مدیر طرحهای عملیاتی نیروی دریایی ارتش در گفت و گو با «ایران»:
نشان اقتـــــــــــــــــــــدار بر پیشانی ناوگروه ۸۶
سفرهای ناوگروههای نیروی دریایی ارتش کشورمان در یکی دو سال گذشته، نام دریانوردان ایرانی را بر سر زبان دریانوردان و سیاستمداران انداخته است. دنیاگردیهای شناورهای ایرانی حتی بیشتر از رسانههای داخلی، در رسانههای کشورهای دیگر بازتاب داشته است.اینکه نیروی دریایی ارتش به دنیاگردی پرداخته و شناورهایمان دور دنیا را گشتهاند، دستاورد مهمی است؛ چراکه ایران را در زمره کشورهای با تکنولوژیهای دریایی بالا قرار داده است. این تجربیات میتوانند برای آیندگان درسآموز باشند. ناخدا یکم محمد گلبازگیر، مدیر طرحهای عملیاتی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و سخنگوی ناوگروه 75 است که به اقیانوس اطلس اعزام شده بود. وی در گفتوگوی زیر درباره سفرهای دریایی، تجربیات خود را مطرح میکند.
تجهیزات جدید ما در دریانوردی چیست؟
ناوچه دنا میتواند دور کره زمین گردش کند. مثلاً گاهی خودرویی از کمپانی میآید، مشکلی برایش ایجاد میشود و میگویند از گارانتی استفاده کن. ولی زمانی که ما دنا را تحویل گرفتیم، تستها را انجام دادیم و دور کره زمین با آن رفتیم که هنوز هم کار به گارانتی نکشیده است. به نظرم دنا، انتخاب خوبی در سفر ناوگروه 75 بود.
بایندر هم قرار است به استقبال ناوگروه برود. اکنون در حال آمادهسازی ناو بایندر هستند. ناوگروه 75، ویژه بود و برای استقبال از آن در حال برنامهریزی خاصی هستیم و امیدواریم رسانهها اذهان ملت را برای استقبال ازاین ناوگروه آماده کنند.
ناوچه بایندر قرار است تا کجا به استقبال ناوگروه ۸۶ برود؟
برنامهریزی ما این است که به سمت جنوب حرکت کند و به آفریقا نزدیک شود و از آنجا ناوگروه 86 را اسکورت کند و به کشور بیاورد. برنامهریزی ما هنوز نهایی نشده و در حال بررسی است. در نهایت با دستور امیر فرماندهی یک دستورالعمل برای استقبال از ناوگروه 86 صادر میشود. این دستورالعمل بخشهای مختلفی شامل عملیاتی، پرسنلی و خبری دارد و همه این بخشها باید به یک اندازه مورد توجه قرار گیرد تا عملیات استقبال برابر شأن این ناوگروه باشد.
پیشبینی شده است که ناوگروه 86 چه موقع به آبهای ایران برسد؟
تقریباً پیشبینی شده اما ممکن است اقداماتی در طول مسیر داشته باشیم که حضور ناوگروه در ایران یکی دو روز به تأخیر بیفتد. اما تا اواخراین ماه انشاءالله برگشتهاند.
در دریانوردی اصطلاحی داریم به نام «دریانوردی ایمن». اصطلاح انگلیسی آن را دوست ندارم به کار ببرم اما در علوم بینالمللی ناوبری و کشتیرانی به آن «white shipping» میگویند. به این معنی که دریانوردان بهدنبال کشتیرانی بدون آلودگی دریایی، بدون دزدان دریایی و... هستند؛ چراکه درصد زیادی از مایحتاج کشورها، از طریق دریا منتقل میشود و راههای هوایی و زمینی در این زمینه کمتر حضور دارند. حجم مبادلات نیز بسیار بیشتر است. ما کانتینربرهایی داریم که وقتی وارد بنادر میشوند، هزار تریلی باید بار آن را جابه جا کنند.
۱۷۴ کشتی در جمهوری اسلامی
کشتیرانی جمهوری اسلامی بیشتر از 174 کشتی دارد که در خاورمیانه در نوع خودش بینظیر است. شرکت ملی نفتکش ایرانی بیشتر از 15 و نیم میلیون تن قدرت دارد که جزو ابرقدرتهای حملونقل نفت و میعانات گازی در دنیاست. این اعداد نشان میدهد که ایران چه حجم تجارت عظیمی را در دنیا به عهده دارد و همه این تحریمهایی که به کشورمان تحمیل شد، باز هم هیچ وقت نتوانسته این تجارت را به صفر برساند. علت هم این است که جایگاه ایران در دنیا بسیار مهم است. ایران در وسط دنیا قرار گرفته و نمیشود نادیدهاش گرفت. دلیل دیگر هم این است که ما ابرقدرت انرژی در دنیا هستیم. باید جنسی را از ما بخرند که نیاز دارند.
به همین دلیل ما چند سازمان دریایی داریم که راهبردیترین آنها نیروی دریایی است. کار این نیرو این است که رفت و آمد کشتیها در محیطی امن و ایمن باشد.
حتماً شنیدهاید که در منطقه شاخ آفریقا که امروزه کشورهایی مانند سومالی، جیبوتی و... قرار دارند، بهدلیل فقر زیاد، پدیده دزدان دریایی شدت گرفته بود. این پدیده از قبل از سال 1388 بود. در همه مناطق ساحلی و پررفت و آمد دنیا که حجم تجارت بالا است و مردم فقیر هستند، چنین اتفاقاتی میافتد مثلاً در مالاکا. شبها به داخل کشتی میآیند و به اموال کشتی دست درازی کرده و دریانوردان را دستگیر میکنند. در فیلمهای مختلف دیدهاید که از دریانوردان میخواهند خطاب به مسئولان کشورشان درخواست پول کنند تا آزاد شوند.
