قهرمانی در بستر کلیشه؛
کــــــــــت چــــــــــرمــــــــی
با 24 بار بازنویسی یک استعاره مخاطبفریب در سینما
در بستری از ماجرای تکراری که هر لحظه لمس میشود، کت چرمی با علامت سؤالی بزرگ پیرامون سلیقهسازی برای مخاطب توانسته بیش از 60 هزار ایرانی را در حدود یک ماه به سینماها بکشاند. «میدونی چقدر سخته که شبا فقط راه بری و راه بری و فقط راه بری بدون اینکه حتی جرأت کنی ثانیهای وایستی و روزا که همه چی روشنه بتونی چند دقیقه بخوابی؟؟؟» کارگردان فیلم کت چرمی، حسین میرزامحمدی میگوید: ساعت تقریباً ۱۱ شب بود که با دختری به اسم مهسا روبهرو شدم. ۲۱ ساله بود، اما ۲۱ سال زندگی نکرده بود. بگذریم از روزگاری که سپری کرده بود، معلوم بود که به اندازه ۲۱ سال خواب از این دنیا طلب داره. همین جمله رو به من گفت که سرآغاز داستان «کتچرمی» شد.
ونوس بهنود
روزنامهنگار
داستان کت چرمی به اذعان منتقدان و فیلمبینهای حرفهای در بستری از کلیشه فساد، اعتیاد و سوءاستفاده از دختران روایت میشود. موضوعی که موجب شده دوگانهای از نقدها و دفاعیات پیرامون آن شکل بگیرد. تا جایی که روزنامه کیهان در نقد این فیلم گفته است: «اصلاً قصه و حرف فیلم شما چیست؟ اگر ادا و اتوارهای مد روز پلورالیستی و مدرن بازیهای مهوع کارنابلدهای آماتور بیهنر را کنار بگذاریم و قصد تکرار ادعاها و توجیههای آنها را نداشته باشیم، فیلم شما کدام مسیر منطقی و دراماتیک قابل فهم و حسآمیز را به تصویر میکشد و ادامه میدهد؟
فیلم شما ملغمهای از کپیکاریهای ناشیانه و بیحال و حوصله است که حتی رمق ندارد یک سکانس- تأکید میکنم «یک سکانس» - درست و قابل دفاع و جذاب سینمایی بیافریند!»
داستان از این قرار است که عیسی فرهمند کارمند بهزیستی است که زخمی از گذشته او را رنج میدهد. زخمی که مخاطب را همراه میسازد. اما نقل و نبات داستان آنجایی است که میخواهد خارج از مسئولیت خود به دختری معتاد کمک کند و نگذارد به مانند فرزندش از دست برود. تمامی بستر داستان تکراری از سرنوشت معتادان و کارمندانی است که قواعد اداری را بندی بر دست و پای خود میدانند که نمیگذارد به راحتی به وظایف انسانی خود عمل کنند.
قهرمان مرده در سینما جایگاه ندارد
به نقل از بنیاد سینمایی فارابی، فیلم سینمایی «کت چرمی» به کارگردانی حسین میرزامحمدی و تهیهکنندگی کامران حجازی از ۱۷ خرداد در سینماهای سراسر کشور اکران شده است و تاکنون بیش از ۶۰ هزار مخاطب داشته و فروش آن از سه میلیارد هم گذشته است.
اما این فروش در گیشه به اعتقاد برخی منتقدان به منزله تمایز داستانی کت چرمی نیست. در عین حال که سلیقهسازی و توجه به لایههای زیرین نیازهای روحی روانی مخاطب دور از ذهن نویسنده و کارگردان نبوده است. در واقع کت چرمی به نوعی دست به بازی روانی مشتریپسندانهای زده است که از قضا در تناسب با اقتضائات است. کوروش جاهد منتقد سینما با اشاره به قواعد ژانر در سینما درخصوص این فیلم گفته است: در تاریخ سینما شاهد این ژانر بودهایم که مأموری خارج از وظایف سازمانی و اداری خود به مسألهای ورود میکند. در این فیلم هم این فرمول وجود دارد و به بهانه این سوژه مسأله مبتلا به جامعه را میبینیم.
