چرا آلبانی برای میزبانی منافقین انتخـــــــــــــــــــــــــــــــاب شد؟
محمدمهدی اسلامی
پژوهشگر
اسلام در قلب اروپا
کشور آلبانی، حدود 110 سال قبل از عثمانی جدا شد، تا پیش از آن کشوری مسلمان بود. عثمانی قریب ششصد سال قبل پادگانهای خود را در سراسر آلبانی جنوبی برپا کرد و پدیده اسلامیشدن در میان آلبانیاییها چند قرن ادامه یافت. اسلام به آنها فرصتهای برابر و پیشرفت در ارائه داد. از آنجایی که آلبانیاییها از نظر استراتژیک مهم تلقی میشدند، آنها بخش قابل توجهی از ارتش و بوروکراسی عثمانی را تشکیل میدادند. بسیاری از مسلمانان آلبانیایی به مناصب سیاسی و نظامی مهمی دست یافتند و از نظر فرهنگی به جهان اسلام کمک کردند. جنگ جهانی دوم موجب شد آلبانی به دام کمونیسم بیفتد. انور خوجه از آن تاریخ تا زمان مرگش در سال ۱۹۸۵ دبیر اول حزب کارگر و رهبر آلبانی بود. در سال ۱۹۶۷ این حکومت خود را نخستین کشور با بیخدایی حکومتی عنوان کرد.
با این حال کشور آلبانی که سعی میکرد از شوروی استقلال داشته باشد، مناسبات گرمتری با ایران داشت. شوروی آلبانی را جزو آن دسته از مارکسیستهایی میدانست که منافع ملی خود را برتر از منافع اتحاد شوروی میشمرد و این خصیصه را شماتت میکرد. اداره کل یکم کا. گ. ب که از طریق ده اداره تابعه، کشورهای غیرسوسیالیستی جهان را زیر پوشش اطلاعاتی قرار میداد، این کشور را نیز رصد میکرد. اداره هشتم (تابع اداره کل یکم) عملیات جاسوسی را در کشورهای عربی، یوگسلاوی، ترکیه، یونان، ایران، افغانستان و نیز آلبانی هدایت میکرد.
از نکات عجیب آن است که این کشور، رادیویی به زبان فارسی دایر کرده بود و روزانه اخباری به فارسی داشت. حجتالاسلام والمسلمین محمدحسن رحیمیان از اعضای بیت امام نقل میکند که «امام اکثر رادیوهای مهم بیگانه از جمله بیبی سی، امریکا، اسرائیل و آلبانی را گوش میکردند که من هیچ وقت فلسفه رادیو آلبانی را نفهمیدم، اما چون امام حتی یک لحظه از عمر خود را هم صرف امر بیهوده نمیکردند، قطعاً برای این کارشان هم دلیل موجهی داشتند که امثال من متوجه نمیشدیم! جالب است که امام هیچ وقت به رادیو مسکو گوش نمیکردند و در بین رادیوهای بلوک شرق، فقط رادیو آلبانی را میگرفتند!»
رادیو آلبانی بازتابدهنده مواضع حکومت کمونیستی ضدروسی آلبانی بود و در داخل ایران نیز طرفدارانی کوچک اما پرسروصدا داشت. از جمله «سازمان مارکسیستی- لنینیستی طوفان» بود که پس از اخراج قاسمی و فروتن از «سازمان انقلابی توده» (به اتهام اپورتونیسم و قدرتپرستی) توسط آن دو ایجاد شد و به سمت آلبانی و رهبر استالینیست آن (انور خوجه) گرایش یافت.
28 شهریور 1360، مجله ایت دیز (چاپ لندن) در مقالهای ضمن بررسی وضعیت گروههای مخالف جمهوری اسلامیایران، به کافی نبودن قدرت این گروهها، نداشتن پایگاه مردمی و عدم وحدتشان در براندازی نظام اشاره کرد. نویسنده مقاله ضمن اشاره به 20 گروه مخالف به مارکسیست - لنینیستهای طرفدار آلبانی نیز اشاره کرد، اما خاطرنشان کرد که تابهحال، هنوز در ایران کسی ظهور نکرده است که با وجهه مردمی[امام] خمینی برابری کند؛ حتی نزدیکترین رقیب وی؛ یعنی ابوالحسن بنیصدر رئیسجمهور پیشین نیز در برابر سایه آیتالله خمینی کوچک میباشد.»