به همین دلیل همه دنیا برنامهریزیهایی دارند که بتوانند خطوط کشتیرانی خود را ایمن کنند. ما حتی قبل از دوران دفاع مقدس، بیشتر از 10 هزار کشتی را اسکورت کرده بودیم اما پس از سال 88، وقتی دیدیم که پدیده دزدی دریایی زیاد شده، با فرمانی که رهبر معظم انقلاب صادر کردند، ما در آن منطقه مستقر شدیم و از کشتیها و تجارت خودمان مراقبت کردیم.
چنین اقداماتی در بسیاری از کشورهای دیگر از قبل اتفاق افتاده بود. براساس قوانین سازمان ملل متحد، نیروی دریایی کشورها به مناطقی که دزدان دریایی هستند، کشتی اعزام میکنند و مستقر میشوند. میخواهم بگویم کاری که انجام میدهیم کاملاً قانونی و براساس قوانین سازمان ملل متحد است. در واقع همه اقدامات نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی براساس قوانین بینالمللی است.
به همین دلیل ما از سال 88 ناوگروههای مختلفی را به منطقه خلیج عدن و دریای سرخ تا کانال سوئز و بعضی از دیگر مناطق دنیا اعزام کردیم؛ مثلاً سواحل چین و در یکی از معروفترین اعزامها، شناورهای ما آفریقا را دور زدند و تا سن پترزبورگ رفتند که این دریانوردی در تلویزیون هم نمایش داده شد. حدود 40 هزار کیلومتر، یعنی یک دور خط استوا رفتیم.
اکنون در خدمت شما هستم، ناوگروه 90 در دریاست. ناوگروههای 89 و 88 بازگشتهاند اما دریانوردی ناوگروه 86 قدری طولانی شد که در این مدت دو یا سه ناوگروه دیگر رفتند و آمدند و این ناوگروه بهدلیل تفاوت مأموریت، هنوز روی دریاست.
چرا ناوگروه 86 به مأموریت رفت؟ اجازه بدهید مثالی بزنم. فرض کنید در یک مسابقه وزنهبرداری یک ورزشکار 200 کیلو وزنه را بلند میکند. ورزشکاران دیگر و حتی مردم پیش خود میگویند که اگر ما بخواهیم چنین وزنهای را بلند کنیم، چه فشار زیادی متحمل میشویم. گاهی برای اینکه نشان بدهیم چه قدرتی داریم، باید یک وزنه سنگین بلند کنیم که پس از آن پرچم کشورمان بالا برود. هر رشتهای در دنیا این قضیه را دارد. در کار ما هم این طور است که باید به بقیه ثابت کنیم چنین قدرتی داریم.
اثبات قدرت دریایی ایران در اقیانوسها
اهمیت اثبات چنین قدرتی چیست؟ پس از انقلاب ما تا الان کاملاً تحریم بودیم و واقعاً وارد کردن یک نقشه، پیچ و دستگاه جوش برای ما کار سختی بود ولی بعد از این سالها ما یک کشتی ناوشکن ساختیم که کاملاً ساخت دست خودمان است.اینکه میگوییم ساختیم به این معنی است که حتی رادارش هم ساخت خودمان است. سونار، بدنه و تمام جوشکاری و طراحی هم همینطور.
از آن گذشته سالی که من در نیروی دریایی استخدام شدم، افسرها عموماً فارغالتحصیل دانشگاههای انگلیس و امریکا بودند اما اکنون در نیروی دریایی از فرمانده تا آخرین رده همه در ایران تحصیل کردهاند. درجهدارهای ما در کشور خودمان درس خواندهاند، سوار ناوی شدیم که ساخت خودمان است و با آن وزنهای را زدیم که سنگینتر از آن دیگر نمیشود؛ ما دور کره زمین رفتیم و برگشتیم.
این موضوع معنی بسیار دارد. ناوی که به دریا میرود، هزاران قطعه دارد که هر کدام ساخت یکی از صنایع همین کشور است. این قطعات همه ساخت یک جا نیست و این نشان میدهد که چه برنامهریزی و مدیریتی در کار بود که این ناو با این افراد ساخته شد و به دریا رفت.
یک سفر معمولی خانوادگی نیاز به برنامهریزی زیادی دارد. مسیر، محل اقامت، بار سفر، غذا و لباس و.... ما بیش از 350 نفر ملوان را سوار دو ناو کردیم؛ یک ناوشکن و یک ناو پشتیبانی و به آنها گفتیم که بیشتر از هفت ماه روی دریا دور کره زمین بزنند و برگردند. اگراین افراد حداقل روزی یک نان بخواهند، روزانه 350 نان لازم است. برنامهریزی برای حرکت این ناوگروه شامل موارد بسیار زیادی میشود.
یکی از جنبههایی که درباره سفر این ناوگروه دوست دارم در کل کشور به آن توجه شود، همین است. حتماً زیاد شنیدهاید که در ایران کار جمعی نمیشود انجام داد، کار فنی و تخصصی نمیشود کرد. یا میگویند جوانان این مملکت بسیاری از کارها را نمیتوانند انجام دهند. در ناوگروهی که رفته، هم جوانان این مملکت هستند که سن و سالشان حدود 20 و 22 ساله است. بیشترشان در همین سن و سال هستند. کسی همسن و سال من در ناوگروه نیست. اینطور بگویم که همه جوان هستند و این جوانان با یک برنامهریزی خیلی خوب توانستند این کار را انجام دهند.
