سپهر خلجی، رئیس شورای اطلاعرسانی دولت مطرح کرد
ناگفتههایی از جلسه کابینه دولت روحانی با رئیسی
متنی که در ادامه خواهید خواند، سخنان دکتر سپهر خلجی چهره جدید کابینه سیزدهم و رئیس شورای اطلاعرسانی دولت است که حاوی ناگفتههایی از آخرین جلسه اعضای دولت دوازدهم با آیتالله رئیسی است. جلسهای که اعضای کابینه دولت قبل به تشریح برخی شرایط کشور پرداخته و خود به وضعیتی که دولت را در آن تحویل میدهند، معترف هستند. این گفت و گو چهارشنبه گذشته در روزنامه همشهری منتشر شد و «ایران» آن را با اندکی تغییر، در ویژهنامه خود بازنشر میکند.
دولت در این دو سال، نصف راه خود را پیموده و فراز و فرودهایی داشته است. بهتر است با مقدمهای درباره نقاط قوت و ضعف، فرصتها و چالشها و هر آنچه به نظرتان در مورد وعدهها و چشمانداز پیش رو وجود دارد، شروع کنیم.
از وقتی که اختصاص دادید بسیار ممنونم. به جنابعالی و همه همکاران خداقوت عرض میکنم. در این دو سال رسانهها کمکحال دولت بودند و به سهم خودم از همه همکاران رسانهای سپاسگزاری میکنم. البته در ابتدای گفتوگو مایلم شرایطی را که آیتالله رئیسی وارد کارزار انتخابات شد مرور کنم. به نظرم برای مخاطبان این گفتوگو یادآوری دوران سابق که اتفاقاً زمان زیادی هم از آن نگذشته مفید باشد. متأسفانه ما عموماً حافظه کوتاهمدتمان زود پاک میشود و یادآوری برخی موضوعات خالی از فایده نیست.
پس با همین ترجیح، آغاز کنیم؛ دولت سیزدهم در چه شرایطی کشور را تحویل گرفت؟
کشور در سال 1400 در شرایطی قرار داشت که یک دولت غربگرا با ایده مرکزی حل مشکلات از طریق مذاکره مستقیم با امریکا سکاندار مدیریت اجرایی بود که با اصرار بر همان ایده مرکزی کشور را هشت سال با خسارت شدید در حوزههای اقتصادی، سیاسی و بینالمللی مواجه کرده بود.
در این شرایط، تورم به مرز 60 درصد رسیده بود، جامعه بشدت تحت فشار قرار گرفته و به دلیل تلنبار مشکلات اقتصادی که فشار مستقیم آن بر معیشت مردم سرریز شده بود همه شاخصهای مرتبط با اعتماد عمومی نیز دچار تنزل شده بود.
حاکمیت دوگانه رسماً در این دوره تقویت شد و جسارت برخی اعضای ارشد آن دولت در برابر حاکمیت مشهود بود. اختلاف و تشنج بین قوا هر از گاهی ظرفیتهای کشور را دچار چالش میکرد و بار روانی این ناملایمات در جامعه سرریز میشد.
در حوزه فرهنگ نوعی بیقیدی حاکم شده بود که مصادیقی از آن را در اعمال سیاستهای سند 2030 و ولنگاری فضای مجازی و... همه شاهد بودند.
در حوزه تولید، رشد اقتصادی نزدیک صفر و سرمایهگذاری عملاً تعطیل شده بود، حتی کشورهای غربی که دولت قبل همه تخممرغهایش را در سبد آنها گذاشته بود هم حاضر به نجات آن دولت نبودند و هر جا هم که میتوانستند یک لگد به اندام دولت میزدند. مصداق بارز آن پاره کردن برجام توسط امریکا بود.
نمونه خفتبار دیگری که میشود اشاره کرد عدم سوخترسانی به هواپیمای وزیر خارجه وقت در اروپا به بهانه تحریم بود؛ علاوه بر آن دهها مورد تحریم در حین مذاکره با غرب هم اتفاق دیگری بود که عزت ملی را مخدوش کرده بود.
