بـــــررسی حـمـلـه به لانه شیاطین ناخـــــــــــــــــــــوانده

دکتر طه طاهری پژوهشگر تاریخ معاصر که برادر شهیدش در «عملیات مهندسی» منافقین به شیوه‌ای غیرانسانی به شهادت رسید، در سالهای اخیر درباره عملکرد سازمان منافقین مطالعات بسیار داشته است. تحلیل وی درباره شرایط فعلی این سازمان، در برنامه جهان آرا خواندنی است: همان‌طور که مستحضرید در ۳۰ خردادماه، کشور آلبانی که تاکنون میزبان منافقین بود، به یکباره پلیس این کشور به مقر منافقین در آلبانی، یورش برده و با آنها برخورد جدی کرد‌، قبل از شرح این موضوع، ابتدا باید یک تاریخچه‌ای از استقرار منافقین در کشور آلبانی را مرور کنیم.

تاریخچه کشور آلبانی و روابط آن با جمهوری اسلامی‌ ایران
کشور آلبانی، کشوری است که تقریباً با استاندارد‌های اروپایی خیلی فاصله دارد و جزو یکی از فقیر‌ترین کشور‌های اروپایی بشمار می‌آید.
 این کشور در گذشته در بلوک شرق تعریف می‌شد که در آن زمان آقای انور خوجه رئیس جمهور این کشور بوده است، کشور آلبانی کشوری با سابقه ۵۱ ساله تفکرات مائوئیستی و کمونیستی است‌‌ و جابه‌جایی‌های متعدد در این حوزه است.
 دولت آلبانی از منافقین تعهدی می‌گیرد مبنی بر اینکه به شرطی خواهد گذاشت منافقین در این کشور مستقر شوند که که استاندارد‌ها و قوانین این کشور را رعایت کنند.
 همان‌طور که می‌دانید کشور آلبانی با جمهوری اسلامی‌ ایران ارتباط به ظاهر خوبی داشت و نمایندگی جمهوری اسلامی‌ایران، با استعداد ۶ تا ۷ نفر، در کشور آلبانی مستقر بود و اساساً هیچ مخاصمه، درگیری و اتفاقی تا پیش از حضور منافقین در آن کشور، بین جمهوری اسلامی‌ ایران و کشور آلبانی وجود نداشت.
 برخی از مردم کشور آلبانی، بکتاشیه‌ها هستند که رهبر آنها، در نیشابور دفن شده است و یک علاقه‌ای نسبت به مردم ایران در بین مردم آلبانی وجود دارد و البته مردم آنجا نسبتاً مسلمان نیز هستند.
کشور آلبانی به واسطه اینکه فقیر است، تبدیل شده است به یک شاهراه بزرگ حضور شبکه‌های مافیایی؛ شبکه‌های مافیایی در حوزه تجارت مواد مخدر، تجارت سلاح و اقتصاد زیرزمینی و اقداماتی غیرقانونی که عموماً شبکه‌های بین‌المللی غیرقانونی، مهد حیات‌شان کشور‌هایی مثل آلبانی است.
به واسطه این خصوصیات، منافقین هم بسیار مشتاق بودند که در این کشور بروند تا بتوانند آزادانه عمل کنند، آزادانه تحت نظارت‌های سیستماتیک استاندارد‌های کشورهای مترقی قرار نگیرند و بتوانند هرکاری که دلشان می‌خواهد انجام دهند.

 

حضور منافقین در کشور عراق
منافقین پیش از اینکه به آلبانی کوچ کنند، در کشور عراق حضور داشتند، با سقوط صدام، فشار مردم عراق و معارضه عراق بر منافقین زیاد شد چراکه منافقین در طول حیات صدام، در این کشور حضور داشتند و شریک و هم پیمان صدام بودند.
منافقین به عنوان یک شریک جدی صدام در جنگ ایران و عراق و کسانی که در چند مرحله با توان رزمی‌شان صدام را در عراق از سقوط نجات دادند، به عنوان یکی از هم پیمانان صدام بشمار می‌آمدند و در پادگانی به نام اشرف یک، مستقر بودند.
حملات پیاپی مردم عراق به پایگاه اشرف یک، باعث شد که امریکایی‌ها تصمیم بگیرند تا بخشی از نیروهای منافقین را از پادگان اشرف یک به محلی نزدیک یکی از پایگاه‌های هوایی خودشان در لیبرتی عراق منتقل کنند و حدود صد نفر از منافقین هم در اشرف یک باقی ماندند.
در یک عملیاتی که معارضه و نیروهای عراقی علیه پادگان اشرف یک انجام دادند، حدود ۶۰ نفر از منافقین به درک واصل می‌شوند و درنهایت امریکایی‌ها مجبور می‌شوند کل منافقین داخل عراق را به پادگان اشرف دو و لیبرتی انتقال دهند.