ما قبل از حرکت این ناوگروه، از بین هزاران ملوانی که در نیروی دریایی هستند، 152 نفر را برای این مأموریت انتخاب کردیم و این افراد را دوباره آموزش دادیم. همهشان را بردیم پایش سلامت و سلامتیشان را بازبینی کردیم که مشکل پزشکی نداشته باشند. بعضی از این افراد را تغییر دادیم که در طول این مسیر مشکل ایجاد نشود.
قویترین امکانات پزشکی را در ناوبندر مکران ایجاد کردیم، سیستم پزشکیای را در این ناوبندر گذاشتیم که در کشور کمیاب است. مثلاً سیستم انجماد خون دارد و برای تمام گروههای خونی کسیههای خون منجمد را حمل میکند که اگر مورد نیاز شد، با سیستم خاصی دیفراست و به افراد تزریق شود. این تازه بخشی از قسمت بهداشت و درمان سفر بود. این افراد خوراک میخواستند، آب و میوه نیاز دارند. انواع میوههای تازه و خشک به آنها دادیم؛ لبنیات و شیرهای مدتداری به آنان دادیم که بتوانند در دریا ماست بزنند. بخش به بخش این موارد در ستاد فکر شده که این ناوگروه در دریا چه چیزهایی نیاز دارد.
این موارد، هیچ چیز خاصی نیست. فرض کنید دو شناور دارید ولی اینکه از چه راهی بروند و حساب و کتاب راهیابی از جمله موارد مهم است. ما باید حساب میکردیم که مشکلترین مناطق طول مسیر کجاست. بعد خودمان این مناطق را روی نقشه علامتگذاری کردیم. مناطق پرخطر را انتخاب کردیم. بعد گفتیم این مناطق پرخطر یا به قول انگلیسیها «check point» که میخواهیم از آن رد شویم، مثلاً پایین قاره امریکا یا پایین قاره آفریقا است و چه زمانی از سال بهترین وضعیت جوی را دارد.
تجربههای ارزشمند دریانوردی ایران
برای اینکه در دماغه آگولاس در پایین آفریقای جنوبی یا دماغه امید نیک در جریان اقیانوسی به هم برخورد میکنند و در اثراین برخورد موجهایی با ارتفاع 30 تا 35 متر تولید میکند. خیلی از شناورها در اینجا خرد میشوند، بنابراین باید بموقع حرکت کنند.
در چنین مواردی برنامهریزی خیلی سختتر است. در علم ناوبری به دماغه هورن میگویند اورست ناوبرها، یعنی یک کوهنورد میخواهد بگوید مهارت زیادی دارد، اورست را با 8 هزار 882 متر بالا میرود. ما ناوبرها بخواهیم بگوییم کارمان خیلی درست است، باید از پایین قاره امریکا حرکت کنیم، چون بزرگترین جریان اقیانوسهای زمین دراینجا به هم میرسند. دراینجا برخورد جریانهای اقیانوس آرام و اقیانوس اطلس را شاهد هستیم و پایینتر هم که قطب جنوب است. ما تا نزدیک قطب جنوب رفتیم.
به همین دلیل نقاط حساس یا همان چک پوینتها را انتخاب کردیم، برنامهریزی معکوس انجام دادیم که چه زمانی از بندرعباس آن دو ناوگروه که با همه امکانات تجهیز شدهاند، حرکت کنند. در نهم مهرماه ناگروه بدرقه و از کشور جدا شد و برابر برنامهریزیهایی که کرده بودیم، میدانستیم کجا باید پهلو میگرفتند. روابط خوبی با وزارت امور خارجه برقرار کردیم تا برای انتخاب کشورهایی که ناوگروه باید در آنها پهلو میگرفت، از آنان پیشنهاد بگیریم.
در مهرماه نیم کره شمالی به سمت زمستان میرود و نیم کره جنوبی به سمت تابستان. ما مسیر حرکت را به گونهای برنامهریزی کردیم که در مواقعی که نیم کره شمالی در حال سرد شدن است و طوفانها شروع میشود، ما از خط استوا رد شده باشیم و در نیم کره جنوبی و در منطقهای امن رسیده باشیم.این برنامهریزیها کاملاً علمی انجام شد چون همانطور که تیم فرماندهی را در یگانهای شناور داشتیم، تیم هدایت را هم در معاونت عملیات داشتیم و اعضای این تیم در مقطع دکترای رشتههای اقیانوسشناسی و هواشناسی تحصیل کرده بودند و تجربه دریانوردیهای بلندمدت داشتند. کتابهای طول مسیر را خوانده بودند و وضعیت جوی فعلی یک منطقه را با بررسی وضعیت جوی 50 سال گذشته بررسی میکردند و اطلاعاتشان را در اختیار ناوگروه میگذاشتند که حرکت از چه مسیری ایمنتر است. نکته مهم این بود که این مسیر باید همخوانی میداشت با بنادری که وزارت امور خارجه اعلام کرده بود و میتوانستیم از آنها بازدید کنیم. کار سختی بود اما کاملاً منطبق انجام شد و پس از آنکه از آن مناطق رد میشدیم، با وضعی که پیشبینی کرده بودیم، مقایسه میکردیم، میدیدیم که پیشبینیها کاملاً درست بوده است.
برای این کار سوپرکامپیوترهایی خریدیم که وضعیت مختلف جوی در فصول مختلف را برای مسیرهای مدنظر ما، ارائه میداد. شب مسأله را مطرح میکردیم و تا صبح مثلاً 100 مایل از مسیر را برای ما حل میکرد. فرض کنید دراین مسیر در طول 40 سال گذشته، فقط 20 درصد احتمال داشته که باد با سرعت بیشتر از 20 گره داشته باشیم، پس جای خوبی است. به این ترتیب مکانهای هندسی را به یکدیگر وصل و مسیر را پیدا کردیم. ما از بندرعباس به بمبئی رسیدیم.
