یک کتاب دیدنی!
لذت تماشا کردن پینوکیو روی صفحات کتاب
ریحانه عارف نژاد
خبرنگار
همهچیز کاملاً زنده به نظر میرسد؛ میشود سردی هوا را با دست کشیدن روی برفها حس کرد؛ میشود کنار پینوکیو قدم زد، به صدای برخورد پاهای چوبیاش با سنگفرشهای دهکده گوش داد و با گربه نره و روباه مکار رودررو شد
احتمالاً الان دارید با خودتان میگویید که این دیگر چه معرفی کتابی است؟ مگر پینوکیو هم معرفی میخواهد؟ اصلاً کسی در دنیا وجود دارد که او و پدر ژپتو را نشناسد؟ احتمالاً نه! از زمان نخستین چاپ پینوکیو تا حالا بیش از هشتاد میلیون نسخه از این اثر در سراسر جهان فروخته شده که آن را به یکی از پرفروشترین داستانهای تاریخ تبدیل میکند. ضمن اینکه پینوکیو جزو ترجمه شده ترین کتابهای دنیاست و این یعنی بارها در سراسر جهان و با سروشکل های متفاوت به چاپ رسیده است. اما حتماً میدانید که بین انواع و اقسام نسخههای هر کتابی -خصوصا از ناشران و تصویرگران مختلف- تفاوتهایی هست که هرکدام را از دیگری متمایز میکند. مثل این نسخه منحصربهفرد پینوکیو که به نظر من بیشتر از اقتباسهای سینماییاش دیدنی است!
آغاز یک ماجرای چوبی!
در سال ۱۸۸۱ پینوکیو برای اولینبار به اسم «داستان یک عروسک» در یک مجله کودکان در ایتالیا منتشر شد. مجلهای که یکی از مؤسسانش خالق خود آن عروسک، یعنی کارلو کلودی بود. پینوکیو در آن نشریه، یک عروسک دراز و لاغر بود که اگر از من بپرسید می گویم خیلی هم به قشنگی ترسیم نشده بود. البته احتمالاً کارلو کلودی از نقاشیهای آقای «انریتو ماتزانتی» کاملاً راضی بوده است.
کارلو کلودی تا قبل از چاپ داستان و دست یافتن به شهرت، به عنوان روزنامهنگار و مؤلف کتابهای آموزشی فعالیت میکرد. ولی وقتی جذب ادبیات کودکان شد و نوشتن برای این مخاطبان کم سن وسال به او مزه داد، حتی کار ترجمه داستانهای خارجی کودک را رها کرد و قلم به دست گرفت. البته در آن زمان خودش هم انتظار چنین شهرتی را برای خود و پسرک چوبی اش نداشت. اما پینوکیو بعد از گذشت صدوچهل سال، هنوز هم معروف و محبوب است. به سختی می شود اقتباسهای سینمایی و همینطور تعداد تجدید چاپهایش را شمرد. در ایران خودمان میتوانیم این اثر را با انواع و اقسام قطع ها و حتی تصویرگریها پیدا کنیم؛ ولی نشر افق دست به انتشار نسخهای از این کتاب زده که با بقیه آنها زمین تا آسمان فرق دارد. نسخه ای که به قول مقدمه اش، توسط تصویرگر جدید آن «روبرتو اینوچنتی»، انگار دوباره خلق شده است!
پینوکیوی تروتازه، ترگل و ورگل!
روبرتو اینوچنتی، داستان را به یک اثر تماشایی تبدیل کرده است. او که جوایز بزرگی مثل سیب طلای جشنواره تصویرگری براتیسلاوا و لوح افتخار جایزه هانس کریستین اندرسن را در کارنامه دارد، کاری میکند که شما برای دقایق یا حتی ساعاتی، دست از خواندن ادامه ماجرا بکشید و فقط به صفحات مقابلتان خیره شوید. هربار به گوشهای از تصویر نگاه کنید، جزئیاتی جدید به چشمتان می خورد، حتی احتمال دارد که دوست داشته باشید پینوکیو را به جای خواندن، قاب بگیرید و به دیوار بزنید تا هر روز این تصاویر را ببینید. همهچیز کاملاً زنده به نظر میرسد. میشود سردی هوا را با دست کشیدن روی برفها حس کرد؛ میشود کنار پینوکیو قدم زد، به صدای برخورد پاهای چوبیاش با سنگفرشهای دهکده گوش داد و با گربه نره و روباه مکار رودررو شد.
این نقاشیها به علاوه ترجمه روان آقای بهروز غریب پور، دست شما را میگیرند و با خود میبرند تا جهان داستانی کارلو کلودی را با چشم های خودتان ببینید. روبرتو اینوچنتی در مصاحبهای گفته بود: «چیزی که مرا بسیار جذب میکند، این است که داستانی را تنها با تصویر بیان کنم. چون این کار به من امکان میدهد تا به نکات اصلی داستان بپردازم و هرنوع بازگویی و تکرار را از میان بردارم... من میخواهم خوانندگانم (شما بخوانید تماشاگرانم) را به دنیایی وارد کنم که همه چیز در آن دارای معنا و مفهوم است.» آقای اینوچنتی تصویرگری کتابهای مشهور دیگری مثل سرود کریسمس و فندق شکن را هم انجام داده است و امیدوارم این آثار نیز همانند پینوکیو به زودی در ایران ترجمه و چاپ شوند.
و در نهایت...
اگر نوجوان، یا حتی بزرگسالی هستید که تا حالا این داستان جاودانه را نخوانده اید، خوش به حالتان! ماجراهای دیدنی و شگفتانگیزی به همراه یک آدمک چوبی در انتظارتان است. هرچند اگر هم مثل من قبلاً این کتاب را خوانده اید، داستانش برایتان خیلی تکراری شده است و یا انیمه نوستالژیکش را بارها از تلویزیون دیده اید، بازهم می توانید روی جذابیت و تازگی این اثر حساب کنید. این نسخه از پینوکیو تجربه هیجانانگیزی را برای شما رقم خواهد زد و حتی میتواند گزینه خیلی خوش آب ورنگ و خوشحال کننده ای برای هدیهدادن به یک پینوکیودوستِ کتابخوان باشد.