گفت‌وگو با دکتر ناصر باقری‌مقدم، قائم مقام بنیاد ملی نخبگان:

حکمرانی مطلوب با مدیران نخبه

در بخش «حکمرانی» و «مدیریتی» به پرورش نخبگان بیشتری نیاز داریم

«بنیاد نخبگان» متولی توانمندسازی، پشتیبانی و استفاده از توان نخبگان کشور است. در واقع مهمترین دستورالعمل این بنیاد، گسترش دایره نخبگانی است که از مهمترین مؤلفه‌های توسعه در هر کشور به‌شمار می‌رود. دکتر ناصر باقری‌مقدم، قائم مقام بنیاد ملی نخبگان در این گفت‌و‌گو، پیرامون حمایت‌ها و راهبردهای این بنیاد از برگزیدگان جشنواره فارابی و فراهم کردن زمینه‌های رشد علوم انسانی و تربیت و تقویت افراد مستعد و نخبه در حوزه علوم انسانی سخن گفته است.

جناب باقری‌مقدم، در کشور ما معمولاً وقتی صحبت از نخبه می‌شود، ذهن‌ها بیشتر به حوزه‌های فنی و مهندسی معطوف می‌شود. از نظر شما، نخبه در حوزه علوم‌انسانی کیست؟ اصولاً مفهوم نخبه در حوزه علوم انسانی صحیح است یا باید از مفاهیم دیگری چون اندیشمند و متفکر و... برای افراد برجسته این حوزه استفاده شود؟
ما اعتقاد داریم در سند راهبردی کشور در امور نخبگان، چهره‌های نخبه در حوزه‌های غیر فنی و مهندسی هم دیده می‌شوند. بنا به دلایلی در سال‌های اولیه تشکیل بنیاد نخبگان، مسئولان و دست‌اندرکاران عمدتاً نخبگان در حوزه‌های فنی و مهندسی را مدنظر قرار می‌دادند که در نتیجه، حوزه علوم انسانی مغفول ماند. دلیل این موضوع هم پیچیدگی کار در علوم انسانی است. روال در حوزه فنی و مهندسی در کشورمان و دنیا مشخص است اما در حوزه علوم انسانی خیلی تعریف دقیقی وجود ندارد.
ما اعتقاد داریم که نخبه تعریفی دارد؛ هر فردی که استعداد داشته باشد و در راستای این استعداد تلاش کند و از نتیجه تلاش او، کشور و جامعه بهره‌مند شوند، نخبه محسوب می‌شود. اگر این تلاش و استعداد منجر به برتری شود و تلاش هم ارزنده باشد، باعث تأثیرگذاری زیاد در جامعه خواهد شد.

کشور در کدام بخش از حوزه علوم‌انسانی نیازمند پرورش نخبه است؟
یکی از مهم‌ترین محورهایی که در آن نیازمند نخبه هستیم، در بخش «حکمرانی» و «مدیریتی» است. این مطلب مورد توجه مقام معظم رهبری هم بوده و در سخنرانی‌های متعدد به این حوزه اشاره کردند. تعریف یک نخبه در حوزه مدیریت این است که از استعداد اولیه خوبی برخوردار باشد و در این راستا تلاش کند و در حوزه‌های مختلف تجربه به‌دست آورده باشد و راه‌حل خوبی برای اداره اجتماع ارائه دهد. چنین نخبه‌ای می‌تواند در حوزه صنعت، فرهنگ، هنر و مسائل اقتصادی و اجتماعی فعالیت کند. ما در این حوزه‌ها نیازمند مدیران نخبه هستیم.
می‌توان یک نخبه را در حوزه علوم انسانی تعریف کرد. در حال حاضر زیرساخت‌های لازم برای فعالیت نخبه‌ها در علوم فنی و مهندسی آماده شده و نیازمند این هستیم که مجموعه‌ها توجه خود را روی سرآمدان حوزه علوم انسانی بگذارند.
به چه کسی می‌توان در حوزه علوم انسانی نخبه گفت؟
نخبگی نقطه پایان یک فرایند است. افراد در ابتدا «استعداد برتر» هستند و در ادامه به «سرآمدی» می‌رسند و در انتهای فرایند می‌توانیم به آنان «نخبه» بگوییم. اگر می‌گوییم نخبگان علوم انسانی، منظورمان کل یک فرایند است که استعدادهای برتر و سرآمدهای این حوزه از مسیر تا قله را که همان «نخبگی» است، طی می‌کنند. اکنون تعداد نخبه‌های علوم انسانی کم هستند و باید افراد مستعد و سرآمدهای حوزه را از متوسطه دوم شناسایی کنیم و به سمت حوزه علوم انسانی سوق دهیم.

