صنعت گاز تا پایان دولت سیزدهم از واردات اقلام فناورانه بینیاز میشود
شرکتهای دانشبنیان یکی از دریچههایی هستند که به واسطه حمایت از آنها میتوان علاوه بر اشتغالزایی برای جوانان و نخبگان، انتظار بهبود فضای کسب و کار و حرکت صنعت به سمت رفع نیازهای کشور و البته صادرات محصولات را داشت.
شرکتهای دانشبنیان بر اساس آییننامه تشخیص شرکتها و مؤسسات دانشبنیان، مؤسسات خصوصی یا تعاونی هستند که به منظور افزایش علم و ثروت، توسعه اقتصادی بر پایه دانش و تحقق اهداف علمی و اقتصادی، گسترش اختراع و نوآوری و تجاریسازی نتایج تحقیق و توسعه در حوزه فناوریهای برتر و با ارزش افزوده، تشکیل میشوند.
شرکتهای دانشبنیان که عمدتاً با ابتکارها و سرمایهگذاریهای فردی کار خود را آغاز میکنند، در ادامه کار و حتی با وجود برخورداری از تسهیلات مختلف، باز هم با مشکلاتی در زمینههای گوناگون از اعطای مجوز تا دشواریهای صادرات محصول روبهرو میشوند.
قرار نیست که شرکتهای دانشبنیان حتماً کالا تولید کرده و ماشین آلات خاصی داشته باشند.
هرچند بسیاری از شرکتهای دانشبنیان در حوزههای مختلف، کالا یا تولید هم دارند، اما عموماً تعدادی افراد تحصیلکرده و با تجربه در شرکتهای دانشبنیان، اطلاعات و تحقیقاتی تولید میکنند که در واقع محصول اصلی شرکت است و درآمدزایی دارد.
دراین راستا و با هدف بررسی وضعیت دانشبنیانها در صنعت گاز، گفتوگویی با محسن مظلوم فارسیباف مدیر پژوهش و فناوری شرکت ملی گاز ایران صورت گرفته که از نظر میگذرد:
مهمترین اقدامات مرکز پژوهش و فناوری شرکت ملی در سال گذشته چه بود؟
مرکز پژوهش فناوری شرکت ملی گاز با توجه به رویکردها و برنامهریزیهای انجام شده، منابع خود را برای انواع گروههای قابل حمایت با نسبتهای معینی اختصاص میدهد.
این شرکت بخشی ازمنابع و ظرفیتهای خود را برای حمایت بیشتر ازشرکتهای دانشبنیان صرف میکند و برنامههای حمایتی خود را طوری به اجرا درمیآورد که در جهت رفع چالشها و نیازهای راهبردی شرکت ملی گاز نتیجه بخش و مؤثر باشد.
همچنین بخشی از ظرفیتها و منابع این مرکز در زیستبوم نوآوری کشور، مؤسسات تحقیقاتی و مؤسسات آموزش عالی و دانشگاهها صرف میشود و در این حوزه ظرفیتهای لازم را شناسایی کرده و برنامههای خود را به اجرا میگذاریم.
همه زیستبوم دانشی کشور متعلق به شرکتهای دانشبنیان نیست وسهمی را حوزه دانشگاهی دارد که با طرحهای مطالعات راهبردی وتوسعه نقشه راه و فناوری که در مرکز تبیین کردهایم در این زمینه فعالیتهای خود را به انجام میرسانیم.
همچنین بخشی از فعالیتهای ما صرف بررسی و امکانسنجی برنامههای آتی میشود.
در واقع برای ایجاد یک توسعه پایدار نیاز است در خصوص برنامههای آینده تحقیقاتی انجام بدهیم که این تحقیقات صرفاً حوزه توسعه فناوری را شامل نمیشود و بیشتر بحثهای مطالعاتی است که خود آن به عنوان یک زیرساخت برای حرکت بعدی در زمینه توسعه فناوری عمل میکند و ما این مطالعات را از طریق همکاری با دانشگاهها پیگیری میکنیم.
یک بخش از ارتباطات ما با دانشگاه برای تکمیل و توسعه مطالعات راهبردی است و بخش دیگر ارتباط مرکز پژوهش فناوری شرکت ملی گاز با دانشگاه به توسعه آزمایشگاه مرجع ملی مربوط میشود.
آزمایشگاه مرجع ملی عمده فعالیتهای خود را در محدوده فضای دانشگاهی به انجام میرساند و بخشی از پروژهها و فعالیتهای خود را در شرکتهای دانشبنیان پیگیری میکند.
با این حال، عمده پروژهها و برنامهریزیهای انجام شده در خصوص توسعه، آزمایشگاه مرجع ملی است که این آزمایشگاه میتواند بخشی از تقاضای شرکت ملی گاز را در آینده رفع کند.
قطعاً ما زیرساختهایی را در دانشگاهها ایجاد میکنیم تا شرکتهای دانشبنیان با صرف هزینه ناچیز بتوانند از زیرساختهای آزمایشگاهی ملی استفاده کنند.
مرکز قصد دارد درآینده نزدیک بنا بر سیاستهای توسعه کسب و کارهای نوین شرکت ملی گاز ایران، وارد حوزه توسعه واحدهای کوچک مقیاس شود.
در کنار موارد ذکر شده، بحث توربینهای گازی یکی دیگر از فناوریهای بسیار پیچیده و راهبردی ما است که برنامه تولید داخلی و توسعه تکنولوژی آن را در دست اقدام داریم که بخشی از رشد طرحهای در دست اقدام نیازمند توسعه درآزمایشگاه مرکزی است.
