گفت‌وگو با دکتر رضا غلامی، رئیس پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم:

جای خالی تفکر انتقادی

از دلایل رکود علوم انسانی در کشور رایج نبودن نقد است

گفت‌وگو و ارتباط‌‌گیری از مهم‌ترین و بدیهی‌ترین الزامات علمی در همه عرصه‌ها، بویژه عرصه علوم انسانی است تا ما شاهد شکل‌گیری فضای پرنشاط در این حوزه باشیم. اما متأسفانه فضای علوم انسانی در کشور ما بی‌حال و راکد است و یکی از مهم‌ترین دلایل این مسأله هم رایج نبودن نقد است؛ البته نقدی که به دور از توهین و اهانت به دیگران است. در واقع باید گفت یکی از شاخص‌های توسعه و پیشرفت را می‌توان در میزان نقدپذیری و فضای انتقادی جوامع جست‌وجو کرد. در همین راستا، گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر رضا غلامی، رئیس پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و رئیس دبیرخانه دائمی جشنواره بین‌المللی فارابی داشته‌ایم که پیرامون ضرورت آزاداندیشی، نقدپذیری، کیفیت علوم‌ انسانی و نقش جشنواره فارابی در تحول و پیشرفت علوم به نکات قابل تأملی اشاره کرده است.

 می‌خواهیم بدانیم «سهم نقد» و «نقش آزاداندیشی» در تحول علوم انسانی چقدر است؟
پرسش بسیار مهمی است. واقعیت این است که «آزاداندیشی» روح و جان پژوهش و آموزش در علوم انسانی است. به نظر می‌رسد کسانی که تصور می‌کنند علوم‌ انسانی وجه تحمیلی دارد، با ماهیت معرفت و ذات علم، آن هم معرفت و علم انسانی و اجتماعی آشنایی ندارند.
من در سال‌های گذشته در طرح ایده «علوم انسانی اسلامی» در ایران نقش مؤثری داشته‌ام و البته نظریه خاصی نیز در این زمینه دارم.
شاید نظریه بنده در زمینه شکل‌گیری و تکامل علوم انسانی اسلامی، با اغلب نظریه‌هایی که طی ۸۰ سال اخیر در دنیای اسلام ارائه شده متفاوت باشد.
 با این حال، سخن من در اینجا چیز دیگری است.
سخن بر سر این است که از همان اوایل ارائه ایده دستیابی به علوم انسانی اسلامی، به این‌ جمع‌بندی رسیدم که تحمیل علوم انسانی اسلامی به اساتید و به تبع آن، به دانشجویان، نه فقط اخلاقاً و منطقاً روا نیست بلکه تأثیری نیز در تحول واقعی در علوم انسانی ندارد.
 ممکن است بپرسید چرا به چنین نتیجه‌ای رسیدم، برای اینکه علم باید آزادانه و بدون هرگونه موانعی، در دستگاه عقلی پرورش یابد و نتایج حاصله، دانشمند و سپس جامعه تخصصی علمی را قانع کند.
 در غیر این صورت، طبیعی است که علم جای خود را با ایدئولوژی عوض خواهد کرد.
با این ملاحظه، تأکید دارم فضای علوم انسانی باید کاملاً با آزاداندیشی سازگار باشد.  نه علوم انسانی در دام سیاست‌زدگی و فتنه‌انگیزی جناح‌های بیمار سیاسی گرفتار شود و نه علوم انسانی اسیر دُگم‌اندیشی‌ها و تنگ‌نظری‌های عوامانه قرار گیرد. در چنین شرایطی می‌توان انتظار داشت فضای علوم انسانی پرنشاط و سرزنده باشد و امکان نظریه‌پردازی و نوآوری فراهم شود.
«نقد» پس از «آزاداندیشی»، مهم‌ترین عنصر در جهت حیات‌بخشی به علوم‌‌انسانی است. اگر مشاهده می‌کنید که فضای علوم انسانی در کشور ما بی‌حال و راکد است، یکی از مهم‌ترین دلایلش، رایج نبودن نقد است.
البته روشن است که منظور از نقد، دعوا و توهین یا تحقیر و هجو همدیگر نیست. منظور از نقد، یک کار عالمانه و روشمند، مبتنی بر یک متدلوژی مشخص است. ما باید به درجه‌ای از سعه صدر برسیم که نظرات علمی همدیگر را با رغبت و مستمراً نقد کنیم و از مسیر نقد به سوی اصلاح و تقویت و حتی کنار گذاشتن نظریات باطل خود حرکت کنیم.
حتی به چنان سعه صدری دست پیدا کنیم که آغوش خود را روی به چالش کشیدن نظرات خودمان باز کنیم.
 اگر به تاریخ علوم انسانی توجه کنید، خیلی از نظریه‌های جدید از دل نقدها و چالش‌های علمی متولد شده است.
 
