نگاهی به مجموعه تلویزیونی «جنگ دوستداشتنی»
روایت دوستداشتنی از جنگ با حضور « اصغرآقا آکتور سینما»
در این مجموعه تلویزیونی مخاطب با روی دیگر چهره مردمانی آشنا میشود که هنگام بروز جنگ تحمیلی خانه وکاشانه، درس و مدرسه و خانواده را رها کردند تا به دفاع از میهن بپردازند و همگان بر این باور بودند که این راه بیبرگشت است اما در این مسیر ثابتقدم ماندند.
بهناز شریفی
روزنامهنگار
«جنگ دوستداشتنی» نام مجموعه ای تلویزیونی با مضمون اجتماعی است که به کارگردانی حسین همایونفر و نویسندگی زهرا افشار با اجرای اصغر نقیزاده، میهمان هموطنان ما در سرتاسر ایران اسلامی است. در این مجموعه رزمندگان دوران هشت سال دفاع مقدس با نگاهی نو به خاطرهگویی از روزهای جنگ میپردازند. فصل اول مجموعه تلویزیونی «جنگ دوستداشتنی» در نوروز سال ۱۴۰۰ پخش شد و فصل دوم این اثر که محصول گروه مستند بنیاد فرهنگی روایت فتح است، در ماه رمضان ۱۴۰۱ روی آنتن شبکه نسیم رفت و شبکه دو سیما در هفته دفاع مقدس 1402 برای نمایش قسمتهایی از آن انتخاب شد. در این برنامه گفتوگو محور که رویکرد جدیدی از دوران دفاع مقدس را به معرض نمایش گذاشته است، میهمانان و یادگاران روزهای جنگ و جبهه با ذکر خاطرات شیرین که از درونمایه طنز نیز برخوردار است، دریچه جدیدی از زمان هشت سال جنگ تحمیلی را برای مخاطب باز میکنند.
بیان یکدستی و همدلی رزمندگان در دوران جنگ و اسارت و خاطرات مشترک صبحگاه و اعزام به جبهه، همگی سوژه برنامه گفتوگومحور تلویزیونی میشوند تا زیباییها و جذابیتهای دوران مقاومت ایران اسلامی را دوچندان کرده و همگان را پای تلویزیون میخکوب کنند.
روایتی از زندگی در پشت جبههها
روایت جدید از آنچه بر رزمندگان و ایثارگران در زندگی پشت جبههها گذشته است و تکیه بر فضای شاد و سراسر شور حاکم بر دوران دفاع مقدس مضمون برنامه «جنگ دوستداشتنی» شده است تا مخاطبی که در آن زمان نزیسته یا تنها از دور به تماشا نشسته است را با خود همراه کند.
گویی سازندگان این مجموعه تلویزیونی با ساخت این اثر قصد یادآوری زندگی پشت خاکریزها برای رزمندگان دوران هشت ساله دفاع مقدس را داشتهاند و آمدهاند تا پیام همه آنها که روزها و ماهها برای دفاع از میهن اسلامی جان خود را بر طبق اخلاص گذاشتند، با زبانی تازه به نسل جدید برسانند.
بیان حرفهایی که به مدت 30 دقیقه در این برنامه دفاع مقدسی لحظهای مخاطب را به خنده وادار میکند و حالوهوای متفاوتی از دوران هشت سال جنگ تحمیلی را بهنمایش میگذارد، از سوی راویانی که سختیهای جنگ را با تن و گوشت و پوستشان لمس کردهاند بر جذابیت این اثر تلویزیونی افزوده است.
عجین شدن این مجموعه تلویزیونی با روحیه و شوخطبعی اصغر نقیزاده عکاس و رزمنده جبهه که پای ثابت بسیاری از فیلمهای سینمایی با موضوع دفاع مقدس بوده است، از وجوه متمایز آن با سایر آثاری است که با محوریت جنگ و جبهه در شبکههای مختلف سیما به نمایش درآمدهاند.
حرف و حدیثها درباره قاب شهادت
اصغر نقیزاده 62 ساله که پس از حضور در جبهه، بهدلیل آشنایی با حرفه عکاسی، از رزمندگان و عملیاتها عکس میگرفته است، در دوران دفاع مقدس نیز با چاشنی لبخند از رزمندگان پذیرایی میکرده است و میگوید: «از هر کسی عکس میگرفتم شهید میشد و همین موضوع هم سوژه خندیدن بچهها در جبهه شده بود.»
او که مستند «اصغرآقا آکتور سینما» را برایش ساختهاند، ادامه میدهد: «خودم هم داشت باورم میشد و گاهی نگران این موضوع میشدم که نکند واقعاً همین طور است؛ خیلی از افرادی که از آنها عکس گرفتهام شهید شدند و حالا این عکسها بهعنوان تنها عکسهای زمان حضورشان در جبهه به یادگار ماندهاند.» همراهی مجری برنامه با میهمانانی که گاهی همرزم و گاهی آشنایی دیرینهای با او دارند، سبب شده است این پیشکسوت دوران جنگ هشت ساله در بخشهایی از گفتوگو با میهمانان همذاتپنداری کند یا داستان را با یادآوری و تکمیل خاطرات پیش ببرد و همین امر فضای برنامه را منحصربفرد کرده است.