 

اقدامات منافقین پس از استقرار در کشور آلبانی
 اولین کاری که منافقین پس از استقرار در کشور آلبانی کردند این بود که به مناسبات داخلی بین‌المللی آلبانی و ایران وارد شدند. کارشناسان معتقدند که گروهک منافقین، یک سازمان شکاف‌زی است یعنی زیست آنها در شکاف‌های موجود بوده است و هر کجا که اختلافی باشد، سازمان منافقین در آن اختلاف وارد می‌شود و آن اختلاف را نه تنها عمیق می‌کند بلکه آن را تبدیل به یک چالش اساسی می‌کند، همانگونه که در گذشته هم منافقین در فروپاشی روابط ایران و عراق، بسیار نقش‌آفرینی کردند و می‌توان گفت که یکی از دلایل طولانی شدن جنگ بین ایران و عراق، حضور منافقین در کشور عراق بود. اقدامات بسیار خطرناک و غیرانسانی که منافقین در حق مردم ایران در طول جنگ ایران و عراق کردند، پایگاه‌هایی که هر روز به مرزهای جمهوری اسلامی ‌ایران در طول جنگ ایران و عراق، حمله می‌کردند، اقدامات اطلاعاتی که از توان دفاعی رزمندگان اسلام در طول جنگ با کار جاسوسی در اختیار ارتش صدام قرار داده می‌شد، همه اینها برعهده تیم‌های منافقین بوده است. حال یک گروه با این ویژگی‌ها و با این اقدامات بسیار خبیثانه که دستشان تا مرفق به خون شهدای عزیز ما در طول دفاع مقدس آلوده است، در کشور آلبانی نیز در این نوع شکاف‌ها وارد شدند، ما معتقدیم که روابط ایران و عربستان هم اگر به سردی گرایید، شاید بتوان ردپای منافقین را در اختلاف و تشدید این قضایا پیدا کرد. بسیاری از مشکلات در دیپلماسی سیاسی جمهوری اسلامی‌ایران با برخی از کشورهایی که منافقین در آنجا حضور دارند، نقش شکاف‌زی بودن این سازمان را به خوبی نشان می‌دهد.

 

استقرار منافقین در پادگان اشرف دو و اشرف سه
پادگان اشرف دو و لیبرتی، محل استقرار امریکایی‌ها در جنگ بود و سوله‌‌های بسیار بزرگی داشت که منافقین و رهبری آنها، در آنجا مستقر شدند.
 در ادامه شرایط در عراق به گونه‌ای شد که حملات پیاپی نیروهای مردمی‌ عراق به اشرف دو نیز شرایط را برای منافقین سخت‌تر کرد و امریکایی‌ها تصمیم گرفتند که منافقین را از اشرف دو به طور کامل خارج کنند و پس از آن، تقریباً منافقین از عراق خداحافظی کردند، این اتفاق در سال ۹۲ افتاد و منافقین براساس تصمیم امریکایی‌ها، اراده امریکایی‌ها و توافقی که با غرب انجام دادند، کل تشکیلات و نیروهای منافق را به اشرف سه در کشور آلبانی
 منتقل کردند.
این پادگان یا محلی که امروز به نام اشرف سه معروف است همان مکانی است که دولت آلبانی با استعداد یک هزار نفر در روز ۳۰ خردادماه ۱۴۰۲، به این محل یورش برد و تفتیش انجام داد.
پادگان اشرف سه در ۳۰ کیلومتری تیرانا پایتخت کشور آلبانی قرار دارد، این مکان محل مخروبه‌ای بوده است که متعلق به یکی از دانشگاه‌هایی بوده است که استفاده نمی‌شده و آن را در اختیار منافقین قرار داده بودند و کل نیروهای منافقین از عراق به آنجا منتقل شده بودند.