نقش پررنگ معاونت عملیات در دریانوردی
تمام این برنامهریزیها به معاونت عملیات برمیگردد؟ یعنی اینکه فرمودید که باید چه قطعاتی میبردند، کجا باید پهلو میگرفتند و حتی اینکه چه افرادی بروند تمام این برنامهریزیها توسط معاونت عملیات انجام میشود؟
ابتدای عرایضم گفتم که این مأموریت را شما باید به صورت آن کار جمعی نگاه کنید. ستاد از معاونتهای مختلف تشکیل میشود و اصلاً شرح وظایف ستاد انتخاب بهترین راهکار و پیشنهاد آن به امیر فرماندهی نیرو است که از بین آن راهکارهای مختلف بهترین راهکار را انتخاب میکنیم.
طبیعتاً راهکارهای عملیاتی را معاونت ارائه داده، راهکارهای فنی، قطعات یدکی و... معاونت فنی داده و در مورد آماد و پشتیبانی مثل آب، سوخت، غذا و... آماد و پشتیبانی بوده و موارد دیگر. اما همه اینها با دیگر پیشنهادها آمده و در جلسات، معاونتهای مختلف پیشنهادهایشان را دادند و یکپارچه شده سپس در اختیار امیر فرماندهی قرار گرفته و ایشان مثلاً گفته پیشنهاد شماره 2 را انجام دهید. روش ما اینگونه است.
در هرکدام از بخشهای عملیات کدام نقاط وظایف مشخص برعهده دارند؟
معاونت عملیات کارش پیدا کردن جو است. اجرای عملیات در دریا قبل از هر چیز نیاز به پیدا کردن جو دارد حالا اگر عملیات جنگی باشد بررسی کردن دشمن هم نیاز است قسمت دشمنش را مثلاً معاونت اطلاعات باید بدهد ولی معاونت اطلاعات مثلاً به شما میگوید که چهار ناو جلوی شما قرار دارد. پیدا کردن تاکتیک جنگیدن با آنها به عهده معاونت عملیات است؛ یعنی بقیه قسمتها پشتیبانی، نفر و آموزش را میدهند، همه اینها جمع میشود و در اختیار کسی قرار میگیرد که باید اینها را یکپارچه و استفاده کند. اینگونه عملیات انجام میشود.
یعنی اگر درست متوجه شده باشیم اصلیترین کار را معاونت عملیات انجام میدهد؟
طبیعتاً یک شعاری در نیروی دریایی است میگوید همه باید بدوند تا معاونت عملیات راه برود.
اینطور به نظر میرسد که اگر باقی معاونتها پیشتر از شروع عملیات درگیر بودند یا چند درگیری حین عملیات داشتند شما از ابتدای عملیات تا اکنون همراه آن بودید؟
دقیقاً این مطلب را در امور نظامی مطالبه عملیاتی میگویند. مطالبه عملیاتی چگونه است یعنی ما به معاونت آموزش میگوییم دانشجویان و ملوانان را به گونهای آموزش بده که فلان کار را بتوانند انجام دهند. کارها را میشماریم معاونت آماد و پشتیبانی برای روز مشخص یگان را تجهیز میکند؛ حتی عقیدتی و سیاسی هم میآید تا به نیروها روحیه بدهند و دل آنان را گرم کند که در طول سفر صبور باشند و روحیه بهتری داشته باشند.
دراین هفت ماه که بچههای ما در دریا بودند، اتفاقات بسیاری در کشور افتاد؛ خیلی کالاها گران شد، شاید خیلیها حتی به خاطر یک جای پارک با هم دعوا کردند، اما این فرزندان ما روی دریا بودند و اگر همین الان با آنان تماس بگیرید، از روحیه و بشاش بودنشان تعجب میکنید. پیش خودتان میگویید اینها چه توانی دارند؟ در واقع روحیه خوب این بچهها هم در اثر تربیت بدنی و ورزش است و هم آموزش خوب و هم امکانات خوب بهداشتی و رفاهی که در یک کشتی با توان فنی بالا آماده شده است.
روحیه مذهبی دریانوردان ایرانی
در مقالهای میخواندم که ملوانی که سه ماه روی آب باشد، وقتی از کشتی پیاده میشود، روحیه خوبی ندارد. اما به قول امیرایرانی، ملوانهای ما وقتی پیاده میشدند، روحیهشان آنقدر خوب بود که اهالی بندر تعجب میکردند.
نشان میدهد که از قبل حرکت این افراد به لحاظ فرهنگی چقدر آماده شده بودند که هرجایی وارد شدند، چنین وضعیتی باشد. مثلاً شنیدهاید که شناور امریکاییها با آن هم امکاناتی که دارند، وقتی جایی پهلو میگیرد، نیروهایشان آزار و اذیت میکنند.این موارد را تلویزیون ما هم گاهی نشان میدهد. اما ناوگروه ما وقتی از جاکارتا جدا شد و به ریودوژانیرو رسید، چهار ماه در مسیر بود. فرض کنید که چهارماه درب این اتاق را ببندم در شرایطی که هیچ خطری شما را تهدید نمیکند و بهترین غذا هم در اختیار شما قرار میگیرد، پس از چهارماه شما چه روحیهای دارید؟
مانند این است که چندین ماه یک جادهای را بالا و پایین بروید و از ماشین پیاده نشوید. درک شرایط دریا برای غیردریانوردان سخت است و کار دریایی در اقیانوسی که وضعیت جوی آن ممکن است به هم بریزد، چیزی نیست که هر کسی تجربه کرده باشد. فیلمهای ناوگروه را نگاه میکنم و یک نفر مثلاً میگوید که روز صدوبیست و سوم دریانوردی است. رفتارش به گونهای است که گویی دیروز از بندر جدا شده و انگار نه انگار که اینجا نزدیک سواحل شیلی در نزدیکی قطب جنوب قرار دارد.
