سیدرضا صدرالحسینی کارشناس مسائل بین الملل درگفت و گو با «ایران» موفقیت نقشه راه سیاست خارجی دولت را بررسی کرد
شگفتی غربی ها از گرایش کشورهای عربی به سوی ایران
بازگشت روابط ایران وعربستان به حالت عادی چه ظرفیتهای بزرگی را در اختیار دو کشور، منطقه و جهان اسلام قرار خواهد داد؟ سیدرضا صدرالحسینی کارشناس مسائل بین المللی در پاسخ به این سؤال از دیپلماسی منطقه ای دولت برای حل چالش های متعدد موجود با همسایگان گفت و ایجاد ارتباط مجدد با عربستان سعودی را یکی از موفقیت های بزرگ دیپلماسی دولت سیزدهم دانست. مشروح این گفت و گو را درادامه میخوانید:
دولت سیزدهم از ابتدای روی کار آمدن خود، روی موضوع دیپلماسی منطقه ای حساب ویژه ای باز کرده بود. این دولت چگونه توانست موفقیت قابل قبولی در حل و فصل چالش های موجود با کشورهای منطقه به دست آورد؟
دولت سیزدهم زمانی که روی کارآمد و دستگاه دیپلماسی را در تابستان 1400 تحویل گرفت، با چالش های متعددی در روابط با کشورهای همسایه روبه رو بود. اما نقشه راه سیاست خارجی دولت سیزدهم این بود که در کوتاهترین زمان ممکن، چالش ها با همسایگان را حل و فصل کند و ارتباطات متوازن همراه با گسترش و تعمیق روابط بخصوص در حوزه اقتصادی برقرار سازد. دولت سیزدهم در طول نزدیک به دو سال حضور خود در مقام سیاستگذاری و اجرایی کشور به هیچ عنوان از این مسیر خارج نشد و تمام تلاش خود را بر این موضوع معطوف کرد که بتواند چالش ها و اختلافات و مشکلاتی را که با برخی کشورهای همسایه که اکثریت آنها کشورهای عربی و اسلامی هستند، حل و فصل کند. مهمترین موفقیت این دولت در حل و فصل چالش های منطقه ای، ایجاد ارتباط مجدد با عربستان سعودی و تلاش برای تعمیق و گسترش روابط در حوزه های مختلف از جمله اقتصادی با این کشور بود. کارآیی الگوی سیاست خارجی دولت سیزدهم با این اتفاق، اثبات شد. در واقع، تحولات اخیر در گسترش و تعمیق روابط ایران با همسایگان عربی؛ قطر، امارات، کویت و عربستان، نشان از موفقیت نقشه راه سیاست خارجی دولت سیزدهم در نشانهگذاری برهمسایگان مؤثراست و این امر میتواند نمره بسیار خوبی را در کارنامه دستگاه سیاست خارجی و کارشناسان منطقهای آن ثبت کند.
بعد از حل این چالش منطقه ای، طرح آشتی سایر کشورها با ایران را چگونه می بینید؟
حقیقت این است که بعد از حل اختلافات فیمابین جمهوری اسلامی و عربستان سعودی، گرایش کشورهای عربی به گونه ای به سمت جمهوری اسلامی پیش رفت که مورد شگفتی بعضی کشورهای غربی و حتی امریکایی ها شد. بعضی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس قطبنمای روابط خود را با جمهوری اسلامی ایران با قطبنمای عربستان هماهنگ میکردند، لذا تعمیق روابط میان ایران و عربستان بر بهبود روابط این کشوها با ایران کاملاً اثرگذار خواهد بود. در این راستا گسترش روابط کشورهای عربی -آفریقایی همچون مصر نیز در دستور کار قرار گرفته و به نظر می رسد که در کوتاهترین مدت ممکن این اتفاق هم رخ دهد. نباید فراموش کنیم که بیش از 30 سال است که ارتباطات دیپلماتیک ما با کشور مصر به حداقل خود رسیده و چنین استقبالی از آشتی با ایران قابل توجه است.
شنیده می شود که بحرین هم یکی از این کشورهای منطقه خلیج فارس است که قصد ترمیم رابطه با ایران را در آینده نزدیک دارد.
