جنگل‌گردی دورتادور ایران

از افــــــــــــــــــــــــــــرا تا حــــــــــــــــــــــــــــرا

کسی هست که بتواند به لذت یک گردش بهاری در فضایی آرام و سبز که بوی علف و چوب خیس همه جا را پر کرده و صدای سرخوشانه انواع پرندگان گوشش را می‌نوازد، نه بگوید؟ مخصوصاً که بعد این گردش و پیاده‌روی یک چای هیزمی هم دستش بدهند! غالب تصور ما از گردش در جنگل همین است. البته تصور غلطی هم نیست. هر کدام ما در شهر و دیار خود بالاخره جنگل طبیعی یا انسان‌ساخته یا حداقل محوطه پردرختی داریم که برای استراحت و تفریح و تمدد اعصاب، چند ساعت یا شاید چند روزی را در آن سپری کنیم. اما این جنگل‌ها را نباید فقط به چشم چند هزار درخت ساده نگاه کرد. تک‌تک این درخت‌ها باقی‌مانده از دوره‌های مختلف زمین و تغییر و تحولاتش است. بسیاری از آنها قرن‌ها قبل از ما ساکن این سرزمین بوده‌اند و اگر ما همت کنیم تا قرن‌ها بعد ما هم خواهند ماند.

عطیه عیار
نویسنده

جنگل‌های هیرکانی؛ یادگار دایناسورها
زمانی زمین خانه موجودات غول‌پیکری بود که طی چند حادثه و تحولات طبیعی از بین رفتند. یکی از این تحولات، عصر یخبندان بود. این یخبندان گیاهان و نباتات را از بین برد و به تبع آن دایناسورها هم نابود شدند. اما خلاف آن هیولاهای دنیای کهن، گیاهان و درختان پس از برگشت اوضاع جوی زمین به حالت عادی توانستند از دل خاک سربربیاورند و حیاتی نو روی زمین رقم بزنند. یکی از مناطقی که از آن دوره باقی مانده همین جنگل‌های هیرکانی است. هیرکانی با 40 میلیون سال قدمت یکی از میراث طبیعی ایران و جهان است که اتفاقاً به خاطر نوع درختان و گونه‌های گیاهی منحصر به فردش در جهان هم بی‌نظیر است.
سیطره جنگل‌های هیرکانی ایران از نوار شمالی ایران از غرب تا شرق را دربرمی‌گیرد. استان‌های آذربایجان شرقی، اردبیل، گلستان، گیلان، مازندران و سمنان در مسیر این جنگل هستند و خراسان شمالی هم همسایه دیوار به دیوار آن است و در بعضی نوشته‌ها این استان را هم جزو سرزمین هیرکانی‌ها حساب می‌کنند. در این بین استان مازندران با حدود 53درصد از کل مساحت هیرکانی رتبه اول را دارد. گیلان با 26 درصد و بعد استان گلستان با 21 درصد در رتبه‌های بعدی هستند.
جنگل‌های هیرکانی بعد از کویر لوت دومین سایت طبیعی ایران است که در میراث جهانی یونسکو ثبت شده است. داستان این ثبت هم به نوبه خود جالب است. جمهوری آذربایجان زمانی خواسته بود این جنگل پرقدمت را به نام خودش در یونسکو ثبت کند. اما از آنجا که از کل مساحت دومیلیون و 125 هزار هکتاری این جنگل‌ها فقط حدود 20 هزار هکتار آن در کشور آذربایجان است، یونسکو این درخواست را نپذیرفت. در مرحله بعد ایران درخواست داد و یونسکو هیرکانی را میراث جهانی مشترک ایران وجمهوری آذربایجان معرفی و ثبت کرد. این رویداد برای سال 2019 بود و تا این لحظه آخرین اثر ثبت‌شده ایران در میراث جهانی است. طنز ماجرا اینجاست که آذربایجان در نقشه‌های خود و در کتاب‌های درسی‌اش بخش شمال غربی ایران را به طور کامل جزو کشور خود معرفی می‌کند و کودکان و جوانان آذربایجانی فکر می‌کنند شهرهای آذری‌زبان ما جزو کشورشان است اما در عرصه جهانی حتی نتوانست به تنهایی مدعی یک جنگل شود!
 جنگل‌های هیرکانی غیر از زیبایی تأثیر به سزایی در حفظ آب دارند. وجود این جنگل مانع بزرگی برابر سیلاب است. به خاطر موقعیت خاص آن در بعضی نواحی که بین کوه و دریا قرار گرفته، گونه‌هایی گیاهی در آن رشد می‌کنند که در هیچ‌جای دیگر جهان یافت نمی‌شود. همین امر منبع مطالعاتی غنی برای زمین‌شناسان فراهم کرده که با بررسی گونه‌های کمیاب زنده و فسیل‌های گیاهان منقرض‌شده درباره زمین اطلاعات بیشتری به دست بیاورند. گونه‌های جانوری این جنگل هم بسیار متنوع است. اگرچه متأسفانه گونه‌های زیادی منقرض شده‌اند یا در حال انقراض هستند، اما هیرکانی با این پوشش انبوه و گستره عمیق هنوز خانه پستانداران، پرندگان و حتی ماهی‌های زیادی است. خرس قهوه‌ای، پلنگ، شغال، سمور، عقاب، جغد، بلدرچین، کرکس، شوکا و کل از جمله بعضی از ساکنان این جنگل‌ها هستند.
 در گستره جنگل‌های هیرکانی 12 لکه جغرافیایی است وهر کدام جداگانه برای ثبت در یونسکو از طرف ایران پیشنهاد شده است. بولا در ساری، الیمستان در آمل، لیسار در تالش، پارک ملی گلستان، جنگل‌های ارسباران آذربایجان شرقی و جنگل ابر شاهرود از جمله این لکه‌های معروف و شناخته شده هستند. یونسکو این مناطق را به عنوان «ذخیره‌گاه زیست‌بوم» ثبت کرده است. این عنوان برای پدیده‌های طبیعی که تأثیر مثبتی بر همه زمین می‌گذارد به کار می‌رود.
 