اینها را گفتم که ببینید حرکت ناوگروه از چند جنبه قابل مشاهده است؛ از جنبه تخصصی و فنی را گفتم، اما یک جنبه این است که مردم ببینند با وجود همه تحریمها و کمبودها، میتوان برای سختترین کارها برنامهریزی کرد که فقط با توان ملی انجام شود.
در گذشته، وقتی بچه بودیم، کاری میکردیم میگفتند مگر موشک هوا کردهای؛ این کاری که نیروی دریایی کرد، از موشک هوا کردن هم سختتر بود. ما قدرت موشکی منطقه هستیم ولی این کار بسیار سختی بود که بچههای ما توانستند فقط با اتکا به توان ملی این کار را انجام دهند و از بسیاری از نهادها و سازمانهای ملی دراین کار کمک بگیرند.
تحقق شگرف برنامهریزیها
برنامهریزیهایی که از قبل برای انجام این عملیات داشتید، از ابتدای مسیر تا کنون، چقدر دقیقاً محقق شده است؟ نه آن دسته از برنامهریزیهایی که در حین عملیات انجام شده، آنهایی که از قبل پیشبینی شده بود؟ مثلاً امیرایرانی میگفتند که سوت اشتباه آقای فغانی در جام جهانی، باعث شد که ناوگروه در اکوادور نتواند پهلو بگیرد. به نظر شما چقدراین برنامهریزیها دقیق بوده و محقق شده است؟
در کار عملیاتی شما باید قبل از اجرای عملیات فکر همه جوانب را کرده باشید.اگر قرار باشد بعد از شروع کار، برنامهریزی صورت گیرد، ممکن است با مقداری خسارت مواجه شوید.ما قبل از حرکت در همین اتاق زیاد دور هم جمع شدیم واین مسیر بارها عوض شده است.
یک مثال ساده بزنم؛ روز اول تصمیم داشتیم یوکوهامای ژاپن برویم و از آنجا به سمت سواحل امریکا حرکت کنیم. ولی بررسیها نشان داد که در آن موقع سال، دریای آنجا خیلی خراب است. دراین چند وقت دیدید که طوفان چندین بار قاره امریکا را درنوردید وایالتهایی بود که از بین رفت. ما نمیخواستیم ناوگروه را در چنین شرایط خطرناکی قرار دهیم. وقتی میتوانیم از مسیر بهتری برویم، چرا مسیر سختتر را انتخاب کنیم.
قبل از حرکت چندین بار مسیر را کشیدیم و پاک کردیم و در نهایت به این مسیر رسیدیم. واقعاً روز اول کسی فکر نمیکرد که ما این مسیر را انتخاب کنیم و برویم. مثلاً قصد داشتیم که برویم از مالاکا و دریای سلب یا مثلاً به پلی نزی و میکرونزی برویم، ولی همه بررسیها نشان داد که نیم کره جنوبی در فصلی که ما برای سفر انتخاب کردهایم، بهتر است. پس از آنکه مسیر را کشیدیم و حرکت کردیم، تغییرات جزئی داشتیم. تغییرات مااینقدر بود که مثلاً از نظر بنادری که میخواستیم پهلو بگیریم. ما برنامههای مختلفی داشتیم که اگراینجا نشد، فلان بندر برویم.
براساس همین برنامهریزی که داشتیم، روز اول رفتیم وزارت خارجه و با مدیرکلهای مناطق مختلف جلسه گذاشتیم. بنادر مختلفی را به ما پیشنهاد دادند، خودشان رایزنی کردند و پس از آن به ما پاسخ دادند که چه مناطقی برای ما باز است و میتوانیم برویم. همان را گفتند، حرکت کردیم و تا امروز اتفاق دیگری نیفتاده است.
اگر درست متوجه شده باشم فرمودید تمام برنامهریزیها باید پیشتر اتفاق بیفتد.
اینطور باشد، بهتر است. عملیات رزمی هم همین است. اگر شما قبل از عملیات نتوانید به خوبی شرایط دشمن را برآورد کنید، ممکن است ناگهان 4 ناو را از دست بدهید. اصلاً کار ما در عملیات همین است: برنامهریزی.
به همین دلیل است که روی عبارت برنامهریزی تأکید میکنیم. اگر جوانان ما اهمیت برنامهریزی را بدانند، از 14 سالگی، برای 50 سالگیشان برنامهریزی میکنند.
اشاره کردید که مخصوصاً در عملیاتهایی که به صورت نظامی اتفاق میافتد باید حتماً تمام پیشبینیها صورت بگیرد.این ناوگروه به عنوان یک دریانوردی غیرنظامی حرکت کرد.آیا جایی بود که پیشبینی نکرده بودید و اتفاقی در حوزه عملیات پیش آمده باشد؟
نه واقعاً نداشتیم. ما از لحظهای که حرکت کردیم تا همین الان حرکت ادامه دارد، بیشتر کارها پیشبینی شده بود. البته جایی ممکن است که مثلاً با یک منطقه کم فشار مواجه شده باشیم و مقداری مسیر حرکت به چپ یا بالاتر رفته. چنین حرکتهای جزئی شده و در کلیات مسیر و در کلیات کارهایی که انجام دادیم، از قبل پیشبینیها شده بود و به نظر میآید که عملیات خوب انجام شده است.