شرکتهای بزرگ و دانشبنیان ما تا حدودی این آزمایشها را میتوانند انجام دهند ولی وقتی قرار باشد کار از پایه تحقیقات شروع شود، قاعدتاً این تحقیقات در قالب میکرو تعریف میشود.
بنابر این ما در بخش تجهیزات مرتبط با حوزه توربین و به طور کلی دانش متناسب با تولیدات گازی، آزمایشگاه مرکزی را حمایت کردیم که بین 3 تا 4 میلیون یورو ارزش سرمایهگذاریهای مرکز دراین آزمایشگاه بوده است.
همچنین در حال اختصاص بخشی از منابع خود برای توسعه آزمایشگاه مرجع ملی در حوزه توربین گازی هستیم و یک بخش از منابع نیز برای آزمایشگاه مواد و اقلام فرایند شیمیایی صرف شده است که این پروژه را نیز در پژوهشگاه صنعت نفت اجرایی میکنیم.
علاوه بر این، مسائلی در حوزه اندازهگیری گاز طبیعی آزمایشگاهی مثل آزمایشگاه مرجع و تجهیز سیستمهای رایانهای از دیگر مواردی هستند که در بخشهای توسعه زیرساختهای آزمایشگاهی پیگیری کردهایم.
در مجموع تمامی بخشهای عملیاتی قراردادهایی که با دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی و تحقیقاتی داریم به حدود 540 میلیارد تومان میرسد.
این 540 میلیارد تومان به طور مشخص برای بازه زمانی 1401 است؟
قرارداد اجرایی خیلی از این موارد در سال 1400 و 1401 منعقد شده اما شاید بیش از 60 یا 70 درصد از این قراردادها را در دو سال اخیر و در دولت سیزدهم منعقد کردیم.
با رویکردی که دولت در بحث حمایت از دانشبنیانها داشت، در دو سال گذشته اجرا و تکمیل پروژهها با سرعت بیشتری در حال تکمیل است.
همچنین در بحث دانشبنیانها مجوزهایی از معاونت علمی اخذ شده است.
چون در وهله اول میدانید برای بعضی از این موارد درجه ساخت بار اول است، ابتدا باید فرایندهای این مجوز به طور کامل طی شود و آن هم یک فرایند خیلی طولانی و با دقت را میطلبد.
اگرچه نیاز است در فرایند اخذ مجوزها با سرعت بیشتری عمل کنیم، اما به خاطر اینکه بعداً لازم نباشد استیفای حقی از شرکتهای مدعی موازی داشته باشیم، سعی میکنیم در مرکز و در معاونت علمی در بخش مجوزها با دقت عمل کنیم.
بنابر این صدور مجوزها نیازمند یکسری اخذ مصوبات، از جمله اخذ مصوبه کارگروه بار اول متناسب با ماده 10 قانون جهش تولید دانشبنیان است.
مجموع تمام مواردی که عرض شد بالغ بر 2 هزار و 500 میلیارد تومان ارزشگذاری میشود که بخشی از آن ارزی است.
بنابراین در حال حاضرحدود ارقام ذکر شده یا قرارداد داریم یا مجوزهای لازم برای اخذ قراردادها صادر شده است.
با توجه به اینکه سازمانها و ارگانها یک ردیف را برای پژوهش فناوری در نظر میگیرند، شرکت ملی گاز در این زمینه چه اقداماتی انجام داده است؟
درشرکت ملی گاز، به خاطر اینکه در یک تراز ابتدایی قرار بگیریم یک بودجهای را مصوب میکنند و وام میدهند همچنین در طول سال نیز هر منبع جدیدی که برای توسعه حمایت شرکتهای دانشبنیان ایجاد شود، بودجه اصلاحی نیز به ما پرداخت میشود.
برای سال 1401 حدود 630 میلیارد تومان بودجه اختصاص پیدا کرده که از این 624 میلیارد و 500 تومان، 450 میلیارد تومان آن تخصیص یافت. یعنی جذب بودجه حدود 75 درصدی داشتهایم.
درحوزه پژوهش محوری نیز با پروژههای دانشبنیان طرف هستیم.
این پروژههای دانشبنیان بخشی از تعهدات ارزی را دربر میگیرد.
اگر این موارد را در محاسبات خود بیاوریم مبلغ پرداختیها به حدود 500 میلیارد تومان میرسد که با این حساب نرخ جذب ما به بالای 80 درصد میرسد.
موضوع دیگری که باید به آن توجه داشت این است که خرید تجهیزات از خارج است.
ما قبلاً برای تولیدات محصولاتمان به واردات از کشورهای دیگر نیاز داشتیم.
طی سالهای قبل طراحیها در داخل کشور انجام میشد و در تایوان یا در چین، قطعات وکیومفریز را درست میکردند بعد اینجا ماژولها را روی هم سوار میکردند و میرفتند.
یعنی تقریباً میشود گفت ما مونتاژکار بودیم. الان اما موضوع کاملاً فرق کرده است.
میزان مطالبات معوق شرکتهای دانشبنیان از شرکت ملی گاز چقدر است؟
شرکتهای دانشبنیان حتی یک ریال هم مطالبات معوق ندارند زیرا به محض ارسال صورت وضعیت، به عنوان صورت وضعیت پاسشده برایشان تلقی میکنند. چون در یک فرایند دو سه هفتهای پولشان را دریافت میکنند.
اگر هم مطالبات معوق دارند، صددرصد این را از من بپذیرید که خودشان مشکلاتی دارند.
همه ما مشکلاتی داریم از جمله تخصیص بحث حسابهای ارزی به هر حال این موارد وجود دارد.