 جنگل ابر
اگر به اهالی سفر و گردش بگویید جنگل ابر، اولین گزینه‌ای که در ذهنشان می‌آید جنگل ابر شاهرود در استان سمنان است. البته این تداعی پر بیراه هم نیست. منتها این تنها جنگل ابر ما در ایران نیست. اما اول ببینیم جنگل ابر یعنی چه؟
در مناطق کوهستانی شمال ایران که در مجاورت دریا هستند، رطوبت حاصل از بارندگی زیاد در ارتفاعات حبس می‌شود و ابرها امکان فرار ندارند. با سرد شدن هوا این ابرها زیاد و متراکم می‌شوند و وقتی در آن ارتفاع باشید گویی اقیانوسی از پنبه‌های سفید در مقابلتان است. همه این جنگل‌های ابر درواقع زیرمجموعه جنگل‌های هیرکانی هستند اما به خاطر ارتفاع بالا و این ویژگی ابری خود متمایز شده‌اند.
در ایران چندین سایت و منطقه، مأمن این عروس زیبا هستند که جنگل ابر شاهرود تنها یکی از آنهاست.
جنگل ابر معروف دیگر جنگل فیلبند در مازندران است. این جنگل و جنگل اوپرت در مرز بین مازندران و شاهرود، از بهترین مقاصد گردشگری برای کمپینگ در جنگل و تمدد اعصاب و دوری از شلوغی شهر هستند. هر دو جنگل در مناطقی نسبتاً بکر قرار گرفته‌اند و در نزدیکی آنها فضایی روستایی برقرار است. از این جهت، برای اقامت چند روزه و تأمین مایحتاج و حتی پیدا کردن راهنما و بلد مشکلی نخواهید داشت. ساکنان تهران و سمنان و دیگر شهرهای مرکزی و شمالی حتی می‌توانند با تورهای مسافتی دو- سه روزه به این سفر بروند.
در گیلان سه جنگل ابر مقصد بسیاری از گردشگران است. در روستاهای ییلاقی اولسَبلانگاه، سوباتان و اشکوات هم می‌توان شکوه متراکم ابرهای سفید را به نظاره نشست. در این میان سوباتان در 19 کیلومتری ییلاقات اردبیل یکی از بهترین مقاصد برای سفر در فصل گرماست. فقط باید این نکته را بدانید که در این ییلاق برق و گاز نیست و ساکنان آن عشایر هستند. سفر به این روستا برای کسانی که علاقه‌مند به چند روز زندگی کاملاً متفاوت از سبک زندگی شهری هستند توصیه می‌شود.
 
