشان داده است. او در رابطه با این تحریمها به «هنر آنلاین» گفته است: چهل و اندی سال است که داستان همین است. دلیلش هم مشخص است؛ مه فشاند نور و سگ عوعو کند. اینکه نام اشخاص فرهنگی کشورمان را در لیست تحریمها میبینیم، عوعو همین سگان است که نمیتوانند نورافشاندن ما را ببینند. حالا چه در عرصه فرهنگ و چه در دیگر عرصهها.
وی همچنین تأکید کرد: به نظر من اصلاً نباید به اتفاقاتی همچون این تحریمها بها داد؛ هر چه بیشتر به این اتفاقات بها دهیم، بیشتر آنها را برجسته کردهایم و چنین چیزهایی اصلاً ارزش برجسته شدن ندارد.
پیشبرد عقلانیت انقلابی و حفظ حریمهای فرهنگ غنی ایرانی- اسلامی
اغتشاشات 1401 برای کشور خسارات اقتصادی و اجتماعی زیادی را به همراه داشت اما نمیتوان از دستاوردهای مختلف آن چشمپوشی کرد که یکی از این دستاوردها روشنتر شدن مسیر مدیریت فرهنگی است. با روشن شدن مواضع بسیاری از کسانی که تا دیروز از سفره انقلاب ارتزاق میکردند و با بلوای 1401 از آن برگشتند، سبب شد تا برای مدیران فرهنگی این اصل روشن شود که با مدیریت حسی و عاطفی نمیتوان سینما را اداره کرد و مدیران باید ریل را تعریف کنند و هنرمندان موظفاند تا از این ریل عبور کنند.
تغییر جهت مدیریت از تصمیمات احساسی به سمت تصمیمات عقلانی این استدلال را به اثبات رساند که با اخلاق و صفا و صمیمیت نمیتوان سینما را اداره کرد و اهالی هنر منطق اطاعت را میپسندند و احاطه مدیران بر هنرمندان یک قانون جهانی است که به اثبات رسیده است.
محمد خراسانیزاده، مدیرکل هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به ارتباط یک مدیریت درست و اثرگذار با پدیده تحریم گفت: این اتفاق مبارک، یک بشارت برای حوزه فرهنگ کشور محسوب میشود که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، با وجود همه موانع درونسازمانی و برونسازمانی، موازیسازی و مداخلهکاریها، توقعات نابجا و خارج از مأموریت، ضعفها و کاستیهای فراوان در حوزه منابع انسانی و مالی، قواعد و مقررات دست و پاگیر اجرایی، ساختارها و فرایندهای فرسوده و ناکارآمد اداری و مشکلات فراوانی از این دست، توانسته با اعتماد به نیروهای توانمند و دغدغهمند و اتکا به گوشههایی از ظرفیتهای مردم پایه عرصه فرهنگ، هنر و رسانه، میزان تأثیرگذاری و نقشآفرینی خود را نسبت به قبل، افزایش داده و دشمن کینهتوز را وادار نماید که برای مقابله به مثل، دست به چنین رفتارهایی بزند.
دشمن کینهتوزی که رهبری آن را اینگونه تشریح میکند: به فرهنگ این دوستانی که مرتبط با مسأله فرهنگ هستند، جداً توجه کنند. ما مواجه هستیم با یک حمله همهجانبه؛ یک جبهه عظیمی از لحاظ فرهنگی دارند به ما تهاجم میکنند؛ این هم در خلال حرفهایشان هست، البته ما میدانستیم این حرف را، اما حالا دیگر خودشان هم صریحاً میگویند که «غلبه بر جمهوری اسلامی و غلبه بر حاکمیت اسلام، با جنگ نظامی و با تحریم اقتصادی موفقیتآمیز نیست، بلکه با کار فرهنگی و نفوذ فرهنگی موفقیتآمیز است؛ ذهنها را باید تغییر داد، روی مغزها باید کار کرد، هوسها را باید تحریک کرد»؛ این را الان صریح میگویند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به تحریم شدنش توسط بریتانیا گفت: کشوری که قتلعام مردم ایران، کودتای ۲۸ مرداد و سقوط دولت ملی در ایران را در کارنامه خود دارد، وزیر فرهنگ ایران را به اتهام حقوق بشری تحریم میکند، اگر آنها ما را تأیید کنند باید در عملکرد خودمان شک کنیم. علت این تحریم هم پایکار انقلاب بودن و ایستادگی سال گذشته اهالی فرهنگ و هنر و روشن نگهداشتن چراغی است که دشمن قصد
خاموش کردنش را داشت.
ریچارد نفیو معمار تحریمهای ضد ایرانی در دولت دوم اوباما با انتشار کتابی درباره هدف از اعمال تحریمها آورده است: «هدف از اعمال تحریمها ایجاد سختی است یا به عبارت بهتر ایجاد درد و ناکامی، بهنوعی که کشور هدف تحریمها رفتار خود را تغییر دهد.» بنابراین فشار برای تغییر رفتار در زمینههای مدیریت فرهنگی یعنی در مواجهه با شرایطی است که نفوذ فرهنگی را دچار اختلال کرده و برای تغییر رفتار استفاده از اهرم فشار یعنی اعمال تحریم به کار بسته شده است.