اشاره کردید که تعداد نخبه‌های علوم انسانی کمتر از سایر بخش‌های علمی است. چه مشکلاتی منجر به بروز این کاستی شده است؟
در شناسایی مستعدان حوزه علومی انسانی کمتر کار شده است. امسال به دستور آقای رئیس‌جمهور شیوه‌نامه‌ها را متنوع کردیم و بزودی شیوه‌نامه‌‌های شناسایی و حمایت از نخبگان علوم انسانی را تصویب و ابلاغ می‌کنیم. قبلاً این شیوه‌نامه‌ها ناظر به بخش فنی و مهندسی بود و سعی کردیم در دوره جدید تنوع حوزه‌های علمی را در نظر بگیریم.

شما در صحبت‌های خود اشاره کردید که رهبر انقلاب هم تأکید بسیاری بر رشد حوزه علوم انسانی دارد و یکی از مطالبات رهبر انقلاب در طول دو دهه اخیر هم مسأله تقویت علوم انسانی در کشور و معطوف کردن این حوزه علمی به حل مسائل کشور بوده است. بنیاد ملی نخبگان برای حمایت از نخبگان حوزه علوم انسانی که در نهایت منجر به تقویت این حوزه علمی در کشور شود چه برنامه‌ها و راهبردهایی دارد و چه نقشی اصولاً می‌تواند ایفا کند؟
یکی از استراتژی‌های بنیاد ملی نخبگان در یک سال اخیر را توسعه مفهوم نخبه در حوزه علوم انسانی و تقویت نخبگان علوم انسانی قرار دادیم. در این راستا چند برنامه داریم. یکی از برنامه‌ها ایجاد انگیزه برای بچه‌های دانشجو یا الم‍پیادی و رتبه‌های یک تا 200 کنکور در حوزه‌های علوم پایه و علوم انسانی است که به پیشرفت در این مسیر ادامه دهند.
اکنون به دلیل نبود آینده شغلی مناسب، خیلی از بچه‌های ما که جزو دانشجویان و یا افتخارآفرینان المپیادی ما هستند و یا در حوزه‌های علوم پایه کار می‌کنند، در انتخاب‌های خود در دانشگاه به سمت رشته‌هایی می‌روند که وضعیت شغلی مناسبی دارند. مثلاً فردی در حوزه جامعه‌شناسی فعالیت می‌کند که باید تلاش کنیم او رشته مبنایی خود را ادامه دهد و در رشته‌های فلسفه، جامعه‌شناسی یا از این قبیل موارد ادامه تحصیل دهد و سراغ رشته‌های فنی و مهندسی نرود یا در حوزه‌های علوم پایه مانند رشته فیزیک و ریاضیات فعالیت کند. اگر فردی برگزیده المپیاد یا رتبه‌های یک تا 200 کنکور باشد، باید او را تا زمان اخذ مدرک دکتری حمایت کنیم و اگر پویایی علمی این افراد حفظ شد بتوانند بدون اینکه کنکور بدهند، وارد مقطع کارشناسی ارشد و دکتری شوند.
همچنین برای توانمندسازی افراد مستعد در این مدت کمک هزینه خوبی را در نظر گرفتیم که شامل تصویب یک حقوق حداقلی برای این افراد است که ماهانه به حساب آنان واریز شود. کمک هزینه توانمندی‌سازی هم پرداخت می‌شود. در نهایت هم امکان به‌کارگیری و اشتغال در بخش‌های تحقیقاتی و دانشگاهی به عنوان محقق و عضو هیأت علمی فراهم می‌شود.
برنامه دیگری که داریم ایجاد برنامه‌های خاص توانمندسازی در حوزه علوم انسانی است. سال‌هاست که چندین برنامه توانمندسازی در حوزه علوم انسانی توسط عزیزان و استادان این حوزه برگزار می‌شود و ما به کمک این دوره‌ها می‌رویم. در این دوره‌ها، دانشجویان با استعداد مشمول آموزش خاص توانمند‌سازی در حوزه علوم انسانی می‌شوند. بحث‌های دیگری هم مثل دوره‌های کمک به ایجاد «مدرسه حکمرانی» در کشور است که افراد مستعد برتر حوزه علوم انسانی آموزش ببینند و در زمینه حکمرانی فعالیت کنند و در دستگاه‌های مختلف به‌کار گرفته شوند.