یا مثلاً به دانشگاه پول میدهیم دانشگاه به هر حال مراودات اداری خاص خود را دارد.
ممکن است تأخیراتی از این جهت حادث شود ولی تأخیرات غیرقانونی یا ناشی از کمبود منابع نیست بنابر این ما تعهداتمان را به هر اندازهای که ایجاد میکنیم به همان اندازه هم پرداختها را انجام میدهیم.
امسال چه میزان بودجه در بخش پژوهش و فناوری در نظر گفته شده است؟
بودجه سال 1402 هنوز ابلاغ نشده است.
همین عدد را تقریباً با 10 تا 15 درصد افزایش برای سال 1402 دیدیم ولی باید به ما ابلاغ شود.
البته ما مشکل تأمین منابع نداریم چون از محل بودجه پارسال هرچه که هزینه کرده باشیم تا اواسط خرداد پرداخت میکنیم یعنی اینطور نیست که بگوییم چون بودجهمان ابلاغ نشده صبر کنیم ابلاغ شود.
حدود 120 تا 30 میلیارد تومان عدد جذبمان است.بودجه سال قبلمان 700 میلیارد تومان بود که امیدواریم آن هم مصوب شود.
البته رشد خیلی جدی نسبت به سال قبل ندارد به خاطر اینکه 10 یا 15 درصد به هر حال عدد خوبی است.
نکته مهم آن است که هر موقعی حس کنیم که تعهداتی داریم ایجاد میکنیم، ما بلافاصله در شهریور اصلاح بودجه میزنیم و در آبان اصلاح بودجه ما میآید و همین تعهدی برای شرکت ایجاد میکند.
در این چهار سالی که در این مدیریت هستم به یاد ندارم که تعهدات معوق شده باشد.
مأموریت مدیریت پژوهش در شرکت ملی گاز ایران حمایت از دانشبنیانها است.
البته ما در ستاد این بودجه را داریم همین معادله را در عملیات هم داریم. یعنی اگر بودجه شرکت ملی گاز را در حوزه کل پژوهش بخواهیم نگاه کنیم باید ضرب در دو کنیم.
اگر ستاد را صرفاً بخواهیم در نظر بگیریم، چون ما هم ستاد داریم و هم عملیات داریم، کارهای استانی داریم مثل شرکت گاز استانی است، شرکت انتقال و پالایشگاه گازی که تقریباً 8 تا میشود 7 پالایشگاه گازی که درمجموع دو برابر این عدد بودجه پژوهش و فناوری داریم.
برای سال 1402 در حدود یکهزار و 500 میلیارد بوده و در سال 1401 نیز یکهزار و 300 میلیارد به ثبت رسیده است.
اصولاً هر کسب و کاری ریسکهایی دارد که یک بخش از آن درونسازمانی و یک بخشی از آن هم برونسازمانی است، آیا ریسکهایی بوده که شرکتهای دانشبنیان به تعهداتشان خیلی قوی عمل نکردهاند؟
در مورد ریسکها باید گفت ما یک تحلیل جامع آکادمیک هنوز انجام ندادهایم.
طبق نقشه راهی که مشخص کردیم بخشی از این را در قالب اضافه کار میبینیم.
ما دو راه برخورد با ریسک داریم؛ اولاً میدانیم دریک محیط دانشبنیان نوپا قرار گرفتهایم بنابر این، اینکه شرکتی را بیاوریم بعد بگذاریم گوشه رینگ و بهش مشت بزنیم قطعاً این کار را نمیکنیم.
برای کارهایهای ریسکی معمولاً سه شرکت انتخاب میکنیم، چون نمیخواهیم به پروژه لطمه وارد شود.
ما پروژهای داریم که با توجه به ریسک آن، سه شرکت دانشبنیان انتخاب کردیم و از این شرکتهای دانشبنیان، یک شرکت تصویب شد، اما این شرکت در میانه راه اعلام کرد که توانایی ادامه کار را ندارد و گفت من آن تصوری که از ابتدای کار داشتم تصور اشتباهی بوده و فکر میکردم میتوانم انجام دهم.حتی نامه هم زد و گفت شما حق دارید که پروژه ما را فسخ کنید. البته ما رفتارمان با شرکتهای دانشبنیان معمولاً فسخ قرارداد نیست.
به خاطر این است که آن پولی را که دادیم بتوانند صرف کار دیگری بکنند و همینطور بعداً ضمانتنامهشان را به اجرا نگذاریم، حتی قانونی نگاه میکنیم و ترحمی هم نگاه نمیکنیم.
قانون و مسیرش را پیدا میکنیم تا جایی که کار را انجام دادهاند تحویل میگیریم و بقیه آن را هم با آنها تسویه میکنیم تا کار به دعوا و بحثهای حقوقی نکشد.
از آنجایی که شرکتهای دانشبنیان شرکتهای ضعیفی هستند، تضعیف آنها آسان است اما بلند کردنشان بسیار دشوار است.
از این جهت هیچگاه این کار را انجام نمیدهیم.
بنابراین کمتر از 10 درصد از پروژههایمان با ریسک مواجه شده است.
همکاری با دانشبنیانها جزو حوزه بسیار پربازده برای شما است؟
برای ما خیلی پربازده است، یکی از دلایلش این است که خیلی با وسواس انتخاب میکنیم. خیلی طول میکشد تا یک شرکتی را انتخاب کنیم.
اول شرکت را میبینیم و آن را ارزیابی میکنیم بعد با آنها مصاحبه میگذاریم تا ببینیم چقدر برای انجام کار توانایی دارند.
