روایت شهید بهشتی از صدور مجوز حکم اعدام حسنعلی منصور

سحرگاه 26 خرداد 1344 ، چهار نفر از اعضای هیأت های مؤتلفه اسلامی اعدام شدند. پس از تصویب کاپیتولاسیون امریکایی و دستور امام خمینی به عدم سکوت، توسط رژیم شاه امام تبعید شد و برای حسنعلی منصور، عامل مستقیم امریکا برای چند پروژه در ایران از سوی برخی نمایندگان امام همچون شهید آیت الله دکتر بهشتی و همچنین از سوی آیت الله میلانی، مرجع حاضر در ایران حکم اعدام صادر شد. شهید محمد بخارایی این حکم را اجرا کرد و در این راه به همراه شهید امانی، فرمانده این عملیات و شهیدان مرتضی نیک نژاد و رضا صفار هرندی به فیض شهادت نائل آمد.
برگزاری مراسم برای این شهدا تا پیروزی انقلاب اسلامی ناممکن بود. این مظلومیت تا آنجا بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره آنها فرمودند:
« این شهدای چهارگانه‌ [شهیدان امانی، بخارایی، صفارهرندی و نیک‌نژاد] ... حقیقتاً در دوران ظلمات، نور خدا بودند که درخشیدند و فضا و دل ها را روشن کردند و راه را به خیلی‌ها نشان دادند... آن شهادتی که در انزوا، درعزلت، در حالت رعب، در حالت تنهایی و فشار و هجوم وسوسه‌های دشمن و انواع و اقسام موانع و روادع راه خدا اتفاق می‌افتد پیش خدای متعال فرق دارد. شباهت آن شهادت به شهادت اصحاب امام حسین(ع) بیشتر است.»
 بغض این شهادت همچنان در گلوی یاران آنها فروخفته بود و با پیروزی انقلاب اسلامی، یاد آنها در مناسبت‌های مختلف زنده نگه داشته شد. از آن جمله سخنرانی شهید مظلوم دکتر بهشتی است که وقتی سوم شهریورماه 1359، به مسجد گذر لوطی صالح رفت تا برای سالگرد شهید عراقی سخن بگوید، بخشی از سخنرانی را به شهید امانی اختصاص داد.
این سخنرانی، بیانگر تفاوت ماهوی مشی و ممشای این مبارزان با برخی دیگر از گروه‌های مسلحی است که نتوانستند مورد تأیید امام خمینی قرار گیرند. روایت کمتر شنیده شده شهید بهشتی از مقدمات آن عملیات خواندنی است:

بازوان توانای انقلاب در خط اصیل اسلام
.‌.‌. شهید عزیز این روزمان در سال گذشته که امروز سالگرد شهادت اوست و باید یادش کنم و یادش را گرامی بدارم مرحوم شهید حاج مهدی عراقی و از یارانش مرحوم شهید حاج صادق امانی این عنصر فضیلت و تقوی که برخاسته از همین محله‌ها بودند، البته مرحوم حاج صادق دقیقاً از همین محله بود. اینها بازوان توانای انقلاب در خط اصیل اسلام بودند. مرحوم حاج صادق در اوایل ماه رمضان آنجا آمد و گفت آمدم یک حدیث بپرسم. من دیدم دیروقت و بدون اطلاع آمده من منزلم در مختاری بین شاپور و امیریه بود معمولاً اینها اگر قراری داشتند خبر می‌دادند، می‌آمدند، دیدم آن روز بی‌وقت آمده و بعد هم می‌گوید می‌خواهم یک حدیث بپرسم البته اهل حدیث بود، مرحوم حاج صادق جوانی بود مشتاق کلمات خدا و پیغمبر خدا و ائمه هدی (سلام الله علیهم اجمعین) و جداً هم اهل حدیث بود. عربی خوب می‌دانست احادیث را خوب می‌فهمید و می‌آمد روی محتوای احادیث بحث می‌کرد؛ ولی با تمام این احوال من حس کردم که او امروز نیامده حدیث بپرسد مثل اینکه حدیث پرسیدن را پوشش یک سؤال انقلابی دیگرش می‌خواست قرار بدهد. سؤال این بود که به نظر شما اگر ما چندتا از این مهره‌های اصلی طاغوت را سربه‌نیست بکنیم در این مقطع انقلاب کار درستی است یا نه؟ از نظر اصولی در اسلام حکمش چیست و از نظر این شرایط زمان، حکمش چیست؟
.‌.‌. من حس کردم که ایشان آمده می‌خواهد این را بپرسد، می‌خواهد ببیند که آیا از نظر فقهی و از نظر اجازه حاکم شرعی می‌توانند این کار را بکنند یا نه؟
چنان در سیمای این مرد لاغر اندام و ظریف؛ اما مصمم، قوی با اراده و پرعظمت و درست پیرو خط انبیاء و اولیاء نور ایمان و قدرت اراده آهنین یک انسان مؤمن متجلی بود که انسان از معاشرت با او لذت می‌برد، واقعاً از کسانی بود که دیدار او انسان را به یاد خدا می‌انداخت.
می‌دانید که یکی از سفارش‌های اسلام به برادران و خواهران این است که یاران و دوستانی انتخاب کنید که وقتی آنها را ملاقات می‌کنید دیدار آنها شما را به یاد خدا بیندازد و مرحوم حاج صادق یکی از نمونه‌های بارز این یاران و دوستان بود.

تربیت انقلابی
حاج صادق امانی و حاج مهدی عراقی و آقای عسکراولادی و چندنفر دیگر و این سه نفر از شورای مرکزی هیأت‌های مؤتلفه و دیگران در شاخه نظامی این تشکیلات بودند و اسلحه‌ای داشتند و خودشان را آماده می‌کردند و بچه‌های جوان عزیز را تربیت می‌کردند هم با روح ایمان و هم با سلحشوری و هم با سلاح آنها را آشنا می‌کردند و آن طرف‌های مسگرآباد هم میدان تیرشان بود و می‌رفتند آنجا تیراندازی یاد می‌گرفتند. اینها در تمام مراحل مبارزات بخصوص البته توضیح می‌دهم که اینها از کی توی خط بودند. در تمام مراحل مبارزاتی بخصوص در مرحله سال 41 به بعد که اینها توانستند فعال باشند و پس از کشف شبکه‌شان، شبکه اصلی را متلاشی کردند؛ اما بقایای آن همچنان متشکل شد و به حرکتش تا سال‌ها ادامه داد. اینها درست با تمام وجودشان در خط اصیل اسلام و قرآن و فقاهت همان که امروز به آن می‌گویید در خط امام حرکت کردند.این روح را بخصوص این نوجوانان، این دختران و پسران جوان و نوجوانی که در این مسجد، در این خانه خدا گرد آمدید حفظ کنید این روح الهی و این نورانیت انقلاب را نگهبان و نگهدار باشید.