خون سرد
آیینه جامعه یا یک الگوی سه بعدی با جزئیات دقیق برای قتل!
مریم اسدزاده
نویسنده
چند روز قبل عاملان به شهادت رساندن دو نیروی مردمی از بسیج و یک نیروی فراجا به دار مجازات آویخته شدند. آیا آنها انسانهایی بسیار وحشی و شبه هیولا بودند؟ یا عاملان به شهادت رساندن شهید سید روحالله عجمیان و یا شهید علیالله وردی، از بربرها یا قوم چنگیزخان مغول بودند؟ آیا پاسخ جز این است که انسان با فطرتی الهی پا به زمین میگذارد و تربیت او در خانواده و سپس جامعه او را به سمت نیک و بد و سفید و سیاهی میکشاند؟
سینما الگویی برای جامعه است و این قدرت را دارد که تراز جامعه را در موضوعات مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مشخص کند و تأثیر مستقیم روی فرهنگ جامعه بگذارد. میخواهیم در این مجال درباره سریال خوش ساخت خون سرد صحبت کنیم. سریالی که با استقبال مخاطبان روبهرو شد و حتی افرادی که مشابه خارجی این سریال، یعنی سریال دکستر را دیده بودند هم نتوانستند، از تماشای این سریال بگذرند و تا پایان، آن را دنبال کردند.
بر خلاف تمام نقدهایی که در مورد شباهت این دو سریال میشد، اما سریال خون سرد فقط در موقعیت شغلی قاتل، شبیه دکستر است و خون سرد، پیرنگ محکمتری نسبت به سریال دکستر از لحاظ چرایی وقوع اتفاقات و کبری و صغری منطقی دارد و البته پایان خون سرد بسیار مورد قبولتر از دکستر است.
سریال خون سرد ماجرای قتلهایی زنجیرهوار است که یک متخصص پزشکی قانونی به نام کسری کیا با بازی امیر آقایی مرتکب آنها میشود، او به واسطه شغلی که دارد در جریان پروندههای مختلف قرار میگیرد، اما او روی یک دسته از پروندهها حساسیت بیشتری دارد و آن پروندههای مربوط به آزار زنان و کودکان است.
در طی داستان متوجه میشویم که او و خواهرش درکودکی دچار آسیب روحی و روانی شدهاند.علت آن هم مرگ مشکوک پدرشان و سپس ازدواج دوست پدر با مادرشان است. ضمن اینکه ناپدری از هیچ گونه اذیت و آزار او وخواهرش ابایی ندارد و در نهایت هم باعث مرگ مادرشان میشود و مادر را جلوی چشم فرزندان خردسالش میکشد، که این تروما(آسیب روحی) هم به ترومای دکستر شباهت دارد.
مشاهده کشته شدن مادرش توسط ناپدری همه از او شخصیتی عجیب ساخته است. او در رابطه با همسر و خواهر خود، فردی مهربان، دلسوز و حامی است .اما در برخورد با عاملان پروندههای آزار زنان و کودکان یک انتقامجوی تمام عیار است و تا خون خاطی را نریزد دست برنمیدارد!
دوست صمیمی او سرگرد امیرعلی طلوعی با بازی شهرام حقیقت دوست، پلیسی است، که مسئول پیگیری پروندههای قتل در اداره آگاهی است و کسری از طریق همکاری و کمک به امیرعلی به اطلاعات بیشتری در مورد متهمان آزار دختران و زنان دسترسی پیدا میکند.
کسری برای پوشاندن رد پای خودش مجبور میشود افراد بیگناهی را هم بکشد و در همین حین مشکلات روحی خواهرش و مشاجرات او با همسرش را هم داوری کند، اما داماد خائن است و سارا خواهر کسری هنگام گرفتن مچ او با یک زن ، مرتکب قتل شده و شوهرش را میکشد. نویسندگان این سریال کودکانی که کشته شدن والدین خود را دیدهاند مستعد ارتکاب قتل میدانند و البته محق برای گرفتن حق خود از جامعه و ایستادن جلوی ظالم در برابر مظلوم اما متأسفانه بعد از اتفاق هولناکی که در تهران افتاد، برادری باعث مرگ برادرش با روش کسری در سریال خون سرد شد. البته علیرضا عطاالله تبریزی، سرپرست نویسندگان سریال خون سرد، این موضوع را چنین توجیه کرد که:« یکی از ویژگیهای بارزی که این نوع فیلمها دارد سایکوپد (روانآزار یا روانآسیب) و آنتیسوشال (اختلال شخصیت ضداجتماعی یا ناهنجاری) است و انگیزه قاتل در این نوع سریالهای جنایی برخی باورهای فکری و برخی نیز انگیزه شخصی است.»