ما قبل از حرکت کمیتههای مختلفی را در همین اتاق تشکیل دادیم. در همه امور نظامی بخشی هست به نام امور ستادی که در هشت گام انجام میشود. گام اول مثلاً امیر فرماندهی هدف را میگوید. مثلاً میگوید میخواهیم دور کره زمین را بگردیم. افراد و تجهیزات را پیدا کنید. مسیر را بکشید، حرکت را انجام بدهید تا به بخش نهایی کار برسد. یعنی همه این افراد در ستاد و در معاونتهای مختلف مینشینند، فکر میکنند، راهکارهای مختلفی پیدا میشود، این راهکارها کم میشود، شاید با هم ادغام شود تا به یک راهکار برسیم. برای آماد و پشتیبانی، برای بهداشت، امور فنی، امور عملیاتی، تک تک اینها جمع میشود و درنهایت به یک دستورالعمل تبدیل میشود. امیر فرماندهی آن دستورالعمل را امضا میکند و باید موبه مو به اجرا برسد.
برای این مأموریت خاص، فراتر ازاینها بود چون کار خیلی بزرگی برای ما بود و تقریباً همه نهادها و سازمانها پای کار آمدند. این دستورالعمل به ارتش رفته و از آنجا به ستاد کل و به دفتر رهبر معظم انقلاب رفته و تأییدیه گرفته است که ما ازاین مسیر، با این ناوها واین افراد میخواهیم این کار را انجام دهیم. توضیحهایی که از آنجا آمده و تصمیمهای نهایی نمایش داده شده و در نهایت کد 360 شده است.
دراین مسیر در چند کشور پهلوگیری داشت؟ آیا در حوزه عملیات استفادهای ازاین مناطقی که پهلوگیری کرد، انجام داد؟
استفاده کردن از چنین اطلاعاتی چند حالت دارد. مثال سادهای بزنم؛ کشور انگلستان قسمتی دارد به نام هیدروگرافی لندن. کارش این است که به طور مستمر اطلاعات دریایی دنیا را جمع میکند.این اطلاعات در نقشهها و کتابها به صدها پوند به فروش میرسد. یعنی یک کشتی که یک جای دنیا غرق میشود اطلاعات آن را میگیرد در نقشهای که تهیه کرده واین نقشه را به کشورها میفروشد. اسم این نقشه را هم «ادمیرال تی» گذاشتهاند. همه دنیا از او نقشه را میخرند. جالب این است که کشورهایی مانند پاکستان و هندوستان و... شعبه فرعی آن قسمت هیدروگرافی هستند و اطلاعات خود را با یکدیگر برخط تبادل میکنند.این اطلاعات دریایی اینقدر مهم است.
نرمافزاری به نام «وسل فایندر» وجود دارد که نشان میدهد در یک لحظه چقدر کشتی در دنیا در حال تردد است و شما تعجب میکنید ازاینکه در یک لحظه در دنیا چه تعداد زیادی کشتی در حال تردد است. برای این کشتیها در هر قسمتی از دنیا درحال حرکت باشد، اطلاعاتشان را جمع میکنند. ما تا امروز چنین مسیری را نرفته بودیم و از اطلاعات کشورهای دیگر استفاده میکردیم. یعنی برایاینکه این مسیر را برویم کتابهایی را که آنها داشتند، پیدا کردیم و خواندیم. اما اکنون اینطور نیست. ما این مسیری را که رفتیم برای خودمان یک دایرةالمعارف داریم و میدانیم برای عبور از ماژلان باید چکار کرد؟ عبور از اقیانوس چطور باید رد شویم. افرادی که دراین سفر ناوگروه را همراهی کردند، یک دور کره زمین را رفتهاند و همه آن اتفاقاتی که دراین مسیر افتاده را ثبت و فیلمبرداری کردند. از ابزارهای ثبت و ضبط مختلفی هم استفاده شده است. وقتیاین ناوگروه بازگردد، ما هزاران صفحه اطلاعات از دور کره زمین داریم که قطعاً به کار ما میآید.
بحث دیگر هم دیپلماسی نیروی دریایی است. نقشی که در دنیا به عهده نیروی دریایی گذاشته شده و ثابت است و جزو دروس دانشگاهی به ما تدریس میشود.این نقش برای نیروی دریایی نسبت به دیگر نیروها اهمیت بیشتری دارد چون نیروی زمینی و هوایی در حوزه مرزی خودمان فعالیت میکنند اما نیروی دریایی است که میتواند دور کره زمین برود و وارد بنادر مختلف شود. از نظر حقوقی، ناو مانند خاک تلقی میشود. هر کشتی تجاری دیگر را میشود ایست داد و نیروهای کشورهای دیگر وارد عرشهاش شوند و بازدید کنند. اما با ناو نمیتوان چنین رفتاری داشت. وقتی با ناوی که پرچم ایران دارد، به ریودوژانیرو میرویم و پهلو میگیریم، انگار قطعهای از خاک ایران به آنجا رفته است. اهتزار پرچم روی ناو نشانه قدرت ما است و نشان میدهد که ما چه قدرتی داریم که با قطعهای ازخاک کشورمان تا اینجا آمدهایم و پهلو گرفتهایم.
بحث سوم این است که ما پس از حدود 40 سال تحریم توانستیم این ناو را بسازیم و به اقیانوس آرام رسیدیم. آن را رد کردیم و به تنگه ماژلان در اقیانوس اطلس رفتیم. حتماً در خبرها شنیدید که دنا و مکران به طور ویژه تحریم هستند. پس از تحریم این دو ناو ما وارد ریودوژانیرو شدیم، هفت روز آنجا بودیم، نیروهای ما پیاده شدند و در سمینارهای مختلف شرکت کردند، مسابقات ورزشی دادند، سوار شدند و اقیانوس اطلس را طی کردند و وارد کیپ تاون شدند. پنج روز هم آنجا ماندند و باز همه این موارد تکرار شد. ما تحریمی ندیدیم واین خیلی مسائل را روشن میکند.
