نویسندگان مهاجر آسیایی، استعدادهای ناب ادبی

آنها مینیاتوریست‌های خلاق دنیای‌ادبیات‌هستند

احمد محمدتبریزی
روزنامه‌نگار

برای نویسندگان، مثل برخی دیگر از مردم، مهاجرت و بودن در سرزمینی بیگانه با فرهنگی متفاوت سخت‌ترین کار دنیا است. نویسندگان عاشق نوشتن از مردم و فرهنگ‌ سرزمین مادری‌شان هستند و این جدا افتادن، شرایط سختی را برایشان رقم می‌زند. با وجود مشکلاتی که نویسندگان مهاجر بر سر راهشان می‌بینند باز دست از نوشتن برنمی‌دارند و از سختی‌های مهاجرت، تناقض‌های زندگی و وضعیت مردم کشورشان می‌نویسند. در میان این نویسندگان، استعدادهای نابی با کتاب‌هایی شاخص ظهور می‌کنند که با آثارشان جوایز زیادی می‌برند. در چند سال اخیر چندین نویسنده مهاج ر از آسیا بر قله ادبیات دنیا نشسته‌اند و با کتاب‌هایشان نام خود را در سطح جهان مطرح و طرفداران زیادی پیدا کرده‌اند. از میان نویسندگان مهاجر آسیایی که نامشان را در دنیای ادبیات مطرح کرده‌اند به سراغ «خالد حسینی» و «جومپا لاهیری» رفته‌ایم تا بیشتر از زندگی و آثارشان بدانیم. دو نویسنده‌ای که امروز اعتباری جهانی دارند و کتاب‌هایشان در کشورهای زیادی خواننده دارد.

خالد حسینی
اصلیت: افغانستان
کتاب‌های مهم: بادبادک باز، هزار خورشید تابان و ندای کوهستان
خالد حسینی برای رسیدن به ساحل آرامش، زندگی پرفراز‌ونشیبی را پشت‌سر گذاشت. در کابل به دنیا آمد، پدرش کارمند وزارت خارجه بود و مادرش در مدرسه ادبیات فارسی تدریس می‌کرد. خالد از همان کودکی با اشعار مولانا، حافظ و خیام آشنایی داشت و به زبان فارسی و پشتو مسلط بود. پس از اشغال افغانستان توسط شوروی، مردم این کشور روزهای سختی را پشت‌سر گذاشتند و خانواده حسینی نیز تصمیم به مهاجرت گرفتند. روزهای سختی بود و زمانی که خانواده به امریکا رسید، خالد 15 ساله بود. او آن زمان نمی‌توانست انگلیسی صحبت کند و خودش را در کشوری بیگانه تنها و غریب می‌دید. شوک فرهنگی حاصل از مهاجرت تا سال‌های بعد تأثیرش را روی خالد حسینی گذاشت و او را درگیر خودش کرد. او چند سال بعد توانست وارد دانشکده پزشکی شود و همزمان با گذراندن دوره کارآموزی، اولین رمانش به نام «بادبادک‌ باز» را نوشت. «بادبادک باز» پس از انتشار در سال 2003 به سرعت مورد توجه قرار گرفت و تا هفته‌ها در صدر لیست پرفروش‌ترین کتاب‌های «نیویورک ‌تایمز» قرار داشت. این نشریه معتبر خالد حسینی را مشهورترین فرد افغانستانی در جهان معرفی کرده چون کتاب‌های او تاکنون به بیش از 50 زبان دنیا ترجمه شده است و خوانندگان زیادی در سراسر جهان آن را مطالعه کرده‌اند.‌ خالد حسینی در کتاب‌هایش مردم افغانستان و درد و رنج‌هایی که با آن مواجه هستند را از یاد نبرده و به نوعی صدای مردم سرزمینش در کتاب‌هایش شده است. کتاب‌های حسینی بازتاب‌دهنده آلام و مشکلات مردم سرزمینش است. او که تا دوران نوجوانی این مسائل و مشکلات را با گوشت و پوستش لمس کرده، در کتاب‌هایش به آنها پرداخته است. در «بادبادک باز» جنگ و تعصب‌های قومی و قبیله‌ای تم اصلی کتاب هستند و حسینی به نوعی توصیف‌گر شرایط بد کشورش است. خودش می‌گوید شخصیت‌های داستانش به‌ طور غیرقابل اجتنابی با اوضاع سیاسی کشورش گره خورده‌اند و نمی‌توان بدون روایت جنگ، داستان را پیش برد. موفقیت جهانی «بادبادک باز» موجب شد حسینی رشته پزشکی را کنار بگذارد و برای همیشه حرفه نویسندگی را دنبال کند. او در کتاب‌های بعدی‌اش مثل «هزار خورشید تابان» و «ندای کوهستان» نیز موفق بود و امروز به‌عنوان یکی از نویسندگان مطرح دنیا شناخته می‌‌شود.