وی اضافه کرد: روند حل مسأله در این فیلمها فراتر از وظیفه، دغدغه شخصی و انسانی میشود، در این فیلم هم همینطور شد و رفتار مأمور بیشتر جنبه انسانی و شخصی برای کمک به دختر دارد.
جاهد معتقد است اگر این فیلم چهل سال پیش ساخته میشد با تلخی مهیبی به پایان میرسید. اما در حال حاضر شخصیتهای انسانی در فیلمها اینقدر قدرت دارند که با وجود همه مشکلات و مصیبتها نهایتاً میتوانند از آنها عبور کنند.
زهرا اردکانی فرد پژوهشگر مسائل زنان نیز با نگاهی به نقد جامعهشناختی فیلم پیش از این گفته است: کت چرمی فیلم دغدغهمندی است و تصمیم گرفته به مسألهای که کمتر دیدهایم بپردازد. در عین حال که مشکلی را مطرح میکند به دختران بدسرپرست و زنان آسیبدیده میپردازد و به نسبت این موضوعات با خیریههای فاسد میپردازد.
وی اضافه کرد: فیلم تلخ است اما سیاه نیست چون روزنههایی را باز میگذارد و همه درها را به سمت شخصیت یا مسأله اجتماعی نمیبندد. اینکه روزنههایی را باز میکند مثبت است چون در سالهای اخیر هر زمان فیلم اجتماعی داشتهایم شخصیت در یک بنبست قرار گرفته است و به این سؤال میرسیم که چطور میخواهد از این موقعیت بیرون برود.
اردکانی فردگریزی به راهکار کارگردان برای اتمام داستان زده و گفته است: مشکلم با راهحل فیلم است که یک قهرمان مرد به شکل فرشته نجات وارد میشود و کاملاً دغدغه شخصی دارد و تصمیم دارد مشکل را حل کند، یک قهرمان سوار بر اسب میآید تا کمک کند.
چنانچه از اظهارات منتقدان پیداست، این فیلم هر چند روی کلیشه موجسواری میکند اما به مطالبه جامعه دست یافته است. دیگر زمان قهرمان مرده، دختر آسیبدیده بیدست و پای منفعل و پایان کاملاً تاریک که ما را در ژرفای افسردگی و ناامیدی غرق سازد، در سینما سپری شده است. مخاطب میخواهد در میانه فیلم ضربان قلبش بالا برود اما در ادامه نیز میخواهد آرام بگیرد و با دست پر از سالن خارج شود. پایان نیمه روشن و یا نامشخص یکی از ترفندهای جدید در بسیاری از فیلمهای ایرانی با موضوع آسیبهای اجتماعی است که موجب میشود حداقل اگر نمیتوان راهکاری برای گرفتاری خفهکننده قهرمان داد، ذهن را به تخیل پیدا کردن راهحل حرکت داد و ایستا نبود.
چرا یک داستان تکراری پشت نوبت دریافت مجوز است؟
بازی کارگردان و نویسنده به حدی موفق بوده که در گیشه و در جشنواره فجر موجب شده حداقل یک بار دیدن فیلم توصیه شود. اما کت چرمی خود با مشکلاتی گریبانگیر بوده است.
میرزامحمدی کارگردان کت چرمی درباره زمان شروع قصه و فیلمنامه کت چرمی گفته است: از سال ۹۹ نگارش فیلمنامه شروع شد، قابل توجه کسانی که کت چرمی را با مرد بازنده مقایسه میکنند. بعد از آن در آبان ۱۴۰۰ با آقای حجازی صحبت کردیم تا فیلم ساخته شود. آقای مهدویان مشاور بود که در پروسه فیلمبرداری چند جلسه همراهی کرد در پیش تولید و پست پروداکشن نیز ما را کمک کرد.
