نگاهی بر ابعادی از کودتای هفتم و هشتم تیرماه

شکست کودتای 8 ریشتری

اگرچه اقدامات مسلحانه سازمان مجاهدین خلق از مدت‌ها قبل آغاز شده بود اما بعد از علنی کردن فاز مسلحانه در 30 خرداد 60، اولین اقدام جدی سازمان انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیرماه بود. در این انفجار بجز آیت‌الله دکتر بهشتی که رئیس دستگاه قضا و رکن رکینی در جمهوری نوپای ایران اسلامی بود و بسیاری از نهادهای انقلابی را هدایت می‌کرد؛ ۲۷ نماینده مجلس، ۴ وزیر و ۱۲ معاون وزیر و 30 تن از دیگر مدیران اجرایی و نهادی کشور به شهادت رسیدند. تا جایی که نصاب مجلس شورای اسلامی به مرز رسید و تنها با حضور مجروحان حادثه با تخت‌های بیمارستان رسمیت یافت. بسیاری از مسئولان نیز در جلسه آن شب دعوت بودند و با توجه به دستور جلسه مهم پس از عزل بنی‌صدر، برای حضور به آنها تأکید شده بود که به دلایل گوناگون در لحظه حادثه حضور نداشتند، به‌عنوان نمونه طبق گزارش روزنامه کیهان، نخست‌وزیر و رئیس مجلس لحظاتی قبل از انفجار، محل حادثه را ترک کرده بودند؛ در حالی که طبق اصل 130 قانون اساسی در آن مقطع که رئیس جمهور عزل شده بود، شورای‏ موقت‏ ریاست‏ جمهوری‏ مرکب‏ از نخست‌وزیر، رئیس‏ مجلس‏ و رئیس‏ دیوان‏ عالی‏ کشور وظایف‏ او را انجام‏ می‌دادند و اگر هر سه عضو این شورا به شهادت می‌رسیدند، بجز بحران مدیرانی که به ساختار وارد شده بود، خلأیی قانونی فراهم می‌شد که زمینه کودتا را ایجاد می‌کرد. از این رو، این انفجار بواقع بخشی از کودتای سازمان مجاهدین خلق محسوب می‌شد.