جشنواره فارابی به عنوان معتبرترین جشنواره علمی کشور در حوزه علوم انسانی سال‌هاست که در حال برگزاری است. چه راهبردهایی برای همگرایی و حمایت از چنین جشنواره‌هایی دارید تا در نهایت بتوانیم نظریات بومی در حوزه علوم انسانی معطوف به مشکلات کشور و یا پیشرفت کشور تولید شود؟
یکی از راه‌های شناسایی سرآمدان و نخبگان برای بنیاد، استفاده از جشنواره‌های معتبری است که در کشور برگزار می‌شود. سال‌هاست جشنواره فارابی را به عنوان جشنواره معتبر حوزه علوم انسانی شناخته‌ایم و مساعدت‌های مختلفی را انجام می‌دهیم و برگزیدگان جشنواره فارابی را به عنوان سرآمد انتخاب می‌کنیم. اکنون هم همکاری دوره‌های پسادکتری به این برگزیدگان اعطا می‌شود و در حوزه‌های مختلف می‌توانیم برای آنان برنامه‌هایی را تعریف کنیم.
به اعتقاد من جشنواه بایستی به فکر ایجاد جریان علمی علوم انسانی در کشور باشد. اکنون توجه کمی از سوی نخبگان به حوزه علوم انسانی داریم. حرکت ما و بنیاد نخبگان کمک به جریان‌سازی و کمک به برگزیدگان نخبه است. در واقع با این کار جریان‌سازی در جشنواره فارابی تقویت می‌شود و افراد بیشتری علاقه نشان می‌دهند.
 در زمینه علوم انسانی بنیاد ملی نخبگان به کمک افراد با استعداد می‌آید و از برنامه‌های مشترک تحقیقاتی در پسا‌دکتری‌های مختلف و سایر قالب‌ها حمایت می‌کند. تعدادی از برگزیدگان جشنواره فارابی، دوره‌های مربوط به عضویت در هیأت علمی را در بنیاد ملی نخبگان طی می‌کنند و می‌‌توانند جذب دانشگاه‌های کشور شوند. این موارد کمک‌هایی است که ما می‌توانیم انجام دهیم و جشنواره هم با ارتقای کیفیت و گستردگی کار خود می‌تواند جریان‌سازی کند.

تجربیات جهانی در کشورهای مختلف در حمایت از نخبگان حوزه علوم انسانی چگونه است و چه روش‌ها و راهبردهایی در کشورهای پیشرو در این زمینه برای حمایت از نخبگان حوزه علوم انسانی و تقویت این حوزه علمی در پیش گرفته شده است؟
حوزه علوم انسانی را در یک تقسم‌بندی باید به دو قسمت حوزه «علوم انسانی محض» و «علوم انسانی کاربردی» تقسیم کرد. کشور برای هر دو حوزه باید برنامه داشته باشد. در حوزه علوم انسانی کاربردی استفاده از سازکارهای معاونت علمی و فناوری و دانش‌بنیان ریاست جمهوری کارساز است. ایجاد شرکت‌های خلاق و دانش‌های علوم انسانی در حوزه کاربردی می‌تواند منجر به ثمربخشی این حوزه‌ها و نخبگان در کشور شود.
قاعدتاً حوزه حکمرانی، مدیریت و حقوق به عرصه بازار نزدیک است و می‌توان این رشته‌ها را جزو علوم انسانی کاربردی دانست که باعث حل مشکلات حال حاضر می‌شود. معاونت علمی ریاست جمهوری تا حدودی قالب همکاری را فراهم کرده و ستاد تخصصی در معاونت علمی ایجاد شده است. اگر نخبه‌های این حوزه‌ها شناسایی شوند و حمایت اولیه انجام شود، ادامه مسیر را در معاونت علمی ریاست جمهوری طی می‌کنند و می‌توانند کار خود را به عنوان یک اندیشکده یا شرکت در چهارچوب حقوقی مشخص شروع کنند و حل مسائل کاربردی علوم انسانی را انجام دهند.

قسمت دوم مربوط به «علوم انسانی محض» است. به نظر می‌رسد در این حوزه در بخش تعریف و اجرا مشکلاتی وجود دارد.
«علوم انسانی محض» کار پیچیده‌ای است که اکنون کاربرد مشخصی ندارد و باید برای سال‌های بعد برای آن کار شود و از نظریات آنان در کرسی‌های نظریه‌پردازی در ساحت‌های مختلف فکری استفاده کرد. عمدتاً نخبه‌های این حوزه تا زمان ایجاد زمینه برای فعالیت به عنوان پژوهشگر، مطالعات خود را ادامه می‌دهند یا به عنوان عضو هیأت علمی در دانشگاه تحقیقات خود را انجام می‌دهند. ایجاد پژوهشکده‌های علوم انسانی بنیادی که عمدتاً ناظر به مسائل جاری کشور نیستند، بلکه روی مسائل بنیادین کشور در آینده کار می‌کنند، از جمله مواردی است که می‌توان در حوزه علوم انسانی محض انجام داد. همان کاری که در حوزه‌های پایه یا علوم مهندسی انجام می‌شود.