حرفهای ناگفته از دوران جنگ تحمیلی بهقدری زیاد است که با وجود صرف سالهای متمادی برای تولید آثاری ماندگار از روزهای ایثار و مقاومت ایران اسلامی توسط فیلمسازان و هنرمندان در دهههای مختلف، هنوز هم ساخت این قبیل برنامهها موردتوجه قرار میگیرد.
در این مجموعه تلویزیونی مخاطب با روی دیگر چهره مردمانی آشنا میشود که هنگام بروز جنگ تحمیلی خانه وکاشانه، درس و مدرسه و خانواده را رها کردند تا به دفاع از میهن بپردازند و همگان بر این باور بودند که این راه بیبرگشت است اما در این مسیر ثابتقدم ماندند.
یک زندگی معمولی
این اثر در هر قسمت که کمتر از یک ساعت زمان میبرد، قصد دارد بگوید زندگی در دورانی که تیر و گلوله از زمین و زمان بر سر هموطنان ما در مرزهای کشور میبارید، جریان داشت و شاهدان این مدعا همانهایی هستند که روزها و شبها سرد وگرم دوران دفاع مقدس را چشیدهاند.
روایت زندگی معمولی در پشت صحنه جنگ که کمتر به آن پرداخته شده است، از مهمترین نقاط قوت مجموعه تلویزیونی «جنگ دوستداشتنی» است که بجز در محافل خانوادگی و خودمانی در هیچ گعدهای بازگو نشده یا شرایط برای بیان آن فراهم نگشته است.
نگاه متفاوت به جنگ در این اثر تلویزیونی مناسبتی و دریافت داستان هر یک از راویان دفاع مقدس که عمری برای این مرزوبوم خون دل خوردهاند، میتواند برای نسل جدید که دوران هشت ساله جنگ را تجربه نکرده و ندیده است، دست نیافتنی و دور از انتظار نباشد.
مخاطب با تماشای خاطراتی که از زبان رزمندگان دفاع مقدس روایت میشود، بخوبی پی میبرد زندگی در وضعیتی که موشک و تانک امان را از پدران و برادران ما گرفته بود، سپری میشد و آنها که دل در گرو این مملکت داشتند، در کنار مصیبتهایی که بر سرشان آوار میشد، چگونه تابآوری میکردند.
تلنگری که «جنگ دوستداشتنی» به مخاطب دهههای اول تا سوم انقلاب میزند، به مراتب تأثیرگذارتر و دلنشینتر است؛ آنجا که روایتهای واقعی از آنچه بر بازیگران حقیقی سریال هشت ساله جنگ تحمیلی گذشته است، بر زبان جاری میشود و مقابل چشمان مخاطب قرار میگیرد.
و کدام گوش است که با شنیدن حرفهای از سر دلتنگی رزمندگان روزهای جنگ و جبهه که برای دقایقی زمان را به عقب برمیگردانند تا تداعیگر روزگار اشک و لبخند باشند، به یاوهگوییها و سخنان بیهوده آنان که عنادورزی با دلاورمردان این کشور پهناور را پیشه خود ساختهاند، بدهکار میشود؟
شاید تولید آثاری چون «جنگ دوستداشتنی» که مجالی تازه برای بیان حرفهای مگوی دوران هشت سال جنگ تحمیلی یافتهاند، همین باشد که فرهنگ و هویت واقعی مردان و زنان ایرانی و مقاومت تنیده شده در تن و جان آنها که هیچکس یارای مقابله با آن را ندارد، برای مخاطب یادآوری کند.
مرگ وقتی شهادت باشد...
در خلاصه این مجموعه تلویزیونی آمده است: «هیچ جنگی دوستداشتنی نیست، اما آدمهای جنگ گاهی دوستداشتنی هستند، هیچ زخمی بدون درد نیست، اما جای زخمها گاهی دوستداشتنی هستند، هیچ سربازی عاشق جنگیدن نیست، اما وقتی دفاع از خاک باشد، جنگیدن هم گاهی دوستداشتنی است، هیچ مادری راضی به مرگ فرزند نیست، اما وقتی شهادت باشد، مرگ هم گاهی دوستداشتنی است، هیچ دورانی سراسر دوستداشتنی نیست، اما در مرور خاطرات، گاهی حتی جنگ هم دوستداشتنی است».
مرور آنچه در خلاصه مستند «جنگ دوستداشتنی» بیان شده است، میتواند بهخوبی فهوای کلام سازندگان این مجموعه را هویدا کند که پشت هر جنگی عشقی ماندگار نهفته است و بانیان این عشق ماندگار آدمهایی هستند که در بطن جنگ، ایثار و از خودگذشتگی به خرج دادند.
جنگ و زخم و درد هیچگاه دوست داشتنی نیستند؛ اما جای زخم و درد به مراتب برای سربازی که برای دفاع از خاک پا به میدان گذاشته است و قیمت معاوضه شهادت با مرگ را میداند، میتواند شیرین و دلچسب باشد؛ حتی اگر مادرش طعم چشمبهراهی را چشیده باشد.
اگرچه یادآوری لحظههای پر از حس خوب زندگی در میانه صحنههای سراسر التهاب و دلهره برای آدمیانی که در سالهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی با جنگ نابرابر مواجه شده بودند، سهمگین و دشوار است، اما مرور گاه به گاه آن میتواند مرهمی بر زخم کهنه بازماندگان باشد.