حال ممکن است برخی اصطلاحاً لاف در غریبی بزنند و با اینکه کارنامه هشت سال عملکردشان در حوزه سیاست خارجی مستند جلوی چشم همه قرار دارد، در کلابهاوس برای خودشان و علاقهمندانشان هفت ساعت یکنفس دستاوردسازی بکنند اما این تلاشها واقعیت صحنه را عوض نمیکند.
جالب است هنوز دو سال نگذشته و به دنبال تحریف تاریخ مدیریت خود برآمدند.
بله. باید تاریخی را که بر این کشور و مردم گذشت یکبار دیگر بازخوانی کنیم. معتقدم واقعاً جا دارد دوره قبل از منظر نحوه حکمرانی در دانشگاهها به عنوان عبرت تاریخ تدریس شود.
به یاد بیاوریم دورهای را که هر از گاهی مدیران ارشد دولت در سطح رئیسجمهور یا وزیران، خود منشأ جریانسازی و تحریکآفرینی علیه بخشهایی از حاکمیت یا سایر قوا میشدند که به مرور کشور را دچار فرسایش و درگیر یک چالش زننده کرده بود. خوب است مخاطبان این صحنهها را در ذهن خود مرور کنند. صفحات روزنامههای وابسته هر روز یک مسأله را تبدیل به حاشیه و بحران کرده و انرژی زیادی صرف خنثیسازی آن میشد.
از طریق ابزار رسانه برای افکار عمومی اولویتسازی میکردند به گونهای که موضوعی مانند برجام را به عنوان نسخه شفابخش کشور و حلالمسائل همه مشکلات مردم جا میزدند.
به اعتراف برخی وزرای وقت، ارتباط رئیس دولت با وزرا قطع و به همان نسبت ارتباط دولت با مردم نیز کم شد و آنجا هم که قرار بود به مردم توجه شود با نگاه از بالا به پایین بود که نمونههایی از آن را در حضور در جمع کارگران با خودروی شاسیبلند شاهد
بودیم.
مسیر انقلاب از ریل اصلی خود دچار انحراف شد و این اتفاق باعث دغدغه بسیاری از دلسوزان به انقلاب و وفاداران به امام شده بود.
اگر یک تحلیل محتوا از بیانات رهبر معظم انقلاب در آن ایام تلخ هشتساله بشود محورهای مهمی از دغدغهها و نگرانیهای ایشان از مسیر حرکت عمومی کشور قابل دریافت است.
البته طبیعتاً بیشترین نقش در مسدودسازی مسیر انحرافات و دفاع از گفتمان انقلاب و برافراشتن پرچم تبیین را شخص رهبر عالیقدرمان به عهده
داشتند.
دههای که فرصتها یک به یک به تهدید تبدیل میشد و ظرفیت انقلاب در حال فرسایش بود. یکی دیگر از اتفاقات تلخ این دوران تهدید غیرقابل انکار نفوذ بود که تقریباً در همه سطوح از سیاست، اقتصاد، محیط زیست و... با آن مواجه بودیم.
مصداقهای زیادی برای آن وجود دارد، از فعال بودن جریان نفوذ در اطراف مسئولان ارشد وقت و اثرگذاری بر تصمیمها و اقدامات تا نفوذ در سامانه محاسباتی مدیران دولتی. این هشت سال دقیقاً همان ایامی است که رهبر حکیم انقلاب فرمودند دهه 90 دهه از دست رفته ایران است.
در آن دوره چون دولت وقت خود را در نسبتی با غرب تعریف و وضعیت خود را از دریچه قضاوت آنان ارزیابی میکرد لذا تقریباً با هر آنچه باعث عزت ملت بود مخالفت و مقابله میشد.
بهنظر اگر مقایسهای دراین باره صورت بگیرد، مخاطبان بخصوص جوانترها درک بهتری از شرایط دهه 90 خواهند داشت.