روابط دوستانه آلبانی با انقلاب
آلبانی به مرور با جمهوری اسلامی روابطش را بهبود بخشید. از آن جمله هنگام تشکیل «کنفرانس بررسی مداخلات امریکا در ایران» در هتل هیلتون از جمله کشورهای مشارکت کننده بود. در میانه خرداد سال 62، کمال خرازی به تیرانا رفت و قراردادی میان آژانس تلگرافیک آلبانی و خبرگزاری ایرنا منعقد شد و درباره عملکرد رادیو آلبانی نیز مذاکراتی انجام شد. چند ماه بعد، علیاکبر ولایتی وزیر امور خارجه ایران که در رأس هیأتی برای شرکت در این اجلاس در نیویورک به سر میبرد، با وزیر امور خارجه آلبانی دیدار کرد. او ضمن تجلیل از انقلاب ایران و تأکید بر اشتراک مواضع دو کشور، حمایت خود را از جمهوری اسلامی اعلام کرد و گفت: «حقیقتاً بین مواضع دو کشور اشتراکهایی وجود دارد. قهرمانیهای مردم شما منبع الهام برای جهانیان است. مردم ما بسیار مایلاند که از طریق رادیو و تلویزیون از اوضاع جمهوری اسلامیایران مطلع باشند.» اما به دلیل حکومت دیکتاتوری آلبانی، این ارتباط نتوانست گسترش یابد و دیوار دینستیزی در آن کشور، مانع از صدور ابعاد معنوی انقلاب اسلامی به آن شد.
پایان جنگ سرد و تغییرات آلبانی
سرانجام در سال 1992، همزمان با فرو ریختن کمونیسم در دیگر کشورها، جمهوری سوسیالیستی خلق آلبانی پایان یافت و نام کشور به «جمهوری آلبانی» تغییر یافت. این امر اما متأسفانه منجر به چند پدیده شد؛ نخست گسترش هژمونی امریکا در آن، دیگر گسترش فساد اقتصادی در آن و سوم خلأ ایدئولوژیک. همچنان بیش از نیمیاز آن خود را مسلمان میدانند اما هیچ منبع مطالعات اسلامی مطلوبی نیافتهاند. این سه مؤلفه، زمینه مناسبی برای امریکا فراهم ساخت تا سازمانی که روایتی جعلی از اسلام ارائه میداد، در ایران بشدت مورد نفرت بود و هیچ کشوری بعد از صدام حاضر به میزبانی آن نبود را به آلبانی تحمیل کند. به این ترتیب، امریکا توانست با رشوه، با هدایا و لابیها و پرداخت هزینههای رسمی به عنوان هزینههای مهاجر پذیری و... رضایتش را برای میزبانی از «سازمان مجاهدین خلق» به دست آورد. 25 اردیبهشت 1392 با انتقال 14 عضو منافقین به تیرانا، پروژه انتقال اعضای سازمان مجاهدین خلق از عراق به آلبانی آغاز شد. یک ماه بعد، پس از حملات بازماندگان انتفاضه شعبانیه به اردوگاه لیبرتی، معاون وزیر خارجه امریکا فشار بیشتری آورد و آلبانی سقف میزبانی خود از این تروریستها را 210 نفر اعلام کرد.
بازگشت چپها و اتحاد با منافقین
شهریور 1392 بود که Edi Rama رهبر حزب سوسیالیست آلبانی به نخستوزیری رسید و تا کنون باقی مانده است. از آن تاریخ دست اعضای سازمان مجاهدین خلق بازگذاشته شد. دیگر حامی سازمان در آلبانی Ilir Meta است، سوسیالیستی که در آن سال رئیس مجلس بود و از 1396 تا کنون رئیس جمهور. هر دو پرونده فساد مالی دارند. در یک تلگراف محرمانه وزارت امور خارجه ایالات متحده در سال 2009 که توسط ویکی لیکس منتشر شد، آمده است که سه حزب بزرگ این کشور «همه نمایندگانی دارند که با جنایات سازمانیافته مرتبط هستند... برداشت عقلانی از این ارتباطات که توسط گزارشهای دیگر نیز پشتیبانی میشود، این است که پارلمان جدید تعدادی قاچاقچی مواد مخدر و فعال در پولشویی دارد.»
از وقایع این دوره برداشته شدن سقف اعلامی آلبانی و انتقال همه اعضای ساکن در عراق است. 18 آبان 1397، گاردین به نقل از دانیل بنجامین که آن زمان رئیس مبارزه با تروریسم در وزارت امور خارجه بود، نوشت: «آلبانیاییها تنها کسانی بودند که آنها را میگرفتند. ایالات متحده تصمیم گرفت سازمان مجاهدین خلق را از لیست سازمانهای تروریستی خارجی حذف کند، نه به این دلیل که معتقد است خشونت را کنار گذاشته است، بلکه برای اینکه «از کشته شدن آنها جلوگیری کند.» پس از اینکه مجاهدین خلق دیگر به عنوان گروه تروریستی شناخته نشد، ایالات متحده توانست آلبانی را متقاعد کند که 2700 عضو باقیمانده را با یک سری پروازهای چارتر بین سالهای 2014 تا 2016 به تیرانا آورده شده بودند، بپذیرد.