تماشای سیرک اپوزیسیون رایگان است

سید‌پویا هاشمی‌حفظ‌آباد
دبیر گروه گزارش‌وگفت وگو

 

بازی این روزهای اپوزیسیون و چهره‌های مشهور این جریان، نه قاعده قانون شطرنج را دارد، نه قاعده سرگرمی. چهره‌های برانداز راه و رسم بازی را گم کرده‌اند و قانون جنگل را پیش گرفته‌اند و به جان هم دشنه می‌کشند.

 

قانون جنگل یا بازی راز جنگل
خیمه‌شب بازی اپوزیسیون خارج‌نشین اما بازیگرانش نه تنها قاعده اتحاد و دودوتای انقلاب را بلد نیستند بلکه قانون بازی در زمین خودی را هم فراموش کرده‌اند.
سر و صدای این افراد اگر چه از خیلی سال قبل، آن هم بیشتر از قاب رسانه‌های لندنی و امریکایی شنیده می‌شد اما آبان ماه یک سال پیش با ادامه‌دار شدن اعتراضات به‌دنبال مرگ خانم مهسا امینی شدت گرفت. سر و صداهایی که حالا بویی از یکی شدن آن برای حرکت اعتراضی و در نهایت انقلاب به مشام نمی‌رسد و حالا دعوای اپوزیسیون برای رهبری جنبش پررنگ و لعاب شده است. تا مدت‌ها صحبت برای رهبری حول چهره‌ای می‌چرخید که فقط 20 روز اول عمرش را در ایران زندگی کرده بود و از 19 سالگی ساکن لندن بوده و پس از آن به امریکا مهاجرت کرده است، نازنین بنیادی تمام فعالیتش برای مخالفت با جمهوری اسلامی فقط به رقص و بازیگری و رابطه با تام کروز و پس از آن همراهی برای تحریم اقتصادی ایران بوده است.

 

قانون جنگل یا بازی راز جنگل
خیمه‌شب بازی اپوزیسیون خارج‌نشین  با بازیگرانش نه تنها قاعده اتحاد و دودوتای انقلاب را بلد نیستند بلکه قانون بازی در زمین خودی را هم فراموش کرده‌اند. سر و صدای این افراد اگر چه از خیلی سال قبل، آن هم بیشتر از قاب رسانه‌های لندنی و امریکایی شنیده می‌شد اما آبان ماه یک سال پیش با ادامه‌دار شدن اعتراضات به‌دنبال مرگ خانم مهسا امینی شدت گرفت. سر و صداهایی که حالا بویی از یکی شدن آن برای حرکت اعتراضی و در نهایت انقلاب به مشام نمی‌رسد و حالا دعوای اپوزیسیون برای رهبری جنبش پررنگ و لعاب شده است.
تا مدت‌ها صحبت برای رهبری حول چهره‌ای می‌چرخید که فقط 20 روز اول عمرش را در ایران زندگی کرده بود و از 19 سالگی ساکن لندن بوده و پس از آن به امریکا مهاجرت کرده است، نازنین بنیادی تمام فعالیتش برای مخالفت با جمهوری اسلامی فقط به رقص و بازیگری و رابطه با تام کروز و پس از آن همراهی برای تحریم اقتصادی ایران بوده است.

تقلای ماندن برای مهره‌های سوخته اپوزیسیون
در کنار نازنین بنیادی البته چهره‌های دیگری هم داعیه رهبری جنبش علیه جمهوری اسلامی را در سر دارند؛ چهره‌هایی که حالا خبر رسیده تاریخ مصرفشان از طرف اربابان امریکایی‌شان تمام شده است.
مصی علینژاد، که تا پیش از این با راه‌انداختن پویشی با عنوان چهارشنبه‌های سفید سعی در گمراهی دختران ایران و تغییر سبک زندگی زنان داشت، بارها با سخنرانی‌های مختلف خود سعی کرد، تحریم‌های اقتصادی و سیاسی علیه جمهوری اسلامی را تشدید کند و با جریان «زن، زندگی، آزادی» همراه شد تا با تفرقه‌افکنی‌های خود به اوضاع ناآرام آن روزهای ایران دامن بزند. مصی علینژاد به مجله نیویورکر گفته بود که «من رهبر جنبش‌ها هستم». اظهارنظری که مخالفت چهره‌های مخالفی چون شاهین نجفی و خیلی از براندازان را به‌دنبال داشت. در نهایت علینژاد سعی کرد ادعای خود را مبنی بر رهبری تکذیب کند و بگوید صرفاً کمپین‌ساز است!