وی گفت: نسخه اولیه فیلمنامه ۴ ساعت بود و بعد از اینکه وارد بازنویسی شدیم ۲۴ بار آن را بازنویسی کردیم که بخش اعظم به خاطر پروانه ساخت و بخش دیگر برای کوتاه شدن و فضای درام بود. برای گرفتن مجوز ۶ ماه به مشکل خوردیم و زمان برد.
کارگردان: ما شبیه هیچ فیلم شبیه به خودمان نیستیم
وی در خصوص ابهامات کپیکاری این فیلم به رسانهها گفته است: سال 99 من فیلم کوتاهی داشتم که موضوع آن به پسربچههای بدسرپرست و بیسرپرست میپرداخت و در ادامه مستند خارج از محدوده را ساختم. رگههای کت چرمی از آنجا شکل گرفت. من با نویسنده سه فیلم کوتاه دیگر هم کار کردیم و ماحصل آنها به این کار بدل شد.
وی اضافه کرد: من در فیلم کوتاه هم که کار میکردم روایتگری و قصهگویی برایم مهم بود و تلاش داشتم تصویر را در درام مورد نظرم شکل دهم. نمیشود گفت ما به ازا ندارد و همه تحقیقات ما را در برمیگیرد. وی درباره انتخاب جواد عزتی و اینکه چقدر نقش او از فیلم خورشید مجیدی گرفته شده است توضیح داد: زمانی که ما به چنین فیلمی پرداختیم یعنی سال 99 فیلم خورشید ساخته نشده بود و جواد عزتی گزینه اول ما بود. کارگردان درباره انتخاب بازیگران تصریح کرد: ما جلسات مختلفی با تهیه کننده و نویسنده برای بازیگران داشتیم. وقتی مشغول نگارش فیلمنامه بودیم ناخودآگاه برخی بازیگران را تصور کردیم و اکثر نقشها را با همان انتخاب اول سراغشان رفتیم. جواد عزتی هم برای من فراتر از یک بازیگر است و مثل برادر کنار من بود خیلی در این مسیر کمک کرد. کارگردان درباره شباهت قهرمان فیلم با قهرمانهای مسعود کیمیایی توضیح داد: کیمیایی بسیار استاد محترمی است ولی من وامداری از او نداشتم فیلمهای ایشان را دیدم ولی قهرمان ما با قهرمانهایی که آقای کیمیایی میسازند فاصله دارد. کارگردان درباره شباهت اثر با مرد بازنده گفت: ایده این فیلم قبل از ساخت مرد بازنده شکل گرفت و من قبل از مرد بازنده با آقای حجازی گفتوگو میکردم. مسعود هاشمینژاد، نویسنده فیلم «کت چرمی» نیز در خصوص تمایز این فیلم گفته است: برای من در نگارش فیلمنامه «کت چرمی» قصهگویی اهمیت داشت و لازم بود که این قصه در قالبی مناسب طراحی شود که به نظر من «کت چرمی» در گونه نوآر یا نئونوآر قرار میگیرد و باید این اثر را با در نظر گرفتن قواعد این ژانر مورد بررسی قرار دهیم. هاشمینژاد درباره ساختار فیلمنامه «کت چرمی» اظهار داشت: در نگارش فیلمنامه این اثر سینمایی از شاهپیرنگ سید فیلد استفاده کردم. در واقع «کت چرمی» یک فیلم شاهپیرنگی است و بر اساس همین قاعده نوشته شده است. در واقع فیلمنامه این اثر یک فصل افتتاح، یک فصل میانه و یک پایان دارد که دقیقاً بر پایه همان نموداری است که در کتاب سید فیلد نظریهپرداز امریکایی سینما مطرح شده است. این نویسنده درباره تعلیقی که در سراسر فیلم «بعد از رفتن» وجود دارد، گفت: تعلیق خارج از بحث ساختار است و به ویژگی ژانری اثر برمیگردد. غالباً فیلمهای نوآر بر پایه تعلیق جلو میروند چراکه باید سرگشتگی قهرمان در مسیر سفرش در فیلمنامه ایجاد شود که تعلیق مهمترین