آیا طبق رتبهبندی شرکتها عمل میکنید؟
در این صنعت رتبهبندی داریم. رتبهبندی در حوزه پیمانکاری است. البته شرکتهای دانشبنیان رتبهبندی نمیخواهند.
اگر شما به شرکت توسعه گاز ایران تشریف ببرید متوجه میشوید وقتی بخواهید یک خط لوله بدهید به یک نفر اجرا کند متولی دارد، حالا اینکه مثلاً اینها به این نتیجه رسیدهاند به خاطر اینکه از همه ظرفیتهای پیمانکار کشور استفاده کنند یک خط لولهای که پیچیدگی کمتری دارد، مثلاً گریدهای یک تا 10 را کنار میگذارند و از 11 به بعد شروع میکنند.
الان با ریشسفیدی میگویند آقا شما نیا، بگذارید شرکتهایی که ضعیفتر هستند وامسال به آنها کار نرسیده وارد فرایند شوند.
ما برای انتخاب شرکتها بر اساس معیارهای مشخص گزینهها را از لحاظ فناوری بررسی میکنیم.
مثلاً از لحاظ علمی، معاونت علمی میآید در یک چهارچوبی بررسی میکند و یک فرمولی میدهد ولی ماهیت علمی از نظر تخصص را مطالعه نمیکند.
مثلاً یک آزمایشگاه دارد، یک واحد شبیهسازی دارد، یکسری دانشبنیان آنجا دارد، یکسری تجهیزات سختافزاری دارد؛ اینها آیا در کنار هم قرار بگیرند میشود؟
ما استعلاممان را میگیریم و اگر نگیریم مثلاً نمیتوانیم به یک نفر 3 میلیون یورو پول بدهیم و صرفاً به یک نظام رتبهبندی که اتفاق افتاده اکتفا بکنیم چون ریسکمان بالا میرود.
فرض کنید آن پول رفت و اشکالی هم ندارد ما باید بدانیم که این کار در شرکتهای دانشبنیان اتفاق نمیافتد نمیتوانیم فرایند تولیدمان را تحویل شرکت دانشبنیان بدهیم، به همین دلیل تولید گاز از ساعت صفر شروع میشود و از ساعت صفر به بعد ادامه دارد.
ما نمیتوانیم برویم برای یک فرایند ناناستاپ ریسکی را متناسب با رتبهبندی قائل شویم.
در فرایندهای موازی شرکتهای دیگری را پیدا میکنیم که حداقل مونتاژ بکند تا این شرکت روی پای خودش بایستد یا مثلاً میرود خرید خارجی انجام میدهد یا نه یک تعمیرکار بینالمللی میآورد باکسش را تعمیر میکند.
یک بحث دیگر هم این است که ما فرایند ناناستاپ تولید داریم و اینکه یک شرکت پرخطریم.
اگر یک تعهدی در حوزه دانشبنیان داده شود حتماً باید مجوزهای بینالمللی و تراز بینالمللی یک مجوز معادل داشته باشیم چون ما نمیتوانیم ببریم یک فرایند فناورانه را ریسک کنیم وحداقل یک آدم را منهدم کنیم.
بنابر این ما ادعا نمیکنیم سطح استاندارد خیلی بالایی داریم بلکه میگوییم باید داشته باشیم.
ما استاندارد خیلی سختگیرانهای داریم، حتی ممکن است یک جایی اقتصادی جواب ندهد ولی میگوییم اقتصاد یک عدد است و جان مردم هم یک بحث دیگر است.
فرض کنیم یک متریال سنگینتر بگیرم درنهایت پول بیشتری میدهم، درست است از جیبمان داریم خرج میکنیم یا جیب مردم، ولی جان مردم را ایمن نگه میداریم.
بنابراین میخواهم بگویم که ما در شرکت ملی گاز این فرایند را نگاه میکنیم، در صورتی که در آن نظام رتبهبندی مثلاً توان علمی و توان مالی را مدنظر قرار میدهد.
این وقتی در فرایند اتفاق میافتد ما باید ببینیم آیا توان گرفتن معادلههای جسمیمان را دارد و همچنین آیا توان گرفتن استانداردهای بینالمللی معادل آن را دارد؟
بنابراین بعد از آن میتوانیم آن نظام رتبهبندی را ایجاد کنیم که شما خروجیهای زیادی از شرکتهای دانشبنیان داشته باشید.
عمدتاً ما فعالیتهایی که داریم انجام میدهیم، فعالیتهای دانشبنیان است چون قبل از آن میشود پیمانکاری.
بالاتر از 70 یا 75 درصد از زنجیره ارزشمان کاملاً بومی است و به همین دلیل دانشبنیان را در این قالب قرار نمیدهیم.
یک زمانی دانشبنیانهایی وجود داشتند که فعالیت بومی میکردند، الان میشود پیمانکاری که نظام رتبهبندی هم دارد.
برای حوزه دانشبنیانی که تا حالا رزومهای از خود به جای نگذاشته است و میخواهد با ما همکاری کند، قاعدتاً باید اول میزان توانایی آن را ببینیم تا بتوانیم آن را رتبهبندی کنیم.
دربخش گاز و تأمین قطعات از محل واردات تا چه میزان برای جلوگیری از واردات با دانشبنیانها همکاری میکنید؟
بحث اجبار خیلی مطرح نیست چون ما یکسری از قطعاتمان را شاید با اینکه قیمتها کم نیست بتوانیم از کشورهایی که با آنها مشکل نداریم وارد کنیم.
منتها ما یک خودباوری در شرکت ملی گاز ایجاد کردیم حتی اگر مثلاً وارد میکنیم این واردات 10 برابر نیاز اتفاق میافتد و فردا در انبارها میتوانیم نگه داریم.