جنگل فندقلو
بین اردبیل و گیلان، جنگلی سرسبز و بکر هست که نام پوشش گیاهی غالبش را برایش انتخاب کرده‌اند. جنگل فندقلو با درخت‌های بی‌شمار فندق و البته بلوط و راش و بیدمشک از جاذبه‌های دیدنی اردبیل است. این جنگل مرتفع بین هوای سرد و خشک اردبیل و گرم و مرطوب گیلان قرار گرفته و به همین دلیل باران زیادی به خود می‌بیند. در فصل بهار و اوایل تابستان، گل‌های بابونه همه جنگل را فرش می‌کنند و یکی از بدیع‌ترین تصاویر را به چشمان شما هدیه می‌دهند.
 
جنگل‌های بلوط
همه می‌دانیم که یکی از دو رشته کوه مهم ایران زاگرس در غرب است. این رشته‌کوه از جنوب آذربایجان غربی شروع می‌شود و تا استان فارس امتداد دارد. پوشش گیاهی غالب زاگرس از گذشته بلوط بوده است. در واقع، بلوط تنها گیاه سازگار با آب و هوای خشک و سرد زاگرس است. برای همین جنگل‌های این نواحی را به جنگل‌های بلوط هم می‌شناسند. حتی زاگرس را با توجه به نوع بلوط‌هایش به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم کرده‌اند. در زاگرس شمالی پوشش غالب از آن بلوط مازوج یا دار مازو یا بلوط حلبی است که در ایران، عراق، ارمنستان و ناحیه آناتولی و قفقاز می‌روید. هوای زاگرس شمالی شامل کردستان، کرمانشاه و لرستان، نیمه‌مرطوب و خنک است. پوشش زاگرس جنوبی هم بلوط ایران و لبنانی است که در استان‌های ایلام، خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد، فارس و بخشی از اصفهان گسترده شده است. این منطقه که به جنوب نزدیک‌تر است هوایی گرم و خشک دارد. جنگل‌های زاگرس 40 درصد جنگل‌های ایران را تشکیل می‌دهند.
 متأسفانه به دلایل طبیعی مثل خشکسالی و گسترش آفت‌ها و همچنین دلایل انسانی مثل چرا بی‌رویه و قطع درختان و البته ریزگردها، اوضاع جنگل‌های بلوط چندان خوب نیست. چند آتش‌سوزی مهیب طی سالیان اخیر هم تن نحیف این جنگل‌ها را رنجورتر کرده است. اما چندسالی است که اهالی بومی و محیطبانان با کمک هم و تبلیغات رسانه‌ای به دنبال احیای این جنگل‌ها هستند. در همین راستا روز هفتم فروردین روز پاسداشت بلوط نام گرفته و مردم با لباس محلی در جنگل‌ها حاضر شده و سعی در جلب‌توجه افکار عمومی دارند.
با این حال، هنوز این جنگل‌ها زیبایی خودشان را دارند و هنوز ارزش دارد که برای دیدنشان هم‌مسیر جاده‌ها شد. دشت برم در 30 کیلومتری شرق کازرون در استان فارس یکی از معروف‌ترین جنگل‌های بلوط و البته بزرگترین جنگل بلوط ایران و غرب آسیاست. در این جنگل علاوه بر درختان بلوط ایرانی، بادام کوهی و ارژن هم یافت می‌شود. به علاوه زیستگاه گوزن زرد ایرانی است. برای اقامت هم می‌توانید گزینه تنها کاروانسرای سنگی ایران را در نظر داشته باشید.
 
