امتداد بحران هویت نوجوانی در دختران

ناهید سلیمی
عضو هیأت‌علمی پژوهشکده زن و خانواده

نوجوانی یکی از اصلی‌ترین مراحل تحول چه بیولوژیک و چه روانی و البته اجتماعی است که همراهی تغییرات بیولوژیک با فرایندهایی مانند جامعه‌پذیری ثانویه طی ورود به عرصه اجتماع از خانواده، مهم‌ترین جنبه تحولی رشد یک فرد را در تمام زمینه‌ها ایجاد می‌کند. حال اینکه تا کجا به این نوسانات هویت‌یابی، بحران بگوییم محل بحث هست؛ به نظر می‌رسد که می‌توانیم با اطمینان بگوییم که همه انسان‌ها در مقطعی از زندگی خود با سؤال‌هایی حول هویت خود دست‌وپنجه نرم خواهند کرد. حتی افرادی که به نظر می‌رسد همیشه می‌دانند دقیقاً چه کسانی هستند نیز مجبور شده‌اند چنین تغییری را در زندگی پشت سر بگذارند؛ بنابراین تحولات هویتی و سرگشتگی‌ها در مدتی از زندگی احتمالاً اجتناب‌ناپذیر خواهند بود اما آنچه بحران بزرگ‌تری را رقم می‌زند امتداد این بحران و خارج نشدن از سرگشتگی در زندگی جوان و نوجوان امروزی است.