نوع رویکرد دولت وقت را در قبال پیشرفتهای موشکی ایران ببینید! و با وضعیت الان مقایسه کنید که رئیس جمهور خود در مراسم رونمایی از موشک هایپرسونیک هوافضا شرکت میکند و دست دانشمندان این عرصه را که باعث اقتدار و افتخار ایران بزرگ هستند میبوسد.
بیخاصیت شدن صنعت فضایی کشور در بخش دولتی در آن مقطع را ببینید! و با وضعیت فعلی فضایی کشور که با اقتدار توان تصویربرداری از هر نقطهای از جهان با فاصله یک متر را دارد مقایسه کنید. قطع کامل ارتباط کشور با سایر ظرفیتهای بینالمللی از جمله کشورهای همسایه و مسلمان و شرق آسیا را ببینید! و با وضعیت ارتباطات امروز جمهوری اسلامی ایران با کشورهای منطقه مقایسه کنید.
از دست رفتن ظرفیت هستهای کشور را ببینید! و با توان غنیسازی 60 درصدی و بالاتر در صنعت هستهای امروز مقایسه کنید.
عدم استفاده از فرصتهای ارتباطات راهبردی با قدرتهای جهانی چون روسیه و چین را ببینید! و با ارتباطات راهبردی امروز با این دو کشور مقایسه کنید و..
البته در ارزیابیها باید جانب انصاف را رعایت کرد یعنی وقتی از مشکلات یک جریان میگوییم باید محاسن آنرا هم بگوییم.
اگر بخواهم برخی از محاسن آن دوران خسارتبار را بیان کنم باید به تجربه اندوزی مردم از کارنامه یک جریان پرمدعا و بیکارنامه هم اشاره کنم؛ یعنی دورهای فراهم شد که مردم با پوست و گوشت خود دقیقاً معنای برخی شعارهای فریبنده و بدون پشتوانه را
درک کردند.
جوانان تجربه خوبی از حاکمیت مدیریت خسته و پیر به دست آوردند. جامعه انقلابی تجربه دقیقی از ضدیت با انقلاب و شعارهای آن و انحراف در آرمانهای امام را کسب کرد. مردم معنای دقیق کلمه نفوذ را فهمیدند؛ اتفاقی که اگر میخواستید با دهها یادداشت و سخنرانی آنرا بیان کنید مردم آنرا به عینه
دیدند.
یعنی به عبارتی حسن بزرگ دولت قبل این بود که به تجربه جمعی ملت اضافه کرد. یعنی اگر الان به کسی بگوییم نفوذ یعنی چه؟ دقیقاً تداعی ذهنی پیدا میکند.
یا اگر به کسی بگویید معطل کردن ظرفیتهای کشور یعنی چه؟ دقیقاً میتواند آنرا با مثال برای شما بیان کند و چهره بعضی از اعضای دولت قبل جلوی دیدگان انسان رژه میرود.
استناد شما بیشتر به کدام موضوعات برمیگردد؟ مستندات دقیق آن چیست؟ به نوعی میخواهیم بحث را از حالت قضاوت کلی بر مشاهده عینی متمرکز کنیم.
چه سندی مستندتر از بیان خود مسئولان وقت؟ مجموعهای از اتفاقات که مربوط به این نحوه از مدیریت کشور بود باعث شد که کشور عملاً قفل شود.
این را بنده نمیگویم بلکه اسناد میگویند. برای اثبات عرایضم بخشی از اظهارات مسئولان ارشد دولت قبل را در اولین جلسه هیأت دولت با آیتالله رئیسی عیناً میخوانم تا همه بدانند آیتالله رئیسی دولت را دقیقاً در چه شرایطی تحویل گرفت و اظهارات مدیرانی که 8 سال ملت را با وعده مذاکره با امریکا و رفع همه مشکلات در گرداب بلاها رها کردند،
چه بود.