بعد ما همین ماده را بومی میکنیم. شاید بحث اجبار نباشد. یک مقدار بسته به خودباوری و اتحاد است.
یک بخشی هم شاید بگوییم اجبار است.
اینکه دیگر قطعه نیست و باید برای تولید داخلی اقدام کنیم.
منتها تأمین از بیرون به این معنی نیست که ما دست روی دست بگذاریم و تماشا کنیم و از شرکت دانشبنیان حمایت نکنیم، بلکه ریسکهای آن را هم میپذیریم.
در کل زنجیره ارزش گاز همکاریهای خوبی انجام میشود، بنابر این شاید کلمه اجبار برای ما صادق نباشد کما اینکه در سالهای مختلف هم تحریم بودیم ولی توقف تولید نداشتیم.
ما برای آن 20 درصد با همین پول 2 هزار و 500 میلیارد تومانی که الان داریم، برنامهریزی میکنیم.
از لحاظ عملیات، حداکثر ما تا پایان دولت سیزدهم میتوانیم این ادعا را بکنیم که در تراز شرکتهای بینالمللی، ساخت باقی اقلام فناورانه را میتوانیم انجام بدهیم.
یعنی میخواهید بگویید تا پایان دولت سیزدهم از واردات اقلام فناورانه بینیاز میشویم؟
حتماً اینطور خواهد بود. ولی یک جایی مثلاً فرض کنید ممکن است بعداً تمام شرکتهای دانشبنیانی که در این مسیر قرار دارند را در فرایندهای دانشبنیان ببریم مثلاً در کسب و کارهای نوین بخواهیم وارد شویم که الان وارد نشدهایم چون در حوزه ما قرار نداشته یا در مدل کسب و کارمان نبوده است.
ممکن است هنوز وارداتی داشته باشیم ولی ممکن است این واردات به مفهوم وابستگی نباشد.
نمیتوانم پیشبینی عدم واردات را در سال 1404 داشته باشم، چون اینها به استراتژی خود کمپانی بستگی دارد.
بهعنوان مثال فردی که تا حالا یک قطعه خاص را برای من تولید کرده، این قطعه را دیگر رها کند و تصمیم بر این شود که شرکت برود از کشورهای خارجی وارد کند. یعنی دیگر ما از قطعهسازی عبور کنیم و وارد فرایندی شویم که متناسب با کسب و کار نوینمان باشد.
مثلاً ما حداقل روی دو حوزه فناوریهای کوچک مقیاس و متوسط مقیاس تولید گاز طبیعی مایع در حال برنامهریزی هستیم که ممکن است بر اساس این استراتژیها ساختار تولید و تقاضا و همکاریهای خود با شرکتها را تغییر دهیم.
بهعنوان نمونه من بخشی از آن نیازم را از چین وارد کنم، ولی این دلیلی بر وابستگی من به چین نیست.
هر زمانی هم که خواستم میتوانم دوباره شرکتهای موازی را ایجاد کنم و قطعه مورد نیازم را در همینجا توسعه بدهم.
این با سیاستها و استراتژی بیزینسکمپانی که در آینده مشخص میشود، تغییر میکند. ولی قطعاً در حال حاضر در مرجعی نیست که بتوانم بگویم واردات انجام نمیشود. به نظرم در پایان دولت سیزدهم ما به یک عقلانیت در حوزه توسعه فناوری میرسیم.
با توجه به تلاشهای صورت گرفته آیا در ساخت توربینهای موردنیاز به خودکفایی رسیدهایم؟
خودکفایی از لحاظ عمر ساخت داخل، نه هنوز قطعاً نمیتوانم بگویم، زیرا آلیاژ آن که در داخل تولید نمیشود و آلیاژاش را باید وارد کنیم.
ولی به اعتقاد من در زمینه دانش آن، خیلی از قطعاتاش و در تولید آن هم صددرصد خودکفا هستیم.
الان کشورهایی وجود دارند که ما مشکلی در مراودات با آنها نداریم و تأمین میشویم ولی دانش آن قطعاً در ایران وجود دارد و تولید قطعاً ایرانی است.همچنین زیرساخت تولید ایرانی قطعاً وجود دارد و تمام اجزایی که در مرحله بهرهبرداری قرار میگیرند، همه ایرانی است و از این جهت ما مشکلی نداریم و حتی طرح ارتقا هم برایشان داریم.
اشاره کردید به کسب و کارهای کوچک مقیاس؛ در سال 1402 برنامه شما در راستای حمایت از کسب و کار کوچک مقیاس چیست؟
در همین پروژههایی که ما الان داریم کسب و کارهای کوچک مقیاس هم داریم.
همین الان هم پروژههایی را داریم که در واقع شاید بیش از 30 درصد از مجموع آنها در همین حوزه کسب و کارهایی که کوچک مقیاس هستند نه به خاطر اینکه ما از آنها حمایت کنیم، بلکه به خاطر اینکه کار ما کوچک مقیاس است از طریق آنها انجام میشود.
بنابراین به خاطر اینکه کارهایمان مثل سامانههای کنترلیمان، سامانههای ابزار دقیقمان، مخابراتیمان و سامانههایی که کوچک مقیاستر هستند از لحاظ تکنولوژی از آنها استفاده میکنیم.
بنابراین شرکت دانشبنیان بزرگی داریم که نیازهای ما را برآورده میکند ولی ما ترجیح میدهیم این کار کوچک مقیاس را از طریق شرکتهای کوچکمقیاس عملیاتی کنیم که ترجیح خود شرکت ملی گاز و سیاست آنها هم همین است و ما هم داریم همین کار را انجام میدهیم.