بی‌هویت باش و بمان
حالا خبر رسیده که از کاخ سفید برایش پیغام و پسغام فرستاده‌اند که هویتش را تغییر دهد و در گمنامی به زندگی خود ادامه دهد. حذف شدنی که مدل دیگر آن برای امثال رضا پهلوی و چهره‌هایی چون حامد اسماعیلیون اتفاق افتاده است و از دایره تشکیلات برای زمین زدن جمهوری اسلامی کنار زده شده‌اند. رضا پهلوی، چهره‌ای است که وابسته پدر و پدربزرگش، خود را بیشتر از همه محق رهبری اپوزیسیون می‌داند، حقی که خیلی از چهره‌های مخالف جمهوری اسلامی آن را جدی نمی‌گیرند و او را مواجب‌بگیر مادرش می‌دانند، او ۱۳ خرداد ۱۴۰۱، در سخنانش ادعای رهبری براندازان را داشت و مدعی بود که او جایگزین جمهوری اسلامی خواهد بود. ادعای رضا پهلوی علاوه بر چند گروه مخالف جمهوری اسلامی، صدای شبکه سعودی اینترنشنال را هم در آورد. مهدی فتاپور، کارشناس اینترنشنال، اظهار داشت که «مردم ایران هیچ جایگاهی برای رضا پهلوی قائل نیستند». علی افشاری از دیگر چهره‌های شبکه اینترنشنال معتقد است که شعار «رضا شاه، روحت شاد»، از سوی مردم نیست و ساخته لیدرهای سلطنت‌طلب است. حامد اسماعیلیون یکی دیگر از چهره‌هایی است که برخی از براندازان تلاش دارند از او یک رهبر برای جنبش خود بسازند، اما همین تلاش عده‌ای صدای عده دیگرشان را در آورد، شبکه صدای امریکا با تیتر «آیا حامد اسماعیلیون به‌دنبال کسب قدرت سیاسی است؟» به استقبال او رفت. اسماعیلیون فعالیت‌های براندازانه خود را به تازگی علنی کرده و هنوز ارتباط او با سایر جریان‌های برانداز، در میان افکار عمومی مشخص نشده است و براندازان سعی دارند ضمن عدم نقد صریح او، از دادن نقش رهبری به اسماعیلیون خودداری کنند.

مخالف معترف بهتر از مخالف گاو است
اما مسعود بهنود، مجری سابق شبکه لندنی بی‌بی‌سی فارسی؛ چهره براندازش کمی حرف و حدیث دارد، یک روز کمر می‌بندد به تحقیر و نابودی جمهوری اسلامی و یک روز دیگر اعتراف می‌کند قدرت ایران زبانزد است و توانسته چهل و چند سال دنیا را سر کار بگذارد و این نشان‌دهنده ضعف امریکا و انگلیس است.
او در جریان شهادت سردار سلیمانی، چندین بار در توئیتر خود مطالبی را منتشر کرد و از لفظ ترور برای شهادت سردار سلیمانی استفاده کرد؛ اقدامی که در راستای اهداف شبکه بی‌بی‌سی نبود. بی‌بی‌سی فارسی در مطالب خود به ترور سردار سلیمانی مشروعیت می‌داد ولی بهنود اینگونه توئیت می‌زد: «ترور # قاسم- سلیمانی خواهید دید که در سرنوشت # ایران و منطقه تأثیری بزرگ خواهد گذاشت. # ترامپ که زنگ تفریح تاریخ است، اما در سرنوشت او هم اثر خواهد داشت.» مسعود بهنود سال 2002 پس از فرار از کشور و دریافت پناهندگی در اروپا، به همراه عده‌ای از مخالفان نظام همانند حسین درخشان، ابراهیم نبوی، مجید محمدی، عباس احمدی، احمد سلامتیان و علیرضا نوری‌زاده جریانی را ایجاد کردند که به هسته اصلی دشمنی‌های فرهنگی و رسانه‌ای با جمهوری اسلامی ایران و حمایت از اصلاح‌طلبان در ایران تبدیل شد. حالا در میان بلبشوی صوت‌های لو رفته مجریان شبکه بی‌بی‌سی و من و تو، در آستانه سالگرد اغتشاشات 1401 صوتی از مسعود بهنود هم منتشر شده که رضا پهلوی را همتراز گاو مهربونی دانسته که البته‌ اندازه همون گاو مهربون هم نمی‌فهمه و جالب اینجاست که مدیران این شبکه برخلاف رویه خود برای حمایت از مجریان‌شان، از وی حمایت نکردند. سکوتی که شاید یکی از دلیل‌هایش، اعتراف به حقیقت مطلبی است که بهنود در خصوص شاهزاده و حامیان او در رسانه بی‌بی‌سی و من و تو عنوان کرده است. در کنار این لو رفتن‌ها، واکنش مجریان و کارشناسان این شبکه‌ها از همه جذاب‌تر است، هیچ کدام یکدیگر را قبول ندارند، همان‌هایی که در روزهای ناآرامی ایران برای هم درب نوشابه باز می‌کردند حالا تیشه برداشته‌اند به ریشه یکدیگر می‌زنند. فلان حامی سلطنت، فلان چهره برانداز را مورد عنایت قرار می‌دهد و فلان چهره رسانه‌ای اپوزیسیون، اربابان رسانه‌های خویش را رسوا می‌کند، حتی اسم رمز زن، زندگی آزادی هم دیگر برای جمع شدنشان و قربان صدقه رفتن‌هایشان کارساز نیست و یادشان رفته برای زمین زدن جمهوری اسلامی تلاش می‌کردند.