البته امروز آنچه خود و تیمهای رسانهای وابسته به آنان در فضای مجازی میگویند خلاف این اظهارات است و به گونهای در مورد 8 سال دولت قبل صحبت میکنند که گویی در مورد دستاوردهای دولت در یک سیاره دیگر صحبت میشود.
به این جملات خوب توجه کنید. این اظهارات مربوط به جلسه هیأت دولت در تاریخ چهارشنبه سوم مرداد 1400 است:
_آقای جهانگیری در همان جلسه صریحاً می گوید: واقعاً شرایط کشور دشوار است. ما تقریباً جزو کم سابقهترین دوران چهل سال انقلاب را داشتیم. با اینکه ما خب جنگ تحمیلی را هم داشتیم و همه ما توی مسائل بودیم.
توی شرایطی که به هر حال فشار خارجی، امریکاییها و مسائل ما در منطقه، مسائل داخلی بسیار سخت شده.
این شرایط کرونا، این شرایط خشکسالی، منابع کشور هم که ته کشیده، این هم شرایط دشوار بودجه، شرایط اقتصاد دشوار شده، هم شرایط اجتماعی و هم خارجی، بالاخره آقای رئیسی در چنین شرایطی مسئولیت اداره کشور را به عهده گرفتهاند.
-رزم حسینی وزیر صمت: در برق صنایع 60 درصد شبها و 30 درصد روزها برق هست. برق فولادمان هم 50 درصد بعضی مواقع وصل است و بعضی مواقع قطع و الان تولیدمان کاهش داشته است.
-اردکانیان وزیر نیرو: جناب آقای رئیسی در جریان باشند که با توجه به کاهش نسبی دما خوشبختانه فعلاً امکان اینکه افزایش بدهیم فراهم شده منتها این افزایش مرتب نیست یعنی ما حتی 70 درصد تا 80 درصد هم در بعضی مواقع قطعی داشتیم...
-جهانگیری: بزرگترین مشکل پیش روی ما که قبلاً هم خدمتتان گزارش کردم بحث انتقال نهادهها و تدارک ورود آن به کشور است. در خصوص سایر کالاهای اساسی هم مشکل تأمین ارز داریم.
از این 6 میلیون و 328 هزار تنی که در بنادر وجود دارد و در اسکلهها و لنگرگاهها 984 میلیون دلار یا نزدیک به یک میلیارد دلار به ارز نیاز داریم. اینها کالاهایی است که ارز به آن تخصیص داده نشده.
-خاوازی وزیر جهاد کشاورزی: برای گندم 1.2 میلیارد دلار و برای روغن 1.1 میلیارد دلار نیاز داریم علاوه بر ارزی که مربوط به نهادههای دامی است و اگر بخواهیم آنرا ثابت نگه داریم یک میلیارد دلار هم اینجا نیاز داریم....
موارد بدتری را هم از ماحصل مدیریت آقایان شنیده بودیم؛ انتقاد اصلی شما به نرمافزار دولت سابق چیست؟
موارد زیادی از این دست اسناد در مذاکراتی که مدیران دولت قبل با شخص رئیسجمهور و بعضاً در جلسات دو نفره داشتند وجود دارد که واقعاً الان به مصلحت نیست منتشر شود و همه حاکی از اوضاع وخیم اقتصاد کشور، ذخایر کالاهای اساسی، سیاست خارجی، وضعیت ارزی کشور، تورم، خشکسالی، وضعیت تأسفبار کرونا و کشتههای کرونایی و.. بوده است که دقیقاً ناشی از نحوه اداره کشور توسط یک جریان سیاسی در کشور و با وعده فریبنده حل مشکلات مردم از کانال مذاکره با غرب بود، جریانی که در این چهل سال بخش عمدهای از دوران مدیریت بر ارکان کشور را به اشکال مختلف و با شعارهای مختلف اما مشابه به عهده داشتند.
یک توهم محض که نه شجاعت اصلاح راهی را که اشتباه رفتند، داشتند و نه شجاعت اعتراف به اشتباه در برآوردهای خسارتآفرین برای زندگی یک ملت بزرگ.