بخشی از این 500 میلیارد تومانی که تصورمان این است، امسال ما قرارداد توسعه فناوری میبندیم هم عمدتاً دوباره همان شرکتهای کوچک مقیاس است که حمایتشان خواهیم کرد.
یک شرکت دانشبنیان کوچک انتخاب کردیم و گفتیم بهجای اینکه بیاییم کسب و کار اصلی خودمان را دچار دگرگونی کنیم، آنها این کارها را برایمان انجام میدهند.
یکی از سیاستهایی که داریم این است که شرکتهای دانشبنیان کوچک را هم کمکم وصل میکنیم به شرکتهای بزرگمان.
آن شرکتهای دانشبنیان را کمکم سهامدار میکنیم و بهعبارتی در قالب یک فرایندهای حقوقی - پیمانی وارد مراودات با شرکتها میشویم.
یا بعضی از اینها را داریم معرفی میکنیم که بروند وارد مپنا شوند.همچنین بخشی از آنها را داریم هماهنگ میکنیم که وارد صندوق سرمایه صنعتی نفت شوند.
قاعدتاً وقتی کار تمام شود و متوجه شویم که این شرکت توانایی انجام آن را دارد و میتوانیم قطعه مورد نیازمان را به آن سفارش بدهیم برای ما و آنها خیلی راحتتر است که زمان و منابعمان را ذخیره کنیم. همچنین با دقتهایی که در این سیستمهای نظام مدیریتی در OTC وجود دارد این که بخواهد آن را ایجاد کند، میتوانیم 10 برابر شرکتهای با نظام مدیریتی ایجاد بکنیم.
برای حضور در بازار بینالمللی نیاز داریم که یک کنسرسیومی از حاکمیتیها بیایند به نفع شرکتهای دانشبنیان آنها را حمایت کنند که زمینه صادرات خدمات فنی مهندسی هم اتفاق بیفتد.
شرکتهای ضعیف نیاز به حمایت دارند زیرا از مراودات بینالمللی چیزی نمیدانند اما شرکتهایی که OTC دارند، قاعدتاً در بازار بینالمللی حضور دارند و کاملاً به اصول مذاکرات بینالمللی واقف هستند و میدانند چگونه قرارداد منعقد کنند. بنابراین برای توسعه خدماتمان باید شرکتها را حمایت کنیم و آنها را در نیمه راه رها نکنیم.
به همین خاطر ما از همین الان داریم کمکم اینها را وصل میکنیم به شرکتهای مادر و بزرگتر که بعد از اینکه حتی ما هم کار به آنها ندادیم بتوانند در نظام بینالمللی یک کاری برای خودشان دست و پا کنند.
در حوزه استارتاپها آیا برنامهای دارید؟
معمولاً هر بانکی نیازمند حضور استارتاپها است.
از طریق یک رویداد ما اینها را شروع میکنیم به پیدا کردن و اینها را وارد شبکه میکنیم و آن هدف اصلی را از طریق این شبکه اجرا میکنیم. مثلاً ما در حوزه کسب و کار کنتورهای هوشمند با استارتاپها را شروع کردیم ولی الان شرکت تولیدکننده داریم.
در حال حاضر تمام شرکتهای کنتورساز ما با شرکتهایی که در حوزه استارتاپها بودهاند همکاری میکنند و همه آنها مدعی هستند کنتور هوشمند دارند.
حالا فرایند کیفی این ادعا تا چه حد میتواند خوب باشد که بتوانیم کنتور را به دست یک نصاب بدهیم تا نصب و اندازهگیری هوشمند کند، بحث دیگری است، ولی حداقل میتوان ادعا کرد که فرایند هوشمندسازی را در کشور از طریق استارتاپ وصل کردیم به شرکتهای بزرگ تولیدکننده. ما حسب نیازمان این کارها را انجام میدهیم.
چه میزان کسب و کارهای نو در سالیان اخیر در فرایند صنعت گاز تأثیرگذار بوده است؟
اینکه هیجانی بگوییم همه دنیا رفتهاند، ما هم باید برویم و سر و ته کار را خیلی نشناسیم حتماً، هم اتلاف منابع میشود و هم اتلاف زمان خیلی شدیدی خواهد داشت. ضمن اینکه به آن نتیجهای که میخواهیم هم نمیرسیم.
ما ماژولهای خاصی را (احصا) کردیم؛ ماژولهایی که فارغ از پیشنیاز و پسنیاز آن داریم اجرا میکنیم مثل بحث کنتورهای هوشمند که در آن هم پسنیاز را میبینیم و هم پیشنیاز را میبینیم، مثل هوشمندسازی خود نظام توزیع گاز شهری که پسنیاز و پیشنیازش را میشناسیم و آن را شروع کردیم، مثل یکسری سنسورهای مجازی که آلایندگی را کنترل میکنند.
پسنیاز و پیشنیازش را میدانیم و آن را داریم اجرا میکنیم، چون از این قطعات یا نقشه راه، چیزهایی که اصلاح کردیم و میدانیم اجرای آن با شناخت پسنیاز و پیشنیازش کامل میتواند انجام شود، آن را اجرایی میکنیم. یا طرحی داریم به نام طرح پایش وضعیت در تسهیلات تقویت فشار که آن هم چون پسنیاز و پیشنیاز آن را شناختهایم، قطعه به قطعه از این نقشه راهمان را داریم میرویم تا اجرا میکنیم ولی اینکه الان بگویم در فضایی قرار داریم که کره مریخ را کشف کردهایم و رفتیم اینطور نیست. ما قطعه به قطعه این پازل را داریم اجرا میکنیم.
