مدینه فاضله فارابی

فارابی از یک فلسفه سکولار و الحادی، حکمت و فلسفه الهی ایجاد می‌کند

دکتر محسن مهاجرنیا

استاد حوزه و دانشگاه
فارابی متفکر بسیار بزرگی است که وقتی وارد بغداد می‌شود به تأسیس فلسفه اسلامی و سیاسی اقدام می‌کند، درحالی که قبل از او چنین فلسفه‌ای شکل نگرفته بود. فارابی در همه بخش‌های فلسفه نظری و عملی ورود کرده و بنیانگذار حوزه علمی گسترده‌ای می‌شود و بر اساس دانشی که در آن از دستاوردهای یونانی‌‌ها بهره برده است، مدینه فاضله، حوزه معرفتی گسترده و رهیافت معرفتی عقلی را برای اولین‌بار در جهان اسلام تأسیس و فلسفه را در قالب حوزه معرفتی گسترده و دانش وسیع، بازسازی و ارائه می‌‌کند.

امروزه ما به فارابی و دانش او نیاز داریم
فلسفه قدیم مجموعه گسترده‌ای از دانش‌ها بود و علوم مختلفی در حوزه حکمت نظری و عملی زیرمجموعه این دانش قرار داشتند؛ علومی مانند فیزیک، شیمی، هندسه، طبیعیات، اخلاق، سیاست و اقتصاد، در گذشته جزو فلسفه محسوب می‌شدند.
بنابراین وقتی از فارابی به‌عنوان مبدع نام می‌‌بریم، به این دلیل است که او مؤسس دایرةالمعارف در حوزه‌های مختلف است.
متأسفانه ما نتوانستیم فارابی را در حوزه‌های مختلف بازسازی کنیم و تا حدودی وی را در حوزه فلسفه مطلق و فلسفه سیاسی احیا کردیم، بخصوص اینکه این فیلسوف بزرگ در الهیات، فلسفه مطلق و موسیقی اقدامات زیادی انجام داده است.
امروزه در زمانی که به تولید علم دینی، اسلامی‌سازی و بومی‌سازی دانش نیاز داریم، خوانش فارابی برای ما دارای اهمیت است.
 فارابی قبل از اینکه فیلسوف باشد یک فقیه است و در آثارش نگاه‌های فقیهانه دیده می‌شود. وی قبل از ورود به فلسفه دارای گرایش‌های عرفانی، ذوقی و اشراقی است؛ زمینه ذهنی که بر او تأثیر گذاشت، آشنایی با رهیافت‌های دینی است که برای او این ذهنیت را ایجاد کرد تا به سمت احیای حوزه معرفتی جدید و خوانش دانش عقلی در راستای فهم معارف الهی حرکت کند.
فلسفه یونان در آن دوران به علت حضور در مکان‌های مختلف دارای قرائت سکولار شده بود، در حالی که فلسفه فارابی منطبق بر بنیادهای هستی‌شناختی است که بر اساس اعتقاد توحیدی و الهیاتی این دانش سبقه بنیادی به خود گرفته است. ارزش‌هایی که فارابی مطرح می‌کند از دین گرفته شده است و مدینه فاضله، فضیلت و فسق را از قرآن اخذ می‌کند.
 
گونه‌شناسی مدینه غیرفاضله
مدینه فاضله‌ای که افلاتون مطرح می‌کند محقق نشد، در حالی که مدینه فاضله فارابی قبلاً محقق شده بود و رئیس اول این مدینه از نگاه فارابی، پیامبر اسلام (ص) است؛ بنابراین الگوی مدینه فاضله «واقع‌بینانه آرمانی» است.
الگوهای رایج در دوران فارابی دو الگوی متأثر از معارف قرآنی و دینی و الگوی در اختیار سلاطین حاکم هستند. فارابی الگوی حاکمیت موجود و فاسد را در قالب 72 مدینه، دو جامعه و دو وضعیت مطرح کرده و مدینه‌های غیرفاضله را به 4 نوع مدینه تقسیم‌بندی می‌‌کند که هر کدام از 4 نوع مدینه دارای 6 حالت هستند که در مجموع 24 نوع گونه‌شناسی مدینه غیرفاضله را عنوان می‌کند و هر کدام در سه سطح دولت کوچک، دولت منطقه‌ای و دولت جهانی مطرح می‌شوند.
شاهکار فارابی در این است که میان دو الگوی رایج معارف قرآنی و سلاطین، الگوی سلاطین را نقادانه حذف و الگوی معارف قرآن را با تصرف و بازخوانی عقلی و فلسفی احیا کرده و در مقابل دستگاه خلافت مطرح می‌کند. وی این تصرف را در الگوهای رایج انجام می‌دهد.
فارابی در بازسازی حکمت عملی و فلسفه سیاسی، مدینه فاضله را بر خلاف افلاتون در 5 سطح ناظر بر واقعیت خارجی بازسازی کرده و مدینه فاضله فارابی جامعه‌ای محسوب می‌شود که در دوره نبوی شکل گرفته است و در رأس آن پیامبر اکرم(ص) حضور دارد و ویژگی‌هایی که از حکومت مطرح می‌کند با ادبیات فلسفی و اما با مفهوم دینی حکومت اسلامی تعریف می‌شود.
فارابی از یک فلسفه سکولار و الحادی که از یونان آمده بود، فلسفه و حکمت الهی ایجاد کرده و بر اساس ادبیات دینی و فرهنگ و معارف قرآنی آن را بازسازی می‌کند و الگوهایش را الگوهای متأثر از آموزه‌های دینی قرار می‌دهد.

بــــرش

 متأسفانه ما نتوانستیم فارابی را در حوزه‌های مختلف بازسازی کنیم و تا حدودی وی را در حوزه فلسفه مطلق و فلسفه سیاسی احیا کردیم، بخصوص اینکه این فیلسوف بزرگ در الهیات، فلسفه مطلق و موسیقی اقدامات زیادی انجام داده است.
امروزه در زمانی که به تولید علم دینی، اسلامی‌سازی و بومی‌سازی دانش نیاز داریم، خوانش فارابی برای ما دارای اهمیت است.
 فارابی قبل از اینکه فیلسوف باشد یک فقیه است و در آثارش نگاه‌های فقیهانه دیده می‌شود. وی قبل از ورود به فلسفه دارای گرایش‌های عرفانی، ذوقی و اشراقی است؛ زمینه ذهنی که بر او تأثیر گذاشت، آشنایی با رهیافت‌های دینی است که برای او این ذهنیت را ایجاد کرد تا به سمت احیای حوزه معرفتی جدید و خوانش دانش عقلی در راستای فهم معارف الهی حرکت کند