 

برهم زدن روابط بین جمهوری اسلامی‌ ایران و کشور آلبانی
 پس از تئوری و طراحی برنامه فشار حداکثری ترامپ بر جمهوری اسلامی ‌ایران، دولت آلبانی که اساساً یک کشور استان چندم امریکا محسوب می‌شد و شاید بتوان به صراحت گفت که سفیر امریکا همه کاره این کشور است و منافقین براساس هماهنگی و حمایت امریکا و اسرائیل وارد این کشور شدند. با وجود اینکه روابط خوبی که بین دو کشور بود و مردم آلبانی نسبت به ایران، نگاه خوبی داشتند، به یکباره با یورش پلیس آلبانی به سفارت ایران که برخلاف عرف بین‌المللی بود، تعطیل شد.
پس از آن، دیپلمات‌های ایران از این کشور اخراج شدند و به جمهوری اسلامی ‌ایران بازگشتند و عملاً یکه تاز صحنه داخلی مناسبتی ایران با آلبانی گروهک منافقین شد. منافقین کشور آلبانی را به یک اتاق جنگ عملیات سایبری و جنگ شناختی علیه جمهوری اسلامی ‌ایران، تبدیل کردند.

 

براندازی جمهوری اسلامی‌ ایران خیالی خام بود
قاعده امریکایی‌ها برای براندازی جمهوری اسلامی‌ ایران در سال ۱۴۰۱، وحدت گروه‌های ضد انقلاب بود و این تا جایی پیش رفت که همه آنها به خیال خام خودشان، فکر می‌کردند کار جمهوری اسلامی‌ ایران تا دی ماه تمام است و بزودی در تهران هستند!  همه اینها در کمال حماقت، کار را به جایی رساندند که یک فضایی در جنگ شناختی درست شده بود که حتی کشوری مانند آلمان که همیشه یک پلیس خوب به شمار می‌رفت نیز اجازه داد تا آن تجمع چند 10 هزار نفری صورت بگیرد.
یعنی کشوری مانند آلمان که هیچ موقع در این قصه‌ها مداخله نمی‌کرد نیز آنقدر تحت تأثیر شرایط متوهم قرارگرفته بود که فکر می‌کرد کار در جمهوری اسلامی ‌ایران تمام شده است!
 بخشی از این نوع فضاها را منافقین ایجاد می‌کردند و می‌گفتند که کار جمهوری اسلامی ‌ایران تمام است و بعد از این قصه‌ها دیدند که هیچ چیزی تغییر نکرد و همه چیز سرجایش خودش برگشت و وضعیت عادی شد.

 

عملیات سایبری منافقین علیه جمهوری اسلامی‌ ایران در کشور آلبانی
پس از ورود منافقین به آلبانی، وزارت دفاع آلبانی حدود نهصد لپ تاپ و کامپیوترو صفحات مربوط به فضای مجازی را در اختیار منافقین قرار داد.
 اتاق جنگی که ما به آن یگان عملیات سایبری منافقین می‌گوییم، شامل کادر‌های پیر و پاتال و بالای سن شصت سال هستند که در آلبانی مستقر هستند و اینها عملیات جنگ شناختی علیه جمهوری اسلامی ‌ایران را با ایجاد صفحات فیک در تلگرام و فضای مجازی، انتشار اخبار و پیامک‌های غیرقانونی، تهییج و انتقال رویه‌ها و روایت‌های غیرحقیقی از حوادث ایران و تشدید احساسات انجام می‌دهند.
در فیلم‌هایی که از آلبانی توسط منافقین منتشر شده است، عملیات‌های منجر به تخریب و آموزش نارنجک، عملیات‌های استفاده از موشک‌های سردوش با لوله‌های پلیکا و یا روش‌های بسیار تخریبی که آموزش داده می‌شد، در شبکه‌های مجازی پخش شده است و اسناد و مدارک همه اینها در اختیار مقامات و روی میز آلبانی‌ها و فرانسوی‌ها قرار گرفته است.
توسط پلیس آلبانی گفته شده است که منافقین برخلاف تعهدات و برخلاف توافقی که با دولت آلبانی داشتند، دست به اقداماتی زدند که بخشی از آن اقدامات عملیات سایبری، عملیات تحریک فضای شناختی در رابطه با اقدامات خشونت بار در داخل ایران و عملیات هک و جاسوسی از زیرساخت‌های جمهوری اسلامی‌ ایران بوده است.
آلبانی‌ها از اطلاعاتی که نسبت به منافقین به دست آوردند، به این نتیجه رسیدند که بخشی عمده‌‌ای از عملیات‌های سایبری که با حمایت و پشتیبانی فنی اسرائیل در داخل ایران انجام شده است و موجب اختلال در فولاد، اختلال در بخش‌هایی از انرژی، اختلال در بخش‌های فرهنگی و اختلال در بخش‌های حمل و نقل شده است، این عملیات‌ها تماماً با کمک اسرائیل از پایگاه تیرانا توسط منافقین انجام شده است.

