به مناسبت روز دزفول

دزفــول؛ شهر مقاومت همیشگی

عطیه عیار
نویسنده 

 

صدای بلندی همه شهر را لرزاند، مردم نمی‌دانستند این صدا را به چه شبیه کنند. سیل بود یا زلزله؟ نکند صیحه آسمانی بوده و آخرالزمان شده؟ همه به خیابان‌ها یا سر پشت‌بام‌ها رفتند تا ببینند چه شده است. آسمان پر از هواپیما بود. نه هواپیمای مسافربری یا تفریحی و آموزشی؛ هواپیمای جنگی... هواپیماهای جنگی عراقی. همین عراقی که تا دیروز همسایه بود و امروز سایه هواپیماهایش را بر شهر گسترانده است. دزفولی‌ها که غافلگیر شده بودند، می‌دیدند که آتش همه جای شهر را گرفته و نقطه نقطه شهر دارد می‌سوزد. همه در بهت فرو رفته بودند و نمی‌دانستند چه کنند. بچه‌ها ترسیده بودند و گریه می‌کردند. این آخرالزمان نبود. شروع یک دوره جدید و سخت بود که همه یک شهر با هم قرار بود تجربه‌اش کنند.

 شروع باران موشک
صبح روز ۱۷ مهر ۵۹ بود که موشکی شهر دزفول را لرزاند. البته که این روز اولین روز شروع جنگ نبود و در مناطق مرزی جنوب غربی ایران مدت‌ها بود ناآرامی برقرار بود، اما این موشک اولین حمله رسمی محسوب می‌شد. از آن روز شهر ۵۰۰۰ ساله دزفول آماج هجوم بیش از 200 موشک دوربرد و راکت و بمب‌های هواپیماهای جنگی قرار گرفت. یکی از این موارد حمله موشکی به دزفول روز ۲۸ آذر ۶۱ بود که اولین مورد شلیک زمین به زمین به شهری از ایران است. حجم این بمباران‌ها آنقدر زیاد بود که خود عراقی‌ها به دزفول «بلد الصواریخ» یا «شهر موشک‌ها» می‌گفتند. تا پایان هشت سال جنگ تحمیلی، دزفول مورد اصابت ۱۷۶ موشک دوربرد فراگ و اسکاد بی، ۴۸۹ بمب و راکت و ۵۸۲۱ گلوله توپ قرار گرفت.

 چرا این حمله شدید علیه شهر دزفول صورت گرفت؟
 باران این موشک‌ها در شرایطی بود که اکثرمردم در شهرشان ماندند و حاضر به ترک آنجا نشدند. حتی روند زندگی روزمره‌شان را هم تغییر ندادند. طی این هشت سال، به‌رغم گرد خطر و ترسی که ثانیه به ثانیه روی زندگی مردم نشسته بود، خانواده‌ها در خانه‌شان و مغازه‌دارها در بازارها هم به امور روزمره می‌پرداختند و هم از پشت جبهه، هوای خط مقدم را داشتند. شب‌ها به محض تاریکی هوا، شهر هم در تاریکی مطلق فرومی‌رفت. هیچ‌کس چراغ و حتی شمعی روشن نمی‌کرد تا در دیدرس جنگنده‌ها نباشند. در عین حال، همه پنجره‌ها را گل‌مالی کرده بودند تا مبادا شب‌ها کورسوی شمعی که ممکن بود به اضطرار در یک خانه روشن شود، یک محله را به خطر بیندازد. سکوت شهر را فرا می‌گرفت و جز صدای ترسناک جنگنده‌‌ها و غمبار ناله و جیغ کودکان بی‌گناه و خسته شنیده نمی‌شد. و ناگهان خانه‌ای و محله‌ای منفجر می‌شد. خانواده‌ای بود که تا 23 نفر از اعضای خود را از دست داده و باز در شهر مانده بود. چه مادرها که به سوگ فرزندان کوچک خود ننشستند اما با این حال خانه بزرگ دزفول را ترک نکردند. مرحوم آیت‌الله قاضی، امام جمعه شهر از مردم خواسته بود خانه‌های خود را بازسازی کنند تا بتوانند به زندگی ادامه دهند. بعضی خانه‌هایی که در محله‌های مختلف بمباران می‌شدند تا سه بار بازسازی شدند. همه این کارها و فداکاری‌ها برای این بود که رزمنده‌هایی که در فاصله چند کیلومتری برای حفظ مرز و ایران می‌جنگیدند روحیه‌شان حفظ شود. این اصرار و پایداری مردم شهر به حدی باعث آزار نیروهای عراقی بود که با هر شکست در مناطق عملیاتی جنگی، برای تلافی و البته آسیب‌رساندن به مردم و رزمند‌‌ه‌ها، دزفول را مورد هدف قرار می‌دادند. یکی دیگر از دلایل فشار صدام بر دزفول، موقعیت استراتژیک شهر بود. صدام قصد داشت خوزستان را از ایران جدا کند. در نقشه‌های خود این استان را جزو عراق کرده و نام عربستان بر آن گذاشته بودند. دزفول هم که در شمال استان خوزستان است و برای اشغال کامل خوزستان می‌بایست از شمال، ارتباط این استان را از کشور قطع می‌کردند. صدام همه توانش را گذاشته بود روی این شهری که ساکنانش حاضر نشده بودند عرصه را برایش خالی کنند. مردم برای حفظ این مقاومت اساطیری و خارق‌العاده بیش از۲۶۰۰ شهید در سنین مختلف تقدیم کرده‌اند.