جنگل حرا
جنگل عجیب حرا همه تصورات ما را از جنگل به‌هم ریخته است. اگر تا به حال هر وقت اسم جنگل به میان می‌آمد، کتانی و پوتین به پا کرده و می‌رفتیم تا گروهی درخت انبوه روی زمین یا در کوهستان را ببینیم، حالا باید از زمین سفت زیر پا جدا شویم و دل به دریا بزنیم؛ دریایی که همیشه منشأ افسانه‌ها و اسطوره‌های عجیبی بوده و این جنگل‌ها هم طبق افسانه‌ها از اشک چشم انسان روییده است.
افسانه را که کنار بگذاریم، در آب‌‌های شور خلیج همیشه فارس‌مان و دریای زیبا عمان، نوعی پوشش گیاهی ویژه شوراب‌ها وجود دارد که اصطلاحاً به آنها مانگرو می‌گویند. درختان مانگرو شورزی جنگل‌های آبی جنوب ایران از خانواده شاه‌پسندها هستند. تکثیر این درخت‌ها به این صورت است که نهال روی درخت اصلی رشد می‌کند و بعد جدایی درون آب و مرداب می‌افتد و به مرور درختی جدید می‌شود. جالب است بدانید که نام علمی درخت‌های حرا به افتخار دانشمند ایرانی پورسینا، اوه‌سینا مارینا است.
غیر از مانگروهای حرا در جزیره قشم، هرمزگان، بوشهر، عسلویه، بندرعباس و سیستان و بلوچستان هم از این درخت‌های اوه‌سینا مارینا دارند. در واقع هر جا که آب شور و مردابی باشد، این درخت‌‌های نواحی استوایی هم خودنمایی کرده‌اند. درخت‌های مذکور، آب شور را جذب و نمکش را دفع می‌کنند و آب شیرین تحویل می‌دهند. البته همیشه هم در آب نیستند. وقتی سطح آب دریا و اقیانوس پایین برود، زمین زیر این درخت‌ها هم معلوم می‌شود و می‌توان در آنها پیاده‌روی هم کرد اما چند ساعت بعد و با مد آب گاه تمام ارتفاع درخت زیر آب می‌رود و از درختان بلندتر چند شاخه بیرون می‌ماند. جنگل حرا هم به عنوان «ذخیره‌گاه زیست‌بوم» در یونسکو ثبت شده است.
هشت منطقه حفاظت‌شده در سواحل دریاهای جنوب ایران با این پوشش مشخص شده و ورود به آنها ممنوع یا تنها با مجوز مقدور است اما خوشبختانه برای دیدن این جنگل‌ها می‌توانید به دو منطقه چابهار یا قشم سفر کنید البته الان نه چون دیگر خرماپزان است. برای اوایل بهار یا فصل پاییز برنامه‌ریزی کنید و از این شگفتی طبیعت لذت ببرید.
 
جنگل‌های ایرانی - تورانی
این اسم که ما را یاد شاهنامه می‌اندازد، مربوط به پوشش گیاهی نواحی مرکزی و شرقی ایران است. البته بخش عمده این نواحی با کویر و حاشیه کویر عجین شده، به حدی که گاهی از شدت گرما روی صحراهای آفریقا را هم سفید می‌کند اما در مناطقی که بارشی نسبی بوده پوشش گیاهی جنگلی هم دیده می‌شود. عمده درخت‌های این ناحیه پسته و بادام، گون و تاغ است. درخت یا بهتر است بگوییم درختچه تاغ مقاومت بالایی برابر گرما و خشکی دارد. به همین دلیل در نواحی کویری استان خراسان جنوبی جنگل‌کاری‌های وسیعی از درخت برای مقابله با بیابان‌زایی انجام شده است.

 

این بخش خیلی مهم است؛ لطفاً و حتماً بخوانید!
مساحت جنگل‌های هیرکانی و زاگرس کم نیست اما در مقایسه با وسعت بسیار زیاد کویر در ایران، کشور ما از جهت منابع جنگلی فقیر محسوب می‌شود. برای همین تلاش همه‌جانبه برای حفظ این میراث سبز بیش از سایر نقاط دنیا اهمیت پیدا می‌کند تا این تعادل بیش از این به نفع بیابان‌زایی تغییر نکند. بخش زیادی از این تلاش بر عهده متولیان امر است اما این چیزی از مسئولیت‌های به ظاهر خُرد اما پراهمیت ما کم نمی‌کند. کمترین کاری که ما به عنوان گردشگر می‌توانیم انجام دهیم، توجه به قانون «گردشگری مسئولانه» است. هدف از این عبارت تعریف یکسری مسئولیت‌ها برای گردشگر است تا بافت طبیعی، تاریخی و فرهنگی هر مقصد سفر را حفظ کند. طبق این مسئولیت ما موظفیم طوری سفر کنیم که پس از اتمام سفر اثری از ما در مقصد نمانده باشد. مثلاً در سیاحت جنگل باید مراقب حریم حیوانات آن باشیم و با صدای بلند موسیقی گوش نکنیم. به درخت‌ها و درختچه‌ها آسیب نزنیم. شاید آنچه را که می‌بُریم یا از زمین بیرون می‌کشیم، یک گونه نادر و در حال انقراض باشد. حتماً مراقب مکانی که آتش روشن می‌کنیم، باشیم. ترجیحاً در جاهایی که قبلاً آتش روشن شده و آثارش باقی مانده بساط خود را علم کنیم. بعد از تمام شدن سیاحتمان هم حتماً آتش را کامل خاموش و خفه کنیم. خیلی از آتش‌سوزی‌های مهیب جنگل‌های زمین به خاطر بی‌مبالاتی در حد یک کبریت روشن بوده است.
یادمان باشد جنگل‌ها شش‌های زمین هستند و شش اگر از کار بیفتد، نفس هم می‌رود.