 

کلافه شدن کشور آلبانی از فعالیت‌های منافقین
 چه اتفاقی می‌افتد که در یک کشوری مانند آلبانی، پلیس براساس استنادات قانونی و قضایی بالادست، وارد محل نگهداری میهمان خودش می‌شود و میهمان آن کشور، با پلیس آن کشور می‌جنگد و درگیری می‌شود و حدود سی و چند نفر از پلیس‌ها را زخمی‌ می‌کند؟
 عملاً آنچه اتفاق افتاد این بود که در رصد اطلاعاتی دولت آلبانی و غرب نسبت به منافقین، اطلاعاتی به دست آمده که این اطلاعات نشان دهنده این است که منافقین آلبانی را مرکز اقدامات تروریستی و اقدامات سایبری شناختی برای ایجاد خشونت در داخل ایران، تبدیل کردند و این موضوع برای دولت آلبانی بسیار سخت است که کشورش، محل جنگ با یک دولت مقتدری شود که باید پاسخگوی آن باشد و هزینه‌های لازم را بپردازد.
در دو سه سال گذشته نیز بسیاری از کسانی که از سازمان مجاهدین خلق، با سختی جدا شدند اقدام به افشاگری حقایق مربوط به درون این تشکیلات کردند و همین موضوع مسئولان آلبانی و اروپایی را به این وادار کرد که با خود بگویند مگر در پایگاه منافقین چه می‌گذرد و چه اقداماتی شکل می‌گیرد؟
 به نظر می‌رسد اطلاعاتی که منجر به تصمیم دادگاه آلبانی برای بازرسی و تفتیش پایگاه منافقین شد، سرنخ‌های بدست آمده‌ای باشد که آلبانی‌ها از حضور و استمرار فعالیت منافقین در کشورشان به دست آورده‌اند، بخشی از این سرنخ‌ها، استفاده از کشور آلبانی برای یک جنگ سایبری و شناختی علیه کشور قدرتمندی مانند جمهوری اسلامی ‌ایران است و بخشی هم که بسیار خطرناک است این است که منافقین در مناسبات داخلی کشورها نیز دخالت می‌کنند.

 

تصمیم اروپا و فرانسه درمورد منافقین
 اروپایی‌ها و مخصوصاً فرانسوی‌ها، به این نتیجه رسیدند که منافقین خارج از این رویه‌ای که باید مانند یک شهروند پناهنده باشند عمل می‌کنند و عملاً دارند دست به اقداماتی خلاف قانون می‌زنند که این اقدامات، تجارت غیرقانونی، پولشویی، ارتباط با گروه‌های سازمان یافته خطرناک زیرزمینی و.... است و این نگرانی‌ها منجر به این شد که سازمان منافقین باید بازرسی و تفتیش شود.
اخیراً فیلمی ‌را پلیس آلبانی منتشر کرده است که نشان می‌دهد منافقین درحال از بین بردن یکسری اطلاعات هستند، شاید پلیس آلبانی با انتشار این فیلم، می‌خواهد این پیام را برساند که منافقین خارج از رویه‌های عادی، یکسری پنهان کاری‌ها دارند که قابل توجیه نیست.
 نظر کارشناسان این است که اگر این اسنادی که منافقین در آن فیلم ازبین می‌بردند، مربوط به داخل ایران بود که اصلاً جای نگرانی نبود و آلبانی‌ها می‌دانستند که از آنجا، این اقدامات علیه ایران درحال انجام است، پخش این فیلم نشانگر آن است که آلبانی‌ها نگران هستند که چه اسنادی در رابطه با دولت‌های اروپایی ممکن است بوده باشد که منافقین با اضطراب در حال سوزاندن آنها بودند.
 شاید بتوان این سؤال را از محققان سرویس امنیتی آلبانی پرسید که آیا متوجه شدید که این اسناد چیست؟ این اسنادی که می‌سوخت و منافقین با شلوغ کاری و جنجال، وقت خریدند تا آنها را بسوزانند، چه بودند؟
به نظر می‌رسد که پلیس آلبانی، باید تحقیقات خود را در این زمینه بیشتر کند تا افشا شود که چه اسنادی در رابطه با اروپایی‌ها و مداخلات منافقین در کشورهایی اروپایی، بوده است.