مسیر حرکت از آن طرف بود؟
بله.
یک سؤالی را کوتاه میپرسم. همه عملیات پیشبینی شده بود و درکل با مشکلی هم برخورد نکردید به غیر موارد ریز و کوچک؟
طبیعی است. یک سفر ساده از تهران به شمال، ممکن است شما را گرفتار مشکلاتی از پیش تعیین نشده کند. مثلاً ممکن است لاستیک خودرو پنجر شود ولی شما پیشبینی زاپاس را کردهاید. مثلاً در اقیانوس آرام، یکی از پرسنل مشکل آپاندیس پیدا کرد. در اتاق عمل جراحی شد و بهبود یافت و الان در حال فعالیت است.
یا در بمبئی یکی از پرسنل حمله قلبی داشت. من همیشه میگویم این بنده خدا اگر خانهاش بود چه بسا مشکل بزرگتری برایش اتفاق میافتاد. ولی ناو به قدری تجهیز بود که سریع به سی سی یو رفت و احیا شد. در بمبئی سوار هواپیما شد و الان درایران کنار خانوادهاش است. بنابراین میخواهم بگویم اتفاق مگر میشود نیفتد؟ اتفاقات این چنینی افتاد ولی چون پیشبینی شده بود مشکلی پیش نیامد.
یکی از دریانوردان ما مشکل چشم پیدا کرد؟
بله، ولی ما آنجا دندانپزشک، انواع جراح و پزشکان داشتیم. روی ناو بیمارستان درست کرده بودیم. امکاناتی که در مکران است، خیلی از بیمارستانهای مجهز کشور ندارند.
آیا دراین دریانوردی که داشتید در طول مسیرهایی که طی کردید خدماتی هم به شناورهای دیگر دادید؟
در طول مسیر اتفاق افتاد که خیلی از کشتیها را اسکورت کردیم بویژه کشتیهای خودمان را.این اقدام براساس همان دریانوردی ایمن است که گفتم.
از نظر کشتیرانی جمهوری اسلامی و شرکت ملی نفت، در تمام دنیا ما کشتی و نفتکش داریم. در طولاین مسیر به هر کدام که رسیدیم، مایلها اسکورت کردیم و از مسیرهایی رد کردیم و به مقصد بعدیشان رساندیم و سپس مأموریت اصلی خودمان را ادامه دادیم.
این کشتیهایی که اسکورت شدند همه متعلق به ما بودند.
بله برای خودمان بودند.
به کشتیهایی از کشورهای دیگر هم برخورد کردید که نیاز به کمک ما داشته باشند؟
اگر مشکلی برایشان پیش بیاید، میتوانیم به آنها کمک کنیم. چند سال پیش بود یک کشتی چینی را ربودند و نیروی دریایی ما رفت و کشتی را آزاد کرد. میخواهم اشاره کنم به اینکه شاید کشورهای دیگر وقتی دزدها را میگیرند، خیلی بد با آنها برخورد میکنند. ما این افراد را میگیریم، درمانشان میکنیم، غذای خوب به آنها میدهیم چون معتقدیم که این افراد به خاطر فقر بهاین کار روی آوردهاند. سعی میکنیم نجاتشان دهیم. از نظر حقوقی کارها را انجام میدهیم و نهایتاً آزاد میشوند. اصلاً اینطور نیست که بخواهیم به یک دزد دریایی نشان دهیم که ما در مقابل تو چه قدرتی داریم؛ نیازی به این کارها نیست.
هدف ما این است که آن منطقه ایمن شود. ضمن اینکه شعار اصلی ناوگروهی که دور دنیا رفته و بقیه ناوگروههای ما، صلح و دوستی است. ما به هر کشوری که میرسیم و از هر جایی که رد میشویم آنجا هیچ اتفاقی نمیافتد. از سال 88 که به خلیج عدن رفتیم تا به امروز، یک کشتی آنجا ربوده نشده است، نه فقط از کشتیهای ما، که از کشتیهای دیگر کشورها هم دزدی نشده است. یعنی ما هر جایی که باشیم آنجا امن میشود و آن کشتیرانی ایمنی که گفتم حتماً آنجا اتفاق میافتد.
همانطور امیرفرماندهی فرمودند، ما هر بندری که رفتیم مردم تعجب کردند که نیروهای ما چه افراد میزان و خوبی هستند و همه میگویند و میخندند.
در این ناوگروه از هر قومی حضور دارد. در ارتش کسی به قومیت دیگری کاری ندارد. بیشتر از 30 سال است در ارتش خدمت میکنم و در این مدت خیلی از همدورهایهایم را نمیدانم اهل کجا هستند. همین که ایرانی است و این لباس تن او است، کافی است. میخواهم بگویم که یک اتحاد و همدلی در سیستم ارتش وجود دارد که کاش در کل کشور سرایت پیدا کند و همه بفهمند که زیبایی ایران ما به همین لهجهدار بودن افراد است.
به نظرم این ناوگروه و تجهیزاتش بزرگترین ناوگروه ایران است. با توجه به تجربه 30 ساله شما در ارتش، قبلاً ناوگروهی با این تجهیزات اعزام کردهایم؟
ناوگروه 86 در خیلی از چیزها اولین است از نظر تناژ، تعداد ماندگاری روز در دریا و طول مسیر پیموده شده، تعداد عملیاتی که انجام داده و در خیلی موارد دیگر، این ناوگروه اولین است.