مهدی گیلانی
پژوهشگر

نشانه‌های پیشینی
مواضع آشکار و متعدد سازمان منافقین سبب شد «جان رنر» یکی از سردبیران رادیو بی‌بی‌سی فارسی، 26 خرداد 1360، شامگاهی که قرار بود فردای آن طرح عدم کفایت سیاسی رئیس‌جمهور در مجلس مطرح شود، در برنامه تفسیر تحولات سیاسی خود بگوید: «سازمان مجاهدین خلق... هنوز مردان مسلح خود را برای پشتیبانی از بنی‌صدر به خیابان‌ها نیاورده است اما گزارش‌ها حاکی است که سازمان مجاهدین ممکن است به چنین اقدامی دست بزند، اگر آیت‌الله خمینی طرح برکناری بنی‌صدر را
امضا کند.»
اما شاید این برنامه‌ریزی از مدت‌ها قبل آغاز شده بود. تقویم چاپ شده برای سال 1360 توسط سازمان پیکار (طیفی از سازمان مجاهدین خلق که علناً مارکسیست شدند) برای هر ماه یک شعار انتخاب کرده بود و شعار ماه تیر، با عبارت «علیه حزب جمهوری» آغاز شده بود. همان ماه که دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی منفجر شد. البته می‌توان این امر را یک اتفاق دانست.
همکاری با کودتا از زندان
در آستانه این انفجار خانواده زندانیان امنیتی به پشت در اوین آمده و هیاهو به راه انداخته بودند. خبرهای بعدی نشان داد رابطین سازمان با اعضای زندانی، یک هماهنگی قبلی برای برنامه‌ریزی شورش در داخل زندان داشتند که توسط سعادتی مدیریت شد و پس از اعلام خبر انفجار حزب جمهوری اسلامی، تعدادی از هواداران و اعضای مجاهدین در زندان با شنیدن این خبر شروع به خواندن سرود و پایکوبی کردند و جو زندان را ملتهب کرده و به هم ریختند. در این مقطع، آیت‌الله گیلانی و شهید لاجوردی آنها را به محوطه زندان اوین آوردند و به صحبت و نصیحت آنها پرداختند.
فردای انفجار، در شرایطی که تهران ملتهب بود و هنوز شوک انفجار حزب جمهوری اسلامی، حاکم بود؛ افجه‌ای طبق برنامه‌ریزی قبلی و با هدایت سعادتی از موقعیت خود در میان نگهبانان زندان سوء‌استفاده کرده و برای تکمیل عملیات شورش، به سوی رئیس زندان (شهید کچویی)، دادستان انقلاب مرکز (شهید لاجوردی) و حاکم شرع (آیت‌الله گیلانی) آتش می‌گشاید که مداخله شهید کچویی منجر به نجات آن دو شخصیت و شهادت خود وی شد.
در همین روز بود که همزمان با شورش سعادتی از داخل زندان چندین ماشین اسلحه غیرمجاز توسط اعضای سازمان در خیابان‌های تهران تردد می‌نمودند که کامیون‌های مواد منفجره در ورودی‌های تهران شناسایی شد. اما همزمان با ترورها، بر خلاف تحلیل سازمان که گمان می‌کردند با انفجار حزب جمهوری اسلامی، نیروهای حزب اللهی مرعوب می‌شوند و عناصر آنها فرصت کودتا می‌یابند و عناصر زندانی نیز با این شورش آزاد می‌گردند، فضا علیه منافقین تشدید شد و مردم در خیابان‌ها به راهپیمایی و عزاداری پرداختند.

نقش شهید قدوسی در خنثی‌سازی یک کودتا
مرحوم احمد قدیریان که معاون اجرایی شهید آیت‌الله قدوسی بود، در مصاحبه‌ای گفته است: «ما به آقای قدوسی گفتیم که تعدادی از نیروهای مردمی داریم که اینها را به‌عنوان گشت شب در سطح تهران ساماندهی کرده‌ایم و می‌توانند کارساز باشند. در حادثه انفجار حزب جمهوری اسلامی در ۷ تیر، گشت شب به ما خیلی کمک کرد. من ساعت یک نیمه شب از حزب به خانه آقای ‌قدوسی رفتم. آن موقع هنوز سقف از روی جنازه‌ها برداشته نشده بود. در همین اثنا بود که حاج ‌احمدآقا از بیت زنگ زدند و گفتند آقای ‌قدوسی طبق اخباری که ما داریم می‌خواهند در طول این دو سه روز تمام پل‌های تهران را تخریب کنند، به کمیته و شهربانی و ژاندارمری اعلام کنید که آماده باشند. نزدیک به ۲۰۰ نفر نیرو و گشتی آماده کردیم و در سطح تهران قرار دادیم و همه پل‌ها را گرفتیم. هر حرکت و عمل مشکوکی را حکم داشتیم و دستگیر می‌کردیم و ان باعث شد موفق نشوند کارشان را انجام دهند.»
 
فاش شدن راز کودتا
با شکست این طرح، مهدی آسمان تاب به برنامه‌ریزی قبلی برای ترور مسئولان دادستانی و طرح آشوب در زندان اقرار می‌کند و با توجه به اقاریر سعادتی و دیگر اسناد به‌دست آمده، نقش سعادتی در این ترور از سوی دادگاه قطعیت می‌یابد و در مردادماه 60 به اعدام محکوم می‌شود. این نمونه‌ای از چگونگی سازماندهی جرم جدید در زندان توسط منافقین است. همان چیزی که در سال 1367 نیز رخ داد و طبق مکتوبات برجای مانده، منافقین قصد داشتند در مسیر پیشروی از زندان‌های مسیر یارگیری نمایند.