وی درخصوص شباهت پرونده پزشک سرشناس تهرانی و برخی سکانسهای شیوه قتل در سریال خون سرد گفت: «هرکسی برای اعمال بد خود به دنبال توجیه میگردد، آدمها زمانی که آگاهیشان بالاتر میرود طبیعتاً باید بیشتر از عقل و منطق خود استفاده کنند اما کسی که ضریب هوشی درستی داشته با توجه به اینکه پزشک بوده و دروس سنگین آن را خوانده به دنبال دلیل و مستمسکی برای صحبتهایش بوده است. به عقیده من در ایران در فیلمها یا سریالهایی که یک صحنه خشونتآمیز دیده میشود، بالاخره یک نفر پیدا میشود که از دل این ماجرا یک سکانسی را انتخاب کند و دست به یک جنایت بزند. این موضوع مختص جامعه انسانی است و باعث میشود بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.»
«با نمایش خشونت هم مردمی از آن آگاه شده و خشونت را از خود باز میدارند، هم برخی از آدمها از این موضوع تقلید میکنند، مسلماً هدف من به عنوان سرپرست گروه نویسندگان سریال «خون سرد»، کارگردان و تهیهکننده این نبوده که فردی را به قتل ترغیب کنیم و هدفمان این نخواهد بود.»
تبریزی در ادامه افزود: «یکی از راههای دفع خشونت این است که نشان بدهیم سرانجام اعمال خشونتآمیز چگونه خواهد بود و چه اتفاقی در انتها رخ میدهد. منتها در سینما باید از ویژگیهایی استفاده کنیم تا مخاطب به آن جذب شود زیرا ما با سینمای جهان مقایسه خواهیم شد و مردم به راحتی میتوانند انتخاب کنند که قرار است چه فیلمی را مشاهده کنند پس درصدد این هستیم کاری کنیم تا سینما و تلویزیون ایران برای مردم جذاب شود.»
«برادرکشی این پزشک معروف احتمالاً با کینه شخصی بوده است اما در سریال خون سرد، کاراکتر قاتل با کینهای که به آدمهای مختلف انتقال داده میشود مرتکب قتل شده است.»
متأسفانه برخی از اهالی سینما و رسانه بدیهیات رسانه را نمیشناسند و نمیدانند آنچه روی صفحه نمایش و یا پرده سینما نشان میدهند تبدیل به تراز جامعه و راهکاری برای حل مسائل میشود. اینکه هدف را رقابت با سینما و تلویزیون دنیا بدانیم که عذر بدتر از گناه است و اینکه بار الگو گرفتن از سریال را بر دوش نگیریم و این مسأله را توجیه قاتل بدانیم هم با آنچه در سریال و از دهان کاراکترها میشنویم تفاوت دارد. در صحنهای از سریال دیالوگهایی بین کسری و دوست همسرش یعنی رعنا با بازی سارا بهرامی رد و بدل میشود که مخالف گفته آقای نویسنده است و کسری صراحتاً خود را مصلح اجتماعی مینامد. اشاعه این عبارت، فارغ از تعریف درستش میتواند یک حکم کلی تلقی شود و این مجوز را صادرکند که نام مصلح اجتماعی بر خود بگذارد و دست به هر خطایی بزند.
مشکل دیگری که در این سریال وجود داشت، آموزش زدن رگ دست بود ... مخاطب مرحله به مرحله توسط کسری آموزش میبیند و حتی طریقه تمرین کسری برای رسیدن به این مهارت هم در فیلم وجود دارد و در صحنهای، مانکنی را میبینیم که کسری روی مچ دست او ابرهایی را با کش فیکس کرده و برای پیدا کردن مهارتِ زدن رگ، روی ابرهای بسته شده بر مچ مانکن تمرین میکند!
پخش این سریال، در ۲۸ مرداد۱۴۰۱در شبکه اینترنتی فیلم نت آغاز شد و در ۲۵ آذر همان سال به پایان رسید. ظهور شاخصههای این سریال مانند خشونت علیه متجاوز، عدم دلرحمی بر گناهکار، خود را دانای کل پنداشتن و تشخیص فردی گناهکاران بدون محاکمه را دو ماه بعد از آغاز سریال خون سرد، در سطح شهر تهران در ناآرامیهای مهرماه میتوان مشاهده کرد و البته که همزمان در مهرماه سریال دیگری منتشر میشود با نام پوست شیر که نقد آن در شمارههای قبل منتشر شد.
هر چند که شاید ساترا و مسئولان دادن مجوز به سریالهای نمایش خانگی مجذوب نقش سرگرد امیرعلی طلوعی شده باشند، اما کنش کسری در سریال بسیار پررنگتر بود و در قسمت آخر هم پاسخ امیرعلی به سؤالات کسری در مقابل بیعدالتی آنچنان که باید و شاید محکم و متقن نبود.
و در پایان این نکته توسط یک سایت مطرح شده که آیا این سریال یک الگوی مثبت به شما داد و متأسفانه کمتر از نیمی از مخاطبان پاسخ مثبت به این سؤال داده بودند و اینجاست که ساترا باید مراقب ساخت و ادامه چنین سریالهایی باشد، سریالهایی که در ساخت و داستانپردازی و انتخاب بازیگر قوی عمل کرده اما در محتوا بدترین الگوها را نثار روان مخاطبان میکنند.