 

چراغ سبز امریکا و فرانسه
عده‌ای یورش پلیس آلبانی به پادگان منافقین را به چراغ سبز نشان دادن امریکا و فرانسه به جمهوری اسلامی ‌ایران، تعبیر کردند چراکه پیش از آن یک گفت‌و‌گویی بین رئیس جمهور کشور ما با مکرون به صورت ۹۰ دقیقه‌ای وجود داشت و در این مدت هم امریکایی‌ها، یکسری پیام‌ها به جمهوری اسلامی‌ ایران دادند، برای این تعبیر هم می‌توان گفت که، اینکه این اتفاق بین ایران و آلبانی بوده است را بنده کاملاً رد می‌کنم چراکه هیچ روابط دیپلماتیکی بین ایران و آلبانی وجود نداشته است و سفارتی هم در این کشور نبوده است، اما اینکه در پس یک چراغ سبزی، امریکایی‌ها و فرانسوی‌ها خواستند به جمهوری اسلامی‌ایران، یکی پیامی ‌را برسانند بسیار محتمل است. علت این موضوع هم این است که منافقین در سال‌های متمادی، از دهه شصت تا به امروز، وعده‌های بسیاری داده‌اند و گفته‌اند که آنها عنصر اساسی در کف میدان برای براندازی جمهوری اسلامی ‌ایران هستند که این وعده‌ها محقق نشدند.
 جدا از اینکه منافقین در شکاف‌ها زیست می‌کنند، قدرت سراب ایجاد کردنشان هم بسیار بالاست، برای مثال وعده‌های سرنگونی، وعده‌های براندازی، اطلاعات دروغ نسبت به حقایق داخل جمهوری اسلامی‌ایران، تولید شبهات، از سراب نهایی است که منافقین ایجاد کرده‌اند و خودشان را کنشگر و بازیگر اصلی صحنه براندازی جمهوری اسلامی ‌ایران نشان داده‌اند، اما این تصویر با آنچه در عمل دارد اتفاق می‌افتد، متفاوت است.

 

 نقش منافقین در اغتشاشات سال ۱۴۰۱

امریکایی‌ها و فرانسوی‌ها متوجه شده‌اند که این تصویری که منافقین از خودشان ساخته‌اند، واقعی نیست و منافقین اصلاً در آن حد نیستند.
 ما امروز مشاهده می‌کنیم که منافقین مطرود‌ترین اپوزیسیون در ایران هستند و بد نیست به این آمار هم نگاه کنیم که در کل اتفاقاتی که در سال ۱۴۰۱، افتاد و تعدادی از شهروندان که به واسطه جنگ شناختی و تحریف، در بعضی از این اغتشاشات وارد شدند، گول منافقین را خوردند.
البته این شهروندانی که در این اغتشاشات نقش داشتند، در نهایت با تدبیر رهبر معظم انقلاب مورد عفو قرار گرفتند که این بزرگترین اقدام انساندوستانه و حقوق بشری جمهوری اسلامی‌ ایران نسبت به کسانی بود که کشور را به مدت چهار، پنج ماه با اختلال مواجه کردند.
 منافقین آنچه را که در بیرون وانمود می‌کردند، این بود که عنصر اصلی کف میدان هستند که در قبال آن نیز، پول، منافع و امتیازات مالی دریافت کردند.

 

بیانیه وزارت خارجه امریکا در مورد منافقین
غرب به این نتیجه رسیده است که منافقین آن چیزی که گفته می‌شد نیستند و این دقیقاً در بیانیه وزارت خارجه امریکا در حادثه آلبانی، آمده است که می‌گوید منافقین نماینده واقعی اپوزیسیون مردم ایران نیستند. این کلام خیلی مهم است که وزارت خارجه امریکا در رابطه با منافقین اینچنین می‌گوید که مردم ایران اصلاً منافقین را نماینده خودشان نمی‌دانند.  دومین نکته، مطرود بودن منافقین  نزد اپوزیسیون خارج از کشور است، شما نگاه کنید که در تمام اتفاقات ۱۴۰۱، هر کجا که منافقین خواستند در آن گردهمایی‌ها مشارکت کنند و پرچم و بیانیه خودشان را بالا ببرند، آن اپوزیسیون‌ها با منافقین به شدت درگیر شدند.  یعنی یک فهم مشترک وجود دارد و آن هم این است که منافقین را یک جریان تمامیت خواه، انحصارطلب، دروغگو و خشونت طلب می‌دانند.