در مقایسه با ناوگروههای دیگری که برای کشورهای دیگر فعالیت میکنند در مناطق مختلف جهان، این ناوگروه چه رتبهای دارد و در مقایسه با آنها چه حدی را برایش میتوان قائل شد؟
نیروی دریایی و یگانهای ما با نیروهای دریایی دیگر کشورها یک تفاوت دارد. ما هیچ کار استعماری در دنیا نمیکنیم. اگر از یک کشور خارج شویم، هیچ چشمداشتی نداریم. نهایتاً چند هدیه رد و بدل میشود ولی کشور دیگری در خلیج فارس لنگر میاندازد و دیگر نمیروند. این تفاوت اصلی بین نیروی دریای ما با دیگر کشورها است.
هرجایی که رفتیم، اگر به کسی کمک کردیم یا اگر از کشورهای دیگر در بنادر به دیدن نیروهای ما آمدند، اتفاقاتی که بین ما و آنها میافتد، کاملاً دوستانه است. یعنی مانور مشترک انجام میدهیم و.... مثلاً در اندونزی این اتفاق افتاد و کار بسیار خوبی درآمد. از هیچ سلاح سنگینی استفاده نمیکنیم. مثلاً در رزمایش ایران، روسیه و چین، تم اصلی رزمایش اصلاً تخریبی عمده نیست. ما هم توپخانه و موشک داریم. خیلی از موارد شلیک میکنیم اما در آن رزمایشها اصلاً از این ادوات استفاده نمیکنیم، چون کاری که آن ناوگروه دارد، تمرین ایجاد صلح در منطقه با کمترین خسارت است. بنابراین ما همیشه دنبال این هستیم که در منطقه آتش کمتر شود، صلح و دوستی بالا رود و همانطور که اقوام ایرانی در کنار هم به خوبی زندگی میکنند، همه دنیا باید در کنار هم بتوانند خوب زندگی کنند. هدف اصلی ما همیشه این بوده است.
در مقایسه با ناوگروههایی که برای کشورهای دیگر فعالیت میکنند چه رتبهای دارد.
فکر کنم دو ماه از اعزام این ناوگروه به دریا گذشته بود که من به پاکستان رفتم. آنجا تمرینی داشتیم که 51 کشور در آن شرکت داشتند. ناوگروههای زیادی هم حضور داشتند. خبر ناوگروه 86 خیلی بزرگ شده بود و این ناوگروه از کنار کشورهای زیادی عبور کرده بود. میدانستند که این ناوگروه در حرکت است و از آن سؤال میکردند؛ مثلاً اینکه احوال پرسنل ما را میپرسیدند و اینکه کجا هستند؟ اینکه دریانوردان دنیا دارند این خبر را پی میگیرند، برای من جالب بود.
پاکستانیها میگفتند این ناوگروه نه برای شما، برای همه کشور اسلامی است. افتخار این ناوگروه برای ما هم هست.
یعنی دریانوردان کشورهای دیگر سفر این ناوگروه را پیگیری میکردند اما همان کشورها الان در حدی نیستند که بتوانند یک ناوگروه بسازند که بتواند چنین کاری انجام بدهد.
اگر بخواهیم مقاسیه کنیم، طبیعتاً کشورهای دنیا به دستههای مختلفی تقسیم میشوند. برخی هستند که تمکن مالی بیشتری دارند و تناژ یگانهایشان بزرگتر است.این برای خودشان است ولی هر که بامش بیش برفش بیشتر؛ اگر ناو هواپیمابر دارد، بیشتر از 700، 800 میلیارد دلار بودجه دفاعی دارد که اصلاً قابل مقایسه با بودجه دفاعی ما نیست.
یا در مورد ناو هواپیمابر سؤالات زیادی از ما میکنند. ناو هواپیمابر را کشوری میگیرد که میخواهد در بعد خیلی بلندی آنجا بجنگد. ما اصلاً چنین قصدی نداریم که از اینجا با استرالیا بجنگیم و همین سرزمین مادریمان هزاران سال است برای ما بسنده بوده است. از نظر تناژ ما در منطقه وضعیت خوبی داریم ولی جهانی بخواهیم حساب کنیم به خاطر تفاوت اهدافی که بین ما و آن کشورهایی که نیروی دریایی آنها تناژ زیادی دارد، طبیعتاً به نسبت تفاوت اهدافی که داریم، تفاوت تناژ هم داریم.
پس اختلاف ما با برخی کشورها در حوزه میزان بزرگی نیروی دریایی و... به خاطر اختلاف اهداف است.
در حقیقت همین است. ولی شما نگاه کنید مثلاً ژاپن تعداد شناور خیلی زیادی دارد ولی همان ژاپن موشکهای خود را از نوع هارپون خریده ؛ یعنی موشک امریکایی دارد ولی موشکهای ما نصیر و قدیر است و خودمان ساختهایم. ما اگر ناو داریم همهاش ساخت خودمان است ولی اگر آنها ناو دارند هر تکهاش برای یک جا است. یک مثال ساده بزنم ما قبل از انقلاب شناورهایی مثل پیکان را از فرانسه خریدیم، ولی نوع سفارشی که داده بودیم این طور بود که بدنه فرانسوی، موتور آلمانی، توپ سینه ایتالیایی، موشک پاشنه امریکایی، سیستمهای کنترل هلندی، مسلسل یا ضد هوایی روی سینه سوئیسی بود و.... فرانسه اینها را سر هم کرده و به ما داده بود. ولی دنا این طور نیست؛ توپ سینهاش؛ در یکی از شهرهای مهم، رادار در یک شهر دیگر ساخته شده و همه این شهرها داخل ایران هستند. این تفاوت ما با نیروی دریایی دیگر کشورها است.