ارتباط علمی و گفت‌وگوهای علمی- آکادمیک چقدر در هندسه پیشرفت علم و نوآوری‌های علمی مؤثر است؟
«گفت‌وگو» لازمه کار علمی در همه عرصه‌ها، بویژه عرصه علوم انسانی است. بر خلاف دنیای سیاست که بعضی از سیاستمداران دائماً به هم بدبین و خوش‌‌بین‌ می‌شوند یا مانند کودکان و به خاطر دور شدن از واقع‌گرایی، با یکدیگر قهر می‌کنند، در علوم انسانی باید دانشمندان همیشه با هم در آشتی به سر ببرند.
قهر کردن در علم بی‌معناست. مرزبندی‌های اعتقادی و ایدئولوژیک یا سیاسی در علم، کمکی به توسعه و تعمیق علم‌ نمی‌کند. ائمه اطهار(ع) به‌راحتی با خداناباوران مباحثه می‌کردند و صحنه بحث و گفت‌وگو را به خاطر تفاوت‌های عقیدتی ترک نمی‌کردند. من جزو کسانی هستم‌ که معتقد به ضرورت بسط گفت‌وگوهای علمی در علوم انسانی، با صاحبان همه مکاتب علمی می‌باشم و خودم‌ نیز از گفت‌وگوی علمی به خاطر اختلاف‌نظر سیاسی با برخی اساتید، پرهیز نمی‌کنم. بخش اعظم‌ سوء‌تفاهم‌های علمی و قضاوت‌های نادرست دانشمندان درباره دیدگاه‌های همدیگر، مولود قطع یا کاهش گفت‌وگوهای علمی است.
 
ارزیابی‌تان از کیفیت علوم‌ انسانی در کشورمان چیست؟ چه عواملی را برای ارتقای کیفیت علوم‌ انسانی مؤثر می‌شمارید؟
من نمره کیفیت علوم‌ انسانی را با شاخص‌هایی که در نظر دارم، پایین می‌دهم.
زمانی علوم انسانی در کشور ما نمره مطلوب خواهد گرفت که نظریه‌پردازی و نوآوری در فضای علوم‌ انسانی به نحو ملموسی گسترش پیدا کند.
نقدهای علمی وسعت یابد و از همه مهم‌تر، علوم انسانی قادر باشد با قدرت، نقش مغزافزار پیشرفت همه‌جانبه کشور و نیز پیشگیری و مقابله با مسائل و آسیب‌های اجتماعی را بازی کند. الان این‌گونه نیست.
 