حداقل چهار پروژه خیلی بزرگ در بحثهای طراحی دیجیتال را داریم اجرایی میکنیم، یعنی داریم دیتا میگیریم و از آن درسآموخته داریم که خودش را مرتب اصلاح میکند. همچنین بحثهای کنترل وضعیت برای کل تقویت فشارمان، حتماً مدنظرمان هست.
بدین ترتیب بحث هوشمندسازی شبکه گازمان، سنسورهای مجازیمان و بحثهای متناسب با مدیریت هوشمند شبکه گازمان هم حتماً مورد نظرمان هست. ولی فراتر از این الان هرچه بگویم شاید کمی بلندپروازی باشد چون باید از دیتاهایی که از نقشه راه احصا کنیم باید بیاوریم و ببینیم چقدر از آن اجرایی است و چقدر از آن را شرکت اولویت اولش هست و واقعاً حمایت میکند.
اگر ملاک را همان 30 میلیون مشترک در نظر بگیریم روند مواجهه با این تعداد مشترک در همه این سالها یک حالت بوده و رفتارهای نوآورانه با مشتریانمان نداریم. چرا؟
یک بخشی از آن را حتماً با دوستان آیتی باید صحبت کنیم که آن دیتا و آن مواردی که در ذهن شما هست حتماً کامل شود. یک بخش ضعیف وجود دارد که حتماً باید کامل شود.
ما بحث بازار انرژی از منظر گاز را هم داریم چک میکنیم.
بازار انرژی و گاز قطعاً باید بهصورت بلوک یا بهصورت اسپات یا بهصورت پیوسته در آن عرضه شود. این مستلزم این است که ما رفتارمان با مشترکمان دیگر از حالت سنتی خارج شود و متناسب با آن، مشتری فرایندی را بتواند طی کند که گاز مازاد بر نیازشان،یعنی گاز صرفهجوییشده را بتواند در بازار بفروشد. این مسأله احتیاج به یک فرهنگسازی دارد.
یک بحث آن دانش است که خودش باید بلد باشد که این گاز را یا بهصورت توکن بیاورد در موبایلش و تبدیل به توکن کند و روی دیتابانک آن بازار متحد گاز برود و آنجا بلوکه شود و متناسب با کشف قیمتی که دارد اتفاق میافتد، باشد. یک بخش از آن هم به تکنولوژی احتیاج دارد.
یک بخش هم قوانین و مقررات است. اینها حداقل 4 بخش دارند.
در بخش رفتار ما یک پروژهای را تعریف کردیم در خانه گاز، به نام بحث اقتصاد رفتاری و بحث امور شناختی.
میخواهیم بگوییم که امور شناختی مشترک ما را باید بیشتر بشناسیم تا از آن درسآموختههایی که تا حالا داریم.
بعد بیاییم متأثر با علوم شناختی هر ردهای که میخواهیم برنامهریزی کنیم. حداقل دیتابانک نیازهای مشتری، تفکر و فرهنگ مشتریمان را بدانیم که میخواهیم ارتقا بدهیم یعنی، یک چیزی را میخواهیم ارتقا بدهیم که حداقل وضعیت موجود را بدانیم چطور است. بنابراین در بخش فرهنگ و علوم شناختی در سطح رفتاری داریم کار میکنیم. اینکه بگویم کارهای خیلی هیجانی کردیم نه، ولی شروع کردیم.
در بخش دانشبنیانی که ما گفتیم داریم شروع میکنیم. در دانشبنیان یکسری عقبماندگی داریم که آن هم متناسب با نیازهایمان بوده.
تا حالا نیاز نداشته، نیاز باید تعریف شود و من نمیتوانم یکسری شرکت دانشبنیان را معطل کنم و بگویم بیایید مدلها را انجام دهید و حالا بیا به ما کار بده. نمیشود آنها را معطل کرد بعد دنبال کار گشت.
هر چیزی که شروع میکنیم باید انتهایش وصل بشود به کار.
اینکه یکسری شرکت دانشبنیان دور خودمان جمع کنیم و گپ بزنیم بعد به موقع هم یک میلیارد تومان هزینه میکنیم برای 10 شرکت دانشبنیان و در ادامه بگوید توانمند شدیم حالا به ما کار بده، این دیگر خیلی هزینهبر است هم برای آنها و هم برای ما.
الان احساس نیاز شده است. همین که ما میگوییم طرح هوشمندسازی چه چیزی را میخواهیم هوشمندسازی کنیم؟
میخواهیم بگوییم اگر جایی گاز بیشتر مصرف کردی حواست باشد جریمه دارد.
اما در انتها معتقدم نظام هوشمندسازی اینقدر نفع دارد که آن مشترک صرفهجویی را انجام میدهد.
مثلاً میگویند یک درصدی و تعدادی از جامعه ما در دهک فلان تا فلان است، ولی مثلاً فرض کنید میگویند یک یا دو یا سه دهک داریم که وضعیتشان خیلی خوب است و هفت دهک نیازمند هستند.
خب این هفت دهک بلد نیستند صرفهجویی کنند، اگر ما سامانه صرفهجویی در اختیارشان بگذاریم و صرفهجوییشان را به ازای مترمکعب به فروش برسانند و درآمد کسب کنند قطعاً در بحث صرفهجویی اشتیاق نشان میدهند. یعنی مردم ایران که عقل معاش دارند و کسی که دارد زندگی میکند عقل معاش دارد و این عقل معاش را میبرد خرج میکند. ما باید اختیاراتی به آنها بدهیم که آن عقل معاش را ببرد خرج کند.
