نگاه کارشناس

معیار‌های اشتباه برای ازدواج دوم

فریبا همتی
روانشناس

ازدواج دوم برای زن یا مرد اگر بر اساس معیارهای صحیح و شرایط عقلانی و منطقی صورت نگرفته باشد به طور معمول سرانجام خوشی نخواهد داشت. همان‌طور که می‌دانیم اغلب زنان پس از جدایی از همسر اول خود یا مرگ وی به دلایلی تن به ازدواج دوم می‌دهند. شاید بتوان گفت مهم‌ترین این دلایل رها شدن از تنهایی و داشتن آینده‌ای مطمئن و البته پشتیبان مالی و حامی است.
اما باید بدانیم که ازدواج کردن با هدف بهره‌گیری از ثروت یا موقعیت خانوادگی همسر، ضدارزش و نکوهیده شمرده شده و به نوعی آفت نهاد خانواده و زمینه‌ساز فروپاشی آن است.
در ازدواج‌هایی که به خاطر ثروت یا شهرت رخ می‌دهد و شناخت و علاقه نقش چندانی نداشته باشد چنانچه مرد یا زن بعد از مدتی متوجه شود که نمی‌تواند به هدف خود برسد بتدریج یا دچار سرخوردگی و مشکلات روحی و افسردگی می‌شود یا به دنبال راهی خواهد بود که بتواند به هدفش به هر طریق دست پیدا کند.
همانند پرونده‌ای که مورد بازخوانی قرار گرفت و زن میانسال که برای فرار از تنهایی و داشتن حامی مالی با مردی ثروتمند و تاجر ازدواج کرده بود وقتی دریافت شوهرش توجهی به او ندارد و خواسته‌های او را برآورده نمی‌کند بدترین راه یعنی نقشه قتل او را طراحی کرد و نه تنها زندگی خودش بلکه آینده پسر جوانش را نیز برباد داد.
از سوی دیگر می‌بینیم که این زن حتی وقتی مجبور به اعتراف می‌شود باز هم دست به پنهانکاری زده و علت و انگیزه‌اش از این جنایت را بی‌اخلاقی شوهرش عنوان می‌کند تا طمع و ترس خود از بی‌نصیب ماندن از اموال شوهرش را برملا نکند.
نگاهی به این پرونده و پرونده‌های مشابه دیگری که در مراجع قضایی و انتظامی مطرح است بیش از پیش اهمیت یک ازدواج صحیح یا به عبارتی یک انتخاب آگاهانه، عاقلانه و منطقی را نشان می‌دهد.