بن‌بست زن، زندگی، آزادی
اغتشاشات سال گذشته در ایران، آن هم با اسم رمز مرگ مهسا امینی، برای چهره‌های اپوزیسیون خارج از ایران و آنهایی که چندین سال است تلاش می‌کنند با جمهوری اسلامی مخالفت کنند، کورسوی امیدی را روشن کرد تا شاید رؤیاهای بر باد رفته خودشان را محقق کنند.
حمایت‌های مالی و سیاسی چندین سرویس خارجی را هم با خود همراه کردند تا شاید به قول خودشان قیام به راه افتاده در ایران را به نفع خود تغییر دهند، مجریان شبکه‌های معاند همصدا شدند و برنامه‌های مختلفی را با حضور کارشناسان متعدد و حتی چندین بازیگر فراری از ایران برگزار کردند تا به حرکت خود مشروعیت ببخشند، هرچند همه تلاش‌هایشان برای سرکوب نظام جمهوری اسلامی ایران مثل سنوات گذشته بی‌نتیجه ماند. یک سال از آن روزها گذشت و شهریور 1402، همزمان با سالگرد فوت مهسا امینی، باز هم اتاق فکرهای براندازان فعالیت خود را آغاز کرد تا شاید بتوانند قاعده‌ای جدید برای آشوب و ناآرامی به راه بیندازند. در همین گیر و دار، رئیس جمهور ایران برای برگزاری نشست سالانه سازمان ملل راهی نیویورک شد؛ اتفاقی که خیلی از براندازان تلاش کردند از آن نهایت استفاده را ببرند و قدمی تازه برای تخریب چهره جمهوری اسلامی بردارند. سخنرانی ابراهیم رئیسی در صحن مجمع عمومی سازمان ملل، اما حکم تیر خلاص برای همه دسیسه‌ها علیه ایران در این دو سال اخیر بود، رئیس جمهور ایران در خلال سخنرانی خود قرآنی را بالای سر برد که چاپ عربستان سعودی بود و این یعنی برادری بین مسلمانان.

اخراج سفیر قدم اول برای اخراج دولت دروغین
حقیقتی انکار‌ناپذیر است، اما بالا بردن عکس مهسا امینی توسط سفیر رژیم اشغالگر قدس، بیانگر نقض آشکار آزادی بیانی بود که مدعیان «زن، زندگی، آزادی» با حمایت امریکا و اسرائیل داشتند.
اقدامی که تصور می‌شد همراهی سایر کشورها در ضدیت با ایران را به‌دنبال داشته باشد اما در نهایت منجر به اخراج سفیر اسرائیل شد که واکنش‌های زیادی را به‌دنبال داشت. در خارج از صحن خبرنگاران شبکه سعودی اینترنشنال، همه تبحر خود را در طول این سفر به کار بستند تا حضور رئیس جمهور ایران را کمرنگ و غیرمؤثر جلوه دهند. اما جریان صوت‌های لو رفته مجریان شبکه‌های بی‌بی سی، من و تو و اینترنشنال و حذف و استعفای برخی از چهره‌های آنها مانند سیما ثابت، تیر آنها برای ضعیف نشان دادن ایران را به سنگ زد.