پردهی اول. شهر خرّم
حدودِ خرمشهر كنونی، پیش از اسلام شهری به نام «بارما» بود که پس از اسلام در زمان خلیفهی دوم «بیان» نامیده شد. بیان عربیِ «پیان» است كه در زبان خوزی، زبان مردم قدیم خوزستان، یعنی مردان. بعدها شهرِ بیان ویران شد و نزدیكیهایش شهر كوچك دیگری بهنام محرزه یا محرزی ساختند. خرمشهر بازماندهی شهرهای بیان و محرزه یا محرزی است.
بندر خرمشهر
در دوران پادشاهی آغا محمدخان قاجار به تدریج خرمشهر رونق گرفت و در زمان ناصرالدینشاه توسعه یافت. میگویند خرمشهرِ كنونی را حاج یوسف کعبی، رییس عشیرهی كعب، و پسرش حاج جابرخان با ساخت گمرک و انبار خرمشهر توسعه دادند و نامش را بهخاطر خاكهای سرخِ منطقه مُحَمّره گذاشتند.
شهر بندری خرمشهر به تدریج رونق زیادی پیدا کرد و توانست از جایگاه بندر بصره که در مقابل آن و در قلمرو عثمانی بود پیشی بگیرد.
کشف نفت در خوزستان و جنگ جهانی اول به تدریج جایگاه خرمشهر را به عنوان یک بندر مهم و استراتژیک مهمتر کرد و در دههی 1310 گمرک خرمشهر هم توسعهی زیادی پیدا کرد.
تاریخ اشغال
سال 1314 فرهنگستانِ ایران نام شهر را از محمّره به خرمشهر تغییر داد و چند سال بعد، در سال 1318 اولین اسکلهی تجاریِ شهر را كنار اروند ساختند.
خرمشهر تا پیش از پیروزیِ انقلاب سه بار اشغال شد؛ اولین بار در سال 1254. ارتش ایران هرات را كه مالیات نمیداد، محاصره كرده بود و انگلیسیها هم علیپاشا، حاكم بغداد، را تحریك کردند و او خرمشهر را اشغال كرد. ارتش ایران هرات را رها کرد تا علیپاشا هم خرمشهر را رها کند. بیست سال بعد، در سال 1273، ایران برای تأكید دوباره، نیروهای نظامی مركز را به هرات فرستاد، این بار انگلیسیها خودشان خرمشهر را گرفتند و تا نزدیكیهای اهواز هم پیش آمدند. ایران در پاریس عهدنامهی مارس 1875 را امضا کرد تا هرات را بدهد و خرمشهر را بگیرد. سومین اشغال در شهریور 1320 در جنگ جهانی دوم رخ داد. ایران اعلام بیطرفی کرده بود اما روسها از شمال تا نزدیكیِ تهران آمدند و انگلیسیها از جنوب تا اهواز. این بار شاه ایران را عوض کردند و از ایران خارج شدند.
قبل از جنگ، به خرمشهر عروس شهرهای ایران میگفتند؛ بندر تجاری پررونقی داشت و بندر رقیبش، بصرهی عراق، را از دور خارج كرده بود. شهر، خانههای ویلایی زیبایی داشت و خیابانهایش پر از گُل بود.
پس از انقلاب
نزدیكِ پیروزی انقلاب، در خرمشهر، هم خلق عربیها فعال بودند هم بچههای انقلابیِ پیرو امام. كانون خلق عربی بر عرب بودن مردم خوزستان تكیه داشت. آنها با عراق و دیگر کشورهای عرب منطقه رابطه داشتند و ساواك سركوبشان كرده بود. انقلابیهای پیروِ امام هم بر اسلام تأکید میکردند و در مسجد پا گرفته بودند. ساواك با آنها هم برخورد کرد. مسجد سیدالشهدای خرمشهر از پایگاههای اصلی این گروه بود.
ابوالحسن نوری، امام جمعهی خرمشهر: «من از سال 50 در خرمشهر مستقر شدم. از سال 52 جلساتی داشتیم كه عدهای از بچههای خوب شهر، كه الان در شهر مسئولیت دارند، در این جلسات حضور داشتند. آقای مكارم چندین سال عاشورا و دههی آخر صفر آمدند. آقای میرزا حسین نوری و جعفر سبحانی چندین سال آمدند. آقای شیخ عباسعلی اسلامی و فخرالدین حجازی هم همینطور. عصمتیه هم از پایگاههای فعال فرهنگی بود كه برنامههایش مخصوص خانمها بود.» محمدعلی جهانآرا، فرمانده سپاه خرمشهر، دربارهی حركتهای انقلابی در خرمشهر پس از خرداد 42 میگوید: «این یك حركت مذهبی و اسلامی بود كه توسط جوانها، چه مهاجر و چه بچههای عربزبان، كه مسئلهی اصلی برایشان مسلمانی بود، شروع شده بود.»
انقلاب كه پیروز شد، خلق عربیها دوباره در خرمشهر جان گرفتند و مورد حمایت حزب بعث بودند. ترور، بمبگذاری و خرابكاریهایی را كه شهرهای مرزی ایران گرفتارش بودند، در خرمشهر خلق عربیها انجام میدادند. انقلابیهای پیرو امام خمینی و پس از شکلگیری سپاه، پاسدارها، نیروی مقابل خلق عربیها بودند.
خرمشهریها ماهها قبل از شروع رسمی جنگ با عراقیها در مرز زد و خورد داشتند. عراقیها پاسگاههای مرزی را با خمپاره میزدند و به سمت نیروهای ایران تیراندازی میكردند. نیروهای انقلابی هر روز غذا، آب و اگر اسلحهای داشتند برمیداشتند و به مرز میرفتند تا حواسشان به عراقیها باشد و در شهر هم با خرابکارهای مورد حمایت حزب بعث درگیر بودند.
درگیریها در حال کدر کردن چهرهی شهری بود که عروس شهرهای ایران نامیده میشد اما وقایع بعدی نشان داد روزهای تلختری در انتظار این شهر است.