من باید بگویم شما در این کنترل هوشمند 2 هزار و 400 مترمکعب در سال سهم تو است متناسب با زیربنایی که داری، حال تو میخواهی این سهمت را کامل مصرف کن، میخواهی اضافهتر هم خرج کنی که باید هزینه آن را بر اساس استاندارد بینالمللی بدهی، یا از این 2400 تا 30 درصد را صرفهجویی میکنیم.
در مصرف گاز؟
بله در مصرف گاز. چون 2 هزار و 500 مترمکعب حدود، 30 درصد آن میشود، 70 مترمکعب. 750 مترمکعب طرف بیاید گازش را 10 هزار تومان بفروشد برایش درآمد خوبی میشود.
الان متوسط روزی 3 هزار مترمکعب سرانه خانوار است؛ نسبت به مصرف حوزه خانگیمان و به تعداد کنتورهایی که داریم و البته خدماتیمان. خدماتی و خانگی، چون خدماتی میگوید از صبح دستگاه تراشکاری و بخاری را روشن میکند.
ما سرانه را در سال میگوییم. 3 هزار مترمکعب به ازای 30 میلیون مشتری در سال. ضرب کنیم 27 میلیون بهعنوان مثال میشود 650 یا 660 مترمکعب در روز.
تعداد کنتورهایمان کمتر از تعداد مشترکانمان است.
مثلاً 3 یا 4 مشتری به یک کنتور وصل هستند.
تعداد کنتورهایمان 24 یا 25 میلیون است. مثلاً سرانه ما 20 هزار مترمکعب است، حالا بعضی میگویند 3 هزار و 100 یا 3 هزار و 200. 3 هزار مترمکعب اگر در نظر بگیریم، 30 درصد آن در سال صرفهجویی میشود و هزار مترمکعب را 10 هزار تومان میتواند بفروشد که میشود 10 میلیون تومان. 10 میلیون تومان برای یک خانوادهای که مثلاً کل یارانه غیرمعیشتیاش تا 5 نفر 200 یا 250 تومان است. 250 تومان یارانه میگیرد در کل سال، این 250 تومان میشود 3 میلیون تومان که نسبت به 10 میلیون تومان سه برابر یارانه ثابتش میخواهد پول بگیرد بنابراین حتماً این صرفهجویی را انجام میدهد.
آن 10 میلیون تومان هرچقدر هم که ناچیز باشد ولی در اقتصاد خانوار ما دوباره جوابگوی خیلی از نیازها است.
بفرمایید آیا در همکاریهایتان سراغ شرکتهای دانشبنیان بینالمللی هم میروید؟
مراوده بینالمللی با همه شرکتهای دانشبنیان داریم. ما خودمان وصل نمیشویم به دانشبنیان بینالمللی بلکه ما نقشه راه میدهیم مثلاً میگوییم در این حوزه کاتالیز رفتیم پیدا کردیم. این چندتا شرکت چینی شرکتهای خوبی هستند. این چندتا شرکت، شرکتهای خوبی هستند و حمایت میکنیم که قرارداد ببندند و ما برای آنها تأمین منابع کنیم.
دانشبنیانها میشوند توسعهدهنده فناوری برای ما، منتها با توانمندسازیای که در حوزه بینالملل برایشان رقم میزنیم. شناسایی را ما انجام میدهیم.
در حوزههای دانشبنیان سعی میکنیم شرکتهای دانشبنیان یا مجموعههای دانشی را ترغیب کنیم که کاتالیستی که الان مورد نیاز ما هست، شما شاید 10 یه 3 سال دیگر در آن به نتیجه برسید.
شرکتی هست در فلان جا که این توانمندی را دارد که اینها رفتند وارد مذاکره شدند و ممکن است فرایندشان خیلی کوتاهتر هم بشود. منتها نیاز به منابع دارد که ما در اختیارشان قرار میدهیم.
ما یوزر نهایی تقریباً در همه اقلام نیستیم، بلکه ما پیمانکار داریم.
مثلاً یک خط لوله که بخواهیم اجرا کنیم من که نمیروم لوله بخرم، پیمانکار ما خریداری میکند. از این به بعد تعمیرات طرحهای پالایشگاهی ما واگذار میشود به بخش پیمانکاری، یا حوزه تقویت فشار ممکن است واگذار شود به بخش خصوصی.
خدماتدهنده باید اینقدر تقویت شده باشد که بتواند خدمات خوبی به من بدهد یعنی دستگاه تقویت فشار را در تراز بینالمللی ببرد. مثلاً بعد از 5 سال که مناقصه آن باطل شد، ایستگاه را همانطور که به او تحویل دادم، تحویل دهد که در حوزه تکنولوژی و در حوزه بهرهبرداری بحثهای آتی ما است.
خیلی از چیزها دانش است. مطمئن باشید اگر آن دانش را به شرکت ملی گاز بدهند نمیدانیم چه کار کنیم بنابراین آن را به شرکتهای دانشبنیان ارائه میدهیم. معمولاً این کارها را از طریق واسط انجام میدهیم.
در شرکتها، مناطق و پالایشگاههایمان کدام یک بیشتر و بهتر از بقیه با دانشبنیانها در ارتباط هستند؟
در رنکینگ ما پارس جنوبی.
بله. ولی پالایشگاههای دیگرمان هم وضعیت بدی ندارند، همه گازهای استانی نه ولی بعضی گازهای استانی ما علاقه دارند ولی در مجموع هرجایی که گیر باشد ما خودمان جور آن را در ستاد میکشیم.