اگر بخواهیم دایره اثربخشی علوم انسانی را در حل مسائل مبتلابه وسعت بخشیم، چه باید کرد؟
باید دیسیپلین‌های غیرضروری را شجاعانه کنار بگذاریم.
 باید پژوهش را با آموزش ممزوج کنیم. به تفکر و نوآوری بها بدهیم. از جذب زیاد و بدون‌ محاسبه دانشجو خصوصاً دانشجوی تحصیلات تکمیلی اجتناب کنیم. به دانشجویان کم‌سواد، شجاعانه نمره قبولی ندهیم.
 رویکردهای کمی محض مثلاً افراط در مقاله‌نویسی استادان برای ارتقای علمی را طرد کنیم. از نخبگان و نوابغ جوان جدی حمایت مادی و معنوی کنیم.
از سوی دیگر، ارتباط علوم انسانی با کف جامعه را بالا ببریم. باید درک اساتید از ظرایف و پیچیدگی‌های اجتماعی متقن و عمیق باشد. باید نسبت به تحولات اجتماعی پیش‌بینی داشته باشیم.
نباید خودمان را در یک طیف یا طبقه اجتماعی محصور کنیم و با عینک آن طیف و طبقه، به جامعه نگاه کنیم.
با این حال، دوست دارم از یک واقعیت مهم دیگر نیز پرده‌برداری کنم.
واقعیتی که قصد دارم بیان کنم این است، تا زمانی که حکمرانی در کشور نظام‌مند و سپس علمی نشود، نظام حکمرانی، اساساً مسأله واقعی ندارد تا بخواهد دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها در علوم انسانی به آن مسأله پاسخی بدهند! پس موضوع را باید دو طرفه دید.
 یک طرف کارآمدی علوم انسانی، دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها است و طرف دیگر، نظام حکمرانی و حتی بخش غیردولتی است.
 آنگاه که ذوق، سلیقه، شهود و تجربه شخصی جای علم را گرفته است، چه انتظاری هست تا دانشگاه‌ها حلّال مسائل باشند و در دام تشریفات نیفتند؟!
 
بعضی‌ها سرمایه‌گذاری بر تحقیقات نظری محض در علوم‌ انسانی را بیهوده تلقی می‌کنند؛ نظر شما در این‌ باره چیست؟
این تلقی‌ها بویژه وقتی در بین همکاران‌مان در نظام آموزش عالی زیاد دیده می‌شود، جزو غصه‌های ماست.
 بعضی‌ها که علوم انسانی را نمی‌شناسند، تصور می‌کنند نظرات کاربردی در علوم انسانی، بین زمین و آسمان معلق هستند! خیر، اصلاً این‌گونه نیست.
 هر نظر و ایده کاربردی در علوم انسانی مبتنی بر دکترین‌ها و نظریه‌های علمی است و بدون پشتیبانی نظری، فاقد وجاهت است. بر این اساس، رشته‌های نظری محض در علوم انسانی خیلی مهم هستند.
 فلسفه، الهیات، تاریخ، فلسفه علم، فلسفه‌های علوم یا فلسفه‌های درجه اول مانند فلسفه اقتصاد، فلسفه سیاست، فلسفه روانشناسی و غیره، همه در جای خود اهمیت دارند و کسی اجازه ندارد به نام کاربردی‌سازی، ارزش و قیمت اینها را پایین آورد.
 
چه دیدگاهی درباره ارتباطات و تعاملات جهانی در عرصه علم و دیپلماسی علمی دارید؟
ارتباط و تعامل غیررسمی با دانشمندان خارجی و ارتباط و هم‌افزایی رسمی با دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها در شرایطی که معمولاً جهان تحت سیطره ICT و دیجیتالیسم را به یک «دهکده» تشبیه می‌کنیم، جزو واجبات است.
ما قادر نیستیم به سبک جزیره‌ای به زندگی خود ادامه دهیم. امروز بر خلاف سده‌های قبل، همه مردم جهان در یک کشتی بزرگ سوار شده‌اند و سرنوشت‌شان به‌هم پیوند خورده است.
 در قضیه تلخ و خسارت‌بار کرونا، این به‌هم‌پیوستگی جهانی را به‌خوبی درک کردیم. در این شرایط، همه کشورها باید در عرصه علم و فناوری با یکدیگر همکاری کنند.
این نکته را توجه کنیم که همکاری‌ها فقط منحصر به علوم‌ پایه، فنی و مهندسی و علوم‌ پزشکی نیست.
امروز نیازهای جهانی در زمینه همکاری در علوم انسانی هم زیاد شده است.
درست است که ما با دیگران از حیث جهان‌بینی تفاوت داریم اما این تفاوت، مانع از همکاری در جهت توسعه امور انسانی و رفع خطرات اجتماعی مشترک در جهان نمی‌شود.
اتفاقاً ما در علوم انسانی حرف‌های قابل‌توجهی با جهان‌بینی خودمان برای دنیا داریم.
 
پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری که عهده‌دار مسئولیت مهم دبیرخانه دائمی جشنواره بین‌المللی فارابی است، خودش چقدر در موضوع تحول در علوم انسانی پیشتاز است؟
طی یکسال و نیم اخیر، اتفاقات قابل توجهی در مؤسسه سابق «مطالعات فرهنگی و اجتماعی» که با همکاری معاونین محترم وزارت علوم اخیراً به پژوهشگاهی با عنوان «پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی» تبدیل شد، ظهور و بروز یافته است.
در این پژوهشگاه، هفته‌ای نیست که شاهد یک رویداد علمی بزرگ و اثربخش نباشیم. بسیاری از اساتید بر این باورند که امروز این پژوهشگاه برای مراکز تحقیقاتی کشور الگوبخش است و فضای علوم‌ انسانی در کشور را بویژه در عرصه آزاداندیشی، نقد و گفت‌وگوی علمی رونق داده است.
 
اگر قرار باشد نقش جشنواره بین‌المللی فارابی در تحول و پیشرفت علوم انسانی را توصیف کنید، این نقش‌ها چه خواهند بود؟
این جشنواره معتبرترین جشنواره علوم انسانی و اسلامی است. بدون اغراق جشنواره بین‌المللی فارابی در گسترش ظرفیت‌های علمی و تحقیقی در علوم انسانی و در بالا بردن تراز تحقیقات در این ساحت اثرگذار است.
خوشبختانه، هر سال هم‌ جشنواره نسبت به قبل رشد ساختاری و کیفی دارد. البته همکاری و مشارکت مجدانه و اثرگذار معاونت پژوهشی در وزارت علوم، معاونت علمی و فناوری و نیز بنیاد ملی نخبگان را نمی‌توان نادیده گرفت. امسال نیز مانند سال قبل، حمایت از برگزیدگان جشنواره افزایش ملموسی یافته است.  جدای از خدمات تازه‌ای که بنیاد ملی نخبگان اعطا می‌کند، خوشبختانه معاونت پژوهشی وزارت علوم‌ نیز از چهاردهمین جشنواره به بعد، به نفرات اول و دوم جشنواره گرنتی به مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان جهت تکمیل پروژه تحقیقی آنان اختصاص می‌دهد.

 

بــــرش

گام‌هایی که برای اثربخشی علوم ‌انسانی باید برداشت

اگر بخواهیم دایره اثربخشی علوم انسانی را در حل مسائل مبتلابه جامعه وسعت بخشیم، باید دیسیپلین‌های غیرضروری را شجاعانه کنار بگذاریم. باید پژوهش را با آموزش ممزوج کنیم.
 به تفکر و نوآوری بها بدهیم. از جذب زیاد و بدون‌ محاسبه دانشجو خصوصاً دانشجوی تحصیلات تکمیلی اجتناب کنیم. به دانشجویان کم‌سواد، شجاعانه نمره قبولی ندهیم. رویکردهای کمی محض مثلاً افراط در مقاله‌نویسی استادان برای ارتقای علمی را طرد کنیم. از نخبگان و نوابغ جوان جدی حمایت مادی و معنوی کنیم. ارتباط علوم انسانی با کف جامعه را بالا ببریم.
باید درک اساتید از ظرایف و پیچیدگی‌های اجتماعی متقن و عمیق باشد. باید نسبت به تحولات اجتماعی پیش‌بینی داشته باشیم. نباید خودمان را در یک طیف یا طبقه اجتماعی محصور کنیم و با عینک آن طیف و طبقه، به جامعه نگاه کنیم.