همچنان این ذهنیت در کشور ما وجود دارد که افراد باهوش و مستعد باید وارد رشته‌های مهندسی شوند و وارد شدن به رشته‌های علوم انسانی اشتباه است. البته تا حد زیادی این انگاره اصلاح شده است. اما برای اصلاح این نگاه و حضور بیشتر افراد مستعد در رشته‌های علوم انسانی چه تمهیداتی می‌توان در کشور اندیشید؟
این انگاره یا فرهنگ ناشی از واقعیت‌های اجتماعی است و نباید آن را کتمان کنیم. باید دانش‌آموزان مستعد را از همان دوره دانش‌آموزی یا متوسطه دوم به سمت علوم انسانی سوق دهیم و جذابیت لازم را برای آنان ایجاد کنیم. اگر طرح اولیه‌ای که توضیح دادم موفق باشد و بتوانیم دانشجوها را در رشته‌های مبنایی خود در علوم انسانی حفظ کنیم و از سوی دیگر رتبه‌های برتر کنکور را در حوزه علوم انسانی یا نفرات برتر المپیاد‌های ادبی به سمت تحصیل در رشته‌های مادر در علوم انسانی بروند، اقدام تأثیرگذاری کرده‌ایم.به اعتقاد من، اگر رویه و فرایند را اصلاح کنیم و انگاره‌ها در ذهن مردم اصلاح شود، می‌توانیم کمبودها در علوم انسانی را بر طرف کنیم. در حال حاضر، اکثر شغل‌ها به سمت حوزه فنی و مهندسی رفته و دانشجویان هم به این سمت می‌روند. البته الان علوم تجربی به غلط پررنگ شده و ملاحظه می‌کنید که علاقه به حوزه فنی و مهندسی هم کمرنگ شده و اغلب داوطلبان در حوزه تجربی زورآزمایی می‌کنند.
برای اینکه فضای روشن به کارگیری نخبگان و اشتغال در سایر حوزه‌های علوم انسانی فراهم شود، می‌توانیم فرایند اصلاح انگاره‌ها را طی کنیم. نمی‌گویم یک شبه امکان‌پذیر است اما می‌توانیم این روند را اصلاح کنیم.

بنیاد ملی نخبگان چه نقشی در رونق و شکل‌گیری کرسی‌های نظریه‌پردازی و تبدیل پژوهش‌های حوزه علوم انسانی به نظریات کاربردی و مورد استفاده در جامعه و عملیاتی کردن پژوهش‌های این حوزه می‌تواند ایفا کند. شما در حال حاضر اصلی‌ترین مشکل کشور در حوزه علوم انسانی را چه موردی می‌دانید که باعث شده چندان این حوزه رضایت‌بخش نباشد؟
نهادهای خاصی برای این منظور داریم. با کرسی نظریه‌پردازی شورای عالی انقلاب فرهنگی تفاهمنامه‌ای در حوزه پسادکترای علوم انسانی تعریف کردیم تا نخبگان در رشته‌های خاص علوم انسانی تحقیق خود را شروع کنند و به عنوان استادیار پایه یک دانشگاه حقوق دریافت نمایند. اما باید کارکرد نهایی را در جاهایی که کشور به این مطالعات نیاز دارند، طراحی کنند. ما به عنوان بنیاد نخبگان وظیفه هدایت و توانمندسازی داریم و دانشگاه جایگاه نهایی را فراهم می‌کند.
 

بــــرش

«نخبگی» نقطه پایان یک فرایند است. افراد در ابتدا «استعداد برتر» هستند و در ادامه به «سرآمدی» می‌رسند و در انتهای فرایند می‌توانیم به آنان «نخبه» بگوییم. اگر می‌گوییم نخبگان علوم انسانی، منظورمان کل یک فرایند است که استعدادهای برتر و سرآمدهای این حوزه از مسیر تا قله را که همان «نخبگی» است، طی می‌کنند. اکنون تعداد نخبه‌های علوم انسانی کم هستند و باید افراد مستعد و سرآمدهای حوزه را از متوسطه دوم شناسایی کنیم و به سمت حوزه علوم انسانی سوق دهیم
 
با کرسی نظریه‌پردازی شورای عالی انقلاب فرهنگی تفاهمنامه‌ای در حوزه پسادکترای علوم انسانی تعریف کردیم تا نخبگان در رشته‌های خاص علوم انسانی تحقیق خود را شروع کنند و به عنوان استادیار پایه یک دانشگاه حقوق دریافت نمایند