 

منافقین آن چیزی که می‌گویند نیستند
 این نکته مهم است که اروپایی‌ها و حتی فرانسوی‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که منافقین آن چیزی که می‌گویند، نیستند و این تصور جدید چراغ سبزی است که به ما نشان داده شده است.
اگر ما کشور مؤثری نبودیم، این اتفاقات خوب نمی‌افتاد و اگر امروز آن کشورها، به این نتیجه رسیدند که باید با منافقین برخورد کنند، به خاطر این است که آنها می‌دانند الزامات همکاری با کشور قدرتمندی مانند ایران، این است که اجازه ندهند از طریق خاک سرزمین‌شان منافع ملی و امنیت ملی ایران به مخاطره بیفتد.

 

تصویر منافقین در اذهان

این تصور و نگاه جدید اروپا به توانمندی منافقین بسیار مهم است که می‌گویند منافقین، اصلاً در داخل ایران جایگاهی ندارند و در واقعیت، قصه کف خیابان ایران هم همین است که شما امروز به هر شهروند ایرانی که می‌خواهید مراجعه کنید و بپرسید که نظرشان در ارتباط با منافقین چیست؟ قطعاً همه آنها می‌گویند که منافقین در اصل قاتل بچه‌های ما در جنگ و جنایتکار‌های تروریستی هستند که ۱۷ هزار نفر را در عملیات کور در تهران و شهر‌های دیگر ایران در عرض سه، چهار سال به شهادت رساندند.
یعنی تصویری از منافقین در داخل کشور ما وجود دارد که آنها را یک سازمان تروریستی خطرناک و خشونت‌طلب می‌نامند و این تصویر در اپوزیسیون‌های خارج از کشور نیز وجود دارد که منافقین را تمامیت خواه، انحصارطلب و خشونت‌طلب می‌نامند و از منافقین پرهیز می‌کنند و اگر مراسمی‌ هم می‌گذارند، حتی اگر منافقین بخواهند در آن مراسم‌ها شرکت کنند هم اینها طردشان می‌کنند.
اروپا به این نتیجه رسیده است که منافقین دیگر مهره قابل سرمایه‌گذاری نیستند و باید به نحوی گوشمالی داده شوند.
 منافقین بازی غرب و اروپا را نیز بهم زدند یعنی بازی امریکایی‌ها، اروپایی‌ها و فرانسوی‌ها در جریان براندازی جمهوری اسلامی ‌ایران یا حتی این تئوری که فشار حداکثری بیاوریم تا جمهوری اسلامی ‌از مواضع سیاسی منطقه‌ای خودش عقب بکشد و کنار بیاید و به توسعه سیاسی منطقه‌ای خودش ادامه ندهد را نیز منافقین برهم زدند

 