 حملات به دزفول چگونه متوقف شد؟
 در ازای این مقاومت با گوشت و تن مردم، رزمندگان هم به دنبال راهی بودند تا از آتش این حمله‌ها بر سر مردم کم کنند. گردان بلال که شیربچه‌های دزفولی بودند مکان حملات موشکی عراق را شناسایی کردند. این نقاط در داخل خاک ایران و نقاط تصرف‌ شده به دست عراقی‌ها بود. گردان بلال طی عملیاتی این نقاط را پس گرفتند و به دنبال آن از حملات موشک‌های 3 متری و ۹ متری عراقی جلوگیری و مقدمه‌ای برای آزادسازی کامل خوزستان و خروج دشمن شد. این عملیات، همان عملیات فتح‌المبین بود.

 عملیات فتح‌المبین
طرح‌ریزی این عملیات از اواسط آبان ۶۰ شروع شد. مقدمات و طرح‌ریزی‌های اولیه در دی تا بهمن انجام گرفت و سرانجام روز دوشنبه ۲ فروردین 1361 ساعت 30 دقیقه بامداد با رمز یا زهرا(س) شروع شد. به غیر از دزفول، خارج کردن شهرهای اندیمشک و شوش از زیر آتش دشمن هم در اهداف این عملیات بودند. این عملیات یک هفته به طول انجامید و با تلفات انسانی بالا و پیروزی قطعی ایران به سرانجام رسید.هدایت نیروهای سپاه به عهده محسن رضایی و نیروهای ارتش توسط شهید صیاد شیرازی انجام گرفت. شهید حاج احمد متوسلیان و شهید حسن خرازی، شهید محمد ابراهیم همت و همچنین شهید قاسم سلیمانی از فرماندهان و چهره‌های تأثیرگذار این عملیات بودند. برای عملیات فتح‌المبین نیاز به هشت تیپ بود در حالی که سپاه تنها سه تیپ داشت. شهید همت و متوسلیان از جبهه غرب و شهید سلیمانی جوان از فرماندهانی بودند که در این تیپ‌سازی به کمک آمدند. این عملیات یکی از درخشان‌ترین عملیات‌های ایران در جنگ تحمیلی بود که در مدتی کوتاه دستاوردهای زیادی به دنبال داشت. رزمندگان ایرانی با کمترین تلفات جانی توانستند ۲۸۰۰ کیلومتر مربع از خاک ایران را آزاد کنند. هرچند تعداد مجروحیت‌های سنگین و قطع عضو و نخاعی بالا بود. این عملیات و موفقیت‌های آن مقدمه‌ای شد برای طراحی عملیات بیت‌المقدس که منجر به آزادسازی خرمشهر شد.

 دزفول، شهر دژ
نکته‌ای که در هیچ سایت و کتاب مربوط به جنگ تحمیلی نیامده است سابقه شهر دزفول است. این شهر با قدمت ۵ هزار سال، همواره شهر مقاومت و دژی برای دفاع از سرزمین بوده است. از زمان ایلامی‌ها که اولین ساکنان این محدوده بودند این نگهبانی عادت و اخلاق مردم شده بود. اواسط سده دوم هجری، یعقوب لیث صفاری اولین دولت مستقل ایرانی را در این منطقه بنیانگذاری کرد و خاستگاه دولت ایرانی بود. مدفن این شاه در گندی‌شاپور ۱۲ کیلومتری دزفول است. در دوره صفویه و قاجار هم این شهر همواره محل نبرد حکومت وقت علیه شورشیان و متمردان بوده است. و نهایت مقاومت و حفظ کیان خود را در دوره هشت ساله جنگ تحمیلی دیدیم. اگر امروز آبشارها و دشت‌ها و کرانه‌های رود دزفول محل تفریح مردم شهر و مسافران است، همه به خاطر آن ازخودگذشتگی‌هایی است که مادران و پدران با سپر کردن تن خود و فرزندانشان بر صحنه این شهر ثبت کردند.
 روز ۴ خرداد به پاس این فداکاری‌ها و برای یادمان آن به نام روز دزفول نامگذاری شده است.