 

جومپا لاهیری
اصلیت: هندوستان
کتاب‌های مهم: مترجم دردها، همنام، خاک غریب و جایی که هستم
جومپا لاهیری از پدر و مادری بنگالی در لندن متولد شد و در سه سالگی‌اش همراه خانواده به امریکا مهاجرت کرد. خانواده ریشه و فرهنگ سرزمین مادری را از یاد نبرد و برای حفظ فرهنگ بنگالی خانواده، مدام بین کلکته و امریکا در سفر بودند. داشتن هویت شرقی و زندگی در غرب، جومپا لاهیری را از همان دوران کودکی و نوجوانی دچار ابهام کرد و به خاطر همین ابهام، او معضلات و مشکلات مردم مهاجر را در کتاب‌هایش می‌آورد. جومپا لاهیری در دوران تحصیلات و در حین تدریس، بر نوشتن نیز تمرکز داشت و تعدادی داستان کوتاه در مجلات معتبر امریکایی منتشر کرد. برخی از اولین آثار ادبی او توسط ناشران رد شدند تا اینکه در سال 1999 اولین اثر ادبی مهم خود، مجموعه داستان کوتاه «مترجم دردها» را منتشر کرد؛ اثری که به بیش از 30 زبان ترجمه شد و جایزه داستان‌نویسی پولیتزر 2000 را برای او به ارمغان آورد.
خودش در توصیف نویسنده شدنش می‌گوید که هرگز فکرش را هم نمی‌کرده است نویسنده شود! نوشتن برای او صرفاً شکلی کاملاً خصوصی از تسلا یافتن بود که در ادامه، وجه عمومی به خود گرفت و دریافت‌های شخصی و فردی او، انسان‌های بسیاری را از سراسر دنیا با خود همراه کرد.
بردن جایزه معتبری مثل پولیتزر برای نویسنده‌ای جوان و گمنام مثل جومپا لاهیری اتفاق مهمی به شمار می‌رفت. به قول یکی از منتقدان ادبی مشهور که می‌گوید:«جومپا لاهیری در «مترجم دردها» آگاهانه می‌کوشد به امریکاییان هندی‌تبار نگاه متفاوتی داشته باشد. بیشتر این داستان‌ها بر محور جابه‌جایی یا غربت و از خودبیگانگی می‌گردد. آگاهی از غربت و فرهنگ خاص آن و نیز بیگانه و خارجی پنداشتن خود، در شخصیت‌های داستان تنشی ایجاد می‌کند و سیمایی خاص به آنان می‌دهد.»
پس از «مترجم دردها» چند سال بعد که نخستین رمان او با نام «همنام» به بازار نشر آمد، جایگاه او به‌عنوان نویسنده‌ای بااستعداد و خوش‌آتیه در دنیای ادبیات تثبیت شد. این کتاب هم از سوی مجلات و انتشاراتی‌های معتبر به‌عنوان کتاب سال انتخاب شد. داستان «همنام» درباره مهاجرت و تبعات بعدی‌اش است. جومپا لاهیری به وضوح از تجربه‌هایی که در طول سال‌ها از سر گذرانده بود در کتابش نوشت و شرایط سخت مهاجران را توصیف کرد. «همنام» درباره خانواده‌ای بنگالی است که به امریکا مهاجرت می‌کنند و صاحب فرزند می‌شوند. رمان به زندگی این خانواده در جامعه‌ا‌ی بیگانه و مسائل مربوط به مهاجران و خارجی‌ها می‌پردازد. هویت، هسته مرکزی کتاب است و اعضای خانواده بین هویت شرقی و غربی‌شان گیر کرده‌اند و در تضاد هستند. به گفته لاهیری، تمرکز ناخودآگاه بر تجربه هندی-امریکایی‌اش، نیروی محرکه‌ او برای انعکاس دو دنیای متفاوت خود روی کاغذ بود. لاهیری به‌عنوان مهاجر توانسته است تمام تناقضات روحی و روانی موجود در مسأله مهاجرت را نشان دهد. تصویری نوشتن و سبک نوشتن ساده و جذاب این نویسنده هندی، او را به‌عنوان یکی از برترین نویسندگان زن جهان بدل کرده است. لاهیری برای نوشتن کتاب‌ها دنبال پیچیده‌نویسی و استفاده از واژه‌های سخت و نامتعارف نمی‌رود. زبان و ساختار کتاب‌هایش ساده، واقع‌بینانه و پرقدرت است و به خوبی قابلیت جذب و همراه کردن خواننده را دارد. بنا به اذعان منتقدان، جومپا لاهیری مینیاتوریستی خلاق است که با هر کتابش جهانی منحصر‌به‌فرد خلق می‌کند.

 

 

جستجو
آرشیو تاریخی