در ابتدای گفت و گو تأکید کردم که طبق نقشه راه تعیین شده از سوی دولت سیزدهم، راهبرد سیاست خارجی متوازن با تأکید بر گسترش روابط با کشورها مدنظر قرار گرفت و در این مسیر از سرگیری و بهبود روابط با همه کشورها از جمله کشورهای منطقه هدف اصلی بوده است. بعد از احیای روابط با عربستان سعودی، راه برای گسترش روابط با کشورهای عربی و اسلامی باز شد. البته منظور از باز شدن راه این نیست که تاکنون همه راهها بسته بود، بلکه امکان گسترش روابط بسیار سخت بود. هرچند بعضی دولتها مانند بحرین، خود عامل قطع ارتباط با جمهوری اسلامی بودند و بسیاری از اموراتشان بهویژه در زمینه سیاستخارجی وابسته به عربستان سعودی است، پیش بینی این موضوع چندان دشوار نبود که بعد از احساس روابط ایران و عربستان، ارتباط میان ایران و بحرین بار دیگر برقرار شود.
چه دستاوردهایی از قِبل این موضوع قابل تحقق است؟
اگر بخواهیم به مهمترین دستاورد در حوزه حل مشکلات منطقه ای اشاره کنیم، باید گفت که افزایش 40 درصدی صادرات به کشورهای منطقه، یکی از آنها است که مجموعه های اقتصادی اعم از دولتی و خصوصی توانستند از آن بهره لازم را ببرند. یکی دیگر از پیامدهای مهم گسترش و تعمیق روابط بین دو کشور مؤثر و قدرتمند در منطقه یعنی بین جمهوری اسلامی ایران و عربستان میتواند در حوزههای مسائل مختلف از جمله انرژی، سرمایهگذاریهای مشترک، توریسم یا گردشگری در حوزههای مذهبی باشد. غیر از آن، وجود این رابطه در افزایش امنیت بر منطقه تأثیرگذار خواهد بود. هرچقدر درغرب آسیا و به ویژه خلیجفارس افزایش امنیت توسط کشورهای عضو این منطقه ایجاد شود، از سوی غرب ما شاهد کاهش دخالت امنیتی و از سوی دیگر نیز شاهد نگرانی و ناراحتی رژیم صهیونیستی خواهیم دید.
این توافق چقدر توانست رژیم صهیونیستی را از آرزوی عادی سازی در منطقه دور کند؟ آیا می تواند سبب فاصله گرفتن رژیم صهیونیستی از کشورهای عرب منطقه شود؟
بازگشت روابط ایران و عربستان به حالت عادی، ظرفیتهای بزرگی را در اختیار دو کشور، کشورهای منطقه و جهان اسلام قرار خواهد داد. به موازات شکسته شدن ایرانهراسی و انزواخواهی ایران، پروژه نفوذ رژیم صهیونیستی در جهان اسلام با عادیسازی روابط با کشورهای اسلامی کند خواهد شد. ارتباط هر چه بیشتر ایران با عربستان و دیگر کشورهای عربی و مسلمان میتواند سبب فاصله گرفتن رژیم صهیونیستی از کشورهای عربی و مسلمان شود. به همین دلیل است که رژیم صهیونیستی که به عنوان مهمترین و خبیثترین عامل منطقه به شمار میرود، از نزدیک شدن این دو کشور اظهار نگرانی کرده است و به طور علنی از گسترش روابط بین این دو کشور اظهار نارضایتی کرده که قطعاً نسبت به این روابط به دنبال ایجاد اختلال است. دخالت رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا به ویژه میان کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس به هیچ وجه به نفع منطقه نیست، هرچند رژیم صهیونیستی در این موضوع بیش از حد تبلیغات و اغراق میکند، اما حل اختلافات، گفتوگوی رو در رو و مشخص کردن طرح امنیتی، قدرت منطقهای به همراه مشارکت همه کشورها و منفعتی که کشورهای منطقه در طرح امنیتی میبرند قطعاً در راستای حفظ منافع همه کشورهای منطقه است؛ لذا میتوان فعالیتهای اقتصادی و تجاری خود را افزایش و حرکت جدیدی در حوزه اقتصاد و تجارت منطقهای شکل داد.