یعنی آیتالله رئیسی در چنین شرایطی کشور را تحویل گرفت. به لحاظ اجتماعی جامعه در وضعیت بدی از ناامیدی نسبت به کارآمدی دولت، فشار شدید اقتصادی در کنار سایه سنگین مرگهای کرونایی و تعلل دولت در حل مشکل، اوضاع به هم ریخته ارتباطات خارجی که حتی شرکای غربی دولت که 8 سال آنان را سرکار گذاشته بودند و ظرفیتهای کشور را تحلیل برده بودند، حاضر نبودند قدمی برای کمک به این دولت برای خروج از این
بحران بردارند.
جامعه انقلابی و جوانان دلداده به انقلاب هم که در این 8 سال خون دل خورده بودند نگران از تداوم این وضعیت و فرسایش دستاوردهای انقلابی که قدم به قدم برای حفظ آن خونهای مطهر تقدیم شده بود.
مقدمه مفصلی شد اما به نظر لازم بود؛ خصوصاً آنکه با مستندات ارائه کردید، در مورد دولت سیزدهم بفرمایید.
حتماً؛ تاریخ را مرور کردم که اتفاقاً به همینجا برسم. مجموعهای از این مسائل باعث شد که مردم در 28 خرداد 1400 با شرکت در انتخابات به تداوم این مسیر نه معنادار گفتند و آیتالله رئیسی که حالا بار بزرگی از مشکلات و دغدغههای مردم و جامعه متدین را به دوش گرفته بود، وارد چرخه مدیریت اجرایی کشور شد.
در این مقطع مهمترین و اولویتدارترین هدف، اصلاح مشکلات مردم بود.
اما دولتِ مردم راهحل آن را در بازگشت به شعارهای انقلاب، سد کردن مسیر نفوذ، بازگرداندن دولت به میان مردم، دمیدن روحیه امید، تلاش برای خنثیسازی تحریم و در عین حال تلاش برای رفع تحریم، باز کردن گرههای سیاست خارجی از طریق بسط مناسبات همسایگی، منطقهای و همبستگی با کشورهای مسلمان و برقراری ارتباطات راهبردی با همه شرکای مهمی که علاقه به همکاری با جمهوری اسلامی داشتند و تمرکز بر اقتصاد
قرار داد.
توجه به ظرفیتهای بزرگ نخبگانی در حل مسائل کشور و فرصت دادن به جوانان برای گرهگشایی از گرههای کور در موضوعات مختلف از جمله اقدامات اساسی دولت در این مسیر بود.
جهتگیری سیاست خارجی دولت را چگونه ارزیابی میکنید؟
در ابتدا باید بگویم این جهتگیری را رهبر معظم انقلاب تأیید فرمودند. همین چند هفته قبل فرمودند این توفیقات در سیاست خارجی و سیاست همسایگی مرهون تلاشهای آیتالله رئیسی است(نقل به مضمون).
خوب نتیجه آن را هم در این نزدیک دو سال همه میبینند و میتوانند قضاوت کنند کدام منطق زبان دنیا را بلد بود و کدام منطق توان دفاع از منافع ملت را داشت.
البته یقیناً در حوزه مسائل اقتصادی با مشکلاتی مواجه هستیم که بخشی از آن ناشی از ضعفها و کمکاریها و بخشی از آن هم ناشی از فتنه اغتشاشات است که با هدف توقف کشور و مسدود کردن مسیر پیشرفت صورت گرفت که البته خسارتی که به کشور و اقتصاد و معیشت مردم وارد شد به یاری خدا با کار مضاعف و تلاش شبانهروزی دولت حتماً باید جبران شود. الان همه میبینند که در حوزه مسائل خارجی رویکرد راهبردی دولت فعال کردن همه ظرفیتها برای توسعه روابط خارجی با هدف رفع و خنثیسازی تحریمها و مقابله با یکجانبهگرایی است که از همان ابتدا هم بارها این مسأله گفته شد.