جاسوسی منافقین برای شوروی
پیش از انقلاب اسلامی، منافقین حدود ۵ تا ۶ امریکایی را در ایران کشتند که این امریکایی‌ها در سفارت امریکا دیپلمات نبودند بلکه افسران و سرهنگ‌های بخش استراق سمع و بخش شنود مرکز شنود امریکایی‌ها در کبکان بهشهر بودند.
وظیفه این مرکز این بوده است که امریکایی‌ها چند صد نفر نیرو در این پایگاه  مستقر کرده بودند و کار شنود شوروی سابق را انجام می‌دادند.
منافقین، کارشناسان امریکایی این عملیات را در تهران شناسایی کردند و کشتند و اسناد و کیف این کارشناسان را گرفتند و سپس به فرانسه منتقل کردند و بعد آن را به سفارت شوروی دادند.
همچنین حدود دو ماه پس از انقلاب اسلامی، فردی به نام محمدرضا سعادتی دستگیر می‌شود که یکی از اعضای اصلی و کادرهای بالای سازمان منافقین بود.
 او در هنگام ملاقات با دبیر اول سفارت شوروی سابق، می‌خواست کل پرونده سرلشکر مقربی که جاسوس شوروی در ارتش شاهنشاهی بود را تحویل سفارت شوروی دهد.
 این پرونده حاوی اطلاعاتی مبنی براینکه سرلشکر مقربی چگونه دستگیر و چگونه بازجویی شده بود، است و شوروی این سفارش را به منافقین می‌دهد که به وسیله نفوذی‌هایشان در دادگاه انقلاب، از مراکز نگهداری اسناد رکن ۲ ارتش، این پرونده را خارج کنند.
 یعنی سفارش‌پذیری و کار برای سرویس‌های اطلاعاتی صرف نظر از ماهیت و عنوان یک خصلت سازمانی است.
 امروز بیشترین اطلاعات تولیدی منافقین به وسیله کار سایبری، هک و به وسیله برخی از عناصر خودفروخته انجام می‌شود که این کار بسیار ساده‌ای است، امروز برخی از بهره‌برداران و مشتریان منافقین، سرویس‌های اطلاعاتی امریکا و اسرائیل و... هستند، البته یکی از رندی‌های منافقین این است که این اطلاعاتی را که جاسوسی می‌کنند، دستکاری کرده و مطابق با ذائقه خودشان تحویل مشتریانشان می‌دهند.

 

در جریان دستگیری منافقین در آلبانی، مریم رجوی کجا بود؟

برخی‌ها معتقدند که مریم رجوی با اطلاع امریکایی‌ها، چند روز قبل از قصه آلبانی، به بهانه مشارکت در اجلاس و نشست بروکسل، از تیرانا خارج شده است. این یک واقعیت است که همیشه رهبران سازمان منافقین از مسعود و مریم رجوی گرفته تا دیگر رهبران این سازمان، همیشه افراد تشکیلات خودشان را قربانی سلامت و امنیت خود کرده‌اند.
آنچه که مهم به نظر می‌رسد این است که اقدام امریکایی‌ها و فرانسوی‌ها به وسیله آلبانی‌ها در کشور آلبانی، در حمله به پایگاه منافقین و پادگان اشرف سه، ایجاد ظرفیت و فضا برای کنشگران دیگر اپوزیسیون است. یعنی منافقین به علت همان خصلت تمامیت‌خواهی‌شان، قدرت نفس کشیدن به بقیه نمی‌دهند و بخشی از اهداف پشت پرده این تفتیش و این حمله آلبانی، جدا از اقداماتی که پلیس آلبانی رسماً اعلام کرده است، این پیام نانوشته و این سیاست نانوشته را نشان می‌دهد که عرصه برای دیگران در این سازمان باز و فضا بازتر شود.

 

منافقین در ازای پول همه کاری انجام می‌دهند

 یک نکته بسیار مهم این است که اروپایی‌ها به این نتیجه رسیدند که اساساً تشکیلات منافقین تشکیلاتی است که در ازای پول خدمات اطلاعاتی ایجاد می‌کند. تنها قدرت سازمان منافقین نسبت به سایر اپوزیسیون‌ها، توانمندی‌شان در کسب اطلاعات جاسوسی است، یعنی آنها همیشه حاضرند این خدمت جاسوسی اطلاعات را برای هر کسی انجام دهند.  برای مثال بنی‌صدر در خاطرات خود می‌نویسد اصلاً من تعجب کردم که در پاریس خبر ملاقات رجوی را با طارق عزیز شنیدم، به او گفتم تو ملاقات داشتی و او در پاسخ گفت بله!
در اینجا می‌بینیم که این یک مسأله عجیبی است که یک نفر برود با دشمن خودش قرارداد ببندد و بگوید که ما می‌آییم در خاک کشورت و سرباز تو می‌شویم!
 حتی در مذاکرات پنهانی که بعد از سقوط صدام اسناد آن را پیدا کرده‌اند، گفته شده است که رجوی با رئیس اطلاعات استخبارات عراق ملاقات داشته است و به آنها می‌گوید که ما سرباز شما هستیم و در عرب و عجم اگر بگردید یار و یاوری مانند منافقین پیدا نمی‌کنید!
این قدرت اطلاعاتی آنها اروپایی‌ها را نگران کرده است زیرا ممکن است اطلاعاتی از اروپایی‌ها، توسط منافقین در اختیار یکی از کشور‌ها قرار گیرد.