کودک کیست؟ کودکی چیست؟

کودک شرور یا کودک معصوم

الهام اسماعیلی
یونسیف در جهان، روز 20 نوامبر را به عنوان روز کودک اعلام کرد و در بسیاری از کشورها این روز را برای کودک جشن می‌گیرند.
 در ایران کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 13 تا 19 مهر را هفته ملی کودک نامید و در این هفته برنامه‌های مختلفی از سوی این نهاد برای کودکان سرزمین‌مان برگزار می‌کند. همچنین انجمن حمایت از حقوق کودکان، روز 8 اکتبر مصادف با 16 مهر را روز جهانی کودک نامید که هرسال آن روز را جشن می‌گیرند. حال به بهانه آن می‌خواهیم بدانیم کودک کیست؟
کودک یک موجود و مفهوم عینی است که از ابتدای حضور انسان در کره خاکی حضور داشته است. کودک موجودی بازیگوش، هیجان‌خواه، عمدتاً شاد و سرخوش است. از نظر قانون و براساس ماده یک کنوانسیون حقوق کودک، هر فرد زیر 18 سال کودک محسوب می‌شود. چون افراد زیر 18 سال اجازه بازکردن حساب بانکی و حق رأی ندارند و جرم‌شان نیز براساس قانون جدا از دیگر افراد بررسی می‌شود. در نظر عرف و عامه مردم دوره پس از پایان شیرخوارگی تا ابتدای بلوغ (نوجوانی) فرد را کودک می‌نامند و از این دوره به عنوان کودکی یاد می‌کنند. مرحله اساسی رشد جسمی و ذهنی، شکوفایی و تحول توانایی‌ها و استعدادها، شکل‌گیری ساختار خلق و خو در انسان و زیرساخت دوران جوانی و بزرگسالی در بازه سنی 2 تا 10 سالگی که فرد کودک نامیده می‌شود، رخ می‌دهد.
 پس کودکی به چه معناست؟ در جامعه‌شناسی زیررشته مطالعات کودکی، کودکی مفهومی ذهنی است که با توجه به ویژگی‌ دوران مختلف تاریخی، شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی جنسیتی در هر جامعه شکل گرفته است. کودک مفهومی بیولوژیک و کودکی مفهومی اجتماعی و پدیده‌ای تاریخی است.
 از منظر روانشناسی، کودک و کودکی در برهه‌های مختلف تاریخی تعاریف متعددی داشتند. در سده‌های میانه که انسان مورد توجه قرار گرفت و بالطبع آن، کودک، کم‌کم شناخته شده بود، گروهی کودک را موجودی پلید و شرور می‌دانستند و چنین فرض می‌کردند که شرارت، شیطنت، فساد و پستی، عناصر اولیه و عمده در موجودیت کودک است.
مثال کودک شرور را می‌توانیم در آثار ادبیات کلاسیک جهان بیاییم. در دوران مدرن کودک معصوم و بی‌گناه در مقابل کودک شرور قرار گرفت. حال والدین باید در برابر جهان بد از او محافظت می‌کردند و این آغاز برنامه‌ریزی و نقش حمایتی بزرگسالان در قبال کودک بود. کودک فطری دیگر نظریه دوران مدرن بود که از سوی جان لاک مطرح شد، وی کودک را ذاتاً پاک همچون یک کاغذ سفید می‌دانست که آمادگی لازم برای تبدیل شدن به هر آنچه دیگران می‌خواهند و او را به همان منظور آموزش می‌دهند، دارد. تا اینکه ژان پیاژه در اوایل قرن بیستم، نظریه رشد مرحله‌ای خود را بیان کرد و کودک دارای رشد طبیعی را معرفی کرد: پیاژه بر این باور بود که در فرایند رشد، خود کودک شرکت کننده‌ای فعال است و دست روی دست نمی‌گذارد تا رشد بیولوژیک یا محرک‌های خارجی، کار خودشان را بکنند.
او کودکان را دانشمندانی کنجکاو می‌دانست که به تحقیق و آزمایش درباره‌ اشیا می‌پردازند و به درون محیط دست می‌زنند تا ببینند چه اتفاقی خواهد افتاد. مثلاً دست و پای عروسک خود را می‌کند یا چرخ ماشین اسباب بازی را از آن خارج می‌کند یا دست در پریز برق یا لوله جارو برقی و... می‌کند تا خودش نتیجه کارش را مشاهده کند و از آن یاد بگیرد و این پایه‌ای برای شکل‌گیری آموزش از طریق مفاهیم رشد شناختی به کودک بود.
از سوی دیگر نیز فروید پزشک و عصب‌شناس با توجه به روان انسان‌ها، مبحث کودک ناخودآگاه را مطرح کرد که تا بزرگسالی در رفتار و روان فرد حضور دارد که در این یادداشت جای توضیح آن نیست.
 در جامعه‌شناسی نیز کودک را با تعریف‌های مختلف بیان می‌کنند. در جامعه‌شناسی پیش از مدرن، کودک اجتماعی یا ابزاری نامیده می‌شد یعنی کودکی که شهروند نیست و در این دوران موقتی باید تحت تعلیماتی قرار بگیرد تا برای نقش‌های بزرگسالی آماده شود، یعنی همان آماده شدن برای کسب درآمد.
 در جامعه شناسی مدرن تعریف از کودک نقطه مقابل کودک اجتماعی یا ابزاری است. به او کودک ساختاری می‌گویند که به عنوان شهروند تعریف می‌شود و در جامعه نقش و مسئولیت خودش را دارد.
حالا امروزه در جامعه‌شناسی پست مدرن شاهد تعریف از کودک عامل هستیم، کودک عامل محصول دوران یا فضاهای مجازی و تکنولوژی است. این کودک نه نادان و نه ناتوان است. او دارای توانایی است که در دنیای دیجیتال او را از بزرگسالانش پیش‌تر برده است. با شناخت ویژگی‌های کودک امروز و تفاوت قائل شدن میان رشد بیولوژیک آنها و رشد شناختی و اجتماعی‌شان در این جامعه، به جواب بسیاری از سؤال‌هایمان در مواجه با رفتار و عملکر کودکان در مواقع خاص پی‌خواهیم برد و او را در این مختصات اجتماعی بهتر درک می‌کنیم. به قول جامعه‌شناسان کودکی مفهومی برساخته دوران است.
کودک این روزگار ما مطالبه‌گر و منتقد بزرگسالان و جامعه است و ما باید برای حجم زیادی تغییر از سوی آنها در قواعد مرسوم آماده باشیم.
 


نویسنده