آموزش در زندان برای شگردهای جدید سرقت
مرضیه همایونی سارق حرفهای هر بار که از زندان آزاد میشد با شگرد جدیدی که از همسلولیهایش یاد گرفته بود راهی برای رسیدن به پول انتخاب میکرد؛ سرقت موتورسیکلت، سرقت خودرو، قاچاق مشروبات الکلی و آخر هم سرقت از انباری خانهها. او هربار به سراغ نوع دیگری از سرقت میرفت تا شناسایی نشود اما دست آخر هم در یک درگیری دستگیر شد. وقتی کنار دهها متهم دستگیر شده در اداره آگاهی پایتخت ایستاده بود به سراغش رفتم تا از سرقتهایش برایمان بگوید.
به چه جرمی بازداشت شدی؟
سرقت موتورسیکلت، سرقت خودروی مزدا، سرقت انباریها؛ من کلکسیون جرایم هستم.
چطور این سرقتها را انجام میدادی؟
سر آچار آلن را تیز میکردیم و داخل قفل موتور سیکلت و مزدا میانداختیم و آنها را سرقت میکردیم. موتور را سرقت میکردم و در خیابانها گشت میزدم و با دیدن خودروی مزدا، در کنارش توقف میکردم و مزدا را هم سرقت کردم.
سرقت انباریها را به چه صورت انجام میدادی؟
به همراه 4 نفر از همدستانم، سوار بر خودروی مزدا راهی خیابانهای بالای شهر میشدیم. خانهای را انتخاب میکردیم و چهار نفری کرکرههای برقی در پارکینگ خانهها را بالا میکشیدیم، یکی از همدستانم از زیر کرکره وارد پارکینگ میشد و در ورودی را برایمان باز میکرد. بدین ترتیب ما وارد میشدیم و قفل انباریها را میشکستیم و وسایل داخلش را سرقت می کردیم.
با وسایل سرقتی چه میکردید؟
موتورها را که بعد از چند روز به مالخر حدود 4 تا 5 میلیون تومان میفروختم، مالخر هم موتورها را مزایدهای 15 تا 20 میلیون تومان به فروش میرساند.
وسایل خانه را هم با هر قیمتی به مالخر میفروختم او دو برابر قیمت به دیگران میفروخت.
سابقه داری؟
قبلاً به خاطر مشروب و قاچاق بازداشت شده بودم، اما این آخرین بار به خاطر درگیری بود.
درگیری سر چه بود؟
خانهای را اجاره کرده بودم و اتاقهای خانه را شبی 100 هزار تومان به دانشجویان یا کسانی که از شهرستان آمده بودند و جایی برای ماندن نداشتند اجاره میدادم. چند نفر به سراغم آمدند و میخواستند خانه را از چنگم دربیاورند که با آنها دعوایم شد و چون آنها را کتک زده بودم دو ماه به زندان افتادم.
اتاقها را به افراد خلافکار کرایه میدادی؟
برخی از کسانی که خانه را اجاره میکردند خلافکار هم بودند. گاهی جلسه برای سرقت میگذاشتند گاهی برای فروش مدارک جعلی. البته برای این اجارهها، حق کمیسیون میگرفتم.
از زندان که آزاد شدم خانهای که اجاره کرده بودم، پلمب شده بود و برای کسب درآمد مجبور شدم که دوباره دست به سرقت بزنم.
این شگردها را از کجا یاد گرفتی؟
تمام این تجربهها را از زندان یاد گرفتم. هر بار که به زندان میافتادم، یک شگرد خاص از همسلولیهایم یاد میگرفتم و با خودم تصمیم میگرفتم که از این شگرد برای کسب درآمد استفاده کنم که گیر نیفتم اما باز هم گیر میافتادم.
سرقت کامیون در 30 ثانیه
متهم دیگری که در طرح پلیس دستگیر شده تخصصش سرقت کامیون آن هم کامیونهای گازوئیلی است. روزگاری خودش راننده کامیون بود اما از زمانی که معتاد شد، سرقت را آغاز کرد و تا به حال به خاطر سرقت خودرو چندین بار راهی زندان شده است. مرد میانسال که به خاطر اعتیاد زندگیاش تغییر کرده از شگردش چنین گفت: با موتور سرقتی در خیابانهای پیروزی، افسریه، بعثت و ... پرسه میزدم و با دیدن خودروی کامیونی که گازوئیلی است، به سراغشان میرفتم. از طریق شیشههای مثلثی در خودرو را باز میکردم و ماشین را به سرقت میبردم. 30 ثانیه تا یک دقیقه بیشتر وقتم را نمیگرفت اما فقط خودروهای گازوئیلی، خاورهایی که بنزینی هستند درهایشان به سختی باز میشود. 5 تا کامیون سرقت کردهام. از هر سرقت هم یک تا یک و نیم میلیون تومان گیرم میآمد.
وی درباره اینکه با خودروهای سرقتی چه کار میکردی گفت: حدود یک ساعتی دستم بود تا وسایلش را سرقت کنم و بعد از آن در کنار خیابان رهایش میکردم. من خودم زمانی راننده کامیون بودم و یک مکانیک حرفهای هستم، اما به خاطر اعتیاد زندگیام تغییر کرد.
همدستی زن جوان با سارقان
طلای کیفی
4 مرد و یک زن اعضای باندی هستند که هم اقدام به سرقت طلای کیفی میکردند و هم تلفنهای همراهی که موتورسیکلتها حمل میکردند را با تهدید به سرقت میبردند. متهمان، طلاهای سرقتی را به طلافروشی در جنوب شهر میفروختند و مرد طلافروش هم طلاها را در ویترین مغازهاش برای فروش میگذاشت.
یکی از اعضای باند در این باره گفت: زن جوانی که با ما کار میکرد دوست دختر سردسته باند بود. او به بهانه کار وارد طلاسازیها میشد و اطلاعات کارگاه را به ما میداد.
او مشخصات کامل مالباخته و حتی رنگ لباسش را هم به ما میگفت و ما هم زمانی که مالباخته از طلاسازی بیرون میآمد او را تعقیب میکردیم. بعد هم در فرصتی مناسب با موتور راهش را سد کرده و با تهدید چاقو از او سرقت میکردیم.
چند مورد سرقت طلای کیفی داشتید؟
دو تا طلای کیفی داشتیم که طلاها را به طلافروشی در جنوب تهران میفروختیم. 8 مورد هم سرقت بار تلفن همراه داشتیم.
بارها را چطور سرقت میکردید؟
در مقابل مراکز فروش تلفن همراه کمین میکردیم و موتورسوارها که بار تلفن همراه میزدند را تعقیب کرده و آنها را هم خفت میکردیم.
چقدر از این سرقتها گیرتان آمد؟
حسابش که دستمان نیست، اما حدود 6 میلیارد تومانی میشد.