توسعه روابط با همه ظرفیتها از جمله آفریقا و همچنین امریکای لاتین هم در دستور کار جدی است. در امتداد همین سیاست منطقهای سفر رئیسجمهور به سوریه انجام شد و پس از 14 سال بنای ارتباطات راهبردی با رویکرد اقتصادی و تحکیم محور مقاومت تقویت شد.
سفر از ابعاد مختلف حائز اهمیت بود؛ اولاً این سفر نشان داد بحمدالله با جانفشانی رزمندگان مقاومت، امنیت به سوریه برگشته، ثانیاً زمینه تبادلات اقتصادی با کشور سوریه در ابعاد مختلف فراهم شد، ثالثاً محور مقاومت تجدید قوا کرد و در منطقه نقشآفرینی بیشتری خواهد داشت که بحمدالله توان بالای مقاومت در پاسخ دادن به تجاوزات رژیم صهیونیستی در روزهای گذشته شاهد این مدعاست.
ملاقات در سوریه در بالاترین سطح انجام شد و حائز دستاوردهای سیاسی، امنیتی، اقتصادی و دفاعی بود. البته توافقات این سفر باید پیگیری شود. در ادامه رئیسجمهور برای توسعه روابط خارجی با آسیا به اندونزی سفر کردند و زمینه همکاری با ظرفیتهای بزرگ جهان اسلام فراهم شد.
سفر به سه کشور امریکای لاتین هم در همین چهارچوب است. ضمن اینکه بسیاری از مشکلاتی که در دولت قبل بین همسایگان منطقه اتفاق افتاده بود در مسیر اصلاح قرار گرفت. همه فهمیدند که بر خلاف تبلیغات، دنیا فقط چند کشور در امریکا و اروپا نیستند و جمهوری اسلامی همزمان با تلاشها برای رفع تحریم تلاش خود برای خنثیسازی تحریم، پایان دادن به حاکمیت دلار در مناسبات اقتصادی و توسعه روابط با سایر واحدهای سیاسی را سرعت بخشیده
است.
و در آخرین مورد مهم، آزادی آقای اسدی از زندانهای بلژیک بود...
یکی دیگر از توفیقات بزرگ سیاست خارجی در همین ایام، مجموعه اقدامات ترکیبی دولت سیزدهم برای آزادی دیپلمات عزیزمان آقای اسدی بود که غیرقانونی در دورهای از دولت قبل و در آستانه سفر رئیسجمهور وقت به اتریش در اروپا دستگیر شده بود و متأسفانه دولت قبل اقدام مؤثری برای آزادی ایشان
انجام نداد.
همزمان برخی پروندههای ایران و آژانس حل شد. برخی گروگانهای ما که در بند کشورهای خارجی بودند با زندانیان و جاسوسهای آنان تبادل شدند.
بخشی از پولهای بلوکه شده ما آزاد شد.
هر کدام از این موارد دستاورد بزرگی در حوزه امنیتی و دیپلماسی است. آیتالله رئیسی حقیقتاً طبق وعدهای که داده بود، عمل کرد.
یک زمانی زبان بلدهای دنیا اعتراض داشتند که چرا موقع مذاکرات، سپاه موشک آزمایش میکند، اما حالا در شرایطی که سفارت ایران همزمان در عربستان بازگشایی میشود رئیسجمهور در مراسمی شرکت میکند که موشک رونمایی شده میتواند در کمتر از 400 ثانیه به تلآویو و حیفا برسد؛ این یعنی وقتی اقتدار داشته باشی دنیا هم مجبوره زبانت را یاد بگیره.
اغتشاشات بر شرایط عمومی دولت چه تأثیری گذاشت؟
کشور در دوره اغتشاشات دچار خسارت بزرگی شد. بعضی از این خسارتها قابل جبران نیست. از جمله شهادت جمعی از بهترین فرزندان این ملت از جمله شهید علی وردی و شهید عجمیان.