اگر بگوییم هویت، راهی برای ساختاربخشی به زندگی و انتخاب‌های ماست تا آنها را قابل‌ مدیریت کند، تلاقی آن با جنسیت به عنوان اصلی‌ترین گزاره در ساختاردهی حقوقی، تکلیفی و نقش‌پذیری افراد در خانواده و جامعه، چالشی به نام هویت‌یابی جنسیتی برای فرد پدید می‌آید. این فضا به خصوص برای یک دختر ملموس‌تر خواهد بود؛ چراکه علاوه بر تغییرات بیولوژیکی بلوغ، برای آنان ورود از عرصه خانواده به اجتماع با تغییر سریع نقش‌ها و انتظارات، از مناسبات فرهنگی مانند پوشش و حجاب گرفته تا تفاوت‌های حقوقی و مدنی، همراه خواهد بود. در رویارویی با این تحولات در موضع جنسیت، دختر امروزی که متأثر از محیط خود با تعارضات مبنایی زیادی در طیفی از فردگرایی مفرط تا خانواده‌گرایی صرف دست‌وپنجه نرم می‌کند، دچار چالش‌های بیشتری برای ساختاردهی به زندگی و انتخاب‌های خود مبتنی بر هویت جنسیتی خواهد شد.
این مسأله برای دختر ایرانی به دو دلیل برجسته‌تر هم خواهد شد؛ اول آنکه به طور عمومی شاهد هستیم نسل جدید، خود و هویت خود را در یک فضای متکثر ذیل فضای مجازی تعریف می‌کنند. از طرفی جریان‌های مبتنی بر جنسیت مانند جریان‌های فمینیستی جدیدتر بیشترین فعالیت و ظرفیت‌سازی را در عرصه شکل‌دهی و ایجاد مسأله در موضوع جنسیت و هویت جنسیتی بخصوص برای زنان در این فضا بروز داده‌اند. پس دختران با گزاره‌های چالش‌برانگیز بیشتری در فضای مجازی مواجه خواهند بود. دوم آنکه در جوامعی مانند ایران، منابع دریافت ارزش‌ها و هنجارها برای بروز کنش‌ها، تعارضات بنیادینی با این ارزش‌ها و اصول کلی غیرالهی جهانی شده دارند. برهم‌کنش این دو موقعیت یعنی مواجهه با جریان‌های جهانی هویت‌ساز به واسطه فضای مجازی و در مقابل مواجهه با ارزش‌ها و هنجارهای دینی و بومی هم در ایجاد بحران‌های هویت فردی و هم گسست هویتی بین نسلی در حوزه زنان نقش عمده‌ای ایفا می‌کند.
نکته قابل ‌توجه اینکه صرف مواجهه با بحران‌های هویتی ممکن است چندان محل مسأله پردازی نباشد بلکه نوع گذر از آن و نتیجه نهایی پس از‌ گذار محور بحث‌های آسیب‌شناسی قرار می‌گیرد؛ به‌طوری‌که جاماندگی و عدم حل این بحران فرد را به صورت بلندمدت با تبعاتی مانند کاهش عزت‌نفس، زیر سؤال رفتن ارزش‌های فردی و اجتماعی، بی‌هدفی، افزایش احساس ناامنی و در نهایت افزایش احساس اضطراب یا افسردگی روبه‌رو می‌کند. این تبعات در حوزه جنسیت در نهایت منجر به تعارضاتی خواهد شد که فرد را در پذیرش نقش‌های جنسیتی و الزامات آن دچار بحران می‌کند؛ مسأله‌ای که از حیطه‌های فردی فراتر بوده و کارکرد نهاد خانواده و اجتماع را به طرز چشمگیری متأثر می‌کند.
در فرایند هویت‌یابی افراد خود را به روش‌های مختلفی شناسایی و معرفی می‌کنند. به نظر می‌رسد شخص در این روند از میانبرها یا منابعی که در محیط وجود دارند استفاده می‌کند؛ به عنوان نمونه برخی از افراد هویت خود را به کار و حرفه خود گره می‌زنند. افراد دیگر هویت خود را به خانواده، روابط یا والدین و افرادی هم هویت خود را به علایق، سرگرمی‌ها و رؤیاها گره می‌زنند. بنابراین ماهیت این حوزه‌ها و ساحت‌های موجود در محیط به عنوان «میانبرهای هویت‌یابی» به صورت پیشینی در شکل‌گیری هویت افراد دخیل هستند.
پس زمانی که سیاستگذار و حکمران این میانبرها را با پیش‌فرض‌های ارزشی خود در اختیار مخاطب قرار می‌دهد مصرف‌کننده نوجوان هم براساس این گزاره‌ها هویت خود را تعریف می‌کند؛ به عنوان نمونه در عرصه اقتصاد، محیط فرد غالباً با رویکرد مصرف و تجمل‌گرایی در زیست شهری از جمله مراکز خرید با الزامات و مظاهر خاص خود و تبلیغات آن انباشت می‌شود، در سیستم آموزشی با فضای علم‌زدگی و مدرک‌گرایی خالی از ارزش‌های هنجاری و اصول اخلاقی روبه‌رو هستیم و در نهایت در ساحت فرهنگ و هنر با فرایند رسمی هنر سینما و تلویزیون با غلبه فرهنگ نمایش و سلبریتی‌سازی در کنار دسترسی‌های مدیریت نشده به فضاهای مجازی و محتواها مواجه هستیم. ساحت‌هایی نیز تماماً به عنوان خروجی‌های عرصه حکمرانی و سیاستگذاری عمومی طی فرایندهای رسمی تدوین و اجرا شده و به عنوان منابع هویت‌یابی در اختیار بدنه اجتماعی نوجوانان قرار گرفته‌اند. با این تفاسیر چطور می‌شود در این فضای به رسمیت شناخته شده و آماده شده برای نوجوان که در عمل مطابق با ارزش‌های جهانی شده است اما در ساحت اندیشه مدام با ارزش‌های دینی و بومی سنجیده می‌شود، توقع نیفتادن در تعارضات هویتی و اتخاذ هویتی منطبق بر ساحت اندیشه را داشت؟
بنابراین همان گونه که مشخص شد سیاستگذار و مراجع رسمی با دستکاری منابع و محیط به طور پیشینی می‌توانند در فرایند هویت‌یابی و تعدیل بحران‌ها از جمله بحران فردی در طول زندگی تک‌تک افراد و بحران جمعی مانند گسست‌های هویتی بین نسلی، نقش منفی یا مثبت  ایفا کنند.
این مدیریت در وهله نخست با مدیریت تعارضاتی که بین اصول و ارزش‌های جهانی شده و اصول و ارزش‌های دینی و بومی برای نوجوان وجود دارد ذیل حکمرانی با رویکرد فرهنگی و تربیتی اتفاق می‌افتد. در این روند لازم است بازیگران رسمی و سیاستگذاران روی احصا و بازنمایی اصول و ارزش‌هایی که در دنیای جدید همچنان برای زیست نوجوان ایرانی‌اسلامی لازم‌اند تمرکز کرده و با استفاده از ابزار آموزش و آگاهی‌بخشی در طی فرایند آموزش و تربیت افراد این پشتوانه هنجاری را در اختیار آنها برای انتخاب و گذر از تحول قرار دهند. این مسأله در هویت‌یابی جنسیتی افراد به عنوان ساحت دارای نفوذ در سایر هویت‌یابی‌ها و نقش‌پذیری‌های خانوادگی و اجتماعی افراد از اهمیت بالاتری برخوردار است.
در وهله دوم نیز با مدیریت منابع و خرده سیستم‌هایی که نوجوان به عنوان میانبرهای هویت‌یابی از آنها استفاده می‌کند در سیاستگذاری‌های آموزشی، فراغتی، هنری، اقتصادی و اجتماعی، میانبرهایی با ابتنای بیشتر بر ارزش‌های پذیرفته شده در دسترس قرار او قرار دهند.