ابزار برای ایجاد این حس است. به نظر من بهترین نمونه این سرگشتگی را هم در فیلم «محله چینیها» میتوان یافت که در تاریخ سینما نمونه فوقالعادهای است. در این فیلم تا عطف اولیه یعنی تا دقیقه ۳۰ کارآگاه خصوصی به دنبال یک آدم اشتباهی میگردد و در این دقیقه متوجه میشود که باید مسیر دیگری برای رسیدن به هدفش انتخاب کند. هاشمینژاد تأکید کرد: تعلیق ویژگی ژانری «کت چرمی» است و همین ویژگی را در فیلمهای دیگر نوآر و نئونوآر مشاهده میکنیم و مثل بسیاری دیگر از ویژگیها نمیتواند دلیلی بر کپی کردن یا شباهت یک فیلم با فیلم دیگر باشد. برای باز کردن چنین بحثی باید ابتدا ویژگیهای ژانری را بشناسیم و بعد درباره نحوه به کار بردن آنها صحبت کنیم و بگوییم که چه شباهتهایی بین دو اثر وجود دارد وگرنه اگر بخواهیم همینطور اثری با شبیه به اثری دیگر بدانیم باید بگویم بعید میدانم که بتوان قصهای تازه برای روایت کردن پیدا کرد چراکه قصهها روایت شدهاند و مسأله مهم امروز نوع نگاه صاحب اثر به قصه است.
کلیشه، بستر چهرهسازی
انتقادها به موضوعیت فیلم کت چرمی محدود نیست. برخی میگویند بازیگران نیز تمایزی در ایفای نقش ندارند و در مقابل برخی مدعیاند، بازی سارا حاتمی و جواد عزتی تمایزی از نوع نسل جدید بازیگران ایرانی را تداعی میکند.
سارا حاتمی بازیگر فیلم «کت چرمی» در گفتوگو با رسانهها و پاسخ به انتقادات با تأکید بر اینکه هیچ آشنایی در صنعت سینما نداشته و با شرکت در تست بازیگری توانسته در فیلم و سریالهای مختلف نقش داشته باشد، گفت: برای نقشی که در فیلم «کت چرمی» داشتم، با معتادان همصحبت شدم.
وی با تأکید بر اینکه با پارتی وارد سینما نشده است، اظهار داشت: نخستین کارم در سریال زخم کاری بود و توسط آموزشگاه بازیگری برای تست معرفی و انتخاب شدم. در دومین کارم هم برای بازی در «کت چرمی» از تعداد زیادی تست گرفتند و در نهایت من انتخاب شدم. او درباره شخصیتی که در فیلم «کت چرمی» ایفا کرده نیز گفته است: کاراکتری است که دوستش دارم و فکر میکنم مدتها آن را دوست داشته باشم، زیرا زندگی کردن با این نقش باعث شد، چیزهای زیادی بیاموزم و من را تحت تأثیر خود گذاشت.
بازیگر ۱۷ ساله مجموعه «زخم کاری» با بیان اینکه برای رسیدن به نقشی که در فیلم «کت چرمی» داشت، سبک زندگیاش را برای مدتی تغییر داده است، ادامه داد: اعتیاد بخش کوچکی از کارهایی بود که این دختر انجام میداد، به همین دلیل به کمپ ترک اعتیاد رفتم و حتی بیرون از کمپ با این افراد همصحبت شدم و از مدل زندگی کردنشان اطلاعاتی به دست آوردم. زیرا دامنه تحقیقات در اینترنت محدود است. از دور همیشه تصور عجیبی از معتادها داشتم و بعد دیدم این آدمها اصلاً عجیب نیستند و با کمک عوامل توانستم نقش را بازی کنم.
«کت چرمی» محصول بنیاد سینمایی فارابی و مؤسسه ایوان آفرینش است و پخش آن را مؤسسه شهر فرنگ به عهده دارد. این فیلم که سال گذشته در چهلویکمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد، توانست سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به دست آورد.