چند بار حضرت آقا اشاره فرمودند که دلیل این اغتشاشات طراحی دشمن برای ضربه زدن به مسیر پیشرفت کشور بود.
یعنی اتاقهای فکر دشمن محاسبه کردند که هر جا جریان انقلاب حاکم شود کشور در مسیر پیشرفت قرار میگیرد و طبیعی است که وقتی مردم طعم شیرین پیشرفت را چشیدند دیگر به جریانهای بدلی، فریبکار و خسته اقبال نخواهند داشت، با طراحی توطئه تلاش کردند مسیر پیشرفت کشور توسط جریان برآمده از انقلاب را سد کنند.
ملت را دچار رنج و محنت کرده و به عبارتی آنان را از کرده خود پشیمان کنند. در فتنه اغتشاشات همه دیدند که جریان غرب همه ظرفیت خود را به میدان آورد. از اراذل اجارهای تا رؤسای برخی کشورها، تا فواحش سیاسی و هنری و اخلاقی تا برخی نهادهای بینالمللی و.... که با پشتیبانی آشکار رسانههای مواجب بگیر جشن براندازی گرفته بودند.
تجمعات اجارهای در آلمان، استرالیا، کانادا و برخی دیگر از کشورها را دیدید؟ در مقابل چه اتفاقی افتاد؟ انسجام مردم و تجمعات پرشور برای دفاع از انقلاب و امام و رهبری.
سال قبل سال پیروزی مردم ایران بود واقعاً مردم در سراسر کشور دشمن را خسته کردند. دشمن را ناامید کردند.
البته کشور به لحاظ موقعیت اقتصادی خسارت دید. سرمایهگذاری دچار تعلل شد. قیمت ارز به دلیل همین توطئهها از دست در رفت و نهایتاً فشار آن به مردم و بویژه قشر ضعیف تحمیل شد.
البته دولت با درک شرایط تلاش کرد اقدامات جبرانی داشته باشد از جمله طرح افزایش اعتبار یارانه سه دهک پایین در قالب کالا برگ و یا تلاش برای شکستن انحصار دلالان در بازار خودرو و...
در مسیر اجرا دولت با مشکل خاصی مواجه است؟
بنای دولت هم در همه این دوسال همکاری و هم افزایی با سایر قوا برای رفع مشکلات مردم بوده است. بعید است در همه این دو سال از رئیس جمهور محترم مطلبی که باعث اختلاف در قوا تعبیر شود کسی شنیده باشد.
اگرچه بعضاً ناملایماتی میبینیم که البته طبیعی است اما در قوا بحمدالله بنا بر هم افزایی و همکاری برای حل مشکلات مردم است. حسن بزرگ این دولت سربازی برای رهبری و نوکری برای ملت است.
طبیعی است در دولت هر آنچه مورد نهی رهبری باشد حرام شرعی تلقی میشود و هر آنچه دولت را از خدمت به مردم دور کند گناه نابخشودنی است. همه باید درک مشترک و درستی از شرایط کشور، مشکلات مردم و تهدیدهای دشمنان داشته باشیم و برای رفع گرهها از همه ظرفیتها خرج کنیم. آنچه نیاز امروز است امید است.
بنده و همه همکارانم مکلف به امیدافزایی و امیدآفرینی هستیم.
هر مسألهای که ما را از این مأموریت و تکلیف مهم باز بدارد قطعاً اشتباه است.
حجم فعالیتهای عمرانی، توسعهای، اتمام پروژههای نیمه کاره و افزایش تولید در برخی حوزهها به قدری است که وقت بیشتری برای بیان میخواهد. نمونههایی از این موارد بارها در سخنرانیهای رهبر معظم انقلاب در این ماهها به عنوان خدمات دولت در حوزههای مختلف بیان و اشاره شده است. البته باید تلاش بیشتری صورت پذیرد و طبیعی است که با حجم بالای عقبماندگیها این میزان از خدمت و تلاش کفایت نمیکند.