با چنین تحرکاتی در منطقه آیا می توان گفت که نظمی که امریکایی ها در منطقه خاورمیانه برای خود ترسیم کرده بودند برهم خورده است؟
نکته قابلتوجه دراین مذاکرات، حذف امریکا از جایگاه پدرخواندگی روابط کشورهای منطقه و نقش فعال دو کشور به علاوه چین در احیای روابط میان ایران و عربستان است. این اتفاق نشاندهنده ضعف دولت امریکا در منطقه است. زیرا گواه آن است که امریکاییها حتی در کشورهای همپیمان خود در منطقه از جمله عربستان نفوذ خود را از دست دادهاند چرا که آنها به هیچ عنوان علاقهمند به از سرگیری روابط میان ایران و عربستان نبوده و نیستند.
به نقش فعال چین در احیای روابط ایران و عربستان اشاره کردید. نقش میانجیگری چین را چگونه ارزیابی می کنید؟
میانجیگری چین و ابتکار رئیسجمهور کشورمان در سفر به چین و طرح بحث با چینیها برای حل و فصل اختلافات میان ایران و عربستان بسیار مؤثر بود و نشان میدهد جمهوری اسلامی ایران از نقش مثبت تمام کشورهای مؤثر در منطقه و جهان کمال استفاده را میکند و علاقهمند به نقشآفرینی سازنده آنها است. چین به خاطر نفوذ در میان کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و عربستان به سرعت توانست ادامه مذاکرات را میان ایران و عربستان در بغداد به نتیجه برساند و ایران وعربستان اقناع شدند که چین میتواند نقش بسیار مناسب و مثبتی را برای احیای روابط دو کشور ایفا کند و این بیانگر علاقهمندی چین به حضور مؤثر در منطقه برای حل و فصل اختلافات میان کشورها دارد.
به نظر برخی اما این نقش ایران در حل و فصل چالش های منطقه ای، در مورد افغانستان به نتایج مورد نظر نرسیده است. چرا؟
یکی از مسائل مهم دیگری که دولت سیزدهم در ابتدای روی کار آمدن با آن روبه رو شد، حاکمیت طالبان بر افغانستان بود. به زعم تعدادی از کارشناسان، این اعتقاد وجود داشت که فرار امریکایی ها از افغانستان و سپردن حاکمیت به طالبان، تله جدید امریکایی ها برای وارد کردن ایران به یک جنگ طولانی و فرسایشی در بیش از 900 کیلومتر از مرزهای شرقی خود است. البته با سیاستگذاری های دقیقی که از جانب مقامات عالی کشور و همچنین نظارت شورای عالی امنیت ملی و انتصاب نماینده ویژه رئیس جمهور و فعالیت قابل تقدیر دستگاه سیاست خارجی در این مورد شکل گرفت، امروز ضمن وجود اختلافات بین جمهوری اسلامی ایران و حکومت سرپرست افغانستان در حوزه آبریزی هیرمند به داخل ایران، بسیاری از مشکلات حل و فصل شده است. مردم افغانستان احساس می کنند که همچنان مانند گذشته می توانند روی حمایت های جمهوری اسلامی و ملت ایران حساب ویژه ای باز کنند.
درهمین راستا پذیرش تعداد زیادی از آوارگان جدید افغان از جانب جمهوری اسلامی در طول دو سال گذشته نیز شگفتی نهادهای بین المللی را در این رابطه به وجود آورده است. به نظر می رسد دولت سیزدهم مدیریت مناسبی دراین حوزه جغرافیایی در طول دو سال گذشته داشته است. حالا می توانیم با اطمینان بگوییم که چشم اندازه رابطه بین دو ملت ایران و افغانستان و همچنین دو حکومت چشم انداز روشنی
است.
این نکته را علی رغم تلاش های بدخواهان دو ملت بیان می کنم. صلح و ثبات و آرامش و ارتباطات فرهنگی و مرزی و اقتصادی برای هر دو کشور از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به نظر نمی رسد که کشورهای فرامنطقه ای و سرویس های اطلاعاتی که در حال حاضر بشدت از حضور داعش درافغانستان حمایت می کنند، توانمندی این را داشته باشند که بین دو ملت خلل های غیرقابل جبران و یا چالش های حل نشدنی ایجاد کنند.